نام پژوهشگر: رسول اسلامی

اثر یک جلسه تمرین مقاومتی بر بیان ژن های trkb, bdnf, nt-4/5 و p75 در عضلات تند و کند موش های ویستار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  رسول اسلامی   رضا قراخانلو

هدف از تحقیق حاضر مطالعه ی اثر یک جلسه فعالیت مقاومتی بر بیانmrna پروتئین های nt-4/5، bdnf،trkb وp75 در عضلات کند انقباض (نعلی) و تند انقباض (fhl) موش های صحرایی بود. بدین منظور تعداد 16 سر موش نر ویستار (4 ماه سن، خریداری شده از موسسه پاستور) به طور تصادفی در دو گروه کنترل (8=n) و گروه فعالیت مقاومتی (8=n) قرار گرفتند. بالارفتن از نردبانی به ارتفاع 1 متر که داری 26 پله و زاویه 85 درجه نسبت به زمین بود به عنوان تمرین مقاومتی در نظر گرفته شد. برنامه تمرین شامل 3 نوبت و در هر نوبت 8 تکرار بالارفتن از نردبان بود که بین هر تکرار 1 دقیقه و بین هر نوبت 2 دقیقه استراحت وجود داشت. برای اعمال اضافه بار از وزنه هایی معادل 30% وزن هر حیوان استفاده شد که به دُم حیوانات بسته شد. 24 ساعت بعد از اتمام جلسه تمرینی حیوانات با تزریق ترکیبی از کتامین و زایلازین بیهوش شدند و عضلات نعلی (عضله کند انقباض) و fhl (عضله تند انقباض) جدا شدند. بافت های مورد نظر بلافاصله منجمد و در دمای 80- درجه نگهداری شدند. برای سنجش بیان mrna پروتئین های nt-4/5، bdnf،trkb ،p75 در این تحقیق، تکنیک quantitative real time –pcr استفاده شد. برای بررسی اثر متغیرمستقل بر متغیرهای وابسته از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که یک جلسه فعالیت مقاومتی باعث کاهش معنی دار بیانmrna nt-4/5 در عضله کند انقباض نعلی شد (05/0p<)، اما این تغییر در عضله تند انقباض fhl دیده نشد (05/0p>). بیانmrna bdnf در هیچ یک از عضلات و گروه ها قابل کشف نبود. داده ها همچنین نشان داد که علی رغم افزایش 2 برابری بیانmrna trkb در هر دو عضله کند و تند انقباض درپی فعالیت مقاومتی، این افزایش ها به لحاظ آماری معنی دار نبود (05/0p>). همچنین، یک جلسه فعالیت مقاومتی توانست بیانmrna p75 را در عضله نعلی 5/7 برابر افزایش دهد که این افزایش معنی دار بود (05/0p<). بعلاوه، علی رغم افزایش 8/2 برابری بیانmrna p75 در عضله تند انقباض fhl درپی فعالیت مقاومتی، این افزایش به لحاظ آماری معنی دار نبود (05/0p>). به طور کلی، می توان بیان کرد که یک جلسه فعالیت مقاومتی می تواند مقادیرmrna nt-4/5 و دو گیرنده اش را در عضله کند انقباض نعلی دچار تغییر کند. این تغییرات نشان دهنده این موضوع است که احتمالاً برای تحقق سازگاری های ناشی از مدل فعالیت مقاومتی، رهایش این مجموعه نوروتروفینی در عضله اسکلتی نقش مهمی را ایفا می کند.

