نام پژوهشگر: محمد ذوالفقاری
مهدی راه انجام بهمن بهلولی
مشکل فرار آب مهمترین معضلی است که در پی و تکیه گاه های سدهای مناطق کارستی مشاهده می گردد و بطور معمول از پرده تزریق برای ممانعت یا تقلیل آن استفاده می شود. از آنجا که لایه های آهکی قابلیت انحلال دارند، این امکان وجود دارد که با گذشت زمان مجاری قبلی یا باقیمانده از تزریق پرده توسعه یابند. هدف از این مطالعه بررسی نقش انحلال و امکان افزایش میزان فرار آب در طول عمر مفید سد تنگ دوک (کوثر) با استفاده از مدل های انحلالی است. این سد بر روی رودخانه خیرآباد در نزدیکی گچساران احداث شده است. در این مطالعه از داده های تراز آب زیرزمینی در پیزومترهای محدوده سد، نتایج آزمون لوژان منطقه، نتایج مطالعات ژئوفیزیک، نتایج کیفی آب محل سد و نتایج احداث پرده تزریق استفاده شده است. برای مدل کردن از نرم افزار تخلخل دوگانه انحلالی cave استفاده شده است. ابتدا پارامترهای هیدرولیکی محیط ماتریکسی و مجاری بزرگ آبخوان مشخص گردید. در مرحله بعد با در نظر گرفتن شرایط هیدرولوژیکی حاکم بر منطقه و اعمال شرایط موجود در محل سد برای بازه زمانی 100 ساله رفتار آبخوان ارزیابی گردید. مدل برای 400 گزینه انحلالی مختلف شبیه سازی شد که در آن برای پنج مکانیسم انحلالی رایج، هشت سناریوی با عمق پرده تزریق مختلف، در حالت هایی که پارامترهای ورودی انحلالی با شرایط طبیعی محیط همخوانی دارند و حالتی که شرایط احتمالی، بحرانی را مورد نظر قرار می دهد و نفوذپذیری های مختلف برای پرده تزریق بکار گرفته شد. بررسی ها نشان می دهد که پرده تزریق باید به سنگ کف دوخته شود و نفوذپذیری کم آن تاثیر بسزایی در آب بندی دارد. همچنین توسعه مجاری در یک آبخوان بصورت هماهنگ و یکنواخت صورت نمی گیرد و مجراهای نزدیک به پرده تزریق بیشترین توسعه را دارند. با تغییر شرایط هیدروژئولوژیکی حاکم، ممکن است حجم آب بری یک مجرا تغییر کند. در سد تنگ دوک عدم طراحی پرده تزریق تا سنگ کف در خوش بینانه ترین حالت باعث فرار 154 میلیون مترمکعب در عرض واحد در مدت 100 سال خواهد شد.
