نام پژوهشگر: اشکان شاکرمی
اشکان شاکرمی بیژن حاجی عزیزی
مالکیت از جمله مفاهیمی است که در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد که این اختلاف نظر در عالم حقوق دارای آثاری می باشد،برخی مالکیت را از مقوله ی اعراض و به اصطلاح یک مفهوم فلسفی می دانند که به صورت صفتی بر موصوف خود عارض می شود وخود مستقلا وجود خارجی ندارد،بنابرین باید یک محل خارجی به صورت موصوف برای حمل کردن صفت مالکیت وجود داشته باشد و به اصطلاح ما به ازاء عینی و خارجی داشته باشد، البته خود فلاسفه هم در این مورد که مالکیت در کدام یک از مقولات عرضی قرار می گیرد اتفاق نظر ندارند که به آن پرداخته شده است، از سوی دیگر عده ی مالکیت را رابطه ای بین اشیاء و اشخاص می دانند که توسط معتبر(شارع، عقلا وعرف) با توجه به نیازهای جامعه و مصالح اجتماعی در عالم اعتبار جعل وتشریع می شودو لذا این مفهوم اعتباری به محل خارجی ومابه ازاء عینی وخارجی نیاز ندارد و این اختلاف نظر بر زمان انتقال مالکیت تا ثیر دارد، به این صورت که اگر مفهوم فلسفی مالکیت را در نظر بگیریم چون در زمان انتقال مالکیت باید محل خارجی وجود داشته باشد، بنابرین در بیع کلی فی الذمه چون این محل خارجی به عنوان موصوف وجود ندارد، صفت مالکیت نیز معدوم است وفقط با قرارداد یک تعهد به وجود می آیدو مالکیت منتقل نمی شود تا زمان تعیین وتشخیص مبیع به صورت محل خارجی وآن زمان است که مالکیت منتقل می شود، به این دلیل که قبل از آن مالکیت دارای محل نبوده،بنابرین وصف مالکیت معدوم می باشد، ولی اگر مالکیت را یک مفهوم اعتباری بدانیم چون در این مفهوم لازم نیست مالکیت دارای محل خارجی باشد، بنابرین در بیع کلی فی الذمه زمان انعقاد قرارداد زمان انتقال مالکیت می باشد وتعیین وتشخیص به عنوان آثار انتقال مالکیت است. بنابرین باید مالکیت را از مفاهیم اعتباری بدانیم که به محل خارجی نیاز ندارد.