اثر تمرینات استقامتی، مقاومتی و موازی بر محتوای cgrp در عصب سیاتیک موش نر ویستار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1388
  رسول اسلامی   رضا قراخانلو

هدف از پژوهش حاضر مطالعه تاثیر تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی بر میزان cgrp عصب سیاتیک موش نر ویستار بود. بدین منظور 32 سر موش نر به صورت تصادفی به 4 گروه کنترل (8n=)، تمرین استقامتی (8n=)، تمرین مقاومتی (8n=)، و تمرین ترکیبی (8n=)، تقسیم شده و در دمای اتاق (22درجه سانتیگراد) و طبق چرخه 12 ساعت خواب و بیداری و با در دسترس بودن آب و غذا نگهداری شدند. حیوانات بعد از یک هفته عادت دادن به پروتکل تمرینی، از هفته دهم بعد از تولد ( با میانگین وزن 220 گرم) تمرینات خود را آغاز کردند. گروه تمرین استقامتی به مدت 12 هفته، هفته ای 5 روز و هر روز حداکثر 60 دقیقه روی تردمیل و با سرعت حداکثر 30 متر در دقیقه ( معادل vo2max % 80- 75) دویدند. گروه تمرین مقاومتی به مدت 12 هفته، در قفس فلزی با تور سیمی که دو بطری آب در بالا ترین ارتفاع آن (2 متر) قرار گرفته بود، نگهداری می شدند. موش ها، علاوه بر موارد دلخواه، برای خوردن آب مجبور بودند از فنس سیمی اطراف قفس بالا بروند. در گروه تمرین ترکیبی نیز حیوانات 12 هفته، طبق پروتکل استقامتی 5 روز در هفته تمرین استقامتی انجام دادند و بعد از تمرین استقامتی در قفسه های توری قرار گرفته و طبق پروتکل مقاومتی، تمرین مقاومتی را انجام دادند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی حیوانات بیهوش شدند و عصب سیاتیک آن ها جدا شد. بافت مورد نظر بلافاصله در نیتروژن مایع منجمد شده و تا زمان اجرای آزمایش مورد نظر در دمای 70- نگهداری شد. به منظور اندازه گیری کمی پپتید cgrp از روش الایزا (ایمنی آنزیم دار) استفاده شد. برای توصیف اطلاعات جمع آوری شده از روش های آمار توصیفی استفاده شد. همچنین از روش آماری t-تست برای بررسی تفاوت بین هر گروه تمرینی با گروه کنترل بر اساس اهداف پژوهش استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای مقایسه بین گروه های تمرینی استفاده شد. تمام عملیات آماری با استفاده از نرم افزار spss و در سطح معنی داری 05/0 p< صورت گرفت. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که علی رغم بیشتر بودن مقادیر پپتید cgrp در گروه تمرین استقامتی، مقاومتی و ترکیبی نسبت به گروه کنترل، هیچ یک از این سه برنامه تمرینی تاثیر معنی داری بر میزان cgrp عصب سیاتیک نداشت. همچنین، نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که تفاوت معنی داری بین این سه نوع تمرین از نظر تاثیر بر میزان این پپتید در عصب سیاتیک وجود نداشت. با توجه به اینکه افزایش cgrp عصب سیاتیک گزارش شده در تحقیقات قبلی را می توان به بستن لیگاتور نسبت داد و با توجه به اینکه در تحقیق حاضر از لیگاتور استفاده نشده است، بنابراین، نتایج این تحقیق بر عدم تاثیر انواع فعالیت بدنی بر مقادیر cgrp عصب سیاتیک در حالت طبیعی دلالت دارد. از طرفی، با توجه به افزایش cgrp و گیرنده های استیل کولین در عضله با تمرین به نظر می رسد که در زمان تمرین انتقال آکسوپلاسمی cgrp محدودیتی را برای رهایی آن در nmj ایجاد نمی کند.

تاثیر 6 هفته تمرینات پیلاتس بر روی برخی از فاکتورهای افراد مبتلا به کمردرد مزمن ناشی از فتق دیسک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1392
  مهدی شاهرخی   رامین بلوچی

مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر 6 هفته تمرینات پیلاتس بر روی برخی از فاکتورهای افراد مبتلا به کمردرد مزمن ناشی از فتق دیسک انجام گرفت. تحقیق حاضر از نوع مداخلهای نیمتجربی میباشد که با طرح پیش آزمون و پس-آزمون با گروه کنترل به اجرا در آمد. جامعه آماری این تحقیق شامل زنان و مردان 6 66 سال - مبتلا به کمردرد مزمن ناشی از فتق دیسک بودند. نمونه های تحقیق را 6 نفر تشکیل دادند که به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. در مرحله پیشآزمون برای ارزیابی میزان درد از مقیاس دیداری درد) vas (، ناتوانی از پرسشنامه اوسوستری، قدرت عضلانی شکم از آزمون پایین آوردن مستقیم پاها، استقامت عضلانی شکم از آزمون استقامت فلکشنی تنه، قدرت عضلانی اکستنسور کمر از دستگاه دینامومتر و استقامت عضلانی اکستنسور کمر از آزمون اصلاح شده بیرینگ سورنسن استفاده شد. پس از اجرای تمرینات از هر دو گروه پسآزمون گرفته و ثبت شد . از آزمون تحلیل کوواریانس به منظور بررسی فرضیههای تحقیق استفاده شد. یافتههای تحقیق نشان داد که 6 هفته تمرینات پیلاتس بر روی فاکتورهایی از قبیل)میزان درد، ناتوانی، قدرت عضلات شکم، استقامت عضلات شکم، قدرت عضلات کمر، استقامت عضلات کمر( افراد مبتلا به کمردرد مزمن ناشی از فتق دیسک موثر بوده است و باعث بهبود فاکتور های مذکور میگردد.

بررسی شیوع سندرم متقاطع فوقانی و ارتباط آن با گردن درد در دانشجویان کاربر رایانه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1392
  زورار تفاخر   رامین بلوچی

سندرم متقاطع فوقانی عارضهای ناشی از ایمبالانس عضلانی است که در افراد مبتلا به صورت سربهجلو، افزایش کایفوز پشتی و شانهبهجلو مشاهده می شود و در کاربران به دلیل اتخاذ وضعیت بدنی ضعیف هنگام کار با رایانه بسیار شایع است. این عارضه با اختلالات اسکلتی- عضلانی ناحیه گردن، پشت و شانهها در ارتباط است. بنابراین هدف این تحقیق بررسی شیوع سندرم متقاطع فوقانی و ارتباط آن با گردندرد در دانشجویان کاربر رایانه بود. مواد و روش ها: 93 نفر از دانشجویان کاربر رایانه که گردن درد داشتند با میانگین سن 53/4 ± 89/25 و میانگین وزن 71/8 ± 50/74 به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری سربه جلو از دوربین عکاسی (از نمای جانبی) ساخت ژاپن و نرم افزار اتوکد، برای اندازهگیری کایفوز از خطکش منعطف و برای اندازهگیری شانهبهجلو از فاصله بین زائده آخرمی تا دیوار بوسیله خطکش همچنین برای اندازهگیری درد از مقیاس بصری vas استفاده شد. جهت تجزیه تحلیل آماری از همبستگی پیرسون، رگرسیون و جهت نرمال بودن دادهها از آزمون کلموگروف اسمیرنوف استفاده شد. یافته ها: ارتباط معنا داری بین جلو آمدن سر با گردن درد (00/0p?، 602/- r=)، کایفوزافزایش یافته با گردن درد (00/0 p?،395/r= )، شانه به جلو با گردن درد به دست آمد (007/0p?، 276/r= ). همچنین نتایج نشان داد که بین سندرم متقاطع فوقانی با گردن درد ارتباط معنی داری وجود دارد (658/0r= ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش نتیجه گیری شد که قرار گرفتن در وضعیت های نامناسب از جمله قرار گرفتن پشت رایانه برای ساعت های متمادی می تواند باعث ایجاد ناهنجاری های وضعیتی (سربه جلو، کایفوزافزایش یافته و شانه به جلو) شده و این ناهنجاری ها می توانند باعث تشدید دردهای اسکلتی عضلانی به خصوص در نواحی گردن در دانشجویان کاربر رایانه شود همچنین با توجه به وجود رابطه بین گردن درد و جلو آمدن سر، شانه و کایفوزافزایش یافته می توان در برنامه درمانی برای تخفیف گردن درد در کاربران بر اصلاح وضعیت های نامناسب سر، شانه و ستون فقرات سینه ای تاکید کرد.

