نام پژوهشگر: لیلا عرفانیان قونسولی
لیلا عرفانیان قونسولی شهلا شریفی
تحقیق حاضر، طرحی آزمایشی تصادفی است که در این تحقیق، به بررسی فرضیه برجستگی تدریجی مطرح شده توسط گیورا(1997) پرداخته شده است تا بررسی شود عامل مهم در دسترسی به معنا چیست. در فرضیه برجستگی تدریجی اعتقاد بر این است که در فرایند درک، ابتدا معنایی فعال می شود که برجسته تر است یعنی آشناتر، پربسامدتر، نمونه اولیه تر و متداول تر است و بافت نمی تواند مانع فعال شدن این معنا شود. هدف از انجام تحقیق این بوده است که مشخص شود آیا فرضیه برجستگی تدریجی در نمونه های مورد بررسی در زبان فارسی (کنایه، استعاره، عبارت های اصطلاحی، درخواست غیرمستقیم) صدق می کند یا خیر. به عبارت دیگر، هدف از انجام این تحقیق، سنجش rt (زمان خواندن) و شناسایی و تبیین رابطه بین 4 متغیر نوع خاص زبان تمثیلی (کنایه، استعاره، درخواست غیرمستقیم، عبارت اصطلاحی) و نوع بافت (تحت الفظی، تمثیلی) و میزان آشنا بودن عبارت (بسیار آشنا، آشنا، ناآشنا) و سرعت خواندن (آهسته، هم زمان، سریع) بوده است. محقق برای هرکدام از نمونه های زبان تمثیلی، یک بافت موثر در معنای تحت اللفظی آن عبارت و یک بافت موثر در معنای تمثیلی همان عبارت به وجود آورد. نرم افزار مورد استفاده، نرم افزاری برای انجام آزمایش صفحه متحرک خودمهار بود که توانایی اندازه گیری و ضبط زمان با دقت بیش از هزارم ثانیه را داشت. این تحقیق مشتمل بر 2 پیش آزمون بود. در پیش آزمون 1، آزمونی برگزار شد تا مشخص شود میزان آشنایی افراد با این نمونه ها چقدر است. در پیش آزمون 2، برای اطمینان از اینکه بافت های تحت اللفظی و تمثیلی ساخته شده برای نمونه های آشنا، بسیارآشنا و ناآشنای عبارت های تمثیلی مختلف به یک اندازه قوی است، آزمونی دیگر برگزار شد. پس از تجزیه نتایج پیش آزمون1، عبارت های هر دسته به 3 گروه آشنا، بسیارآشنا و ناآشنا تقسیم شدند. برای هر کدام از نمونه ها، دو نوع بافت تهیه شده بود (موثر در معنای تحت اللفظی و تمثیلی) و بافت هایی برای آزمایش اصلی انتخاب شدند که از نظر قوی بودن، یکسان با همتای خود بوده و این توسط پیش آزمون 2 تأیید شده بود. داده-های فایل های تحقیق بر روی نرم افزار ریخته شد. هر گروه از افراد مورد آزمون در مقابل کامپیوتر قرار گرفتند و نرم افزار صفحه متحرک خودمهار در مقابل آنها اجرا شد. تحقیق اصلی در دو مرحله اجرا شد که فاصله زمانی این مراحل، دو ماه بود. در مرحله اول به افراد مورد آزمون، عبارت ها در بافت تمثیلی ارائه شد و سرعت خواندن آنها اندازه گیری شد. در مرحله دوم، به همان افراد، عبارت ها در بافت تحت اللفظی ارائه شد و سرعت خواندن آنها اندازه گیری شد.از نتایج می توان چنین استنباط کرد که هیچ یک از نمونه های زبان تمثیلی، فرضیه برجستگی تدریجی را به صورت تمام و کمال تأیید نکردند. از بین آنها عبارت های اصطلاحی بیشتر در راستای تأیید این فرضیه بودند ولی این عبارت ها نیز کاملاً فرضیه برجستگی تدریجی را تأیید نکردند. بنابراین فرضیه-های اصلی تحقیق، کاملا تأیید نشدند به این دلیل که تمام نمونه های مختلف زبان تمثیلی رفتار مشابهی نشان ندادند و به نظر می رسید بر خلاف پیش بینی های فرضیه برجستگی، بافت در بسیاری از موارد در درک بر معنای برجسته پیشی می گیرد و تأثیر موازی یکدیگر ندارند. همچنین بر اساس نتایج تحقیق چنین به نظر می رسد که معنای برجسته هم در عبارت های تمثیلی بسیارآشنا و هم در عبارت های تمثیلی آشنا، معنای تمثیلی است و معنای برجسته در عبارت های تمثیلی ناآشنا معنای تحت اللفظی و معنای تمثیلی است.
لیلا عرفانیان قونسولی شهلا شریفی
انگیختگی به معنی وجود سرنخی در صورت برای رسیدن به معناست ؛ چیزی که ما را مستقیماً از صورت به معنا رهنمون شود و این بدان معناست که رابطه صورت و معنا همواره یا تنها قراردادی نیست یا این که رابطه قراردادی در پاره ای مواقع به رابطه تصویرگونه مبدل می شود. با توجه به این حقیقت که نظریه قراردادی بودن رابطه صورت و معنی در نشانه های زبانی نظریه ای غالب است به نظر می رسد انگیختگی توجه درخور را تاکنون دریافت نکرده و وجوه مختلف آن بررسی نشده و غالب بررسیهای انجام شده هم به سطح آوایی محدود شده است. در این پژوهش ، نگاه عمیق تر و دقیق تری به این پدیده داشته ایم و به تمام وجوه آن، هرچند به ضرورت مجال به اختصار، پرداخته ایم . سپس با بررسی چهار متن سفرنامه از زمان حال و استخراج 2800 واژه محتوایی ، به بررسی انگیختگی واژگان مرکب این متون ، واژگان با وند اشتقاقی ، انگیختگی آوایی و معنایی پرداخته ایم و سپس با همین جنبه های انگیختگی در 2800 واژه استخراج شده از چهار متن در دویست سال گذشته مقایسه نمودیم تا با بررسی ها و مقایسه های آماری دریابیم از دویست سال گذشته تا کنون ، زبان فارسی به سوی انگیختگی رفته است یا ناانگیختگی. مقایسه نتایج حاصل از بررسی این دو مقطع نشان داد که افزایش معناداری در شمار واژگان ونددار ، واژگان نیمه انگیخته مرکب ، واژگان انگیخته ونددار ، واژگان نیمه انگیخته ونددار و واژگان با انگیختگی معنایی در زمان حال نسبت به 200سال پیش به چشم می خورد و در هیچ جنبه ای از انگیختگی،کاهش معنادار درجه انگیختگی در متون زمان حال نسبت به گذشته ، ملموس نیست ، بنابراین ، شاید بتوان ادعا کرد از 200سال گذشته تا کنون ، زبان فارسی در جنبه هایی از انگیختگی ، به سمت شفافیت رفته است تا تیرگی.