نام پژوهشگر: ابراهیم رضایی دوگاهه
ابراهیم رضایی دوگاهه پروانه محمد خانی
مقدمه: اگرچه انسان موجودی اجتماعی است اما برخی به دلایل زیستی، روانی و اجتماعی دچار علائم و نشانه های ترس اجتماعی می شوند. اضطراب اجتماعی کاملا ناتوان کننده بوده، بسیاری از جنبه های مهم زندگی فرد را مختل می کند و نیازمند مداخلات درمانی است. مداخلات شناختی-رفتاری انفرادی و گروهی که عنصر اصلی آنها مواجهه با موقعیتهای ترس آور و بازسازی شناختی است در درمان این اختلال کارایی دارند اما به روشنی مشخص نیست که کدامیک از دو قالب گروهی یا انفرادی این مداخله در کاهش شدت علائم آن موثرتر است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه ی تاثیر دو روش درمان شناختی- رفتاری گروهی(cbgt) و انفرادی ((icbt طراحی شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات آزمایشی و با طرح پیش آزمون–پس آزمون دو گروهی می باشد. نمونه پژوهش شامل 28 نفر از بیماران با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی بود که از مراکز درمان روانشناختی زیر نظر دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی انتخاب و بصورت تصادفی به دو گروه 14 نفری تقسیم شدند. سپس هر گروه بطور تصادفی به یکی از درمانهای شناختی- رفتاری گروهی(cbgt) و انفرادی((icbt تخصیص یافت. آزمودنی ها جهت ورود به مطالعه باید در دامنه سنی 18 تا 35 سال، تحصیلات حداقل دیپلم و نمره 37 و بالاتر در spin بوده و علائم اختلالات سایکوتیک، سو مصرف مواد و افسردگی اساسی نداشتند. هر یک از گروه های مورد مطالعه به مدت 12 جلسه تحت درمان شناختی –رفتاری گروهی یا انفرادی برگرفته از مدل هایمبرگ قرار گرفتند. نمونه نهایی بعد از اعمال ملاک افت(3 جلسه و بیشتر) به22 نفر(12 نفر درمان شناختی-رفتاری گروهی و10 نفر درمان شناختی-رفتاری انفرادی)کاهش یافت. داده های پیش آزمون- پس آزمون با آزمون t و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون t وابسته در خصوص معناداری تفاوت پیش آزمون و پس آزمون درون گروهی نشان داد که تفاوت نمرات در همه سنجه ها معنادار است(05/0>p). بعبارت دیگر هر دو روش مداخله منجر به کاهش معنادار شدت علائم اضطراب اجتماعی شده اند. در مقایسه بین گروهی، پس از کنترل متغیر همگام افسردگی، درمان شناختی- رفتاری گروهی در پرسشنامه فوبیای اجتماعی(spin) بر درمان شناختی– رفتاری انفرادی برتری داشت( 02/0= p ،93/6 = f ) و توانست ترس(03/0= p ، 48/5 = f) و برانگیختگی فیزیولوژیک ( 03/0= p ، 64/5= f ) آزمودنی ها را بیشترکاهش دهد. در پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی( (bfne-s نیز درمان شناختی رفتاری گروهی کاهش معنادار بیشتری را در مقایسه با درمان شناختی –رفتاری نشان داد(04 /0 =p ). دو روش مداخله تفاوت معنا داری در کاهش نمره خرده مقیاس اجتناب spin و نمره ترس از ارزیابی مثبت) (fpes نداشتند. نتیجه گیری: هر دو روش درمانی در کاهش علائم sad موثرند. درمان cbgt در کاهش نمره کلی اضطراب اجتماعی، ترس و برانگیختگی فیزیولوژیک درspin و ترس از ارزیابی منفی درbfne-s بر icbt برتری دارد لیکن تفاوت دو گروه در نمره اجتناب درspin و ترس از ارزیابی مثبت درfpes با یکدیگر معنادار نیست. همچنین میانگین بهبود معنادار بالینی گروهcbgt در مقایسه باicbt در spin بیشتر(05/0>p) اما درbfne-s و fpes برابر است (05/0<p).
