نام پژوهشگر: حسین زارع زردینی
حسین زارع زردینی آذر کفاش پور
با آغاز قرن بیست و یکم سازمان های تولیدی تغییرات اساسی و شدیدی را پیرامون خود تجربه کرده اند. این موقعیت منجر به آن شده است که بسیاری از سازمانها در اولویت های کسب وکار و دیدگاه های استراتژیک خود تجدید نظر کرده وتمرکز خود را بر سازگاری با تغییرات محیط کسب و کار و پاسخ بسیار سریع به نیاز های بازار و مشتری قرار دهند و برای رسیدن به این هدف رویکرد نوین تولید چابک را توسعه دهند. به منظور توسعه چابکی درون سازمان ها استراتژی ها، تکنولوژی ها، سیستم ها و منابع انسانی آنها از اهمیت بالایی برخوردار است و چابکی نیازمند انعطاف پذیری و حساسیت در این چهار بعد می باشد. در این میان نیروی انسانی یکی از عناصر مهم در جهت نیل به چابکی بوده و تحقیقات مختلف بر اهمیت نیروی کار چابک تاکید کرده اند. در این پژوهش هوش عاطفی به عنوان یک عامل تاثیر گذار در محیط سازمانی مورد توجه قرار گرفته و تلاش شده است تا نقش آن در چابکی نیروی کار درون سازمان مورد بررسی قرار گیرد. بر این اساس مدل مفهومی تحقیق تبیین شد و شش فرضیه مبتنی بر آن شکل گرفت. با تحلیل داده های جمع آوری شده از طریق 221 پرسشنامه در 22 شرکت تولید کننده مواد غذایی دارای تنوع تولید و تعداد کارمند بالاتر از 50 نفر، به وسیله تحلیل همبستگی و رگرسیون نتایج حاصل شد. با تایید تمام فرضیه های تحقیق مشخص شد که هوش عاطفی بر چابکی نیروی کار تاثیر گذار است و همچنین مولفه های هوش عاطفی نیز که شامل: خود آگاهی، خود کنترلی، مهارت اجتماعی، خود انگیزگی و همدلی است بر چابکی نیروی کار تاثیر می گذارد و افرادی که از توانایی بالایی در هوش عاطفی برخوردار هستند افرادی هستند که در محیط کاری چابکتر هستند.