نام پژوهشگر: سمیه عظیمی
سمیه عظیمی اصغر عین اله زاده
پایان نامه حاضر در صدد است که دیدگاه کانت و علامه طباطبایی را در باب مباحث و مسائل مربوط به احکام و قضایا مورد بررسی قرار دهد و تصویری از جایگاه احکام و قضایا را در فلسفه ایشان آشکار سازد. کانت معتقد است که نقادی شناسایی را باید با احکام شروع کرد و شناسایی به معنای اصیل کلمه در رابطه ی اسنادی است که میان تصورات بوجود آمده است. از این رو باید مبنا را بر حکم گذاشت؛ چرا که استدلال هم در واقع چیزی جز حکم با واسطه نیست. از دیدگاه کانت، هنگام صدور احکام است که نقش فاهمه ی انسان در صورت بخشی به داده های خارجی دیده می شود و بنابراین بررسی و نقادی شناسایی نیز از احکام آغاز می شود. از سوی دیگر، علامه طباطبایی نیز معتقد است که در هر قضیه ای ما فقط با مجموعه ای از تصورات سروکار نداریم، بلکه قو ه ی مدرکه بر روی تصورات یک عمل خاصی نیز انجام می-دهد تا قضیه حاصل شود. این عمل همان ربط و پیوند دادن میان تصورات است، پس حکم به معنایی، همان ایجاد ارتباط بین تصورات و نقطه ی مهم در شناسایی است. با توجه به اهمیت بحث مذکور، ابتدا پیشینه ی بحث و پس از آن آراء هر کدام از این دو فیلسوف را در دو فصل جداگانه توصیف و تحلیل کرده و در فصل آخر با بررسی جنبه های مختلف حکم در نزد دو فیلسوف، از قبیل رویکرد معناشناختی، معرفت شناختی، هستی-شناختی، روان شناختی، منطقی و زبان شناختی به مقایسه ی دیدگاه های ایشان پرداخته ایم. در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی استفاده شده و از منابع کتابخانه ای، به گردآوری اطلاعات پرداخته شده و پس از آن مقایسه و تحلیل صورت گرفته است.
سمیه عظیمی سدابه جهانبخش
برای ارزیابی تحمل تنش دمای پایین و تنوع ژنتیکی در گیاه پنبه و ارتباط آن با صفات فیزیولوژیکی، نشانگرهای مولکولی و پروتئینی آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و سه سطح تنش (25، 5 و 15 درجه سانتی گراد) با استفاده از 20 ژنوتیپ پنبه در گلخانه و آزمایشگاه اصلاح نباتات مولکولی دانشگاه محقق اردبیلی انجام گردید. با توجه به نتایج به دست آمده، برخی از صفات فیزیولوژیک مانند فعالیت آنزیم کاتالاز، غلظت پرولین، قند محلول و پروتئین محلول تحت تاثیر تنش دمای پایین در بیشتر ژنوتیپ ها روند افزایشی نشان داد. بر اساس دو شاخص mp و ssi ژنوتیپ بختگان متحمل ترین ژنوتیپ به تنش دمای پایین ارزیابی گردید. مقایسه الگوی نواری پروتئین های محلول برگ نشان داد بعضی از نوارهای پروتئینی نه تنها از نظر محل قرار گیری روی ژل و وزن مولکولی، بلکه از لحاظ تراکم و شدت بیان نیز با یکدیگر اختلاف نشان دادند. تجزیه خوشه ای به روش ward انجام گرفت و در سطح شاهد ژنوتیپ ها را در دو گروه و در سطح خوگیری و بعد از خوگیری در سه گروه مجزا قرار داد. ژنوتیپ های شیرپان 603، 4:s:4، بلی ایزووار، تاشکند و سیندوز در هر سه سطح مورد مطالعه در گروه های بهتر قرار گرفتند. تجزیه نشانگرهایissr با استفاده از 12 آغازگر تصادفی، 48 نوار چند شکل در ژنوتیپ های مورد مطالعه تولید کرد. میانگین pic (میزان اطلاعات چند شکلی) و mi ( معیار کارایی در تعیین چند شکلی) و emr (میزان اطلاعات موثر چند شکلی) به ترتیب 283/0، 065/1 و 3 بود. تجزیه خوشه ای داده های issr با استفاده از روش upgma و ضریب تشابه ژاکارد، ژنوتیپ ها را به 4 گروه متمایز کرد. رابطه بین نشانگرهای مولکولی و صفات مورد مطالعه در سطوح تنش دمای پایین از طریق تجزیه رگرسیون چند گانه بررسی و نشانگرهای مثبت مرتبط با تحمل سرما شناسایی شد. بیشترین تغییرات تبیین شده در سطح شاهد مربوط به فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز (74/0)، در سطح خوگیری مربوط به صفت نشت الکترولیت و در سطح بعد از خوگیری (82/0) مرتبط با پتانسیل عملکرد کوانتوم بود.