محمد ذوالفقاری مهران یزدی
باتوجه به اینکه بخش بندی تصاویر از مرحل مهم پیش پردازش در ماشین بینایی می باشد، موفقیت آمیز بودن این مرحله می تواند تاثیر زیادی در موفقیت مراحل بعدی داشته باشد. اما تاکنون روش کلی برای انجام عملیات بخش بندی تصویر ارائه نشده است و همیشه با توجه به کاربرد و نوع تصویر روش مناسب برای انجام عملیات بخش بندی تصویر، انتخاب می شود. کار های انجام شده در این تحقیق به دو دسته عملیات بخش بندی و تشخیص لبه تقسیم می شود که نتایج هر یک در فضا های رنگی مختلف با هم مقایسه شده است .ابتدا ضمن معرفی چند تشخیص دهنده لبه و بکار گیری آنها برروی تصاویر رنگی، نتایج حاصل در چهار فضای رنگی rgb، hsi،ycbcr و cie lu?v? با هم مقایسه شده است. چندین تصویر رنگی تست مورد برسی قرار گرفته و روش مناسب رشد و ادغام ناحیه ها انتخاب شده و نتایج آن در فضا های رنگی ذکر شده با هم مقایسه می شود همچنین یکی از روش هایی که به بهبود بخش بندی تصاویر نیز می تواند کمک کند، افزایش کنتراست تصویر می باشد. اما افزایش کنتراست تصویر باعث حذف یک سری لبه های تصویر و به وجود آمدن یک سری لبه های اضافی در تصویر می شود. تاکنون اکثر روش هایی که در زمینه بهبود کنتراست تصویر بکار گرفته شده اند ، توانایی محافظت از لبه های تصویر را ندارند. اخیراً توسط روش پیشنهادی چونگ ]18[، کنتراست تصویر در فضای cie lu?v? افزایش پیدا کرده است و از لبه های تصویر نیز تا حدی محافظت شده است. اما این الگوریتم نیز هنوز نقاط ضعف دارد. ما در این پایان نامه توانستیم ضمن رفع این نقاط ضعف، با ارائه الگوریتم کارآمد تری در مقایسه با روش چونگ از لبه های تصویر اشباع شده، بیشتر محافظت کنیم در عین حال که کنتراست تصویر نیز بیشتر شده است.
محمد ذوالفقاری احمد براآنی
ماهیت باز شبکه های اقتضایی، که از انتشار آزاد سیگنال های داده در هوا نشأت می گیرد، به همراه نیاز به دریافت کمک از سایر گره ها جهت ایجاد ارتباط، تأمین حریم خصوصی را برای گره های این نوع شبکه با چالش های زیادی مواجه می سازد. در این بین پروتکل های مسیریابی نیز می توانند منجر به افشای بخشی از حریم خصوصی گره ها مانند هویت مبدأ و مقصد و مکان آن ها شود. ویژگی ها و محدودیت های موجود در گره های این شبکه ها نیز مسئله تأمین حریم خصوصی آن ها را دشوارتر می نماید. از جمله این ویژگی ها می توان به تحرک، توان پردازشی محدود، عمر محدود باتری و امکان تسخیر توسط دشمن اشاره نمود. از این رو مسیریابی بی نشان که می تواند حریم خصوصی گره ها را در برابر سایرین محفوظ نگاه دارد نقش ویژه ای در امنیت این شبکه ها خواهد داشت. تاکنون روش های متنوعی در مورد ایجاد بی نشانی در فرآیند مسیریابی شبکه های اقتضایی ارائه شده است. برخی از پروتکل های موجود، بی نشانی قابل قبولی در سیستم ایجاد می نمایند ولی از کارایی لازم در شبکه برخوردار نیستند. در مقابل عده ای دیگر از پروتکل ها اقدام به کاهش میزان بی نشانی به منظور افزایش کارایی پرداخته اند. پیدایش مسیریابی های جغرافیایی که کارایی و توسعه پذیری لازم در شبکه های اقتضایی را دارا هستند موجب شد تا ایده ارائه مسیریابی های جغرافیایی بی نشان که به اندازه کافی بی نشان و نیز کارا باشند شکل گیرد. بنابراین در این پایان نامه به ارائه یک گونه بی نشان از مسیریابی جغرافیایی gpsr پرداخته ایم که بتواند بی نشانی قابل قبول را با کارایی مطلوب تأمین