نام پژوهشگر: سحر طبیب زاده دزفولی
سحر طبیب زاده دزفولی مریم قاضی نژاد
کودک آزاری، مساله ای فردی و اجتماعی است که آثار و تبعات آن فرد و روابط وی، خانواده و کارکردهای آن و نیز کل جامعه را در بر می گیرد و بر آنها اثراتی سوء می گذارد. کودک آزاری روایت ناتمام آسیبی است که تنها فصول ابتدایی آن در زمان کودکی و درخانواده رقم می خورند، ادامه ماجرا به بزرگسالان و نسل بعد جامعه امروز کشیده می شود و در صورت عدم اصلاح و درمان، پیام آور تکرار و تداوم این آسیب و آسیب های دیگری است که ریشه در امروز و کودکی امروز افراد جامعه دارند. پژوهش حاضر به منظور کشف و بررسی پدیده کودک آزاری در خانواده و ابعاد علل فردی و اجتماعی- فرهنگی مرتبط با آن انجام گرفته است. هدف اصلی پژهش کشف و شناخت علل و عوامل مذکور در خانواده و فضای پیرامون آن، آثار و تبعات آسیبی این پدیده و استراتژی های عینی مقابله با آن در تجربه ی حادثه دیدگان و افراد و نهادهای مربوطه بوده است. به این منظور با استفاده از روش کیفی و تکنیک تحلیل محتوا به بررسی پرونده های مرتبط با کودک آزاری دختران در خانواده که درمرکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی کرج در سال 1388 تشکیل شده اند (جامعه آماری)، پرداخته ایم. تعداد کل پرونده های مطالعه شده، 50 پرونده (نمونه تحقیق) بودکه با استفاده از روش نمونه در دسترس، یعنی با نظر مسئولین خط 123 مرکز مداخله در بحران بهزیستی کرج گزینش شده، در اختیار محقق قرار گرفته و مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند. نتایج پژوهش نشان می دهند که کودک آزاری پدیده ای چند بعدی و پیچیده با محوریت عوامل مرتبط با آزارگر، آزاردیده (قربانی) و محیط اجتماعی – فرهنگی خانواده می باشد و نگاه تکسویه و تک محور نمی تواند آنرا، آنچنان که باید و شاید تبیین نماید. در این زمینه تعاملی از علل فردی، نهادی و کلان اجتماعی و اقتصادی بدست آمدند که در ترکیب با یکدیگر این آسیب را در فضای خانواده رقم می زنند. فشارهای روانی – اجتماعی ناشی از فقر، ساختار نابسامان و روابط خانوادگی متشنج، فقدان یا ضعف شبکه های حمایت اجتماعی، یادگیری و الگو سازی خشونت در اثر تجربیات پیشین و نگرش نادرست و مالک گونه سبب می شوندکه والدین کودک آزار تحت فشار شرایط و حوادث استرس زای مذکور به خشونت (کودک آزاری) روی بیاورند. علاوه بر آن، موقعیت کودکان به واسطه شرایط سنی و وابستگی تام به والدین در کنار ناآگاهی و ضعف خانواده و سرپرستان در مراقبت و حمایت از آنان در موقعیت مکانی خانه، که حریمی بسته و خصوصی است و در زمانی طولانی که کودک با اعضای خانواده سپری می نماید، سیستم بالقوه مستعدی برای ابراز خشونت نسبت به کودکان فراهم می سازد. نتایج، همچنین عناصری چون بی اعتمادی، انزوا و عدم مشارکت و هنجارهای دیکتاتوری حاکم بر روابط در این خانواده ها را نشان می دهند. به عبارتی ضعف سرمایه اجتماعی مثبت در خانواده های مورد مطالعه. یافته ها و نتایج حاصل از تحقیق در راستا و تأیید کننده رویکرد "فشارعمومی" رهیافت " فعالیت های روزمره" و رویکرد "سرمایه اجتماعی " در تبیین کودک آزاری می باشند. در پایان این پژوهش، پیشنهادات و راهکارهایی جهت پیشگیری و درمان و به طور کل کاهش این آسیب و پیامدهای مخرب آن از ابعاد گوناگون ارائه شده است. ?