نام پژوهشگر: آزاده ضیایی
آزاده ضیایی امیرمسعود شهرام نیا
یکی از معیارهایی که صاحبنظران مباحث توسعه ی سیاسی مطرح می کنند، فرهنگ سیاسی مشارکتی است. فرهنگ سیاسی مشارکتی به عنوان یکی از عوامل موجد مشارکت سیاسی، در نهایت به مشروعیت نظام سیاسی کمک می کند و به ثبات و توسعه ی پایدار در یک جامعه می انجامد در حالیکه در نقطه ی مقابل آن، فرهنگ سیاسی تبعی و محدود، جوامع را از رشد و توسعه باز می دارد. اهمیت یافتن فرهنگ سیاسی، توجه متفکران این حوزه را به فرایند انتقال فرهنگی و نهادهایی که این وظیفه را عهده دار هستند، جلب کرد و بدین طریق بحث جامعه پذیری سیاسی در میان آن ها رواج یافت. به زعم دانشمندان این حوزه، یکی از مهمترین این نهادها، به ویژه در جهت تغییر ارزشها، مدارس و نظام آموزشی است. کتاب های درسی یکی از ابزار های جامعه پذیری سیاسی در مدارس هستند که نقش مهمی در جامعه پذیری و آشنا ساختن دانش آموزان با شیوه های حکومت دموکراتیک و در نتیجه ایجاد زیرساخت های توسعه در جوامعی نظیر ایران دارند. از همین رو توجه ویژه به محتوای آموزشی این کتاب ها به منظور جلب مشارکت مردم در فعالیت های سیاسی و همکاری با نظام سیاسی، ضرورت دارد. پژوهش حاضر، با همین هدف، بررسی میزان توجه کتاب های درسی دوره ی راهنمایی تحصیلی 87-1386 به فرهنگ سیاسی مشارکتی را در دستور کار قرار داده و این سوال را مطرح کرده است که کتاب های مذکور تا چه حد به مولفه های فرهنگ سیاسی مشارکتی توجه داشته اند؟ فرضیه ی پژوهش آن است که میزان فراوانی مقولات مرتبط با فرهنگ سیاسی تبعی بر مولفه های فرهنگ سیاسی مشارکتی غلبه دارد. این پژوهش بر مبنای تلفیقی از نظریات مربوط به فرهنگ سیاسی، چارچوب بندی شد که از مهمترین این نظریات، نظریه ی آلموند و وربا می باشد. روش تحقیق در این رساله، روش تحلیل محتوای کمّی است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که فرضیه در مورد کتاب های تاریخ، فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی، و فارسی سال های اول تا سوم راهنمایی اثبات می شود اما در مورد برآیند کتاب های تعلیمات اجتماعی سال های مذکور، رد می شود. بدین معنا که در سه درس فوق الذکر، مولفه های فرهنگ سیاسی تبعی بر مولفه های فرهنگ سیاسی مشارکتی غلبه ی تام دارد ولی در درس تعلیمات اجتماعی، میزان فراوانی مولفه های فرهنگ سیاسی مشارکتی، از مولفه های فرهنگ سیاسی تبعی فراتر می رود.