نام پژوهشگر: محمد علیزاده قایمیه
محمد علیزاده قایمیه سید یوسف محفوظی موسوی
چکیده: حکمت در لغت، به چند معنی و از آن جمله علم آمده است و حکیم، عالم و صاحب حکمت است، و اتقان در اطلاق می گردد. « محکم » امور دارد، و همچنین در مفهوم حکمت بر هر چیز نفوذ ناپذیری، صفت است به معنای « ا?حکام » از مصدر « حکمت » ، دانشمندان در معنای این کلمه، بیست و نه قول دارندکه در اصل استواری درعلم و گفتار و کردار و یا علم شریعت، عقل، علم و یا همهی اینها می باشد و یا حکمت آن چیزی است که انسان را از انجام کار قبیح دور میکند و یا به این دلیل حکمت نامیده شده است که مانع جهل و یا امور ناشایست دیگر است.کلمهی حکمت 20 مرتبه و در 19 آیهی قرآن بکار رفته است. در تفاسیر آیاتی که سخن از حکمت گفتهاند حکمت به معنای محکم و درست و یا کلام و امری که مطابق با واقع و حق باشد، است و در روایات آمده است که حکمت به معنای فهم، عقل، شناخت رهبر الهی عصر، روشنی راه و عدول نکردن از مرتبهی انسانیت و... میباشد. سفاهت که معنای چندی دارد و از آن جمله ضد حلم بودن و به معنای جهل است و اصل آن خفت میباشد، و سفاهت یعنی زشتخویی، و در اصل، سبکمغزی و جهالت و خفت عقل میباشد، و سفیه به معنی نادان، ضعیف، أحمق و یا کسی را گویند که نسبت به احکام دینی جاهل باشد، و همچنین سفیه کسی است که اموالش را در راه غیر صحیح به کار میگیرد. و آن فردی است که توأم با تزلزل و اضطراب فکری است، و از آنجا که متمکن از حفظ قوه غضبیه نیست جاهل، سبک مغز و خفیف العقل است سفیه میباشد و مفهوم سفاهت در 10 آیه و 11 بار در قرآن کریم بکار رفته است. در روایات هم مقولهی سفاهت به معنای سبکسری است و اموری همچون شراب خواری و خوی پستی و زورگویی به فرد پایین دست و منازعه و جدال کردن با فرد هم مرتبهی خود و خواری در برابر بالا دست خود، همه مصادیق سفاهت است.