نام پژوهشگر: حسن حیدرزاده سردرود
حسن حیدرزاده سردرود ناصر نیکوبخت
مولانا جلال الدین محمد بلخی از شاعران برجسته عرفان اسلامی است که در مثنوی معنوی و دیگر آثار خود کوشیده با اتکا به حکایات بسیاری از مفاهیم و آموزه های دینی، فلسفی، عرفانی، کلامی و ... را برای مخاطب تبیین نماید. بخشی از این داستانها حکایات صوفیه است که اکثر آنها در متون قبل از مولوی ریشه دارد. پرسش اصلی تحقیق این است که شگردهای مولانا در بازسازی حکایات صوفیه چگونه است؟ این پژوهش در پی آن است که به این پرسش پاسخ دهد و تصرفات مولانا در حکایات صوفیه را (در حوزه عناصر داستان) دسته بندی، و هدف وی را از این تغییرات تحلیل نماید. این تحقیق به شیوه توصیفی – تحلیلی و مقایسه ای صورت پذیرفته و غالب منابع مرتبط با آثار صوفیه و مولوی بررسی شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، تصرفات مولانا را در چند حوزه می توان بر شمرد: 1.در حوزه درونمایه عمده تغییرات وی بسط درونمایه و تغییر آن است. بسط درونمایه از راههایی مثل افزودن یا بسط گفتگو، افزودن کنش، بیان و نتیجه گیری مستقیم راوی صورت می گیرد و باعث تنوع درونمایه و تکثر معنایی حکایت می شود. 2.در حوزه زاویه دید و روایت، عمده تغییرات مولانا حذف و تنکیر راوی، تغییر زاویه دید از اول به سوم شخص، حضور پررنگ راوی در نقش راوی دانای کل و مفسر، شکست روایت به واسطه عواملی چون تداعی و تعلیم و توضیح است. عمده این تغییرات در جهت پروراندن درونمایه و دادن آزادی عمل به مولانا برای بیان معانی مختلف و توجه به خواننده و لزوم ارشاد صحیح او بوده است. 3.در حوزه شخصیت، عمده تغییرات مولانا تنکیر شخصیت، تغییر نام شخصیت، افزودن شخصیت، تبدیل شخصیت گروهی به فردی و برعکس، افزودن شخصیت پردازی مستقیم و غیر مستقیم، برجسته کردن شخصیت فرعی بوده است. این تغییرات باعث جذابیت داستان و افزودن واقعیت نمایی و تقویت پیرنگ آن شده است. 4.در حوزه گفتگو، عمده تغییرات مولانا بسط و افزودن گفتگو و در برخی موارد توجه به لحن شخصیت هاست. این تغییرات هم در جهت طرح و بسط درونمایه و هم در جهت واقعیت نمایی و افزودن بر جنبه ادبی و زیبایی حکایت است. 5.در حوزه کنش، عمده تصرف مولانا افزودن کنش است که باعث پویایی و تحرک حکایت شده و آن را از یکنواختی و ایستایی و گفتگوی صرف درمی آورد. 6.در دو حوزه زمان و مکان، و پیرنگ تصرفات مولانا چندان چشمگیر نیست. عمده هدف مولانا از تصرفات، تعلیم درست و غیر مستقیم مستمعان است، حتی وی آنجا که با شگردهایی در پی جذابیت بخشیدن به حکایات است، هدف تعلیم را در ضمیر خود دارد چرا که با این جذابیت بخشی در پی آن است که مستمع را به شنیدن معارف آماده کند.