نام پژوهشگر: فرزانه حسینی
فرزانه حسینی محسن لشگری
یکی از معضلات موجود در صنایع سرب و روی کشور، خوردگی آندهای سربی (pb، pb-ag و pb-ag-ca) حین فرایند الکتروبازیافت روی (zn) است. این مسئله در پروژه کاربردی حاضر از طریق آزمایش های کاهش وزن، منحنی های پلاریزاسیون، ولتامتری چرخه ای، طیف سنجی امپدانس و تصاویر میکروسکوپ الکترونی مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات نشان دادند کمترین سرعت خوردگی به همراه بیشترین درجه خلوص ورقه کاتدی، به آلیاژ سرب- نقره مربوط است. این موضوع از طریق عملکرد الکتروکاتالیستی نقره جهت تسهیل در آزادسازی گاز اکسیژن و تشکیل لایه روئین مقاوم بر سطح آند توجیه شد که منحنی های پلاریزاسیون و داده های امپدانس آن را اثبات نمودند. همچنین تصاویر ریز ساختار الکترونی از سطح آند، وجود لایه مقاوم را تایید نمود. ریز نمودارهای الکترونی حاصل از سطح آند پس از 72 ساعت الکتروبازیافت آند سرب- نقره، نشان داد که میزان نقره درون حفره های ایجاد شده در انتهای آند بیش از سایر قسمت ها بوده که این امر با مکانیسم پیشنهادی مهاجرت نقره قابل توجیه است. داده های حاصل از روش کاهش وزن و تصاویر میکروسکوپ الکترونی نشان دادند که پیش آماده سازی سطح آند سرب- نقره با لایه دی اکسید سرب، مقاومت به خوردگی آند را افزایش می دهد. از انجام مطالعات خوردگی در غلظت های مختلف از یون کلرید مشخص گردید افزایش سرعت خوردگی با غلظت رفتار خطی نداشته و بیشترین شدت خوردگی به غلظت 175 میلی گرم بر لیتر یون کلرید مربوط است. بررسی های الکتروشیمیایی نشان دادند افزایش جریان آندی با پتانسیل دارای یک نقطه شکست بوده و این نقطه با تغییر در سرعت تصاعد گاز اکسیژن همراه است. انتخاب نقطه شکست به لحاظ عملکرد بهینه سیستم از دیدگاه خوردگی و راندمان الکتروبازیافت توصیه می-شود.
سارا شهبازبروجنی مرتضی حسینی نژاد
عفونت ناشی از تک یاخته توکسوپلاسما گوندئی، از جمله شایع ترین عفونت ها در انسان و حیوانات خون گرم به شمار می رود. گربه سانان و مخصوصا گربه های اهلی مهم ترین مخزن این تک یاخته برای انسان و دیگر حیوانات به شمار می روند و مطالعه این عفونت در این حیوانات هم از نظر دامپزشکی و هم از لحاظ بهداشت عمومی حائز اهمیت است. تشخیص دقیق و به هنگام عفونت ناشی از تک یاخته مذکور، نقش عمده ای را در مطالعات مربوط به اپیدمیولوژی عفونت ایفا می کند. به این منظور، روش های تشخیصی متعددی جهت تشخیص این عفونت طراحی شده اند که از بین آن ها، روش الایزای مبتنی بر آنتی ژن خالص شده، به لحاظ سهولت، کمی بودن و امکان بررسی چندین نمونه به صورت همزمان، از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی ارزش تشخیصی روش الایزا با استفاده از آنتی ژنp30 درعفونت ناشی از توکسوپلاسما گوندئی، سویه rh در گربه های بدون علایم بالینی می باشد. به منظور انجام این بررسی، ابتدا، اقدام به تهیه هشت قلاده بچه گربه خانگی در سنین 3-1 ماه گردید. قبل از شروع آزمایش، اقدام به اخذ یک نمونه سرمی از گربه ها و بررسی نمونه های اخذ شده از لحاظ وجود تیتر پادتنی قابل ردیابی با استفاده از تست ایمنوفلورسانس غیر مستقیم با تیتر 1:16 شد. در صورت وجود تیتر قابل ردیابی ضد توکسوپلاسما گوندئی، گربه مربوطه، از مطالعه حذف می شد تا در نهایت تعداد هشت قلاده بچه گربه سرم منفی جهت بررسی، آماده شدند در مرحله بعدی اقدام به انجام واکسیناسیون گربه ها و درمان ضد انگل می گردید. گربه ها در طول بررسی از لحاظ وجود علایم بالینی مورد ارزیابی قرار گرفتند. از آن جا که بررسی در شرایط تحت بالینی صورت گرفت، تهیه رادیوگراف از قفسه سینه گربه ها انجام شد و از نظر درگیری ریه ها ( به عنوان اولین ارگان قابل ارزیابی رادیوگرافیک متعاقب عفونت بالینی) از نظر وجود عوارضی همچون alveolar pattern, interstitial