زهرا بابایی ابراهیم رضایی دوگاهه
مقدمه: اضطراب اجتماعی، به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی در نظر گرفته می شود که با نقص هایی در عاطفه مثبت و منفی رابطه دارد. علاوه بر آن، هیچ مطالعه ای به نقش میانجی متغیرهایی چون کنترل توجه و توجه متمرکز بر خود در رابطه میان عاطفه مثبت و منفی و شدت علائم اضطراب اجتماعی نپرداخته است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر 1) روشن ساختن رابطه میان عاطفه مثبت و منفی و علائم اضطراب اجتماعی و 2) بررسی نقش میانجی کنترل توجه و توجه متمرکز بر خود در رابطه میان عاطفه مثبت و منفی و علائم اضطراب اجتماعی می باشد. روش: در ابتدا، 382 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های اضطراب اجتماعی، مقیاس عاطفه مثبت و منفی، مقیاس کنترل توجه و پرسشنامه کانون توجه را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که عاطفه مثبت و منفی با اضطراب اجتماعی رابطه داشتند. همچنین نتایج روشن ساخت که کنترل توجه و توجه متمرکز بر خود، رابطه میان عاطفه مثبت و منفی را میانجی گری می¬کنند. بحث: یافته های مطالعه حاضر، حاکی از این است که کنترل توجه و توجه متمرکز بر خود رابطه میان عوامل خطر( عاطفه مثبت و منفی) و ظهور علائم اضطراب اجتماعی را میانجی گری می کنند. در واقع به نظر می رسد که این فرآیندهای توجهی نقش مهمی را در شروع و ماندگاری علائم اضطراب اجتماعی دارند. بنابراین احتمال می رود، رویکردهای درمانی که دارای مولفه های درمانی مبتنی بر توجه هستند در درمان این اختلال موثر واقع شوند.
سمیرا لطفی ابراهیم رضایی دوگاهه
این مطالعه توصیفی قلدر/ قربانی را بین دانش آموزان آموزان شهرستان ارومیه و نقش آن را در نشانگان روانی ضربه مورد بررسی قرار داد. پرسشنامه تجدید نظر شده قلدر/قربانی الویوس و فهرست نشانگان روانی ضربه برای کودکان(tscc-a) بین 591(325:پسر ، 266:دختر) دانش آموزان 10-14 ساله توزیع شد.آمار توصیفی ، همبستگی پیرسون و کای اسکوئر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد شیوع رفتار قلدری بین دانش آموزان 4/38% است. بعلاوه دانش آموزان قربانی سطوح بالایی از افسردگی، اضطراب و خشم را در مقایسه با دانش آموزان غیر درگیر گزارش دادند و بین قلدری و نشانگان روانی ضربه رابطه معنی داری یافته نشد.همچنین مقایسه بین دختران و پسران تفاوت معنی داری در رفتار قلدری نشان نداد.
فریما عنبری ابراهیم رضایی دوگاهه
هدف: در مطالعه ی حاضر هدف بررسی روش های کنترل فکر در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال افسردگی اساسی و ارتباط این روش های فراشناختی با اضطراب صفت به عنوان عامل آسیب پذیری کلی هیجانی بود. روش: 60 بیمار با تشخیص افسردگی اساسی و اضطراب فراگیر از کلینیک های دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و سایر مراکز درمانی و 30 فرد غیربیمار از دانشجویان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های اضطراب بک (bai)، پرسشنامه افسردگی بک -2 (bdi-ii)، پرسشنامه ی روش های کنترل فکر (tcq)، مقیاس اضطراب حالت- صفت اسپیلبرگر (stai) و پرسشنامه ی سلامت عمومی – 28 (ghq-28) پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره و رگرسیون ساده همزمان استفاده شد. نتایج: نتایج حاکی از آن بود که گروه اضطراب فراگیر با استفاده ی بیش تر از روش های کنترل فکر نگرانی و تنبیه خود از گروه کنترل متمایز می شود. گروه افسرده اساسی نیز با استفاده ی بیش تر از نگرانی و استفاده کم تر از پرت کردن حواس و ارزیابی مجدد از گروه کنترل جدا می شود و این در حالیست که استفاده بیش تر از ارزیابی مجدد فکر و استفاده کم تر از نگرانی نیز گروه اضطراب فراگیر را از گروه افسرده اساسی متمایز می سازد. روش های نگرانی وتنبیه خود (p<0.001 و p=0.001) پیش بینی کننده ی مثبت اضطراب صفت هستند در حالیکه پرت کردن حواس و ارزیابی مجدد (p<0.001و p=0.047) پیش بینی کننده منفی اضطراب صفت هستند. نتیجه گیری : بیماران مبتلا به اضطراب فراگیر و افسردگی اساسی بیش تر از افراد غیر مبتلا از روش های ناسازگارنه برای کنترل افکار مخل خود استفاده می کنند و این روش های ناسازگارانه می توانند پیش بینی کننده های اضطراب صفت به عنوان عامل آسیب پذیری زیربنایی باشند.
