نام پژوهشگر: حمیدرضا عسگری
الهام بلور حمیدرضا عسگری
چکیده با افزایش بی رویه جمعیت جهان، منابع آب و زمین لازم برای تولید بیشتر مواد غذایی محدود می شود. کاهش سرانه دسترسی به زمین های زراعی ایجاب می کند که افزایش تولید بایستی به سمت بهره وری بیشتر از واحد سطح زمین در واحد زمان (از طریق بهزراعی یا بهنژادی) پیش رود. خاک ورزی جزء مهمی از مدیریت خاک بوده که بر تولید گیاهان زراعی تاثیر می گذارد. بعلاوه، خاک ورزی، از طریق ایجاد تغییر در خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک، به پایداری کشاورزی و بهبود کیفیت خاک کمک می نماید. از اینرو، مطالعه حاضر به منظور انتخاب شیوه صحیح خاک ورزی در راستای افزایش عملکرد و بهبود خصوصیات خاک صورت گرفته است. منطقه مورد مطالعه، بخشی از اراضی زراعی شهرستان کلاله واقع در شرق استان گلستان می باشد که کشت گندم دیم، زراعت غالب در این منطقه بشمار می رود. طی سالیان متمادی انواع مختلف سیستم های خاک ورزی در منطقه در حال اجرا می باشند. این مطالعه با سه تیمار خاک ورزی مرسوم، کم خاک ورزی و بی خاک ورزی و در سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی بر روی اراضی زراعی با بافت سیلتی لومی به مرحله اجرا در آمد. خصوصیات فیزیکی مورد نظر در این تحقیق شامل بافت، وزن مخصوص ظاهری، درصد رطوبت وزنی و درصد رطوبت اشباع خاک می باشد. در این مطالعه اجرای سیستم بی خاک ورزی در مقایسه با خاک ورزی مرسوم به کاهش وزن مخصوص ظاهری و افزایش تخلخل منجر شده است. همچنین کاهش درصد رطوبت وزنی و درصد رطوبت اشباع خاک نیز به کاهش بهم خوردگی خاک توسط عملیات خاک ورزی نسبت داده شده است. خصوصیات شیمیایی مورد مطالعه عبارتند از ph، ماده آلی، کربن آلی، طرفیت تبادل کاتیونی، ازت، فسفر و پتاسیم خاک. اجرای سیستم بی خاک-ورزی باعث افزایش ph خاک گردید؛ بیشترین میزان ماده آلی و کربن آلی در سیستم کم خاک ورزی مشاهده گردید. بیشترین میزان ازت و پتاسیم در سیستم خاک ورزی مرسوم مشاهده گردید در حالی که بیشترین میزان فسفر بر اثر اجرای سیستم کم خاک ورزی و بی خاک ورزی حاصل گردید. از خصوصیات بیولوژیکی مورد آزمایش، تنفس میکروبی انتخاب گردید که در زمان های انکوباسیون یک، سه و هشت روز مورد بررسی قرار گرفت. نمونه خاک هایی که تحت تاثیر اجرای سیستم های کم خاک ورزی و بی خاک ورزی قرار داشتند، کمترین میزان انتشار دی اکسید کربن از خاک را در زمان های انکوباسیون مختلف نشان دادند. بیشترین میزان عملکرد محصول نیز بر اثر اجرای بی خاک ورزی و کمترین میزان آن بر اثر اجرای خاک ورزی مرسوم بدست آمد.
امینه عسگری علیرضا شهریاری
تغییر در الگوی زندگی و نیز نیازهای بشری باعث تغییر در نوع بهره برداری و ایجاد کاربری های مختلف در هر منطقه گردیده است. در گذشته این تغییرات کاربری، عمدتاً به صورت غیر اصولی اجرا شده است، که تأثیرات مخربی بر منابع طبیعی در پی داشته، و موجب بر هم خوردن تعادل در چرخه ی مواد و عوامل زیستی اکوسیستم ها شده است. خاک از جمله ی منابع پایه در هر اکوسیستم می باشد که خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن ممکن است، تحت تأثیر تغییر کاربری، قرار گیرد. بدین منظور در چند دهه اخیر با هدف کاهش سطح تخریب در کاربری ها، سعی شده تا با اجرای عملیات احیایی و اصلاحی مانند قرق و بوته کاری در مراتع و همچنین استفاده از سیستم های تلفیقی (جامع) در اراضی زراعی مانند کشت توأم درخت با زراعت محصولات زراعی (اگروفارستری) به سطح مطلوبی از حفاظت و تولید دست یابند. منطقه مورد مطالعه (اینچه برون) در شمال استان گلستان و در مجاورت مرز جمهوری ترکمنستان واقع شده و از جمله مناطقی است که کاربری های اراضی مختلفی در آن اجرا شده است. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر چهار کاربری مختلف (اگروفارستری، مرتع بوته کاری شده، زراعت دیم و مرتع قرق شده) بر میزان ترسیب کربن و فرسایش پذیری خاک در این منطقه می باشد. پس از ارزیابی صحرایی تیمارها، نمونه ها از طریق طرح بلوک کاملاً تصادفی از عمق های 25-0 و 40-25 سانتی متری خاک هر تیمار برداشت گردید. پارامترهای مورد مطالعه شامل کربن آلی خاک، کل ماده آلی، وزن مخصوص ظاهری، کربن ترسیب شده، شاخص پایداری خاکدانه ها ((mwd و پارامترهای فیزیکی خاک (سیلت، رس، ماسه)، در هر دو عمق می باشد، که در آزمایشگاه آب و خاک اندازه گیری و تعیین گردید. نتایج آزمایشگاهی با استفاده از نرم افزار spss انجام شد و داده ها در آنالیز یک طرفه anova با استفاده از آزمون چنددامنه ای دانکن (در سطح ? درصد) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد، در تغییرات میزان ترسیب کربن، اختلاف معنی داری در سطح ? درصد (?/??pvalue<) بین زراعت با سایر کاربری ها وجود داشته است. در بررسی فرسایش پذیری، نتایج مربوط به پایداری خاکدانه ها نیز تفاوت معنی داری را در سطح ? درصد بین کاربری های اگروفارستری، زراعت و مرتع قرق نشان داد. هم چنین در تجزیه و تحلیل آماری فراوانی ذرات سیلت و شن و رس، تفاوت معنی داری در سطح ? درصد بین کاربری های زراعی با مرتعی مشاهده گردید. نتایج نشان داد که کاربری اگروفارستری بیشترین سطح پایداری و ترسیب کربن را در بین کاربری ها داشته است. نهایتاً بین مدیریت های مورد مطالعه، اجرای اگروفارستری در سیستم های زراعی و عملیات بوته کاری در پروژه های مرتعداری، در این منطقه پیشنهاد می گردد.
محمد اسماعیل حلمی سیاسی فریمانی عین اله روحی مقدم
بهره برداری مستمر و نیز عدم رعایت اصول صحیح خاک ورزی در اراضی کشاورزی، به دلیل اتلاف ماده ی آلی و تخریب ساختمان خاک به کاهش بازده خاک منتهی می گردد. ادامه ی روند تخریب خاک در زمین های کشاورزی باعث می گردد، که این اراضی به صورت لم یزرع و بایر رها گردند. حتی در برخی موارد شدت تخریب اراضی در حدی پیش می رود، که دیگر زمین توانایی احیا را از دست داده و به سمت بیابانی شدن سوق پیدا نماید، به طوری که به عنوان منابع خاکی مستعد به فرسایش و تولید رسوب تلقی شوند. در سال های اخیر به منظور کاهش اثرات مخرب و نیز جبران خسارات وارده بر خاک در اراضی کشاورزی، پیشرفت و توسعه قابل توجهی در نحوه ی اجرای سیستم های خاک ورزی ایجاد گردیده است. دشت آق قلا واقع در استان گلستان نیز از جمله مناطقی است که روش های نوین خاک ورزی را در بهره-ورری زراعی بکار گرفته است. منطقه مورد نظر در این مطالعه، در 25 کیلومتری شرق آق قلا قرار گرفته است. هدف از این مطالعه برآورد و مقایسه میزان ترسیب کربن خاک و میزان فرسایش پذیری خاک در سیستم های مختلف خاک ورزی (بدون خاک ورزی، کم خاک ورزی و خاک ورزی مرسوم) در دشت آق قلا می باشد. پس از ارزیابی صحرایی تیمارها، نمونه ها با طرح بلوک کاملاً تصادفی از عمق های 25-0 و 40-25 سانتی متری خاک هر تیمار، در سه تکرار برداشت گردید. پارامترهای مورد مطالعه شامل: کربن آلی خاک، کل ماده ی آلی، وزن مخصوص ظاهری، کربن ترسیب شده، شاخص پایداری خاک دانه ها ((mwd و پارامترهای فیزیکی خاک (رس، لای، شن)، در هر دو عمق می باشد، که در آزمایشگاه آب و خاک اندازه گیری و تعیین گردید. نتایج آزمایشگاهی با استفاده از نرم افزار spss و در آزمون یک طرفه anova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج مربوط به ترسیب کربن، نشان داد که اختلاف معنی داری در سطح 5 درصد بین سیستم بدون خاک ورزی و کم خاک ورزی با سیستم خاک ورزی مرسوم، وجود دارد. اما نتایج آنالیز تغییرات پایداری خاک دانه ها و وزن مخصوص ظاهری در سیستم های خاک ورزی معنی-دار نبود. نتایج آنالیز تغییرات پارامترهای فیزیکی خاک نیز نشان داد، که تغییرات درصد رس در سطح 1 درصد و درصد شن در سطح 5 درصد بین سیستم های خاک ورزی دارای اختلاف معنی داری می باشد. با توجه به نتایج کلی، مزیت های سیستم بدون خاک ورزی می تواند شرایط مطلوبی از نظر حاصل خیزی و حفاظت خاک برای زمین های کشاورزی نسبت به دیگر روش های خاک ورزی، در منطقه ایجاد نماید. البته پیشنهاد می شود اجرای این سیستم با رعایت پیش نیازهای مربوطه و نیز در دوره های طولانی مدت اجرا گردد.