pattern, pleural effusion مورد بررسی قرار گرفتند. گربه های مورد ارزیابی در ابتدا، فاقد هرگونه عوارض ریوی قابل تشخیص با رادیولوژی بودند. در مرحله بعدی، اقدام به تزریق تعداد 10000 تکی زوآیت استخراج شده از کشت سلول های vero به تعداد شش قلاده و فیلتر حاصل از کشت سلول بدون تکی زوآیت به دو قلاده از گربه ها ( گروه کنترل) گردید. نمونه های خون از دو روز بعد از تزریق، یک روز در میان اخذ شدند. نمونه های سرمی اخذ شده با تست الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج حاصل از آن با روش پادتن درخشان غیر مستقیم مقایسه گردید. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که الایزای طراحی شده با استفاده از آنتیژن خالص شده sage1 قابلیت ردیابی عفونت ناشی از توکسوپلاسماگندئی، سویه rh را حداقل از روز هشتم بیماری دارا می باشد. حساسیت محاسبه شده در مورد این روش، 100% و ویژگی آن 92% بود. بررسی ارزش تشخیصی الایزا با استفاده از روش roc نشان دهنده سطح زیر منحنی برابر با 987/0 بود که تست مذکور را تستی ارزشمند و دقیق در جهت تشخیص عفونت معرفی می کند. نقطه برش اندکس (cut off point) الایزا در حساسیت و ویژگی مذکور برابر 11/0 می باشد.
محمد رضا حقیقی بروجنی فرزانه حسینی
این مطالعه بهمنظور بررسی اثر استروئیدهای آنابولیک-آندروژنیک تستوسترون انانتات و نادرولون دکانوات بر روی قطر استخوان ران، نسبت کورتکس به قطر استخوان ران، سرعت رشد طولی استخوان ران و طول و عرض صفحات رشد پایینی استخوانهای زند زبرین و زند زیرین در خرگوش به عنوان یک مدل انسانی انجام شد. برای انجام این مطالعه، 15 خرگوش سفید نیوزیلندی نابالغ ماده 45-42 روزه، به مدت یک هفته در شرایط استاندارد نگهداری شدند. در این مدت خرگوشها به میزان دلخواه به آب و جیرهی غذایی دسترسی داشتند. پس از سپری شدن دورهی تطابق، یک سری رادیوگراف کنترل از ناحیهی استخوان ران و مفصل مچ دست در نمای قدامی-خلفی تهیه شد. سپس خرگوشها به صورت تصادفی به سه گروه مساوی (گروه تحت درمان با ناندرولون، گروه تحت درمان با تستوسترون و گروه کنترل) تقسیم شدند. چهار دوز ناندرولون دکانوات (mg/body10) با فواصل یک هفته به خرگوشهای گروه ناندرولون، چهار دوز تستوسترون انانتات (mg/kgbw5) با فواصل یک هفته به خرگوشهای گروه تستوسترون و 3/0 سیسی نرمال سالین به خرگوشهای گروه کنترل تزریق شد. یک هفته بعد از هر تزریق، با استفاده از کاست و فیلم ماموگرافی، یک سری رادیوگراف از اندام خلفی و مچ دست در نمای قدامی-خلفی تهیه شد و با استفاده از نرمافزار image j مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از تهیهی آخرین سری عکس رادیوگرافی، تمام خرگوشها با دوز بالای فنوباربیتال به صورت تزریق داخل وریدی کشته شدند و استخوانهای ران، زند زبرین و زند زیرین هر خرگوش از بافتهای اطراف جدا و در داخل ظروف حاوی فرمالین به آزمایشگاه پاتولوژی ارسال شد و از صفحات رشد پایینی استخوانهای زند زبرین و زند زیرین مقاطع هیستوپاتولوژی تهیه شد و مورد ارزیابی هیستومورفومتری قرار گرفت. نتایج رادیولوژی کاهش معنیداری را در میزان رشد طولی استخوان ران در دو گروه تحت درمان با ناندرولون و تستوسترون در مقایسه با گروه کنترل نشان دادند در حالیکه تغییر معنیداری در نسبت کورتکس به قطر استخوان ران، قطر استخوان ران و طول و عرض صفحات رشد پایینی استخوانهای زند زبرین و زند زیرین مشاهده نشد که همگی با نتایج هیستوپاتولوژی همخوانی داشت. بر اساس این نتایج چنین بهنظر میرسد که دو داروی ناندرولون و تستوسترون با این دوز و این دورهی مصرف، باعث کاهش معنیداری در سرعت رشد طولی استخوان ران در خرگوش نابالغ ماده میگردد درحالی که اثر معنیداری روی قطر استخوان ران، نسبت کورتکس به قطر استخوان ران و طول و عرض صفحات رشد دیستال استخوانهای زند زبرین و زند زیرین ندارد.