ابراهیم رضایی دوگاهه علیرضا جزایری
در این پژوهش که به بررسی خصوصیات شخصیتی و نیمرخ روانی معتادان در پرسشنامه mmpi-2 پرداخته شد نکات ظریف و مفیدی آشکار گردید. برای سهولت در بحث و تفسیر، نخست یافته های حاصل از فرضیه های اصلی و سوالات جانبی تحقیق را مجددا مرور می کنیم. ارزیابی دقیق تر و توجه به جزئیات این داده ها، درک ما را از نیمرخ روانی معتادان غنا خواهد بخشید: 1. بین نیمرخ روانی معتادان به تریاک با گروه گواه در 13 مقیاس اصلی بجز در مقیاس های دروغ پردازی (l) و تصحیح (k) تفاوت معناداری وجود داشت. بین معتادان تریاکی با گروه گواه در 30 خرده مقیاس بجز در خرده مقیاسهای انکار اضطراب اجتماعی (hy1)، نیاز به محبت ((hy2 بازداری پرخاشگری (hy3)، تضاد با مقام قدرت (pd2)، نفوذناپذیری اجتماعی (pd3) و غرور و نخوت خود (ma3) تفاوت دو گروه معنادار بود. 2. بین نیمرخ روانی معتادان به هروئین با گروه گواه در مقیاسهای اصلی بجز در مقیاس دروغ پردازی (l) و نرینگی-مادینگی (mf) تفاوت معنادار بود. دو گروه هروئینی و گواه در خرده مقیاسها نیز بجز در خرده مقیاس تضاد با مقام قدرت (pd2) تفاوت معناداری با هم داشتند.3. بین نیمرخ روانی معتادان به هروئین با معتادان به تریاک در مقیاسهای اصلی تفاوت معنادار فقط در مقیاس هیپومانی (ma) یافت شد. درخرده مقیاسها نیز تفاوت معنادار تنها در خرده مقیاس انکار اضطراب اجتماعی (hy1)، نیاز به محبت (hy2)، شتاب روانی حرکتی (ma2) و فقدان عزت نفس (lse) مشاهده گردید. 4. نیمرخ روانی معتادان ادامه دهنده و رهاکننده درمان در مقیاسهای اصلی تفاوت معناداری با هم نداشت و در خرده مقیاسها نیز فقط در خرده مقیاس کندی روانی-حرکتی (d2) تفاوت معنادار وجود داشت.ب) یافته های جانبی پژوهشنیمرخ روانی معتادان دارای سابقه بیماری در مقیاسهای اصلی فقط در مقیاس خودبیمارانگاری (hs) و افسردگی (d) تفاوت معناداری با نیمرخ روانی معتادان فاقد سابقه بیماری نشان داد. در خرده مقیاسها نیز تفاوت دو گروه دارا و فاقد سابقه بیماری تنها در خرده مقیاسهای افسردگی ذهنی (d1) و کندی وملال ذهنی (d4) معنادار بود. نیمرخ روانی معتادانی که در پنج سال گذشته سابقه مراجعه به پزشک و مصرف دارو داشتند در مقیاسهای اصلی تنها در مقیاس خودبیمارانگاری (hs) با معتادانی که فاقد چنین سابقه ای بودند تفاوت معنادار داشت و در خرده مقیاسها تفاوتی مشاهده نشد. 6. در نیمرخ روانی معتادان دارای سابقه دستگیری با معتادان فاقد چنین سابقه در مقیاسهای اصلی و خرده مقیاسها تفاوتی یافت نشد. تفاوت نیمرخ روانی معتادان دارای فامیل معتاد با معتادان فاقد فامیل معتاد در مقیاسهای اصلی و خرده مقیاسها معنادار بود. نیمرخ روانی معتادان دارای فامیل بیمار روانی با معتادان فاقد فامیل بیمار روانی در مقیاسهای اصلی و خرده مقیاسها تفاوت معناداری با هم نداشتند. الگوی سه نقطه ای 867 (دره پارانوئیدی) در نیمرخ روانی معتادان با 40 درصد از نمونه های تریاکی و هروئینی و 7/6 درصد نمونه های غیرمعتاد مطابقت داشت و تفاوت دو گروه معنادار بود.