مجتبی سلیمانی ساردو حمیدرضا عسگری
چکیده گونه های مختلف تاغ و آتریپلکس به لحاظ سازگاری با شرایط اقلیمی اکثر مناطق خشک و نیمه خشک ایران، علاوه بر ترسیب کربن در خاک، می توانند به عنوان گونه های مناسب جهت حفاظت خاک و جلوگیری از حرکت ماسه های روان مد نظر قرار گیرند. بدین لحاظ در اراضی بیابانی استان کرمان به کاشت و توسعه این گیاهان توجه ویژه ای معطوف شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر گونه های آتریپلکس و تاغ بر برخی از فاکتورهای خاکی می باشد تا نقش مثبت پوشش گیاهی در ترسیب کربن، تثبیت واصلاح ماسه زارها و اثرات آنها بر شاخص های فرسایش پذیری خاک مشخص گردد و در نهایت گونه ای که از این حیث بیشترین تاثیر را دارا می باشد شناسایی و معرفی گردد. نمونه برداری از خاک به روش سیستماتیک- تصادفی انجام گردید. پس از اندازه گیری خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در آزمایشگاه، آنالیز نتایج با استفاده از طرح تجزیه مرکب به کمک نرم افزار sas، و جهت مقایسه میانگین ها از آزمون lsd استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که گونه آتریپلکس سبب افزایش معنی دار میزان کربن آلی خاک، ماده آلی خاک، ازت و ec خاک گردیده است و به کاهش میزان ph، جرم مخصوص ظاهری و درصد آهک خاک منجر شده است. همچنین گونه تاغ به افزایش معنی دار کربن آلی خاک، ماده آلی خاک، ازت، ec، ph، درصد آهک و کاهش جرم مخصوص ظاهری خاک منتهی گردیده است. نرخ کربن ترسیب شده در خاک در منطقه آتریپلکس کاری شده، بیشتر از میزان آن در ناحیه تاغ کاری شده می باشد. همچنین احیا این اراضی توسط گونه های مذکور، به دلیل تاثیر آنها بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک منطقه، به کاهش مقادیر شاخص های فرسایش پذیری خاک منتهی شده است. با توجه به این مساله که تاثیر گونه تاغ بر پایداری و ثبات خاکدانه از گونه آتریپلکس بیشتر بوده و نقش مثبت آن در تعدیل خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک نیز حائز اهمیت می باشد لذا در بحث کنترل فرسایش خاک نقش برجسته تری را ایفا می نماید و می تواند به عنوان گونه موثر در کاهش نرخ فرسایش خاک در این منطقه معرفی گردد.
عبدالقیوم قیامی حمیدرضا عسگری
با افزایش جمعیت و نیاز روزافزون به گندم و همچنین رسیدن به تولید پایدار ضروری است برای تولید بیشتر گندم در واحد سطح مطالعاتی صورت گیرد. همچنین افزایش روزافزون استفاده از ماشین آلات سنگین و اجرای شخم در یک عمق ثابت برای سال های متمادی و در نتیجه فشرده شدن خاک زیرسطحی، به یکی از مسائل و مشکلات مهم پیش روی کشاورزی مدرن تبدیل شده است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر فشردگی خاک زیر سطحی بر جنبه های مورفولوژیکی، زراعی و فیزیولوژیکی گندم است. این آزمایش در ایستگاه تحقیقاتی مزرعه نمونه ارتش شهر انبارالوم استان گلستان در سال زراعی 91- 90 در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 4 تیمار و 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. فشردگی زیرسطحی با استفاده از یک دستگاه تراکتور 7/5 تنی بصورت مصنوعی ایجاد شد . تیمارهای این تحقیق عبارت بودند از: تیمار شاهد، تیمار 1 (دو بار تردد تراکتور)، تیمار 2 (4 بار تردد تراکتور) و تیمار 3 (6بار تردد تراکتور). در این تحقیق پس از اندازه گیری خصوصیات مورد نظر، داده ها با استفاده از نرم افزار sas تجزیه آماری شد و جهت مقایسه میانگین ها نیز از آزمون lsd استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که سطوح مختلف فشردگی خاک زیرسطحی سبب کاهش معنی داری در تعداد پنجه، ارتفاع گیاه، عملکرد بیولوژیکی، عملکرد دانه، وزن هزار دانه، شاخص سطح برگ، مقدار غلظت کلر، سدیم و پتاسیم در برگ گندم در سطح یک درصد گردیده است، به طوری که با افزایش فشردگی خاک زیرسطحی مقدار این خصوصیات بصورت قابل ملاحظه ای کاهش یافت. فشردگی زیرسطحی خاک وزن مخصوص ظاهری خاک را افزایش می دهد. افزایش وزن مخصوص ظاهری خاک با افزایش مقاومت مکانیکی خاک، مانع رشد و توسعه ریشه گیاه برای نفوذ بیشتر در عمق خاک شده و همچنین میزان در دسترس بودن آب و مواد غذایی مورد نیاز گیاه را در خاک کاهش می دهد. به علاوه، در خاکهای شور-سدیمی به خاطر وجود املاح سدیم، ذرات خاک بیشتر در معرض عوامل ایجاد کننده فشردگی خاک قرار داشته که به نوبه خود به کاهش عملکرد و اجزای عملکرد گندم منتهی می گردد.
