نام پژوهشگر: یوسف محمدی
مریم چاره جو لنگرودی مصطفی یوسفی
در این تحقیق تاثیر پارامتر های مختلف نظیر غلظت محلول، مخلوط حلال، ویسکوزیته، هدایت الکتریکی محلول، کشش سطحی، پارامتر حلالیت و فاصله ریسندگی بر مورفولوژی الیاف پلی کربنات بررسی شد. به علاوه با تغییر حلال مصرفی سعی شد تا مورفولوژی الیاف بهبود داده شود. الکتروریسی محلولهای10 تا 15 درصد وزنی پلی کربنات در متیلن کلراید(دی کلرومتان) (mc) با ولتاژ kv 25، فاصلهcm12، نرخ تغذیه ml/hr1 جهت تعیین محدوده غلظت مناسب الکتروریسی مورد استفاده قرار گرفتند. در بررسی اثر ولتاژ مشخص شد که با افزایش ولتاژ، مورفولوژی الیاف و دانسیته دانه تغییر کرده و ولتاژ kv 20 برای الکتروریسی محلول پلی کربنات مناسب است. اختلاف در قطر به علت اختلاف درخواصی از محلول مانند دی الکتریک، هدایت ، ویسکوزیته و کشش سطحی آن است. هر چه ویسکوزیته و کشش سطحی بیشتر باشد کشش لیف مشکل تر خواهد بود و هر چه دی الکتریک و هدایت بالاتر باشد لیف راحت تر کشیده شده و قطر کمتری خواهد داشت. با مقایسه ای بین حلالهای پلی کربنات، متیلن کلراید با داشتن ثابت دی الکتریک و هدایت بالاتر و کشش سطحی و ویسکوزیته کمتر به عنوان حلال مناسب انتخاب شد. در ادامه مخلوط حلالهای متیلن کلراید و دی متیل فرم آمید(dmf) جهت تعیین مخلوط مناسب حلال بررسی شد. مورفولوژی الیاف الکتروریسی شده توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) بررسی گردید. فاصله نازل تا جمع کننده پارامتر دیگر مورد بررسی در این مطالعه می باشد. نتایج مطالعات نشان داد که فاصله 12 سانتی متر برای جامد شدن کامل مناسب بوده و در نتیجه به عنوان فاصله ریسندگی مناسب انتخاب گردید. از دیگر پارامترهای مورد مطالعه در این تحقیق تاثیر پارامتر حلالیت بر مورفولوژی الیاف و ویسکوزیته است. نتایج مطالعات موید این مطلب است که با افزایش اختلاف پارامتر حلالیت بین مخلوط حلال ها و پلیمر، ویسکوزیته افزایش یافته و الیاف مورفولوژی مناسبی نخواهند داشت. مطالعه کشش سطحی محلولها نشان داد که در یک غلظت ثابت با افزایش میزان دی متیل فرم آمید نسبت به متیلن کلراید، کشش سطحی افزایش می یابد. این امر منجر به تشکیل دانه در امتداد الیاف شد. بررسی های انجام شده بر روی هدایت الکتریکی نشان داد که هدایت الکتریکی اثر منفی ویسکوزیته و کشش سطحی بر مورفولوژی الیاف را کاهش می دهد. در نهایت خواص مکانیکی لایه نانوالیاف پلی کربنات الکتروریسی شده در مخلوط حلالهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعات نشان داد بیشترین استحکام و مدول اولیه مربوط به نمونه های با مخلوط حلال 10/90 و 20/80 : mc/dmf است.
یوسف محمدی محمد مقدم واحد
کم آبی مهمترین تنش غیر زیستی است که رشد و عملکرد گندم را در اکثر نقاط جهان محدود می-کند. برای شناسایی مکان های ژنی کنترل کننده صفات مرتبط با تحمل خشکی در گندم نان، 142 لاین اینبرد نوترکیب حاصل از تلاقی رقم مقاوم به خشکی آذر2 و رقم 87zhong 291 در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی مورد بررسی و صفات عملکرد دانه، ارتفاع بوته، طول سنبله، طول و عرض برگ پرچم و طول و عرض برگ دوم اندازه گیری شد. بر اساس توزیع فنوتیپی برای کلیه صفات مورد مطالعه، تفکیک متجاوز مشاهده گردید. چند شکلی والدین با استفاده از نشانگر های ssr و issr ارزیابی و 24 نشانگر ssr و 16 نشانگر issr، چند شکل بین والدین برای غربال جمعیت استفاده شد. تجزیه پیوستگی40 نشانگر چند شکل را به نقشه قبلی جمعیت مشتمل بر 45 نشانگر ssr و aflp منتسب کرد. بر اساس مکان یابی فاصله ای مرکب 71 qtl برای صفات مورد مطالعه تحت شرایط دیم و آبیاری تکمیلی مکان یابی شد. برای عملکرد دانه 10و 20، ارتفاع بوته 1 و 4، طول برگ پرچم 4 و 1و طول سنبله 5 و 2 qtl به ترتیب در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی، مکان یابی گردید. علاوه براین، 7، 8 و 9 qtl به ترتیب برای عرض برگ پرچم، طول برگ دوم و عرض برگ دوم در شرایط دیم شناسایی شد. در این مطالعه تعدادی qtl برای صفات مختلف مشترک بود که این امر پیوسته بودن qtl ها یا اثرات پلیوتروپیکی بین qtl ها را نشان می دهد.
