نام پژوهشگر: محمد محمدی الوار
محمد محمدی الوار امیر سعدالدین
استفاده بهینه از منابع آبخیز بدون در نظر گرفتن معیارها و مسائل اقتصادی و اجتماعی امکان پذیر نخواهد بود. در اکثر برنامه های مدیریتی سعی بر این است که اقدامات اجرایی علاوه بر توجیه اقتصادی با پذیرش مردم نیز همراه باشد، زیرا یکی از دلایل شکست برنامه های مدیریتی در سطح آبخیز عدم پذیرش فعالیتها از جانب آبخیزنشینان است. پیش بینی اثرات اجتماعی فعالیتهای مدیریتی در سطح آبخیز از جمله ارزیابی های ضروری در جهت نیل به مدیریت یکپارچه منابع است که تضمین کننده مشارکت بهره برداران در عرصه آبخیز خواهد بود. هر چند فرآیند مشارکت عمومی با ذینفعان در بحث های علمی به اندازه ی کافی مورد بررسی قرار گرفته است ولی کاربرد روش های مشارکتی در عمل با مشکلاتی مواجه است که می تواند با عدم انتقال دانش و کم توجهی به رویکرد های مشارکتی در فرآیند برنامه ریزی مرتبط باشد. این تحقیق به منظور مشخص کردن سطح مشارکت مردم در اجرای اقدامات آبخیزداری و ارائه راهکار هایی به منظور افزایش سطح مشارکت آنان و همچنین پیش بینی سطح پذیرش مردمی سناریوهای مدیریت پوشش گیاهی و با هدف حل مشکلات سیل و فرسایش خاک در آبخیز چهل چای استان گلستان انجام گرفت. آبخیز چهل چای با مساحتی حدود 25680 هکتار و جمعیتی برابر 14048 نفر در استان گلستان واقع شده و یکی از سرشاخه های رودخانه گرگانرود می باشد. پس از انتخاب چهار گزینه مدیریتی محتمل، 16 سناریوی مدیریت پوشش گیاهی تدوین شد. با انجام مطالعات میدانی اجتماعی در سطح آبخیز به منظور پیش بینی اثرات اجتماعی سناریوهای مدیریتی آبخیز، طی مصاحبه حضوری با بهره برداران آبخیز برای هر فرد به تفکیک پرسشنامه ای تکمیل شد و نتایج آن برای تجزیه و تحلیل اثرات اجتماعی بکار گرفته شد. با توجه به فرمول کوکران و طی یک بررسی میدانی-اجتماعی با روش نمونه گیری انتساب متناسب به 139 آبخیزنشین از جامعه آبخیزنشینان حوضه چهل چای مراجعه شد. شرکت کنندگان در مطالعه اجتماعی از نظر قصد آنها برای اجرای سناریوهای مدیریت پوشش گیاهی در آبخیز برای آینده نزدیک (5 سال پیش رو از سال 1388) مورد پرسش قرار گرفتند. هدف این پرسش این بود که احتمال پذیرش سناریوهای مدیریتی در بین جامعه آبخیزنشین به دست آید. برای نیل به این مقصود، از توزیع احتمالاتی دو جمله ای استفاده شد. در تجزیه و تحلیل پذیرش اجتماعی سناریوهای مدیریت پوشش گیاهی، چهار کلاس یا سطح پذیرش اجتماعی (پذیرش ناچیز، کم، متوسط و زیاد) در نظر گرفته شد. نتایج بررسی ها نشان داد که سناریوهای دو (تراسبندی)، چهار (احداث باغ)، پنج (آگروفارستری)، نه (تراسبندی با احداث باغ) و 15 (تراسبندی، احداث باغ و آگروفارستری) به طور یکسان از دیدگاه بهره برداران آبخیز بیشترین پذیرش را دارند. در آبخیز چهل چای، اجرای سناریوی یک (حفظ وضعیت فعلی) کمترین سطح پذیرش مردمی را به خود اختصاص داده است. رویکرد مبتنی بر سناریوسازی به کار رفته در این تحقیق با فراهم کردن امکان انتخاب سناریوهای مدیریتی و ارائه اثرات آنها، رویکردی توانا در پیش بینی اثرات فعالیتهای مدیریتی پیشنهادی در جهت تصمیم گیری نهایی می باشد.
خلیل عموزاده احمد پهلوانروی
آمایش سرزمین علمی است که با توجه به ویژگی های اکولوژیک سرزمین و شرایط اقتصادی - اجتماعی آن، نوع استفاده بهینه از سرزمین را مشخص می سازد. ارزیابی توان اکولوژیکی و آمایش سرزمین در یک منطقه، می تواند بهترین نوع کاربری ها را تعیین نموده و نقش مهمی را در برنامه ریزی صحیح و همگام با توسعه پایدار ایفا نماید که در این میان، روش های متفاوتی برای ارزیابی توان اکولوژیکی توسط متخصصان امر ایجاد گردیده است. در بسیاری از مناطق ایران، انتخاب کاربری و مدیریت زمین بدون توجه به قابلیت و توان سرزمین انجام می شود که سبب اتلاف سرمایه و کاهش ظرفیت محیطی می-گردد. در این تحقیق، برنامه ریزی کاربری اراضی و تهیه نقشه آمایش با استفاده از توانمندی های ویژه محیط gis در حوزه آبریز سیکان ایلام با مساحت تقریبی 9000 هکتار انجام شد. با استفاده از توابع موجود در gis نقشه طبقات ارتفاع از سطح دریا، درصد شیب، جهات جغرافیایی، نقشه خاک، تیپ و تراکم پوشش گیاهی به روش دوتایی با هم ترکیب شده و در نهایت 89 واحد زیست محیطی بدون تکرار به عنوان واحدهای کاری ارزیابی توان و مدیریت کاربری زمین در مقیاس1:25000 تفکیک و نقشه-بندی گردید. همچنین ویژگی های اقلیم شناسی، احتمال فرسایش خاک و نوع کاربری فعلی برای هر واحد ثبت گردید. برای این واحدهای زیست محیطی یا اکوسیستم های خرد نیز ارزیابی توان اکولوژیک برای کاربری های کشاورزی، مرتع داری، جنگل داری، آبزی پروری، توریسم، توسعه شهری و حفاظت صورت پذیرفت. در نتیجه بررسی آمایشی سرزمین و اولویت بندی بین کاربری ها به روش کیفی قیاسی از بین توان های اکولوژیکی، نقشه آمایش سرزمین حوزه سیکان دره شهر تولید شد. در نتیجه کار آمایش از کل مساحت منطقه تقریباً 61/43 درصد به جنگل داری، 96/29 درصد به کشاورزی، 31/14 درصد به توریسم، 77/6 درصد به مرتع داری، 46/2 درصد به حفاظت محیط زیست، 05/2 درصد به دامپروری و 84/0 درصد به آبزی پروری اختصاص پیدا کرد. در ضمن منطقه از داشتن 3 کاربری به 8 کاربری ارتقاء پیدا کرد.