نام پژوهشگر: مریم تقوی خلیل اباد
مریم تقوی خلیل اباد ابوالفضل غفاری
چکیده: علوم انسانی ، عهده دار پژوهش و کاوش در احوال درونی، حیات معنوی، اجتماعی و رفتاری انسان به عنوان فاعل شناسایی است. هدف این علوم فهم، ادراک و تفاهم و روش آن تفسیر است.علوم انسانی برمبنای نوع نگاه به حقیقت انسان وموقعیت وی در هستی تبیین می شود. بدین سبب می توان آن را علومی راهبردی وتمدن ساز نامید. به دلیل نقش این علوم، بررسی جایگاه آن در برنامه درسی به عنوان محور فعالیتهای تربیتی، سازنده و راهگشا خواهد بود. هدف این پژوهش، بررسی برنامه درسی و جایگاه علوم انسانی در آن، با روش تحلیل محتوا در نظام تعلیم و تربیت اسلامی واگزیستانسیالیستی، با رویکردی تطبیقی بوده است. ضمن پژوهش به بحث درباره ی مبانی هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی هر دودیدگاه پرداخته شد. به لحاظ انسجام در امر پژوهش، بعداز مطالعه مبانی فلسفی هردو نظام، ازرویکرد اسلامی، استاد مرتضی مطهری و از رویکرد اگزیستانسیالیستی ، کارل یاسپرس به عنوان نمایندگان این دو نحله برگزیده وآرای این دو فیلسوف مورد بررسی قرار گرفت. سپس اهداف، فرایندها و رویکردهای یاددهی – یادگیری، از نظر فعالیت های معلم و شاگرد بررسی گردید. بر اساس یافته های پژوهش، هر دو رویکرد با دیدگاه های متفاوت با تأکید بر جایگاه انسان او را موجودی آزاد، آگاه و مسئول دانسته اند که به صورت بالقوه در دنیا و در ارتباط با طبیعت و دیگران قرار دارد و در یک فرایند زمانی خود را می سازد. اگزیستانسیالیسم با تقدم وجود بر ماهیت و تأکید بر خودشکوفایی انسان، او را موجودی به خود وانهاده معرفی می نماید، که مسئول تشخص فردی وتعالی وجودی خویش است.از سویی دیگر، در تربیت اسلامی با تأکید بر تثبیت توحید حضوری، انسان را«حی متأله»، با فطرتی کمال جو معرفی می نماید که گنجایش ظهور اسماء و صفات خداوندی را دارد. لذا پژوهش پس از بررسی هر دو مکتب، دلالت های متناسب با دیدگاه اسلامی در جهت تبیین برنامه درسی اسلامی را به دور از درآمیختگی با رویکرد اگزیستنسیالیستی استخراج نموده است.