آمنه سبحانی حمیدرضا عسگری
تشدید شرایط بیابانی به روندی اطلاق میشود که سبب کاهش تولید بیولوژیکی اکوسیستمها و تخریب شرایط (وضعیت) محیطی را باعث میگردد. در کشورهای در حال توسعه که رشد زیاد جمعیت، تعادل بین تولید محصولات کشاورزی و نیاز غذایی را دچار اختلال می کند، پدیده بیابان زایی از شدت بالایی برخوردار است؛ لذا مدیریت و مقابله با این پدیده بسیار حائز اهمیت می باشد. در این مطالعه جهت ارزیابی خطر بیابان زایی در حوضه چهل چای استان گلستان از مدل esas (environmentally sensitive areas) استفاده گردید. برای اجرای این مدل و ترسیم نقشه بیابان زایی منطقه مورد مطالعه، پنج معیار (اقلیم، فرسایش آبی، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت) با توجه به شرایط منطقه به عنوان معیارهای کلیدی بیابان زایی در نظر گرفته شد؛ و سپس به کمک جداول طبقه بندی شدت بیابان زایی، کلاس بیابان زایی هر یک از واحدها و در نتیجه کل منطقه تعیین گردید و نقشه فعلی بیابان زایی منطقه به دست آمد. پس از تهیه نقشه خطر بیابان زایی، جهت بهینه سازی مدیریت زمین در منطقه مورد مطالعه، سناریو سازی مدیریتی و ارزیابی توان اکولوژیکی تدوین گردید. سپس این سناریوها با فرض ثابت بودن سایر شاخص ها، جایگزین شاخص شدت استفاده از زمین (کاربری اراضی) گردید. ارزیابی توزیع فراوانی کلاسهای خطر بیابان زایی وضعیت فعلی نشان میدهد که در حال حاضر متوسط وزنی ارزش کمی برای کل منطقه مورد مطالعه بر اساس پنج معیار مورد بررسی 32/1 = ds تعیین گردیده است که با مقایسه این مقدار با جدول esas، کلاس شدت بیابانزایی برای کل منطقه شکننده نوع (ب) و طبق طبقه بندی رایج در ایران متوسط برآورد می گردد. با بررسی نقشه های سناریوها مشخص گردید که می توان با انجام اقدامات آمایش سرزمین و مدیریت پوشش گیاهی، خطر بیابان زایی در حوضه آبخیز چهل چای را کنترل و مدیریت نمود. بطوری که در حالت سناریوهای مدیریت پوشش گیاهی و مدل توان اکولوژیکی درصد فراوانی مساحت کلاس های وضعیت بحرانی (مجموع الف، ب و ج) به ترتیب 84/18 و 27/14 درصد کاهش می یابد.
عاطفه غلامی حمیدرضا عسگری
عدم رعایت اصول صحیح خاک ورزی و بهره برداری مستمر در اراضی کشاورزی، به اتلاف ماده ی آلی و تخریب ساختمان خاک و در نتیجه به کاهش بازده خاک منتهی می گردد. ادامه ی روند تخریب خاک در زمین های کشاورزی باعث می گردد، که این اراضی به صورت لم یزرع و بایر رها گردند. حتی در برخی از موارد شدت تخریب اراضی در حدی پیش می رود، که دیگر زمین توانایی احیا را از دست داده و به سمت بیابانی شدن سوق پیدا نماید. به طوری که به عنوان منابع خاکی مستعد به فرسایش و تولید رسوب تلقی می شوند. روش های نوین و صحیح خاکورزی به منظور استفاده بهینه از خاک به عنوان مهم ترین تامین کننده-ی منابع غذایی می تواند بهره وری لازم از تولیدات زراعی را افزایش دهد. از این رو، مطالعه حاضر به منظور انتخاب شیوه صحیح خاک ورزی در راستای افزایش عملکرد و بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک صورت گرفته است. منطقه مورد مطالعه بخشی از اراضی زراعی شهرستان چناران واقع در شمال استان خراسان رضوی می باشد. طی سالیان متمادی انواع مختلف سیستمهای خاکورزی در منطقه در حال اجرا می باشند. این مطالعه با سه تیمار خاکورزی مرسوم، کم خاک ورزی و بی خاک ورزی و در سه تکرار در قالب طرح آشیانه ای بر روی اراضی زراعی با بافت سیلتی لومی به مرحله اجرا در آمد. خصوصیات فیزیکی مورد نظر در این تحقیق شامل بافت، وزن مخصوص ظاهری، درصد رطوبت وزنی و درصد رطوبت اشباع خاک می باشد. در این مطالعه اجرای سیستم بی خاک ورزی در مقایسه با خاکورزی مرسوم به افزایش وزن مخصوص ظاهری و کاهش تخلخل خاک منجر شده است. همچنین کاهش درصد رطوبت وزنی و درصد رطوبت اشباع خاک نیز به کاهش به هم خوردگی خاک توسط عملیات خاک ورزی نسبت داده شده است. خصوصیات شیمیایی مورد مطالعه عبارتند از ph، ماده آلی، کربن آلی، هدایت الکتریکی، ازت خاک. اجرای سیستم بی خاکورزی باعث کاهش phو افزایش هدایت الکتریکی خاک گردید. بیش ترین میزان ماده آلی خاک و کربن آلی و ترسیب کربن و ازت در سیستم بی خاک ورزی مشاهده گردید. عملکرد و اجزای عملکرد محصول مانند وزن هزار دانه، ارتفاع بوته، تعداد پنجه در هر گیاه، عملکرد اقتصادی (عملکرد دانه)، عملکرد بیولوژیکی، شاخص برداشت، تعداد سنبله در هر گیاه، تعداد سنبلچه در هر سنبله و شاخص برداشت محصول نیز در پایان مرحله رشد (زمان برداشت محصول) اندازه گیری شد. سیستم خاک ورزی مرسوم دارای بیشترین ارتفاع بوته، تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبلچه در هر سنبله، طول سنبله، تعداد سنبله در هر مترمربع، وزن هزاردانه، عملکرد بیولوزیکی، عملکرد دانه و شاخص برداشت بود.