مقایسه تاثیر دو روش متفاوت تمرین درمانی بر تعادل و عملکرد افراد مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  فاطمه جباری   رامین بلوچی

مطالع حاضر با هدف مقایسه تاثیر دو روش متفاوت تمرین درمانی بر تعادل و عملکرد افراد مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا صورت گرفت. تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش-آزمون، پس آزمون در قالب سه گروه تجربی1(تعادلی)، تجربی 2(ثبات مرکزی)و کنترل به اجرا در آمد. ابزار اندازه گیری تست هشت جهته ستاره، آزمون لی لی به شکل 8 لاتین و آزمون رومبرگ بود. یافته های تحقیق نشان داد که 6 هفته تمرینات تعادلی و ثبات مرکزی بر تعادل و عملکرد افراد مبتلا به fai تاثیر معنی داری داشت اما بین تاثیر دو پروتکل تمرینی بر عملکرد و تعادل این افراد تفاوت معنی داری وجود نداشت.

ارتباط ناهجاریهای وضعیتی و قدرت عضلات اکستنسور ستون فقرات با تعادل و ترس از سقوط در سالمندان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده تربیت بدنی علوم ورزشی 1392
  اکبر رحیمی   رامین بلوچی

هدف تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین ناهنجاریهای وضعیتی ستون فقرات قدرت عضلات اکستنسور ستون فقرات با تعادل و ترس از سقوط در سالمندان بود.روش تحقیق :بدین منظور با استفاده روش در دسترس، 68 سالمند بالای 65 سال(32 مرد و 36 زن) بامیانگین قدی 95/ 8 ± 29/157 سانتیمتر و میانگین وزنی 63/9 ± 46 /7 از کانون جهاندیدگان شیراز که معیارهای ورود را دارا بودند، انتخاب شدند.کایفوز و لوردوز بوسیله خط کش منعطف ،سر به جلو بوسیله دوربین دیجیتال وتحلیل بوسیله نرم افزار اتوکد ،تعادل پویا بوسیله سیستم ثباتی بایودکس، و ترس از سقوط بوسیله پرسشنامه mfes اندازه گیری شد . داده های بدست آمده بوسیله نرم افزار spssنسخه 16 تجزیه و تحلیل شد. .جهت آزمون نرمال بودن داده ها از آزمون آماری کلوموگروف اسمیرنف استفاده شد و جهت آزمون همبستگی بین متغیر های پیش بین و ملاک از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که بین کایفوز، لوردوز، سر به جلو و قدرت عضلات اکستنسور ستون فقرات با تعادل قدامی خلفی همبستگی معنی دار وجود دارد.ارزشp به ترتیب: (008/0=p) و (001/0=p) و(004/0=p) و(001/0=p). بین سر به جلو با تعادل داخلی-خارجی همبستگی معنی دار وجود دارد (001/0= p). بین کایفوز، لوردز و قدرت عضلات اکستنسور ستون فقرات با تعادل داخلی خارجی همبستگی معنی دار وجود ندارد. ارزشp به ترتیب: (479/0=p) و(647=p) و(295/0=p) است. بین کایفوز ، لوردوز و قدرت عضلات اکستنسور ستون فقرات با ترس از سقوط همبستگی معنی دار وجود دارد.ارزشp به ترتیب: (019/0=p) و (001/0=p) و (019/0=p) است . بین سر به جلو با ترس از سقوط همبستگی معنی دار وجود ندارد(46/0=p). نتیجه گیری : فاکتورهای موثر بر سطح اجیتال با تعادل در سطح قدامی خلفی و ترس از سقوط ارتباط دارند. سر به جلو علاوه برتعادل سطح قدامی خلفی ،با تعادل در سطح داخلی-خارجی ارتباط دارد.

تاثیر انتقال آسیمیلات های ذخیره شده در ساقه بر عملکرد دانه ژنوتیپ های گندم در شرایط تنش خشکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده کشاورزی 1388
  رسول اسلامی   عبدالعلی غفاری

چکیده ندارد.