سمیه عظیمی علی دلجو
آلفاآمیلازها از مهمترین آنزیم های مورد استفاده در بیوتکنولوژی محسوب می شوند و اهمیت آنها به دلیل کاربرد گسترده شان در صنایع مختلفی نظیر نساجی، کاغذسازی، نانوایی و غذایی می باشد. همچنین به عنوان ترکیبات ضدلک در شوینده ها به کار می روند. کاربرد این آنزیم ها امروزه در زمینه دارویی و شیمی تجزیه نیز گسترده شده است. روش تخمیر در بستر جامد نوعی فرآیند تخمیری است که در آن از سوبسترای جامد استفاده می شود. به عبارتی این فرآیند، رشد میکروارگانیسم ها روی ذرات جامد و مرطوب سوبسترا است، با این حال میزان رطوبت در این فرایند بر حسب نوع بستر متغیر می باشد. هدف از این تحقیق بررسی امکان تولید آلفاآمیلاز از سویه بومی گرمادوست باسیلوس لیچنی فورمیس جداسازی شده از چشمه آبگرم قینرجه (استان اردبیل) تحت شرایط تخمیر در بستر جامد می باشد. تاثیر عوامل مختلف بر تولید آنزیم آلفا آمیلاز از جمله جنس بستر تخمیر (مانند سبوس گندم، آرد ذرت، کلش چاودار، کاه گندم و سبوس برنج)،میزان محتوای رطوبت بستر(50و10،20،30،40 درصد)،اندازه ذرات جامد بستر(250،500،1000 میکرومتر، الک نشده)،طول دوره انکوباسیون (24، 48، 72، 96، 120 ساعت)، مقدار مایه تلقیح اولیه (5، 10، 15، 20، 25 درصد)، تاثیر غلظت های مختلف کلسیم(20، 15، 10، 5 و 1 میلی مولار)، منبع کربن مکمل (نشاسته،گلوکز،فروکتوز،ساکاروز،مالتوز)ومنبع نیتروژن مکمل(عصاره مخمر، تریپتون، کازئین، کلریدآمونیوم، نیترات سدیم و آرد سویا)بررسی شده است. دمای مطلوب تولید آنزیم برای همه نمونه ها در انکوباتور 40 درجه سانتیگراد در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که سبوس گندم با اندازه ذرات 500 میکرومتر بهترین بستر جامد برای تولید آنزیم آلفاآمیلاز می باشد. تولید آنزیم با بکارگیری 15 درصد مایه تلقیح اولیه،30 درصد میزان رطوبت بستر، غلظت 5 میلی مولار کلسیم و اعمال 72 ساعت برای طول دوره انکوباسیون افزایش یافت. در ادامه نشاسته و آرد سویا حداکثر تاثیر را در تولید آنزیم داشتند. نتایج این تحقیق پیشنهاد می دهد که باسیلوس لیچنی فورمیس را می توان برای تولید آلفا آمیلاز در بستر جامد استفاده کرد.