نام پژوهشگر: علی قره داغی
علی قره داغی بتول حسین رشیدی
چکیده: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی درمان شناختی- رفتاری با روان درمانی بین فردی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی مراجعان باردار مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولیعصر (عج) انجام گرفت. بارداری به عنوان زمان انتقال در رابطه زناشویی در نظر گرفته می شود. زنان باردار به دلیل تغییرات جسمی و روانشناختی خاصی که در دوره بارداری پیدا می کنند احتمال آسیب پذیری دارند. افسردگی زنان پیش از تولد نوزاد رایج ترین معضل زایمان است و اگر بدون درمان باقی گذاشته شود، می تواند به یک دوره افسردگی مزمن و تکرار شونده در سراسر زندگی زن منجر شود. همچنین در طول این انتقال، شواهدی وجود دارد که ماهیت رابطه زناشویی بعلاوه سطح رضایت زناشویی تغییر می یابد. برای کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی از درمان شناختی- رفتاری که بر باورهای غیر منطقی و شناخت های تحریف شده و نیز رفتارهای خودشکن توجه می کند و روان درمانی بین فردی که بر چهار حوزه سوگ، انتقال های نقشی، مشاجرات بین فردی، و نارسایی های ارتباطی متمرکز است، استفاده شد. نمونه ای متشکل از 36 زن باردار در قالب سه گروه 12 نفری از بین 132 نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی اول (cbt)، گروه آزمایشی دوم (ipt) و گروه کنترل گمارش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه افسردگی بک (bdi) و پرسشنامه رضایت زناشویی (enrich) بودند. بعد از اجرای درمان گروهی در گروه آزمایش اول و دوم، نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه ها با هم و با گروه کنترل با استفاده از آزمون کوورایانس بر روی نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. فرضیه های پژوهش عبارت بودند از: 1) درمان شناختی-رفتاری، افسردگی دوران بارداری را کاهش می دهد (این فرضیه در سطح 5% معنی دار شد). 2) روان درمانی بین فردی، افسردگی دوران بارداری را کاهش می دهد (این فرضیه در سطح 5% معنی دار شد). 3) درمان شناختی-رفتاری، رضایت زناشویی را در دوران بارداری افزایش می دهد (این فرضیه در سطح 5% معنی دار شد). 4) روان درمانی بین فردی، رضایت زناشویی را در دوران بارداری افزایش می دهد (این فرضیه در سطح 5% معنی دار شد). 5) اثر بخشی درمان شناختی - رفتاری بر درمان افسردگی دوران بارداری با روان درمانی بین فردی متفاوت است (این فرضیه در سطح 5% معنی دار شد، به عبارت دیگر، درمان شناختی- رفتاری کاهش بیشتری در نمرات افسردگی شرکت کنندگان داشت). 6) اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری بر افزایش رضایت زناشویی با روان درمانی بین فردی متفاوت است (این فرضیه در سطح 5% معنی دار نشد، به عبارت دیگر، نمرات دو گروه تفاوت معنی داری باهم نداشتند). مقایسه یافته ها نشان می دهد که نمرات افسردگی و رضایت زناشویی در گروه های آزمایشی اول و دوم نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری داشته اند. مقایسه دو گروه آزمایشی باهم نشان داد که نمرات افسردگی در گروه آزمایشی اول (cbt) نسبت به گروه آزمایشی دوم (ipt) کاهش معنی دارتری داشت، ولی در مورد متغیر رضایت زناشویی، نمرات دو گروه آزمایشی تفاوت معنی داری باهم نداشتند. بر اساس این یافته ها، می توان بر روی شناخت های تحریف شده و رفتارهای ناکارآمد و همچنین روابط معیوب زنان باردار متمرکز شد تا بدون استفاده از درمان های دارویی که طبق ادبیات پژوهشی احتمال عوارض جانبی بر روی جنین و مادر وجود دارد، در این دوره حساس مادران باردار، مشکلات ناشی از افسردگی و نارضایت مندی را کاهش داد.