مریم مشرف مرتضی حسینی نژاد
هدف از این مطالعه، بررسی حضور پادتن های ایجاد شده در گربه ها، متعاقب عفونت با سویه rh توکسوپلاسما گوندئی با استفاده از روش ایمنوبلات و بررسی کارایی روش ایمنوبلات طراحی شده با استفاده از آنتی ژن خالص سطحی و یا آنتی ژن کامل حاصل از تکی زوآیت این تک یاخته در تشخیص بیماری بود. به این منظور، اقدام به ایجاد عفونت تجربی در گربه های سرم منفی، با استفاده از تکی زوآیت های تکثیر شده در محیط کشت سلول های vero گردید. پس از آن، تکی زوآیت های لیز شده و یا آنتی ژن خالص، ابتدا به ژل پلی اکریل آمید و سپس به کاغذهای pvdf انتقال یافتند. این کاغذها جهت ارزیابی وجود پادتن های igg در گربه های آلوده، مورد استفاده قرار گرفتند. در ایمنوبلات انجام شده با آنتی ژن کامل، خطوط مثبت تست در محدوده حضور آنتی ژن های سطحی، گرانول های متراکم و روپتری ها مشاهده شدند. در ایمنوبلات انجام شده با آنتی ژن خالص سطحی، خطوط مثبت در منطقه مربوط به پروتئین های ?0 کیلودالتونی دیده شدند. خطوط مثبت در گروه کنترل که از محیط کشت حاوی vero cell های بدون تک یاخته دریافت کرده بودند دیده نشد. نتایج مثبت و منفی، با نتایج تست استاندارد ifat در توافق کامل بودند. نتایج این بررسی نشان داد که ایمنوبلات طراحی شده بر مبنای تکی زوآیت های کامل و یا آنتی ژن خالص سطحی، تست های تشخیصی مناسبی جهت تشخیص سرولوژیک پادتن های ضد t. gondii در گربه هایی که به تازگی با این تک یاخته آلوده شده اند می باشند.
نیما اشراقی سامانی حمدالله مشتاقی
چکیده توکسوپلاسموز، بیماری است که توسط انگل توکسوپلاسما گوندئی ایجاد می شود. گربه سانان مخصوصا گربه های اهلی، مهم ترین مخزن این تک یاخته برای انسان و دیگر حیوانات به شمار می روند. توکسوپلاسما گوندئی تنوع ژنتیکی بالایی دارد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی پاسخ سرولوژیک گربه ها به سویه me49 توکسوپلاسما گوندئی و ارزیابی ارزش تشخیصی روش الایزا با استفاده از آنتی ژن sag1 در تشخیص عفونت ناشی از این سویه در گربه ها می باشد. به منظور انجام این بررسی، شش قلاده بچه گربه در سنین 3-1 ماه تهیه گردید. منفی بودن تیتر پادتنی با استفاده از تست ایمنوفلوئورسانس غیر مستقیم با تیتر 1:16 تایید گردید. بچه گربه های سرم منفی درمان ضد انگلی و برنامه واکسیناسیون معمول را دریافت کردند.گربه ها در طول بررسی از نظر وجود علائم بالینی و رادیولوژی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مرحله بعدی، تعداد 10000 تاکی زوآیت سویه me49 توکسوپلاسما گوندئی به تعداد چهار قلاده و فیلتر حاصل از کشت سلولی به دو قلاده از گربه ها (گروه کنترل) به صورت داخل صفاقی تزریق گردید. نمونه های خون از دو روز بعد از تزریق، به منظور استفاده در تست های الایزا و ایمنوفلوئورسانس غیر مستقیم،جمع آوری گردید. نمونه های سرمی اخذ شده با تست الایزا مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج حاصل از این روش با تست پادتن درخشان غیر مستقیم مقایسه گردید. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که الایزای طراحی شده با استفاده از آنتی ژن خالص شده sag1 قابلیت ردیابی عفونت ناشی از توکسوپلاسما گوندئی، سویه me49 را حداقل از روز نوزدهم بیماری دارا می باشد. حساسیت تست مورد استفاده در مورد این روش، 100% و ویژگی آن 96% بود. بررسی ارزش تشخیصی الایزا با استفاده از روش roc نشان دهنده سطح زیرین منحنی برابر با 987/0 بود که تست مذکور را تستی ارزشمند و دقیق برای تشخیص سرولوژی این آلودگی معرفی می کند. نقطه برش اندکس (cut off point) الایزا در حساسیت و ویژگی مذکور برابر 105/0 می باشد. کلمات کلیدی: توکسوپلاسما گوندئی، آنتی ژن sag 1 ، گربه.