نماید. جهت تحلیل طرح پیشنهادی، کارایی آن با پروتکل مسیریابی جغرافیایی gpsr توسط شبیه سازی آن ها در محیط ns2 مقایسه شده است. همچنین، با تخمین هزینه عملیات رمزنگارانه، کارایی آن با پروتکل های مسیریابی بی نشان anodr- به عنوان پروتکلی مبنا در این زمینه- و نیز یکی از پروتکل های ارائه شده برای مسیریابی جغرافیایی بی نشان مورد مقایسه قرار گرفته است. به علاوه، به تحلیل مقاومت پروتکل طراحی شده در برابر انواع حملات مطرح در مسیریابی های بی نشان پرداخته شده است. از جمله این حمله ها می توان به شنود سراسری شبکه، حملات مبتنی بر طول، حملات مبتنی بر زمان، تسخیر گره ها و تبانی گره های تسخیر شده اشاره کرد. نتیجه حاصل از شبیه سازی نشان داد که با افزودن ویژگی بی نشانی به مسیریابی gpsr، کارایی پروتکل پیشنهادی هم چنان با پروتکل gpsr قابل مقایسه است. هم چنین نشان داده شده است که هزینه عملیات رمزنگارانه انجام شده در پروتکل پیشنهادی نسبت به پروتکل anodr بسیار کمتر است که حکایت از کارایی بیشتر آن دارد. البته مقایسه هزینه های رمزنگاری پروتکل پیشنهادی و پروتکل دیگر مسیریابی جغرافیایی بی نشان مشخص نمود که هزینه رمزنگاری در پروتکل پیشنهادی بیشتر است که در مقایسه با تأمین بی نشانی مقصد، این هزینه توجیه پذیر است. تحلیل پروتکل پیشنهادی در برابر حملات رایج در مسیریابی های بی نشان مشخص نمود که این پروتکل می تواند در برابر بسیاری از حملات مطرح شده مقاومت نماید. پروتکل پیشنهادی تنها در برابر حمله جلوگیری از سرویس نمی تواند مقاوم باشد.
محمد ذوالفقاری علی اکبر نصیری
بر اساس اصل علّیت ، هر پدیده ای ناگزیر نیاز به علّتی و موجبی دارد ، این اصل از دیرباز ذهن انسانها را به خود مشغول داشته است. بر اساس همین اصل بوده که انسانها در پی هر حادثه ای سراغ علّت آن را می گرفتند و در صورت عدم شناخت علل آشکار و طبیعی پدیده ای ، به وجود قدرت و دستهای نامرئی همچون موجودات خیالی و الهه های مختلف اعتقاد پیدا می کردند که در کار ایجاد و تدبیر آنها نقش دارند . اصل علیت مبین نیاز بالضروره ی معلول به علت است و این ضرورت بر اساس استدلالهای متعددی اجتناب ناپذیر و استثنا ناپذیر است و در صورت اثبات این ادعا ، به ناچار افعال انسان تحت تاثیر این نظریه قرار میگیرد و باعث ایجاد نگرشی خاص تحتِ عنوانِ "جبر" در افعال انسان خواهد شد. ملاصدرا ضمن اعتقاد به اختیار انسان می فرماید: مختار بودن انسان به این نیست که اراده آن به اراده اش باشد بلکه تنها اگر فعل او به اراده اش باشد کفایت میکند بر اینکه ما انسان را مختار بنامیم . از طرفی ایشان تلاش نموده تا با اعتقاد به وحدت وجود ، که مورد نظر عرفا نیز هست ، منافات پیش آمده را از اساس منکر شود . بدین نحو که با برگرداندن علیت (که اساس آن کثرت است)، به تجلی(که مبتنی بر وحدت است) دیگر مغایرتی نیست تا بحث اختیار یا مجبور بودن مطرح باشد . با این رویکرد دیگر معلول دارای وجودی مستقل از علت نیست بلکه شان و تجلی آن میباشد. از طرفی آیات قران کریم و روایات مروی از معصومین(ع) مبین اصل علیت و ضرورت علی و معلولی میباشد تا جایی که به وضوح علل چهارگانه ی مورد اعتنای فلاسفه در ضمن بسیاری از آیات قران کریم و روایات آمده است . در عین حال مبحث وحدت وجودی حکمای متعالیه ، مورد موافقتِ قطعی واقع نشده است و حتی در جاهایی آنرا مردود میداند.
محمد ذوالفقاری مصطفی زین الدین
چکیده ندارد.
