نام پژوهشگر: بهرام علیزاده

تاریخچه رسوبگذاری و بلوغ حرارتی میدان نفتی کیلورکریم براساس داده های راک-ایول و انعکاس ویترینایت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1388
  هاشم صراف دخت   بهرام علیزاده

میدان نفتی کیلورکریم در ناحیه دزفول جنوبی در حدود 30 کیلومتری شمال خلیج فارس و در امتداد ساختمان های شور و سیاه مکان قرار گرفته است. این میدان از طرف شمال توسط یک راندگی از ساختمان کشیده بی بی حکیمه جدا می گردد. هدف از انجام این مطالعه، بازسازی تاریخچه تدفین و مدل سازی حرارتی میدان نفتی کیلورکریم و مقایسه آن با داده های پیرولیز راک ایول و انعکاس ویترینایت می باشد. به همین منظور تعداد 53 نمونه خرده سنگ حاصل از حفاری از سازندهای پابده، گورپی، سروک و کژدمی مربوط به سه حلقه چاه مورد آنالیز راک ایول6 قرار گرفته و سپس از بین آنها 14 نمونه که دارای مقدار toc بالاتری بودند برای مطالعات پتروگرافی آلی و اندازه گیری انعکاس ویترینایت مورد استفاده قرار گرفتند. در این مطالعه از نرم افزار pbm برای مدل سازی چاه ها استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از پیرولیز راک ایول تیپ کروژن سازندها بیشتر از نوع ii و iii می باشد. جهت تعیین پتانسیل هیدروکربورزایی سنگ منشاء از نمودار تغییرات s1 و s2 در مقابل toc استفاده شده است، این نمودارها نشان دادند که سازند پابده دارای گستره ای از متوسط تا خوب، سازند گورپی دارای پتانسیل ضعیف و سازند کژدمی دارای پتانسیل خوب و عالی است. در این مطالعه مشخص شد که استفاده از دیاگرام s2+s1 در مقابل toc در نمونه های آلوده از صحت کافی برخوردار نیست و برای ارزیابی در این نمونه ها بهتر است از دیاگرام s2 در مقابل toc استفاده شود. مطالعات پتروگرافی آلی انجام شده بر روی نمونه های این میدان بطور کلی نشان داد که سازندها موجود دارای ویترینایت کمی هستند و بیشتر مواد آلی از لیپتینایت تشکیل یافته اند. همچنین در سازند پابده وجود مقادیری از ترکیبات آلی نابرچا باعث افزایش tmax در نمونه های این سازند شده است. در این مطالعه برای ارزیابی بلوغ حرارتی سنگ های منشاء از دیاگرام تغییرات شاخص تولید در مقابل tmax استفاده شد. بر اساس این نمودار همه نمونه های آنالیز شده به مرحله کاتاژنز رسیده و در پنجره نفتی قرار دارند. مدل سازی انجام شده در این میدان نشان داد که بر اساس روش مدل سازی لوپاتین در چاه شماره یک سازند کژدمی از چهار میلیون سال پیش و در عمق 3930 متری وارد پنجره نفت زایی گردیده است و بر اساس روش کنیتیکی easy %ro این چاه از شش میلیون سال پیش و در عمق 3770 متری وارد پنجره نفتی شده است. در چاه شماره دو بر اساس روش لوپاتین سازند سروک در عمق 3830 متری از یک میلیون سال پیش وارد پنجره نفتی شده و بر اساس روش کنیتیکی easy %ro این چاه از زمان 5 میلیون سال پیش و از عمق 3840 متری وارد پنجره نفتی شده است. چاه شماره a4 نیز به دلیل نزدیکی به چاه شماره یک تاریخچه رسوب گذاری نزدیکی به آن دارد. در این چاه بر اساس روش لوپاتین آغاز نفت زایی در بخش بالایی سازند کژدمی از یک میلیون سال پیش در عمق 3980 متری آغاز شده و بر اساس روش کنیتیکی easy %ro این چاه از زمان 6 میلیون سال پیش وارد پنجره نفتی گردیده است. بطور کلی می توان گفت استفاده از روش های کنیتیکی از صحت و دقت کافی در مقابل روش لوپاتین برخوردار هستند و در این میدان از سمت شمال به سمت جنوب سن نفت زایی افزایش می یابد که علت آن افزایش ضخامت سازند آغاجاری می باشد.

