نام پژوهشگر: مریم میرزانژاد
مریم میرزانژاد شهلا اعزازی
گزارش پژوهش پیش رو به منظور فهم تجربه زیسته مادری، در میان زنان جوان انجام شده است و در آن به سوالاتی در مورد انتخابگری زنان در پذیرش این نقش، چگونگی طی شدن این تجربه، تصور از دوران بارداری و بدن تغیر شکل یافته شان ، تجربه مسئولیت مراقبت از کودک و تصور آنها از این تجربه پیش و بعد از مادری پرداخته شده است. این تحقیق با استفاده از روش کیفی انجام شده است. نمونه مورد بررسی در این پژوهش 30 زن متأهل حداکثر تا 35 ساله بودند که حداقل یک بار دوران بارداری و زایمان و در کل مادری، را تجربه کرده اند. نمونه های پژوهش از طریق روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تجربه مادری تجربه ای متنوع است و بسته به این که در چه شرایطی تجربه شود، احساسات متفاوتی به وجود می آورد. بارداری آغاز پذیرش این نقش است که همراه با محدودیتها، نگرانی ها و ترسهایی است که در عین حال می تواند لذت بخش هم باشد. در این نمونه مادران (خصوصاً در تجربه اول) احساس می کردند مادر شدن به نوعی پاسخ به خواسته ای است که از طرف اجتماع وجود دارد و بسته به این که مادر در چه شرایطی از لحاظ جسمی و روحی خود باشد می تواند لذت بخش یا عذاب آور باشد و به پذیرش این نقش کمک کند. اکثر افراد نمونه اعتقاد داشتند که بین تصور آنها از مادر شدن و آنچه در واقعیت تجربه کردند، شکاف بسیار عمیقی وجود دارد. پدران مشارکت چندانی در مراقبت از کودک نداشتند و تقریباً همه وظایف نگهداری از کودک به عهده مادران بوده است. آنها همچنین مادری را قدرتی زنانه می دانستند که به ایجاد احساس امنیت و حضور آنها در عرصه عمومی کمک می کند.
مریم میرزانژاد امیر حسین محمودی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین جو سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی و خودتنظیمی در بین اساتید دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز می باشد. روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل: کلیه اساتید (زن ومرد) دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز می باشد که حجم کامل آن برابر 1009نفر (304 نفر زن و 705 نفر مرد) می باشند که از این تعداد نمونه با روش تصادفی ساده به تفکیک و به حجم 169 نفر زن و 248 مرد انتخاب گردید و داده ها و اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه های جو سازمانی هالپین وکرافت(1963)، رفتارشهروند سازمانی پودساکوف و همکاران (1990)و خودتنظیمی پینتریچ و دی گـروت (mslq) جمع آوری و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برای تحلیل دادها در این پژوهش از روش های آمار توصیفی و استنباطی همچون، انحراف معیار، میانگین و فراوانی.... ، و برای آزمون فرضیه ها از تحلیل واریانس چندمتغیره همچنین از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که: بین جو سازمانی با رفتار شهروندسازمانی بطور کلی و به تفکیک جنس رابطه معنی داری وجود ندارد اما بین جو سازمانی با خودتنظیمی بطور کلی و به تفکیک جنسیت رابطه معنادارمی باشد. از سوی دیگر، ضریب همبستگی پیرسون دو به دوی بین متغیرها حاکی از آن است که: بین جو سازمانی با رفتار شهروندسازمانی بطور کلی و به تفکیک جنس رابطه معنادار نمی باشد. همچنین بین جو سازمانی با خودتنظیمی بطور کلی، و در اساتید مرد هر دو در سطح01/0 معنادار، اما جو سازمانی با خودتنظیمی در اساتید زن معنادار نمی باشد. بین رفتار شهروندسازمانی و خودتنظیمی در اساتید بطور کلی، همچنین در اساتید مرد و زن نیز در سطح 01/0 رابطه معناداری می باشد.