نام پژوهشگر: سعید شاه حسینی
سعید شاه حسینی سارا ابوطالب جولا
چکیده این پژهش با موضوع «مخاطب شناسی،ارائه ی مدلی برای استفاده و رضامندی مخاطب ایرانی از سینمای ایران» و با اهدف ارائه ی مدلی برای استفاده و رضامندی مخاطبان از سینمای ایران و تبیین وضعیت فعلی مخاطب با توجه به این مدل انجام پذیرفته است. چهارچوب نظری این پژوهش بر اساس نظریه ی استفاده و رضامندی به عنوان رویکرد اصلی و نظریه های لذت بصری، نظام های رسانه ای و سواد رسانه ای شکل گرفته است. این پژوهش با سه روش پیمایش و مصاحبه و تحلیلswot صورت گرفته است. جامعه آماری پیمایش بینندگان فیلم در سالنهای سینما در سطح شهر تهران هستند و برآورد حجم نمونه 400 نفر بوده است. در مصاحبه و جلسه ی توفان مغزی، نخبگان سینمای ایران، اعضای جامعه بوده اند که 10 نفر از ایشان برای هر مورد انتخاب شدند. نتایج پژوهش امکان داشتن مدلی برای مخاطب شناسی سینمای ایران بر اساس رویکرد استفاده و رضامندی و نظریه های جانبی ذکر شده را تایید می کند و به وجود رابطه میان ویژگی های فردی و اجتماعی، نیازهای مخاطب، سوادرسانه ای مخاطب و تولیدکننده، دیدن جماعتی فیلم، لذت بصری، نظام رسانه ای، توان مالی و امکانات فنی تولیدکننده با میزان استفاده ی مخاطب از سینمای ایران صحه می گذارد. نتیجه ی کلی نشان می دهد که مخاطب به طور کلی از سینمای ایران استفاده ی کمی برای رفع نیازهایش می کند. کمترین رغبت در رفع نیازهای محتوایی است و بیشترین رغبت به نیازهای فراگردی مربوط می شود. نتایج حکایت گر رفتن مخاطب به سوی رویگردانی است. abstract
سعید بیات مرزیجرانی سعید موسوی پور
در این پژوهش تاثیر چندرسانه ای مفاهیم علوم ، بر خودپنداره تحصیلی ، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس چند پایه ابتدایی مورد بررسی قرار گرفته است . فرض کلی آن است که کاربرد چندرسانه ای مفاهیم علوم در مقایسه با روش آموزش سنتی تاثیر معنی داری بر خودپنداره تحصیلی ، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان چندپایه ( دوم و سوم ابتدایی ) دارد . روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی دارای پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد . جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مدارس چندپایه ( دوم و سوم ) ابتدایی منطقه شازند هستند ، که در سال تحصیلی 91-90 در آن پایه ها مشغول به تحصیل می باشند که نمونه تحقیق دو کلاس چندپایه ( دوم و سوم ) ابتدایی است که یک کلاس به صورت تصادفی به عنوان گروه گواه ( شامل 19 نفر ) و کلاس دیگر به عنوان گروه آزمایش ( شامل 16 نفر ) ، انتخاب شدند . برای گردآوری اطلاعات از چند ابزار مختلف شامل پرسشنامه خودپنداره مربوط به مدرسه ، آزمون خلاقیت غیر کلامی تورنس ( فرم b) و آزمون استاندارد شده ی معلم ساخته ی سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده شده است . به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی نظیر محاسبه میانگین ، انحراف استاندارد و واریانس استفاده شده است . همچنین از روش های آمار استنباطی ؛ آزمون t مستقل و وابسته ، به منظور مقایسه داده های به دست آمده از دو گروه آزمایش و کنترل بهره گرفته شد . پژوهش به مدت 16 هفته اجرا شد که دانش آموزان هر گروه در هر هفته ، سه جلسه مطابق با روش آموزشی خود ، تحت آموزش قرار گرفتند . نتایج تحلیل داده های پس آزمون نشان داد که اگر آموزش با چندرسانه ای ها همراه شود ، خودپنداره تحصیلی ، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس چند پایه ( دوم و سوم ) ابتدایی در مقایسه با روش سنتی بیشتر خواهد بود .
مسعود رجبی سعید شاه حسینی
هدف از این پژوهش بررسی انگیزه پیشرفت، خودتنظیمی وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسرسال سوم ریاضی مدارس هوشمند و عادی شهر همدان در سال تحصیلی 1392-1391 است.روش تحقیق این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری کلیه ی دانش آموزان پسر سال سوم رشته ریاضی که شامل دانش آموزان مدارس عادی و هوشمند که تعداد آنها 310 می باشد که تعداد 165 نفر دانش آموزان مدارس هوشمند و 145 نفر دانش آموزان مدارس عادی و روش نمونه گیری تمام شمار بود. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت، پرسشنامه استراتژی های یادگیری خود تنظیمی و نمرات معدل دانش آموزان بود. و برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس و آزمون تی استفاده شد. نتایج نشان داد که انگیزه پیشرفت(773/0sig) و راهبردهای خود تنظیمی که شامل راهبردهای شناختی(872/0sig)و راهبردهای فراشناختی و خودنظم دهی(214/0sig)دانش آموزان مدارس هوشمند و عادی تفاوت معناداری وجود نداشت اما نمرات پیشرفت تحصیلی(229/4t=، 000/0sig) دانش آموزان مدارس هوشمند بیشتر از مدارس عادی بود.