زهرا سعیدی فر حمیدرضا عسگری
فشردگی خاک به یک مشکل فراگیر در سطح دنیا تبدیل شده و یکی از عوامل موثر در تخریب اراضی به خصوص در اراضی کشاورزی مناطق خشک و نیمه خشک به شمار می رود. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر فشردگی خاک بر روی توان ترسیب کربن و نیتروژن در خاک و گیاه گندم و خصوصیات فیزیکی خاک (وزن مخصوص ظاهری، تخلخل، رطوبت اشباع خاک و ثبات خاکدانهها) میباشد. این تحقیق در ایستگاه تحقیقاتی مزرعه نمونه ارتش شهر انبار الوم استان گلستان در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 4 تیمار و 3 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای این تحقیق عبارت بودند از: تیمار شاهد (بدون فشردگی مصنوعی)، تیمار 2 (2 بار عبور تراکتور سنگین)، تیمار 3 (4 بار عبور تراکتور سنگین) و تیمار 4 (6 بار عبور تراکتور سنگین). در این تحقیق پس از اندازهگیری خصوصیات مورد نظر، دادهها با استفاده از نرم افزار spss 16.0 تجزیه اماری شد و جهت مقایسه میانگین تیمارها نیز از آزمون lsd در سطح 5% استفاده گردید. نتایج نشان داد که سطوح مختلف فشردگی خاک با افزایش معنی دار جرم مخصوص ظاهری خاک باعث افزایش مقاومت مکانیکی خاک گردید و در نتیجه میزان در دسترس بودن آب و مواد غذایی مورد نیاز در خاک را کاهش داد. نتایج همچنین نشان دادکه فشردگی خاک باعث کاهش معنی دار ترسیب کربن و نیترون در خاک و گیاه گندم، پایداری خاکدانهها و رطوبت اشباع خاک گردید. به علاوه همزمان با افزایش فشردگی میزان ec و ph به طور معنی داری افزایش یافت که نشان دهنده تاثیر منفی فشردگی بر شور شدن اراضی زراعی است.
رویا ,وزیریان مجید اونق
چکیده گیاهان تیره اسفناجیان از جمله آتریپلکس که گیاهی علوفه ای و پایا می باشد، با توجه به ساقه های زیادی که تولید می کند علاوه بر تامین خوراک دام به لحاظ سازگاری با شرایط اقلیمی اکثر مناطق خشک و نیمه خشک ایران، می تواند گونه ای مناسب جهت ترسیب کربن و حفاظت خاک در برابر فرسایش بادی و آبی و جلوگیری از حرکت ماسه های روان باشد. بدین لحاظ در اراضی بیابانی به کاشت و توسعه این گیاه توجه ویژه ای معطوف شده است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر آتریپلکس بر برخی از فاکتورهای خاکی می باشد تا نقش مثبت پوشش گیاهی در ترسیب کربن تثبیت و اصلاح ماسه زارها مشخص گردد. نمونه برداری از خاک به روش تصادفی انجام گردید. پس از اندازه گیری و spss خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در آزمایشگاه، آنالیز نتایج با استفاده از نرم افزار 21 استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که آتریپلکس (t-test) جهت مقایسه میانگین ها از آزمون خاک گردیده است و به sar ،ec ، سبب افزایش معنی دار میزان کربن آلی خاک، ماده آلی خاک وزن مخصوص ظاهری خاک و آهک خاک منجر شده است. نرخ کربن ،ph کاهش معنی دار میزان 4/ 30 تن در هکتار) نسبت به منطقه شاهد ( 35 / ترسیب شده در خاک در منطقه آتریپلکس کاری ( 11 تن در هکتار)، اثر موثری در احیا اراضی کشت شده دارد. با توجه به نتایج به دست آمده از این پروژه، می توان گفت که مدیریت صحیح در اراضی مرتعی، افزایش دخیره کربن خاک را در پی خواهد داشت و سبب افزایش ترسیب کربن، بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و کاهش فرسایش خاک می شود. باتوجه به نقش گیاهان در تثبیت خاک اراضی بیابانی مستعد به فرسایش و تعیین پتانسیل ترسیب کربن در اراضی بیابانی احیا شده، از این تحقیق به منظور مدیریت اراضی خشک و بیابانی استفاده می گردد.
