نام پژوهشگر: امیر عویطی پور دیلمی
امیر عویطی پور دیلمی محمد سعیدی مهر
چکیده موضوع رساله حاضر، بررسی انتقادی قاعده «ذوات الأسباب لا تعرف الا باسبابها» نزد ارسطو و فیلسوفان اسلامی (با تأکید بر ابن سینا، سهروردی و ملا صدرا) می باشد. طبق این قاعده راه شناخت اموری که دارای سبب باشند جز از راه علل آنها امکان پذیر نیست. منطق دانان قاعده «ذوات الاسباب»، را عمدتاً در ذیل بررسی اقسام برهان و نقش حد وسط در برهان لمی و انی، مورد تحقیق قرار می دهند. اما از آنجا که قاعده مذکور، ریشه در مبانی فلسفی دو مبحث علم و علیت دارد، و از طرفی اهمیت و جایگاه معرفتی علت را نشان می دهد، ما مسأله اصلی خود را در این رساله، کشف چرایی و چگونگی ارتباط میان علت و معرفت قرار داده ایم. ما این رویکرد را از رویکرد منطقی به قاعده، برای رسیدن به پاسخ سوالها و بررسی صحت و سقم فرضیه هایی که در ابتدای کار تحقیق گمان زده بودیم، بهتر یافتیم. در این پژوهش تبیین شد که 1- ارسطو شناخت حقیقت اشیاء را بر مبنای علل چهارگانه که تماماً ذاتی شیء اند، بررسی می کند. ارسطو در نهایت علل چهارگانه را به علت صوری فرو می کاهد. 2- ابن سینا نقش معرفتی علت را بر پایه علل قوام شیء و در علم حصولی اکتسابی مورد بررسی قرار داده است. 3- معرفت شناسی سهروردی بر پایه علم اشراقی است. در این دستگاه معرفتی، علت هیچ گونه نقش معرفتی ندارد. 4- ملاصدرا بر اساس اصالت وجود، این قاعده را بدیهی و تنها در علم حضوری جاری دانسته است. از میان فیلسوفان مورد بحث، تنها ابن سینا قاعده «ذوات الاسباب» را در منطق، و ملاصدرا در فلسفه به طور جدی مورد بررسی قرار داده اند.