نام پژوهشگر: زهرا مهماندوست قمصری
زهرا مهماندوست قمصری پروین صمدی
آن چه در این پژوهش تحت عنوان رویکرد پژوهش محور تعریف شده، رویکردی است که از دهه 1960 مطرح شد و از دهه1980 در نظام آموزشی اکثر کشور های مترقی حاکم شده است. پژوهش در سطح یادگیرندگان که مقصود این رویکرد می باشد به معنی تقویت روحیه و مهارت هایی حل مساله، تفکرانتقادی، کنجکاوی، خلاقیت، تشریک مساعی، سعه صدر و تحمل شکست، توانایی برقراری ارتباط علوم با تجارب زندگی و درک ارتباط علوم مختلف با یکدیگر می باشد. با توجه به اهمیت محتوای آموزشی یا کتاب درسی درسیستم آموزشی کشور ما، پژوهشگر بر آن است این رویکرد را در کتاب های درسی دوره متوسطه مورد بررسی قرار دهد. روش مورد استفاده در این پژوهش کیفی می باشد. در این روش با استفاده از روش مثلث سازی به تحلیل محتوای کتاب های درسی فیزیک و آزمایشگاه، علوم زیستی و بهداشت، مطالعات اجتماعی، قرآن و تعلیمات دینی وادبیات فارسی، همچنین اهداف کلی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، اهداف دوره متوسطه و اهداف دروس انتخابی و در نهایت مصاحبه با مو لفان این دروس پرداخته شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اولویت بندی مولفه های رویکرد پژوهش محوری در کتاب های درسی مورد نظر نزدیک به هم می باشد. این در حالی است که در محتوای این کتاب ها به آموزش مولفه های ارتباط محتوا با سایر دروس، کنجکاوی، خلاقیت، تشریک مساعی و ارتباط محتوا تجربه به صورت کمرنگ و ضعیف پرداخته شده است و مولفه سعه صدر و تحمل شکست نیز تقریباَ نادیده گرفته شده است و مولفه های حل مسأله و تفکر انتقادی نیز که تا حدی پررنگ جلوه داده شده اند به صورت ناقص بوده و به تمام گویه های این مولفه ها پرداخته نشده است. اهداف کلی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، اهداف دوره متوسطه و اهداف آموزشی این کتاب ها نیز تا حدی همسو با تحقق مهارت ها و تقویت روحیه پژوهش محوری تشخیص داده شده اند با این حال این اهداف در سطوح مختلف از نظر پرداختن به مولفه های پژوهش محوری هماهنگ نبودند. همچنین میزان آگاهی و آشنایی مولفان با رویکرد پژوهش محوری بسیار اندک بوده اما با غالب مولفه های این رویکرد آشنایی داشتند که به رغم واقف بودن ایشان به اهمیت و ضرورت مولفه ها ، نقش مولفه های مذکور در کتاب های مورد نظر ناچیز و ناقص بودند. مولفان کتب مورد نظر موانع موجود جهت پژوهش محور کردن سیستم آموزشی را بدین قرار معرفی کردند: موقعیت حاشیه ای نظام آموزش و پرورش از نظر سیاست ها و برنامه ریزی های کلان کشور، عدم آموزش صحیح معلمان و نظارت بر اجرای برنامه درسی و تدریس محتوای آموزشی، فرهنگ غلط آموزش و تصور غلط از یادیگری در ذهن والدین و دیگر افراد جامعه، عدم همکاری مدیریت مدارس با کلاس های پژوهش محور، عدم وجود سیستم ارزیابی صحیح از فعالیت های دانش آموزان و وجود کنکور.