حمیدرضا عسگری محمدرضا سرمدی
هدف پژوهش حاضر مطالعه میزان استفاده از اینترنت و وابستگی به آن در میان دانشجویان سه دانشگاه و مقایسه آن می باشد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیتِ گردآوری اطلاعات توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری شامل دانشجویانی است که در مقطع کارشناسی در حال تحصیل و حداقل یک سال تحصیلی را گذرانده باشند. نمونه ها به روش خوشه ای تصادفی انتخاب و حجم نمونه ها نیز با استفاده از جدول مورگان تعیین گردیده است. از میان 2000 دانشجوی دانشگاه آزاد، 800 دانشجوی رشته انسانی و از میان 1700 دانشجوی دانشگاه پیام نور نیز 800 دانشجوی رشته انسانی انتخاب شدند، بدین ترتیب طبق جدول مورگان برای هر دانشگاه 260 دانشجو انتخاب شدند. دانشگاه علمی کاربردی نیز شامل 28 دانشجوی کارشناسی بود که همه آنها بعنوان دانشجویان مورد مطالعه انتخاب شدند. این بررسی با استفاده از ابزار چک لیست و پرسش-نامه انجام پذیرفت، همچنین با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تحقیق از پایایی قابل قبولی برخوردار بوده است. یافته های تحقیق نشان داد محدوده سنی 20 الی 25 سال بیشترین استفاده از اینترنت را داشته اند، بیشترین استفاده از اینترنت را دختران بخود اختصاص داده اند. خانه و لپ تاپ بترتیب بعنوان مکان و وسیله ای که دانشجویان بیشترین استفاده از اینترنت را داشته اند انتخاب شدند، مقالات علمی – پژوهشی نیز بیشترین کاربرد استفاده از اینترنت را در میان دانشجویان داشته اند. نزدیک به 41 درصد از دانشجویان اینترنت را در پیشرفت تحصیلی موثر می دانند. همچنین بر طبق نتایج آزمون 64.3 درصد از دانشجویان کاربر عادی و مابقی کاربر در معرض خطر وابستگی به اینترنت بوده اند و هیچ کدام از شرکت کنندگان در این تحقیق معتاد به اینترنت نبوده اند.
فاطمه جعفری میانایی حمیدرضا عسگری
سیستم آگروفارستری یک سیستم افزایش دهنده حاصلخیزی خاک است، که در آن ترکیبی از محصولات کشاورزی و درختی با طول عمر مختلف برای به حداکثر رساندن و حفظ عملکرد کشاورزی و به حداقل رساندن تخریب منابع آب و خاک به کار گرفته می¬شود. این سیستم نقش مهمی در مدیریت پایدار زمین، حفظ کیفیت خاک، حفاظت خاک و حفاظت از اکوسیستم¬های کشاورزی محلی یا منطقه¬ای دارد. بنابراین ارزیابی نقش درختان در افزایش حاصلخیزی و حفاظت از خاک و سایر اکوسیستم¬ها، از جمله مواردی است که در آگروفارستری باید مورد توجه قرار گیرد. این مطالعه در زمین دارای سیستم آگروفارستری (کشت گندم در بین ردیف¬های درختان زیتون) به مساحت پنج هکتار و با سابقه اجرایی بیش از 10 سال و زمین زراعی مجاور تحت کشت گندم (شاهد) در منطقه¬ای از شمال شهرستان آق¬قلا (استان گلستان) انجام شد. این تحقیق به بررسی تاثیر فاصله از درختان زیتون و تاج پوشش آن¬ها بر خصوصیات خاک و گیاه گندم می¬پردازد. نمونه¬های خاک و گیاه به طور تصادفی از ردیف¬های مختلف درختان در دو تیمار فاصله از درخت (زیر تاج پوشش و حدفاصل درختان) و سه تیمار سطح تاج پوشش (تاج کوچک، متوسط و بزرگ) و با سه تکرار برداشت گردید. نمونه های خاک در عمق 25-0 سانتی¬متری جمع¬آوری و همچنین جهت برداشت نمونه¬های گیاهی از پلات¬های 1×1 مترمربع استفاده شد. پس از اندازه¬گیری خصوصیات خاک و گیاه در آزمایشگاه و عرصه، آنالیز نتایج با استفاده از آزمایش فاکتوریل 3×2 و در قالب طرح کاملاً تصادفی و به کمک نرم افزار sas 9.1 و جهت مقایسه میانگین¬ها از آزمون lsd استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که افزایش فاصله از درختان و کاهش سطح تاج پوشش سبب کاهش معنی¬دار میزان ماده آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، میانگین وزنی قطر خاک¬دانه و تخلخل و افزایش وزن مخصوص ظاهری خاک نسبت به منطقه شاهد (زمین زراعی تحت کشت گندم) شده است. میزان نیتروژن، فسفر، پتاسیم، عملکرد، ارتفاع و کلروفیل برگ در گیاه گندم در تیمارهای زیر تاج پوشش و تاج بزرگ (به دلیل رقابت ریشه¬ای بین درختان و محصول و افزایش وسعت سایه¬اندازی) نسبت به منطقه شاهد کاهش معنی¬داری داشته¬اند. با افزایش فاصله بین ردیف¬های کاشت و هرس به موقع تاج درختان می¬توان رقابت بر سر نور، مواد غذایی و رطوبت را به حداقل رساند. با توجه به این مسئله که سیستم¬های آگروفارستری تاثیر مثبتی بر افزایش پایداری خاک¬دانه و مواد مغذی خاک در مقایسه با زمین زراعی دارد، لذا در بحث حفاظت و کنترل فرسایش خاک و همچنین حاصلخیزی خاک¬های کشاورزی نقش برجسته¬ای را ایفا می¬نماید و می¬توان این نوع سیستم را به عنوان راهکاری موثر در حاصلخیزی و حفاظت خاک در این منطقه معرفی نمود.
