نام پژوهشگر: سید حسن حاتمی نسب
سید حسن حاتمی نسب سید محمود زنجیرچی
یکی از مهمترین چالش های پیش روی شرکت های امروزی توانایی شناسایی، ارزیابی و مقابله با عدم اطمینان و پویایی محیط است. هر چه موسسات و سازمان ها بتوانند بهتر خود را با چنین شرایطی وفق دهند، از چابکی بیشتری برخوردار خواهند بود. بدیهی است از ابزارهای حیاتی مدیریت عدم اطمینان و مقابله با تغییرات محیطی داشتن اطلاعات و دانش کافی است. به همین جهت، در این پژوهش به بررسی ارتباط مدیریت دانش و چابکی سازمانی پرداخته شده است. به سبب اینکه در تحقیقات گذشته مدیریت دانش یا به قولی دانش محوری و توجه به دانش به عنوان جزئی از فرایند چابک سازی سازمان بیان شده است، رویکرد اصلی پژوهش حاضر مبتنی بر دستیابی به چابکی از طریق مدیریت دانش می باشد.لذا، این پژوهش بررسی تأثیر مدیریت دانش را بر چابکی (به صورت خرد و کلان) نیز در دستور کار خود قرار داده است. برای این منظور، ضمن یک بازنگری گسترده در ادبیات، مهمترین عناصری که از سوی محققین بر موفقیت مدیریت دانش موثر شناخته شده اند استخراج و در قالب دو بعد فرایندی و زیرساختی طبقه بندی گردید. از سوی دیگر، بازنگری تحقیقات حوزه چابکی نشان داد که، یک سازمان برای چابک (چابک تر) شدن نیازمند الزاماتی است که در این پژوهش تحت عنوان اقدامات چابکی سازمانی به آن پرداخته شده است. برای انتخاب جامعه آماری پژوهش، صنعت نساجی استان یزد به دلیل پیشینه طولانی و جایگاه آن در سطح کشور، انتخاب و تعدادی از شرکت های آن به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. جمع آوری اطلاعات بدین شکل بود که، از طریق مطالعه ادبیات، و چندین مرحله مصاحبه با خبرگان مهمترین عناصر مدیریت دانش و اقدامات چابکی سازمانی شناسایی و در قالب پرسشنامه ای از نمونه مورد پرسش واقع شد. روایی پرسشنامه تحقیق با استفاده از نظر خبرگان (روایی محتوا) و تحلیل عاملی (روایی سازه)، و پایایی سئوالات با مقدار بالای ضریب آلفای کرنباخ به تأیید رسید. آزمون تحلیل عاملی هر کدام از دو بعد زیرساختی و فرایندی مدیریت دانش را به چهار عامل مجزا تقسیم نمود. این آزمون برای اقدامات چابکی، طبقه بندی موجود را به تأیید رساند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین دو بعد زیرساختی و فرایندی مدیریت دانش و چابکی سازمانی همبستگی معنی دار و قوی وجود دارد، اما این همبستگی بین عوامل شناسایی شده (از آزمون تحلیل عاملی) در هر بعد معنی دار نبود. بدین شکل که تنها برای برخی از عناصر مدیریت دانش و چابکی سازمانی وجود دارد. لذا، ضروری دانسته شد تا ابتدا، تأثیر عوامل مدیریت دانش بر کل چابکی و سپس بر اقدامات آن به صورت مجزا بررسی شود و نهایتاً با توجه به اهمیت هر اقدام چابکی (که از طریق مصاحبه با خبرگان بدست آمده است) مهمترین عناصر مدیریت دانش برای دستیابی به چابکی سازمانی شناسایی شوند. نتایج بررسی ها از تأثیر بالای دو عنصر فرایندی بر چابک تر شدن شرکت های صنعت نساجی استان یزد داشت؛ اما علیرغم اینکه هر چهار عامل زیرساختی بر چابکی موثر شناخته شدند، تأثیر عناصر زیرساختی (نسبت به فرایندی) بر چابی بسیار اندک بود. نتایج مصاحبه با خبرگان مهمترین اقدامات چابکی در شرکت های صنعت نساجی استان یزد را به ترتیب "پاسخگویی و کیفیت" و "سرعت و شایستگی" نشان داد. در خصوص عناصر مدیریت دانش نیز با محاسبه شاخص وزنی بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون و اولویت اقدامات چابکی، "ایجاد و کسب دانش به صورت طبقه بندی شده" هم مهمترین عنصر فرایندی و هم مهمترین عنصر مدیریت دانش در کل شناخته شد. در بخش عناصر زیرساختی، تنها عناصر موثر "ماهیت و هویت سازمان (شایستگی، فرهنگ سازمانی، طبقه بندی وظایف)" بدست آمد. ارزیابی خبرگان از نتایج تحقیق، دلایل عدم موفقیت کامل در مدیریت دانش و چابکی سازمانی شرکت های صنعت نساجی استان را بدست داد که با برطرف نمودن این مسائل می توان گامی بلند در مسیر چابک تر نمودن این خوصه از صنعت و مرتفع رکود فعلی آن برداشت.