نام پژوهشگر: محمد حسن ذال
محمد حسن ذال مهدی موسوی کوهپر
تکیه یکی از مهم ترین بناهای مذهبی دوران اسلامی است، که ساخت آن در دوره ی قاجار ساخته افزایش یافته است. این بنا معمولاً، در یک مجموعه ی مذهبی و در ارتباط با عناصر معماری مذهبی دیگر ساخته می شد و در محوریت آنها قرار می گرفت. تکیه در دوره ی قاجار، به طور اخص برای برگزاری مراسم عزاداری محرم استفاده می شد. در این پایان نامه کوشیده ایم تا با بررسی تطبیقی تکایای شاخص محدوده ی بین شهرهای نور تا ساری، به عوامل اقلیمی و اجتماعی اثرگذار بر ساختار معماری آن بپردازیم و ضمن معرفی این تکایا، الگوی پراکنش آن را در منطقه ی مورد بررسی نشان دهیم. از این رو پس از بررسی 8 تکیه ی شاخص در حوزه ی مورد بحث، داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار spss و آزمون پیرسون (پارامتریک) و اسپیرمن (ناپارامتریک) تجزیه و تحلیل شد و ارتباط میان عوامل موثر بر معماری آنها را تعیین و در جداولی ارائه شد و همبسته ترین عوامل را معرفی و تحلیل کردیم. از مهمترین عوامل اثرگذار بر معماری تکایا می توان به موارد زیر اشاره کرد: عوامل اجتماعی با راه های دسترسی به محوطه دربر گیرنده ی بنا و مساحت آن ارتباط دارد. در تکایای حکومت نهاد تعداد ورودی ها به بنا بیشتر از تکایای مردم است. در بناهای متقارن ابعاد بنا و محوطه ی دربر گیرنده ی آن بزرگتر است. ابعاد بنا با تقارن در بنا رابطه ی مستقیم دارد و این امر با نوع نهاد دخیل در ساخت تکایا مرتبط است.
محمد حسن ذال سید مهدی موسوی کوهپر
تلاش اصحاب قدرت در دفاع از حاکمیت سرزمینی خود به عنوان رمز بقای سیاسی، سبب بروز تنش های گاه و بی گاه در تبرستان از دوره ساسانی و استمرار آن در دوران اسلامی شده است. این تنش ها به عنوان عامل اصلی احداث استحکامات نظامی در منطقه، موجب شکل گیری سیمای نظامی و دفاعی تبرستان شده اند. پژوهش حاضر با هدف تبیین الگوی پراکندگی قلعه ها و پادگان های نظامی تبرستان، شناخت مرزهای سیاسی و جغرافیایی تبرستان از پتیشخوارگر باستان، بازیابی مسیرهای تجاری تبرستان از طریق موقعیت مکانی استحکامات نظامی و تحلیل تحولات سیاسی- اجتماعی منطقه با تأکید بر استحکامات نظامی منطقه انجام شده است. اساس این کار را پژوهش های میدانی باستان شناختی، مطالعات اسنادی و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار gis شکل داده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند که الگوی پراکنش استحکامات نظامی تبرستان، به شدت تحت تأثیر، راه ها، رودخانه ها، میزان پوشش منطقه ای، حاکمیت سرزمینی خرد (درون منطقه ای) و کلان (برون منطقه ای) قرار دارند. تجمیع قلمروی حاکمیت های سرزمینی خرد، با مرزهای تبرستان باستان همپوشانی تقریبی دارند و با قدری تسامح، تبرستان دوره ی ساسانی را از پتیشخوارگر جدا می سازند. همچنین نسبت الگوی پراکنش قلعه ها به راه ها در گستره ی تبرستان، بیانگر وجود دو گونه راه از منظر راهبردی است. نخستین گروه مسیرها، رابط دو قلمروی سیاسی کلان و یا خرد هستند. راه کهن ری به تبرستان و مسیر ارتباطی رستمدار به رویان بارزترین نمونه های این گروه اند. دومین گروه از راه ها، مسیرهایی با اهمیت سیاسی کمتر و رابط میان روستاهای باستانی با ظرفیت های سیاسی پایین ترند. راه ارتباطی روستاهای منطقه ی نمارستاق آمل و یا راه باستانی آمل به چلاو و سپس بابل، در این گروه جای می گیرد.
سیده مونا موسوی سید رسول موسوی حاجی
شهرستان های رودسر و املش در بخش شرقی استان گیلان قرار دارند و دارای مرز مشترک با استان های مازندران و قزوین هستند. عوامل طبیعی در روند شکل گیری و استقرار حکومت ها در این دو شهرستان، بسیار موثر بوده اند ومطالعات باستان شناسی و اسناد تاریخی، سکونت مستمر در این ناحیه را از هزاره اول ق.م تا دوران کنونی نشان می دهند.هرچند تاکنون مطالعات باستان شناسی بسیاری در رودسر و املش انجام گرفته ، ولی تنها مورد مطالعه بر روی قلعه ها، بررسی باستان شناختی قبرستان قلعه گردن طول لات و بررسی قلعه کوتی های سیاهکل و دیلمان بوده است. براساس بررسی باستان شناختی که در تابستان سال 1392 انجام گرفت، تعداد 24 قلعه در شهرستان های رودسر و املش شناسایی شده که از برخی از آن ها جز رد و نشانی باقی نمانده است. قلعه ها حاوی اطلاعات زیادی از تاریخ تحولات سیاسی و مذهبی هستند و به دلیل موقعیت سوق الجیشی و منازعات داخلی و خارجی که در این منطقه به وقوع می پیوست، جز لاینفک تشکیلات حکومتی محسوب می شدند. هدف از انجام این پژوهش شناسایی بناهای نظامی و ارتباط سیستماتیک بین آن ها و بررسی متغیرهای موجود در عوامل مکان گزینی قلعه ها بوده است. از همین رو، در بررسی روشمند انجام شده، گاهنگاری، کاربرد قلعه ها، عوامل تاثیرگذار بر مکان یابی و ساختار قلعه ها مورد مطالعه قرار گرفته است. براساس مطالعات اسنادی و بررسی میدانی، می توان اذعان نمود که روند شکل گیری قلعه های تاریخی از دوران اشکانی تا دوران قاجار تداوم داشته است. نگارنده نیز بر همین اساس فرایندکاربرد این قلعه ها را با استفاده از ارتباط رویدادهای فرهنگی و محیط زیست بررسی نموده است. نتایج نشان می دهد، عامل زیست محیطی و انسانی (تحولات فرهنگی) از مهم ترین عوامل مکان گزینی این قلعه ها قلمداد می شوند. همچنین، علاوه بر الگوی واحد معماری، ماهیت رفتارهای بشری و اقلیم که در یک حوزه ی جغرافیایی و فضایی منجر به شکل گیری و ایجاد بنا می شده، موجب پدیدار شدن ساختار واحدی در بناهای تدافعی و نظامی منطقه شده است.