سپیده ورناصری حمیدرضا عسگری
خاک¬ورزی از طریق ایجاد تغییر در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، به بهبود کیفیت خاک و کاهش فرسایش¬پذیری کمک می¬کند و در نتیجه منجر به پایداری کشاورزی می¬شود. از این¬رو، مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر عملیات خاک¬ورزی در توالی¬های زمانی مختلف بر برخی خصوصیات کیفی خاک و فرسایش¬پذیری خاک سطحی (عمق 25-0 سانتی¬متری) در قالب طرح کاملا تصادفی انجام گردید. این مطالعه با سه تیمار خاک¬ورزی مرسوم، کم¬خاک¬ورزی و بی¬خاک¬ورزی در برخی اراضی زراعی دشت آق-قلا با بافت رسی و لومی رسی انجام شد. برای مقایسه تیمارها از آنالیز واریانس (آزمون دانکن) با استفاده از نرم¬افزار spss v.20 استفاده گردید. نتایج حاصل نشان داد با گذشت شش سال، سیستم¬های خاک¬ورزی حفاظتی به¬طور معنی¬داری منجر به افزایش کربن آلی، کل ماده آلی و ترسیب کربن خاک در سطح یک درصد شدند. وزن مخصوص ظاهری خاک تنها در تیمار خاک¬ورزی مرسوم افزایش معنی¬داری (87/9 درصد) را در سطح یک درصد نشان داده است. بیش¬ترین میزان میانگین وزنی قطر خاکدانه¬ها در سیستم¬های کم¬خاک¬ورزی و بی¬خاک¬ورزی (به¬¬ترتیب 15/0 و 13/0 میلی¬متر) در مقایسه با سیستم خاک¬ورزی مرسوم (10/0 میلی¬متر) مشاهده شد. هم¬چنین بیش¬ترین میزان نسبت رس و نسبت رس اصلاح شده به¬ترتیب 52/1 و 38/1 درصد در تیمار بی¬خاک¬ورزی و کم¬ترین میزان این پارامترها در تیمار کم¬خاک¬ورزی (به¬ترتیب 86/0 و 81/0 درصد) مشاهده شد.
زهرا اسکندری موسی اکبرلو
تغییر اقلیم و افزایش گرمای جهانی یکی از چالش¬های مهم در بحث توسعه پایدار است که ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانه¬ای می¬باشد. ترسیب کربن در بیوماس گیاهی و خاک های تحت آن، ساده¬ترین راهکار ممکن جهت کاهش کربن اتمسفری محسوب می¬گردد. کریپتوگام ها گونه¬های پیش رو اول در روند توالی هستند و در یک اکوسیستم نقش¬های بسیاری ایفا می¬نمایند. بدین¬منظور، در تحقیق حاضر تاثیر جهت¬های جغرافیایی و تردد دام بر میزان ترسیب کربن پوسته¬های بیولوژیکی بررسی شد. پس از تعیین مناطق معرف به صورت شعاعی نسبت به کانون چرایی شدید، دو سایت با تراکم دام زیاد و متوسط تعیین و در هر سایت جهت¬های جغرافیایی در تعیین محل نمونه¬ها دخالت داده شد. تعداد نمونه پلات لازم به صورت تصادفی با توجه به پراکنش پوسته¬های بیولوژیکی برداشت گردید. نمونه¬برداری خاک در عمق 10-0 سانتی متری زیر پوسته¬های بیولوژیکی انجام گرفت. ضریب تبدیل ترسیب کربن با استفاده از روش احتراق، اندازه¬گیری کربن آلی خاک از روش والکی- بلاک و وزن مخصوص ظاهری با روش کلوخه تعیین شد. آنالیز داده¬ها با استفاده از نرم افزار spss 16 و مقایسه میانگین¬ها توسط آزمون دانکن انجام گرفت. نتایج نشان داد که میانگین ضریب تبدیل کربن برای گیاه گلسنگ به طور معنی¬داری بیشتر از خزه می¬باشد اما به دلیل کاهش میزان زیتوده آن میزان کربن کمتری در واحد سطح ترسیب داده است. نتایج نشان داد اثرات اصلی سایت و جهت¬های جغرافیایی بر میزان کربن ذخیره شده در خزه، گلسنگ و خاک معنی¬دار است ولی اثر متقابل سایت در جهت¬های جغرافیایی معنی¬دار نمی¬باشد. مقایسه ذخیره کربن نشان داد که کاهش تراکم دام باعث افزایش ذخیره کربن در خزه و خاک می¬شود ولی در گلسنگ با کاهش تراکم دام میزان ترسیب نیز کاهش یافته است. بیشترین میزان ترسیب برای خزه و خاک در جهت شمالی بدست آمد، اما در گلسنگ بیشترین میزان ترسیب در جهت جنوبی مشاهده گردید. همچنین نتایج نشان داد که در هر دو سایت با تراکم دام زیاد و متوسط، خاک بیشترین سهم را در ذخیره کربن به ترتیب با 97 و 98 درصد داشته است و منبع اصلی ذخیره کربن است.