امیر اله دین محمد شادخواست
12 سگ سالم (عاری از هرگونه اختلال چشمی) برای انجام مطالعه انتخاب شدند. در ابتدای مطالعه و قبل از شروع تجویز داروی پروپاراکایین هیدروکلراید 5/0% ، تست شیرمر برای هر دو چشم در تمامی سگ ها انجام شد؛ سپس دارو در گروه تیمار در کیسه ی ملتحمه تجویز شد. تست شیرمر در دقایق 5،10،15،20،25،30،35 و40 تکرار شد. آزمون تک نمونه ی kolmogorov-smirnov، برای ارزیابی این که آیا داده های خام به صورت نرمال توزیع شده اند، استفاده شد. بررسی مقایسه ای چشم های شاهد و تیمار به وسیله ی paired sample t test انجام شد. نتایج تست شیرمر، کاهش معناداری را در گروه تحت درمان نشان داد. میانگین ± انحراف معیار و دامنه (حداقل و حداکثر) مقادیرstt برای چشم های تیمار و شاهد در نقاط سنجش محاسبه شد. مقدار تست شیرمر برای گروه تیمار در زمان صفر (t0) 25087/3 ± 2500/18 با حداقل 13 و حداکثر 24 میلیمتر در دقیقه، و مقدار تست شیرمر برای گروه کنترل در زمان صفر (c0) 40729/4 ± 1667/16 با حداقل 7 و حداکثر 23 به دست آمد. آزمون تک نمونه ای kolmogorov-smirnov نشان داد که تمام مقادیر stt به صورت نرمال توزیع شده بودند (p>0.05). بررسی مقایسه ای میزان ترشح اشک بین زمان صفر در گروه مورد آزمون(t0) با سایر مقادیر ترشح اشک گروه مورد آزمون به وسیله paired sample t-test انجام شد و نتایج در چشم های تیمار، یک کاهش معنی دار در تولید اشک تا 25 دقیقه پس از چکاندن دارو را نشان داد ( p<0.05 معنی دار تلقی شد). بررسی مقایسه ای میزان ترشح اشک بین زمان صفر در گروه مورد شاهد (c0) با سایر مقادیر ترشح اشک گروه شاهد به وسیله paired sample t-test انجام شد و هیچ تغییر معنی داری در سرتاسر مطالعه در چشم های شاهد مشاهده نشد. مقایسه ی چشم های تیمار و شاهد در هر نقطه ی سنجش (به وسیله paired sample t-test) یک تغییر معنی دار آماری از 5 تا 25 دقیقه پس از درمان را مشخص کرد؛ که بیان می کند تا 25 دقیقه پس از استعمال دارو، دارو از طریق سیستمیک جذب نشده و روی چشم شاهد اثر کاهشی نداشته است. تجویز 1 قطره پروپاراکایین در چشم سگ های سالم و بررسی به وسیله ی تست شرمر نشان دهنده ی کاهش معنی دار ترشح اشک از زمان صفر تا 25 دقیقه پس از استعمال دارو شد؛ که نه تنها مراقبت های چشمی از سطح قرنیه را در این زمان الزامی می کند بلکه بررسی های چشمی همانند تست شیرمر حداقل تا 25 دقیقه بعد، نباید انجام شوند. این مطالعه به منظور بررسی اثرات تجویز موضعی چشمی داروی پروپاراکایین 5/0% بر روی نتایج تست شیرمر در سگ های از نظر بالینی سالم انجام شده است.