مسعود ترک سعید شاه حسینی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میزان کاربرد فناوری های مجتمع توسط معلمان پایه ششم ابتدایی ناحیه یک شهر اراک با خودکارآمدی انها در سال تحصیلی92-1391 انجام گرفت که به روش پیمایشی بود. به این منظور نمونه ای با تعداد 85 نفر از معلمان پایه ششم ابتدایی ناحیه یک اراک به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مقیاس فناوری مجتمع معلمان (واناتا و بانیستر،2009) و پرسشنامه خود کارآمدی عمومی شرر(1997) استفاده شد. برای تحلیل یافته ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که میان خرده مقیاس های ادراک مزایا، باورها و رفتارها، حمایت و دسترسی، استفاده عمومی و اختصاصی فناوری مجتمع معلمان با خودکارآمدی آنها رابطه معناداری وجود دارد. همچنین میان خرده مقیاس های ریسک پذیری, استفاده ارتباطی معلم و آموزش معلم با خودکارآمدی آنها رابطه معناداری وجود ندارد. در آخر بین میزان کاربرد فناوری های مجتمع توسط معلمان پایه ششم با خودکارآمدی آنها رابطه معناداری وجود دارد.
حکیمه سلحشوری بهزادی سعید شاه حسینی
این پژوهش با هدف تحلیل محتوای آموزشی شبکه آموزش ایران بر اساس هدف ، مخاطب و محتوا ، با روش تحلیل محتوای کمی صورت گرفته است . جامعه آماری برنامه های فصل تابستان 91 شبکه آموزش ایران بود ، از طریق نمونه گیری تصادفی 21 روز به عنوان نمونه انتخاب شدند به علت عدم همکاری شبکه آموزش در تأمین برنامه های مورد نیاز تنها 12 روز از برنامه ها مورد تحلیل قرار گرفت ؛ ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود . برای تحلیل داده ها از فنون جدول توزیع فراوانی و آزمون خی دو استفاده شد. نتیجه به دست آمده بدین شرح است: شبکه آموزش در کاربرد سازه های فنی مانند اندازه نمای متناسب با محتوا ، استفاده از لباس رسمی ،چیدمان منظم وسایل صحنه، زبان بدن و اشاره در رابطه با مخاطب در اکثریت برنامه ها موفق عمل نموده اما در استفاده از سازه های فنی مانند ارتباط وسایل صحنه با محتوا ، استفاده از زن و کودک به عنوان مجری برنامه های کودک ضعیف عمل کرده است . در استفاده شکل رسانه ای متناسب با هدف این شبکه موفق بوده ولی در انتخاب شکل رسانه ای متناسب با مخاطب ضعیف عمل کرده است . در میزان استفاده کلام و تصویر و نوشته با توجه به محتوا در اکثریت برنامه ها و در استفاده ادبیات گفتاری و شیوه ی بیان در اکثریت برنامه ها موفق عمل نموده است . در مورد چگونگی کیفیت کلام برنامه ها با توجه به مخاطب ، در وضوح بیان و سرعت بیان موفق عمل نموده ولی در عدم استفاده از مفاهیم دشوار، کارکرد ضعیفی داشته است . برنامه ها از نظر بیان صریح هدف ها ضعیف است ، از نظر وجود سازمان محتوا در ارائه مقدمه و جمع بندی ضعیف ولی از نظر وجود توالی منطقی در اکثریت برنامه ها موفق عمل نموده است . پیشنهاد می شود که به سه عنصر کلیدی هدف ، مخاطب و محتوا در تهیه برنامه ها توجه شود.