سیما کاوسی حمیدرضا عسگری
این تحقیق به منظور بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی بر خصوصیات فیزیکی- شیمیایی خاک و ترسیب کربن در منطقه آق آباد شهرستان گنبد استان گلستان انجام شد. چهار کاربری غالب اراضی منطقه شامل کاربری مرتعی، زراعت، زیتون کاری و مرتع تازه تغییر یافته به کشاورزی به عنوان کاربری های اراضی مورد مطالعه انتخاب شدند. نمونه گیری های خاک در سه تکرار از هر کاربری اراضی و در دو عمق 20-0 و 40-20 سانتی متری خاک انجام شد. آزمایشات خاک شامل بافت، وزن مخصوص ظاهری، اسیدیته، هدایت الکتریکی، آهک، ازت، فسفر، پتاسیم و کربن آلی انجام شدند. داده های جمع آوری شده و حاصل از نتایج آزمایشات با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. ترسیب کربن نیز برای هر هکتار بر حسب واحد تن محاسبه شد. نتایج حاصل از این تحقیق تغییرات خصوصیات حاصلخیزی خاک (ازت، فسفر و پتاسیم) و کربن آلی را در بین کاربری های مختلف نشان داد که بیشترین مقدار این ویژگی ها در کاربری مرتعی و عمق 20-0 سانتی متری خاک مشاهده شد و کمترین این مقادیر نیز در کاربری مرتعی تازه تبدیل شده به کشاورزی مشاهده شد. بافت خاک نیز در مرتع تغییر یافته به کشاورزی لومی سیلتی بود و در سایر کاربری ها سیلتی بود. وزن مخصوص در بین کاربری های مختلف اختلاف معنی داری نداشت اما بیشترین مقدار در کاربری مرتع مشاهده شد. بیشترین میزان ترسیب کربن خاک در کاربری مرتعی و عمق 20-0 سانتی متری خاک مشاهده شد. نتایج تحقیق بهتر بودن کاربری مرتعی را در مقایسه با سایر کاربری ها از لحاظ تاثیرگذاری بر خصوصیات خاکی و ترسیب کربن و حساسیت به فرسایش نشان می دهد. باتوجه به به هم خوردگی خاک در اثر عملیات خاک ورزی و کشت، شخم اراضی طبیعی، گام نخست در فروپاشی خاک می باشد. نتایج این تحقیق ضرورت توجه بیشتری به مطالعه قابلیت، اصلاح و تغییر کاربری اراضی در این مناطق را بیش از پیش نشان می دهد.
فاطمه پرنده رودی حمیدرضا عسگری
گونه های مختلف تاغ، آتریپلکس و قره داغ به لحاظ سازگاری با شرایط اقلیمی اکثر مناطق خشک و نیمه خشک ایران، می توانند به عنوان گونه های مناسب جهت حفاظت خاک و جلوگیری از حرکت ماسه های روان مدنظر قرار گیرند. بدین لحاظ در اراضی بیابانی شهرستان تایباد به کاشت این گیاهان توجه ویژه ای معطوف شده است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر گونه های آتریپلکس، تاغ و قره داغ بر برخی از فاکتورهای خاکی است تا نقش مثبت پوشش گیاهی در ترسیب کربن تثبیت و اصلاح ماسه زارها و اثرات آن ها بر شاخص های فرسایش پذیری مشخص گردد و درنهایت گونه ای که از این حیث بیشترین تأثیر را دارا می باشد شناسایی گردد. نمونه برداری از خاک به روش تصادفی انجام گردید. پس از اندازه گیری خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در آزمایشگاه، آنالیز داده ها به کمک نرم افزار spss و جهت مقایسه میانگین ها از آزمون lsd استفاده گردید.