سپیده شبانیان بروجنی فرزانه حسینی
این مطالعه به منظور بررسی اثر استروئید های آنابولیک-آندروژنیک تستوسترون انانتات و نادرولون دکانوات بر سیستم کبدی در خرگوش انجام شد. برای انجام این مطالعه، 15 سر خرگوش سفید نیوزیلندی نا بالغ ماده 45-42 روزه، به مدت یک هفته در شرایط استاندارد نگهداری شدند. سپس خرگوش ها به صورت تصادفی به سه گروه مساوی (گروه تحت درمان با ناندرولون، گروه تحت درمان با تستوسترون و گروه کنترل) تقسیم شدند. چهار دوز ناندرولون دکانوات (mg/kgbw10) با فواصل یک هفته به خرگوش های گروه ناندرولون، چهار دوز تستوسترون انانتات (mg/kgbw5) با فواصل یک هفته به خرگوش های گروه تستوسترون و 3/0 سیسی نرمال سالین به خرگوش های گروه کنترل تزریق شد. یک هفته بعد از هر تزریق، با استفاده از فیلم و کاست ماموگرافی یک سری رادیوگراف از ناحیه شکمی آن ها تهیه می شد و سپس به بخش سونوگرافی انتقال داده می شدند. یک هفته بعد از آخرین تزریق، نمونه ها با استفاده از دوز بالای فنوباربیتال یوتنانایز شدند و نمونه های کبدی به آزمایشگاه پاتولوژی منتقل شدند. نتایج رادیولوژی تفاوتی را از نظر تغییر دانسیته، اندازه و محل قرار گیری کبد در دو گروه تحت درمان با ناندرولون و تستوسترون در مقایسه با گروه کنترل نشان ندادند، در حالی که در بررسی های سونوگرافی کاهش اکوژنیسسته بافت کبدی در گروه تحت درمان با ناندرلون نسبت به دو گروه دیگر مشاهده شد، و نتایج پاتولوژی هیچ تفاوتی را بین سه گروه نشان نداد. بر اساس این نتایج چنین به نظر میرسد که دو داروی ناندرولون و تستوسترون با این دوز و این دوره-ی مصرف، می تواند تغییر قابل برگشتی را روی کبد ایجاد کنند که با استفاده از روش رادیولوژی، قادر به شناسایی آن نمی باشیم در حالی که با استفاده از روش سونوگرافی در زمان مصرف دارو ها می توان این تغییرات را مشاهده کرد.
سکینه اکبریان دهکردی فرزانه حسینی
این مطالعه به منظور مقایسه کیفیت فازهای مختلف اوروگرافی ترشحی با استفاده از تزریق داخل وریدی و زیر جلدی داروی یدیکسانول انجام گردید، تا مشخص شود روش تزریق بر کیفیت فازهای مختلف اوروگرافی ترشحی چه تاثیری دارد. برای انجام این تحقیق 20 سر خرگوش سفید نیوزیلندی تهیه شد. به منظور یکسان سازی شرایط برای شروع مطالعه، همه حیوانات یک هفته بر روی جیره حاوی یونجه خشک، پلیت و آب نگهداری شدند. حیوانات به صورت تصادفی به دو گروه 10 تایی تقسیم شدند. به یک گروه داروی یدیکسانول با دوز 400 میلی گرم ید به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت وریدی، داخل ورید مارژینال گوش و به گروه دوم یدیکسانول با همان دوز به صورت زیر جلدی تزریق شد. برای انجام رادیوگرافی، تغذیه خرگوش ها به مدت 24 ساعت قطع شد ولی آب به میزان کافی در اختیار آنها قرار گرفت. حالت گماری برای رادیوگرافی، از دو نمای جانبی چپ و شکمی- پشتی انجام گرفت. در گروهی که یدیکسانول به صورت وریدی تزریق شده بود رادیوگرافی در زمان های 0، 1، 5، 10، 15، 20، 40 و 60 پس از تزریق انجام گرفت و در گروهی که یدیکسانول به صورت زیرجلدی تزریق شده بود رادیوگراف ها در زمان های 0 و 1 و پس از آن هر 5 دقیقه یک بار تا دقیقه 60 تهیه شدند. پس از اتمام رادیوگرافی، رادیوگراف ها مورد ارزیابی قرار می-گرفت و کیفیت فازهای مختلف اوروگرافی ترشحی شناسایی و به صورت کمی امتیاز دهی می شد. نتایج نشان داد که روش تزریق ماده حاجب به صورت زیر پوستی همانند روش وریدی باعث ایجاد اوروگرافی ترشحی می شود ولی کیفیت و قابلیت مشاهده فاز ها به خوبی روش تزریق وریدی نمی باشد. به نحوی که کیفیت فازهای نفروگرام، پیلوگرام و سیستوگرام در روش تزریق وریدی به طور معنی داری بهتر از تزریق زیرجلدی بود.