جواد رحیمی بلداجی شمس الدین هاشمی مقدم
پژوهش حاضر به بررسی رابطه اضطراب رایانه ای با پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت دانش¬آموزان متوسطه مدارس هوشمند شهرستان بروجن در سال تحصیلی 93-1392 پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی و از نوع همبستگی می¬باشد. همچنین جامعه آماری پژوهش کلیه ی دانش آموزان پسر متوسطه مدارس هوشمند به تعداد 1144 نفر بوده که بر این اساس حجم نمونه 287 نفر محاسبه گردید. لازم به ذکر است که برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه¬ای (چند مرحله ای) استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه اضطراب رایانه ای هنسن، پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس و نمرات معدل دانش آموزان می باشد. در تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین اضطراب رایانه با پیشرفت تحصیلی رابطه معنادار و معکوس با ضریب همبستگی 0/775- وجود دارد. همچنین بین اضطراب رایانه با انگیزش پیشرفت رابطه معنادار و معکوس با ضریب همبستگی 0/707- وجود دارد. بدین معنا که دانش آموزانی که از اضطراب رایانه کمتری برخوردارند، از پیشرفت تحصیلی و انگیزش پیشرفت بیشتری برخودارند. بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد شده است که کارگاه های مهارت های رایانه ای برای دانش آموزان برگزار شود و واحدهای درسی مهارت های رایانه ای برای دانش آموزان تمامی رشته ها اختصاص داده شود تا بدین طریق مهارت های رایانه¬ای دانش آموزان تقویت شود و نگرش مثبت به رایانه در آن ها ایجاد شود
محمد رحمتی سعید شاه حسینی
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر استفاده از چندرسانهای مفاهیم علوم بر یادگیری، یادداری و انتقال یادگیری دانش¬آموزان پایه پنجم ابتدایی شهرستان خنداب (سال تحصیلی93-1392) انجام گردید. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانش¬آموزان پایه پنجم ابتدایی مدارس شهرستان خنداب بود که دو کلاس از میان آنها به روش تصادفی انتخاب شدو به دو گروه آزمایش(23 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) تقسیم¬بندی شدند. پس از اجرای پیش¬آزمون¬، گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل قرار گرفت و از هر دو گروه با هدف تعیین میزان یادگیری پس آزمون به عمل آمد. بعد از گذشت دو هفته، پس¬آزمون دوم با هدف اندازه¬گیری میزان یادداری اجرا گردید. و پس¬آزمون سوم نیز برای سنجش میزان انتقال یادگیری در دو گروه به عمل آمد. پس از تجزیه و تحلیل آماری یافته¬ها نشان داد گروهی که از طریق چند¬رسانه¬ای مفاهیم علوم آموزش دیده بودند در مقایسه با گروه گواه که تحت آموزش سنتی بودند در آزمون یادگیری، یادداری و آزمون انتقال یادگیری عملکرد بهتری نشان دادند. به عبارت دیگر با توجه به نتایج بدست آمده از تحلیل داد¬ه¬ها هر سه فرضیه پژوهش که تأثیر چند¬رسانه¬ای آموزش علوم بر یاد گیری، یادداری و انتقال یادگیری را مورد بررسی قرار می¬داد تأیید شد.
محسن باقری سعید موسوی پور
هدف: این پژوهش با هدف آموزش چندرسانه ای رژیم غذایی به مادران و تاثیر آن بر رفتار های ناسازگارانه و مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در شهر اراک در سال 94-1393 صورت گرفت. روش: در اولین جلسه به منظور ارزیابی میزان اطلاعات مادران دارای کودک اتیسم با آن ها مصاحبه شد. شرکت کنندگان در این پژوهش شامل 20 دانش آموز دارای اختلال اتیسم 6 تا 11 ساله و مادران آنها بودند. نوع مطالعه در این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و آزمایش است که به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. مادران گروه آزمایش در 12 جلسه 30 تا60 دقیقه-ای تحت آموزش چند رسانه ای رژیم غذایی محقق ساخته، قرار گرفتند. قبل و بعد از مداخله دو گروه دانش آموزان به وسیله مصاحبه تشخیصی اتیسم - تجدید نظر شده (adi-r) ارزیابی شدند و داده ها جمع آوری شد. یافته ها: بعد از مداخله یافته های آزمون های چند متغیری تحلیل کوواریانس نشان داد که دانش آموزان گروه های آزمایشی و گواه هم از نظر مهارت های ارتباطی و هم از نظر رفتارهای ناسازگارانه تفاوت معناداری با هم دارند. آزمون تحلیل اندازه گیری مکرر نشان داد که اثر متقابل معناداری بین گروه گواه و گروه آزمایش وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که آموزش رژیم غذایی از طریق چندرسانه ای باعث افزایش مهارت های ارتباطی و کاهش رفتارهای ناسازگارانه کودکان دارای اختلال اتیسم شده است.
جواد آقامحمدی سعید شاه حسینی
هدف از این پژوهش مقایسه تاثیر میزان استفاده از ارتباطات بیواسطه و ارتباطات رسانهای بر میزان انگیزش پیشرفت، تفکر انتقادی و تفکر خلاق دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه اراک در سال تحصیلی 94-1393 است. پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون است. جامعه آماری شامل کلیهی دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه اراک در سال تحصیلی 94-1393 است که تعداد 50 نفر از آنها انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه ارتباطات بیواسطه (25 نفر) و گروه ارتباطات رسانهای(25نفر) جایگزین شدند و آموزش دیدند. جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس، پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی و پرسشنامه خلاقیت عابدی استفاده گردید. اطلاعات حاصل از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون t مستقل توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافتههای بدست آمده؛ میزان استفاده از ارتباطات بیواسطه و ارتباطات رسانهای بر میزان انگیزش پیشرفت به یک اندازه موثر بوده اند. همچنین میزان استفاده از ارتباطات رسانهای در مقایسه با استفاده از ارتباطات بیواسطه بر میزان تفکر انتقادی بیشتر موثر بوده است. علاوه بر آن میزان استفاده از ارتباطات بیواسطه در مقایسه با استفاده از ارتباطات رسانهای بر میزان تفکر خلاق بیشتر موثر بوده است.
سعید شاه حسینی رضا فدای وطن
چکیده ندارد.