یوسف محمدی حسن مکاریان
از بین عوامل محدود کننده رشد گیاهان، تنش خشکی مهمترین عامل غیر زنده است که تولید محصولات کشاورزی را محدود می سازد. امروزه کاربرد محلول های سازگار در کنترل تنش های محیطی از جمله تنش خشکی مورد توجه قرار گرفته است. از بین این مواد اسید آسکوربیک دارای خاصیت آنتی اکسیدانی ویژه ای می باشد. برای بررسی تاثیر اسید آسکوربیک بر خصوصیات گیاه سویا در شرایط تنش، آزمایشی در سال 1389 در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل 3سطح آبیاری (10، 15 و 20 روز یک بار) به عنوان فاکتور اصلی و 6 سطح اسید آسکوربیک (صفر، 5، 10، 15، 20 و 25 میلی مولار) به عنوان فاکتور فرعی در قالب طرح آزمایشی اسپلیت پلات با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار سازماندهی شدند. تنش کم آبی موجب کاهش وزن خشک ساقه و برگ، وزن خشک کل، عملکرد، تعداد غلاف و تعداد دانه در غلاف شد که البته این کاهش در تنش 20 روز آبیاری تاثیر معنی داری نسبت به سایر سطوح آبیاری داشت. اثر تنش کم آبی بر ارتفاع بوته و وزن هزار دانه معنی دار نگردید. تنش کم آبی به ویژه تنش شدید موجب افزایش درصد پروتئین دانه و همچنین درصد خسارت وارده به غشای پلاسمایی و کاهش قطر ساقه، مقدار نسبی آب برگ، درصد پایداری غشای پلاسمایی، عملکرد پروتئین دانه، درصد و عملکرد روغن دانه و کلروفیل برگ شد. محلول پاشی با اسید آسکوربیک به ویژه غلظت 25 میلی مولار افزایش ارتفاع بوته، قطر ساقه، وزن خشک برگ، ساقه و کل گیاه، کلروفیل، درصد و عملکرد روغن و پروتئین دانه، عملکرد و اجزای عملکرد، مقدار نسبی آب برگ ، پایداری غشای پلاسمایی و کاهش خسارت غشا را به دنبال داشت. تنش شدید آبیاری بر شاخص نسبت وزن برگ اثر افزایشی و در سایر شاخص های رشد اندازه گیری شده اثر کاهشی داشت. در اکثر صفات مورد بررسی ترکیب تیماری 25 میلی مولار اسید آسکوربیک و عدم تنش آبیاری بیشترین اثر مثبت را از خود نشان داد.
شهروز زرگریان وحید حدادی اصل
امروزه عمده ترین روش پیوند زنی استخوان پیوند زنی آلوپیود و اتوپیوند است که در صدمات و جراحت های ناشی از تصادفات و نقص های ژنتیکی بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. با این حال روش های مذکور خطرات مختلفی از جمله فساد مراکز دهنده ناهنجاری های تغذیه بافت پیوند زده شده صدمات و عوارض جانبی و ناراحتی و رنج مریض را با خود به همراه دارد در این میان مهندسی بافت استخوان با بهره گیری از داربست های زیست سازگار زیست تخریب پذیر متصل به سامانه یاخته ای و عومل تمایزی به عنوان یکی از بهترین جایگین های پیوندزنی معمول استخوان شناخته می شود در نوشته حاضر چگونگی ساخت داربست مذکور آورد شده است. این داربست شامل سه قسمت پلیمری مجزا و یک بخش معدنی نانو ذره است روش الکتروریسی برای ساخت داربست و به منظور شبیه سازی بافت طبیعی استخوان مورد استفاده قرار گرفت. تاثیر پارامترهای فرایند مختلف بر مورفولوژی داربست قطر الیاف میزان تخلخل میزاان بلورینگی و ا ستحکام نهایی بررسی شد. مورفولوژی داربست با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبیشی مشاهده شده و همچنین توزیع قطر الیاف با استفاده از نرم افزار ایمیج حی ترسیم گردید و کل فرآیند با استعانت از بازخورد حاصل از بررسی عکس ها و دیاگرام های توزیع قطر اصلاح گردید. میزان چسبندگی? رشد? تکثیر و تمایز سلول های بنیادی توسط rtpcr و کیت های مخصوص تشخیص پروتیین تخمین زده شد. با وجود اینکه تمامی داربست ها از تکثیر و تمایز سلول ها حمایت کردند داربست ای کامپوزیتی رخ مانه موثر تری از بافت استخوانی را حاصل ساختند. با توجه به نتایج حاصله می توان نتیجه گرفت که نانو ذرات هیدروکسی آپاتیت در هدایت استخوانی و فاز کیتوسان در تمایز موثر و زود هنگام سلول های بنیادی نقش ویژه ای را به عهده دراند داربست نانو الیافی کامپوزتی طراحی شده در این پروژه توانایی کاربرد در مهندسی بافت استخوان را داراست.
یوسف محمدی محمد ابراهیمی
در این پایان نامه ابتدا با استفاده از مدل ریاضیاتی ناظر در پدیده های فیزیکی به معرفی آنتروپی وزنی نسبی سیستم های دینامیکی می پردازیم. سپس آنتروپی کولموگروف-سینایی را به عنوان حالت خاصی از این مفهوم بدست می آوریم. در ادامه به معرفی آنتروپی سیستم های دینامیکی فازی می پردازیم و ثابت میکنیم که آنتروپی یک تبدیل حافظ اندازه فازی نسبت به یک زیر $ sigma $-جبر با تعداد اتم های متناهی نگاشتی آفین است. سپس روش محاسبه آنتروپی را برای محاسبه آنتروپی زیر $ sigma $ -جبرهای با تعداد اتم های شمارا توسعه می دهیم و خواص ارگودیک سیستم های دینامیکی فازی را روی چنین زیر $ sigma $ -جبر هایی بررسی می کنیم. در انتها به کمک این مفاهیم یک نسخه جدید از قضیه کولموگروف-سینایی بیان می کنیم.
یوسف محمدی
چکیده ندارد.