نام پژوهشگر: مجید اسلمی

تعامل هنر و تحولات اجتماعی ایتالیا و ظهور جنبش «فراپیشتاز» دردو دهه آخر قرن بیستم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده هنرهای کاربردی 1388
  مجید اسلمی   سیروس یگانه

این رساله، به بررسی بستر ویژه ای که جامعه، فرهنگ و هنر ایتالیا در بوجود آمدن جنبش ترانس آوانگارد، در دهه ی 1980 م آماده کرده بود می پردازد. این جنبش جزیی از تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در سطح جامعه ی جهانی است. فرض بر این است که جنبش ترانس آوانگارد ایتالیا تحت تاثیر نقاشان متافیزیک به خصوص دی کی ریکو هستند، همینطور تاثیر پذیر از جنبش آرته پوورا است. شباهت ها و تفاوت هایی با آرته پوورا و همچنین با جریان نئواکسپرسیونیسم آلمان دارد، برگرفته از جریان کلی بازگشت به نقاشی فیگوراتیو است. و با کیفیتی پست مدرنیستی به وجود آمده است. به عبارت دیگر جنبش ترانس آوانگارد فقط یک شیوه اکسپرسیونیستی نبود؛ دورانی در هنر بود که در بستر ویژگی های فکری، فرهنگی، فلسفی در غرب شکل می گرفت. این جنبش به بخشی از واقعیت ذات انسانی جلب می شود که در تاریخ نقاشی چند سده، حتی در هنر مدرن نادیده انگاشته شده بود. این گروه نقاشان ایتالیایی به طور کامل ماهیتی نئواکسپرسیونیستی دارند. و 5 عضو دارد که عبارتند از: سندروکیا، فرانچسکو کلمنته، انزوکوچی، میموپالادینو و با معروفیتی بسیار کمتر نیکولا دماریا هستند. در شیوه ی نئواکسپرسیونیسم نوین ایتالیا، عناصر قدرتمندی که به نحوی از گذشته گرفته شده اند به وفور یافت می شود. اصطلاح ترانس آوانگارد، اولین بار توسط آچیله بونیتو اولیوا منتقد ایتالیایی، در مقاله ای که در سال 1979 در مجله فلاش آرت نوشت، عنوان گردید. تلاش این رساله یافتن صحت فرضیات است . در این راه به ملاحظه و بررسی آثار هنرمندان جنبش پرداخته شده است. تحلیل آثار هنرمندان، مقایسه جنبش ترانس آوانگارد با نئواکسپرسیونیسم آلمان، آرته پوورا و همچنین تاثیرپذیری از جورجیو دی کی ریکو، مانزونی و فونتانا، بر اساس منابع تاریخی و کتابخانه ای صورت گرفته است.