محمد ذوالفقاری منوچهر لطیفی
تامین فاکتورهای اقتصادی و ایمنی در طراحی سازه های خاکی یا هر سازه دیگری مستلزم درک و تحلیل صحیحی از رفتار محیط خاکی، تحت شرایط گوناگون محیطی و بارگذاری است.پیشرفت های سخت افزاری در زمینه کاوش و تحلیل، بخصوص در دو دهه اخیر، ابزارهای مناسبی برای انجام تحلیل های مفصل و دقیق از رفتار خاک را در اختیار طراح قرار می دهد. جز بسیار اساسی در این تحلیلها روابط رفتاری (روابط بین تنش و کرنش) می باشد که در واقع شاخصه ای یگانه برای هر نوع ماده خالص (اینجا هر خاک خاص) می باشد. بصورتیکه یک تحلیل بسیار پیچیده تئوریکی که اندرکنش پیچیده ای از برگذاریهای مختلف و شرایط محیطی را در برمی گیرد با یک رابطه رفتاری ضعیف به تحلیلی ضعیف تبدیل می شود، همان نتیجه ای که مثلا از کاوشهای ابتدایی ضعیف حاصل می آید. بنابراین توسعه روابط رفتاری دقیقتر نه یک علاقه تئوریک بلکه بخشی ضروری در این گونه مطالعات است. برای رسیدن به این هدف درک درستی از رفتار ماسه تحت شرایط مختلف و شناسایی عوامل موثر و اندرکنش آنها در جهت دهی رفتار، اولین قدم به شمار می رود.پس از شناسایی رفتار، مولفه های این شناخت با استفاده از ابزار و چارچوب های مناسب به صورت فرمولهای قابل استفاده در تحلیل های مهندسی تبدیل می شوند باید توجه داشت که یک شناخت دقیق در صورت استفاده از چارچوب های نامناسب برای تبدیل به روابط ریاضیاتی ارزش بالایی نخواهد داشت. چارچوب پلاستیسیته کلاسیک به علت قدرت و تناوری حاصل از دهه های متمادی کارتئوریک و تجربی بر روی فلزات یکی از این ابزار مناسب است.خصوصا ایده های قوی دیگری که در درون پلاستیسیته کلاسیک برای تشریح رفتار فلزات تحت بارگذاریهای پیچیده شکل گرفته اند یا با الهام از آن متولد شده اند. ابزار مناسبی برای مدلسازی رفتار خاک ارائه می دهند.در این پایان نامه نیز سعی شده است هر دو مورد ضروری عنوان شده (شناخت - ابزار) در بررسی مدلهای رفتاری برای ماسه ها مطالعه گردد. بنابراین ضمن مطالعه مفصل از ایده پلاستیسیته کلاسیک و دیگر ایده های مرتبط، چارچوب پلاستیسیته عمومی که با الهام از پلاستیسیته کلاسیک ارائه شده است نیز مورد مطالعه قرار گرفته است به این امر در فصل اول و اوائل فصل سوم اشاره شده است ضمنا سعی گردیده است که رفتار ماسه نیز به طور تفصیلی در شرایط زهکشی نشده مورد مطالعه قرار گیرد تا درک صحیح از عملکرد مدل های مورد توجه در ارائه آنها حاصل آید. بخشی از نتایج مطالعه رفتار ماسه ها در فصل دوم و پیوست دوم آورده شده است در فصل سوم نیز مطالعه یک مدل خاص در چارچوب پلاستیسیته عمومی و کالیبراسیون آن برای ماسه تویرا (ژاپن) صورت گرفته است تا بتوان نتایج پیش بینی شده را با نتایج تجربی مورد مقایسه قرار داد. ضمن آنکه اصلاح کوچکی نیز در این مدل پیشنهاد گردیده است. همچنین با استفاده از ویژگیهای خاص این مدل اصلاح کوچکی نیز در یکی از روابط ارائه شده برای ماسه ها (نشانه حالت ایشی ها را 1993) صورت گرفته است.