محمد مهدیان دهکردی امین بیغم صادق
این مطالعه به منظور ارزیابی تغییرات الکترکاردیوگرام و اکوکاردیوگرام در شترمرغ¬های بیهوش شده با کتامین و پروپوفول انجام شد. بدین منظور تعداد 27 راس شترمرغ برای مدت دو هفته در شرایط استاندارد نگهداری شدند و در طول این مدت دسترسی آزاد به آب و غذا داشتند. سن پرندگان بین یک تا دو ماه و وزن آنها بین 1800 تا 2400 گرم بود. پس از دوره تطابق الکتروگاردیوگرام و اکوکاردیوگرام نرمال، دمای بدن، تعداد ضربان قلب و تعداد تنفس نرمال گرفته شد. پرندگان به سه گروه 9 تایی تقسیم شدند. در گروه یک پروپوفول با دوز 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت داخل وریدی تزریق شد. در گروه دو کتامین با دوز 25 تا 30 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن داخل وریدی و در گروه سه کتامین با دوز 50 تا 60 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن داخل عضلانی تزریق شد. در هیچکدام از گروه¬ها از داروهای پیش بیهوشی استفاده نشد. مرحله القای بیهوشی از زمانی که دارو تزریق شد تا زمانی که پرنده کنترل خود را از دست داد شروع شد، مرحله نگهداری زمانی که پرنده کاملا بی حرکت بود تعریف شد و مرحله ریکاوری از زمانی که پرنده شروع به انجام حرکات اختیاری نمود، تا سرپا شدن پرنده در نظر گرفته شد. دمای بدن، تعداد تنفس، ضربان قلب، الکترکاردیوگرام و اکوکاردیوگرام در طول مدت بیهوشی و ریکاوری اندازه گیری شدند. میانگین مرحله القا 00±14/0 دقیقه در گروه یک، 08/0±31/1 دقیقه در گروه دو و 10/0±1/4 دقیقه در گروه سه بود. میانگین مرحله بیهوشی 58/0±85/8 دقیقه در گروه یک، 21/0±21/8 دقیقه در گروه دو و 21/1±68/17 در گروه سه بود. میانگین مرحله ریکاوری 16/0±5/1 در گروه یک، 96/1±55/17 در گروه دو و 8/4±61/46 در گروه سه بود. در هیچکدام از گروه ها اختلاف معناداری (p<0.05) در ضربان قلب، تعداد تنفس و پارامترهایالکترکاردیوگرام و اکوکاردیوگرام در طول این ارزیابی مشاهده نشد. دمای بدن کاهش معناداری (p<0.05) در طول مدت بیهوشی در گروه یک داشت اما این اختلاف در دیگر گروه¬ها معنی دار نبود. کاهش دمای بدن در طول ریکاوری در همه گروه¬ها معنی دار بود. در این مطالعه سه پروتکل بیهوشی برای شترمرغ ارائه شده است که میتواند برای دامپزشکان مفید باشند. این پروتکل ها یک بیهوشی با کیفیت و قابل دسترس برای دامپزشکان معرفی میکند که ایجاد آن در پارامترهای الکترکاردیوگرام و اکوکاردیوگرام تغییری ایجاد نمیکند. بهترین نتیجه در بیهوشی با پروپوفول دیده شد و توصیه میشود از این دارو برای بیهوشی جوجه شترمرغ استفاده شود.
فرزانه حسینی علی گرزی
تمرینات استقامتی شدید موجب فشار اکسایشی در ورزشکاران می¬شود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مصرف مکمل کورکومین و تمرین مقاومتی سبک بر فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز(sod) عضلۀ نعلی و سرم موش¬های صحرایی نر ویستار طی 8 هفته تمرین استقامتی می¬باشد. مواد و روش¬ها: 39 سر موش صحرایی نر ویستار(وزن 19.99±255.62 و سن 8 هفته) پس از یک هفته آشناسازی به طور تصادفی به پنج گروه کنترل(6=n), کورکومین(6=n), تمرین استقامتی(9=n), تمرین استقامتی+ کورکومین (9=n) و تمرین استقامتی+کورکومین+تمرین مقاومتی(9=n) تقسیم شدند. تمرین استقامتی(8 هفته, 5 جلسه در هفته) بر روی نوارگردان مخصوص جوندگان انجام شد. سرعت و مدت دویدن در هفتۀ اول پژوهش به ترتیب 10 متر در دقیقه و 30 دقیقه بود و در هفتۀ آخر به سرعت 35 متر در دقیقه و زمان 70 دقیقه رسید. تمرین مقاومتی(8 هفته, 2 جلسه در هفته) بر روی نردبان عمودی با بستن وزنه اضافی به دم موش¬ها انجام شد. موش¬های صحرایی مکمل کورکومین را به وسیله تزریق داخل صفاقی دریافت کردند(8 هفته, 3 جلسه در هفته, 30 میلی¬گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن). فعالیت آنزیم sod عضلۀ نعلی و سرم با استفاده از کیت الایزا مورد سنجش قرار گرفت. داده¬ها به¬وسیلۀ تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که تمرین استقامتی شدید فعالیت آنزیم sod عضله و سرم را کاهش می¬دهد. درحالی¬که مکمل کورکومین و ترکیب آن با تمرین مقاومتی سبک می¬تواند از این کاهش جلوگیری کند. نتیجه¬گیری: بر اساس این یافته¬ها می¬توان گفت که مکمل کورکومین و به¬ویژه ترکیب مکمل کورکومین با تمرین مقاومتی سبک از فشار اکسایشی تمرین استقامتی شدید جلوگیری می¬کند.
اکبر حیدری مرتضی حسینی نژاد
هدف این مطالعه، بررسی تغییرات فشار خون و بعضی پارامترهای اکوکاردیوگرافی در سگ های تحت مراقبت با برخی ترکیبات مقیدکننده شیمیایی بود. 5 قلاده سگ تهیه و ابتدا فشار خون سیستولیک و دیاستولیک حیوانات در حالت نرمال ثبت و سپس داروی کتامین و آسپرومازین با هم ترکیب و به صورت وریدی تزریق شد. از مدت زمان 5 دقیقه پس از تزریق، اقدام به ثبت مجدد فشار خون گردید و این کار هر 5 دقیقه یکبار تا به هوش آمدن سگ ها ادامه یافت. پس از آن، با فاصله حداقل 5 روز از مرحله قبل، اقدام به تزریق عضلانی کتامین و آسپرومازین با دزاژ مذکور شد. تمامی مراحل مورد انجام در مورد دو داروی مذکور، با ترکیب داروهای کتامین-زایلازین، کتامین-دیازپام و کتامین- دکس مدتومیدین تکرارگردید. پارامترهای اکوکاردیوگرافی اندازه گیری شده در حالت نرمال و پس از تزریق عضلانی داروی کتامین-دیازپام شامل اندازه گیری حجم پایان سیستولی، حجم پایان دیاستولی و کسر کوتاه (fractional shortening) بود.
فرزانه حسینی احمد گلچین
چکیده ندارد.
وحیده یوسفی پوپک معصومی
چکیده ندارد.
فرزانه حسینی محمدرضا بمانیان
چکیده ندارد.
فرزانه حسینی ایرج کریمی
به منظور بررسی امکان ایجاد بیماری مننگوانسفالیت با استفاده از باکتری اشریشیاکلی سویه k12 و مطالعه تغییرات ایجاد شده در پارامترهای هماتولوژیک و بیوشیمیایی سرم و نیز ارزیابی تغییرات هیستوپاتولوژیک در نواحی مختلف سیستم اعصاب مرکزی در بیماری مننگوانسفالیت ایجاد شده با این باکتری ، تعداد هشت قلاده سگ به ظاهر سالم از نژاد مخلوط انتخاب و تحت مراقبت و درمان ضدانگلی قرار گرفتند.