مطالعه و ارزیابی ژئوشیمیایی سنگهای منشاء احتمالی در حوضه طبس شمالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1389
  مجید علیپور ممقانی   بهرام علیزاده

استفاده از روش های ژئوشیمیایی به طرز موثری قادر است ریسک اکتشاف را کاهش دهد. در یک منطقه ناشناخته که در آن عملیات حفاری انجام نشده باشد، تنها منبع برای به دست آوردن داده های ژئوشیمیایی استفاده از نمونه های سطحی می باشد. حوضه ایران مرکزی حوضه ایست ناشناخته که وجود توالی نسبتاً قابل توجهی از رسوبات زغالدار آن را از دیدگاه احتمال وجود ذخایر هیدروکربنی حائز اهمیت ساخته است. برای تعیین اینکه کدامیک از سازندهای مشاهده شده مستعد تولید هیدروکربن هستند، نمونه برداری سیستماتیک از سازندهای نایبند (مقطع کمرماچه کوه)، شمشک (مقاطع کمرماچه کوه، جنوب گزو و حوض عزیز) و سازند بغمشاه (مقاطع سیخوری، لشت بغمشاه و غوره نیزار) انجام گرفته و آنالیزهای ژئوشیمیایی دقیق بر روی آنها انجام گرفت. نتایج به دست آمده از آنالیزهای مقدماتی پیرولیز راک ـ ایول و مطالعات میکروسکوپی نشان می دهد که مواد آلی موجود در سازندهای مورد مطالعه عمدتاً از کروژن نوع iv با توان هیدروکربن زایی ناچیز و درشرایط اکسیدان تشکیل شده اند. مقادیر بسیار پائین hi، مقادیر بسیار بالای oi و علایم پتروگرافیکی مختلفی از قبیل حواشی تیره و وجود ریز شکستگی ها همگی نشان دهنده تأثیر شدید فرایند هوازدگی بر ماده آلی موجود می باشند. برای انجام بررسی دقیق تر بر روی منشاء، بلوغ حرارتی و محیط ته نشینی مواد آلی موجود در این سازندها، آنالیزهای ژئوشیمیایی پیشرفته تر همانند کروماتوگرافی گازی و کروماتوگرافی گازی ـ طیف سنجی جرمی بر روی تعدادی از نمونه های انتخاب شده انجام گرفت. نتایج حاصل از کروماتوگرافی گازی نشان می دهد که ماده آلی موجود در سازندهای مورد مطالعه مخلوطی از انواع iii و iv می باشد. نتایج به دست آمده از آنالیز کروماتوگرافی گازی ـ طیف سنجی جرمی حاکی از آن است که مواد آلی جلبکی به همراه مواد آلی قاره ای به محیط ته نشینی سازندهای مورد مطالعه وارد شده است. همچنین، این سازندها در یک محیط حدواسط بین دریای باز و محیط پارالیک ته نشین شده اند. استفاده از نسبت های بیومارکری متعدد نشان می دهد که سازندهای مورد مطالعه از لحاظ بلوغ حرارتی در محدوده پنجره نفتی قرار دارند و لیتولوژی آنها حدواسط بین کربنات و شیل می باشد. همچنین، داده های بیومارکری نشان می دهند که مقدار ورود مواد آلی قاره ای از سازند نایبند تا شمشک افزایش یافته و در سازند بغمشاه کاهش می یابد. این مطلب که با نتایج به دست آمده از کروماتوگرافی ستونی هم مطابقت دارد، حاکی از آن است که با بالا آمدن تدریجی فرازمین شتری پوشش گیاهی نیز گسترش یافته و در هنگام ته نشینی سازند شمشک به بالاترین مقدار خود رسیده است. وجود لایه های زغالی در بخش های بالایی سازند شمشک می تواند شاهدی بر این مطلب باشد. همزمان با فرونشینی فرازمین شتری در هنگام ته نشینی سازند بغمشاه مقدار ورود مواد آلی قاره ای نیز به طور قابل ملاحظه ای رو به کاهش نهاده است. در کل می توان چنین اذعان نمود که منطقه مورد مطالعه تنها توان تولید مقدار اندکی هیدروکربن گازی را داشته است.

مطالعه و ارزیابی ژئوشیمیایی سنگهای منشاء احتمالی در حوضه طبس جنوبی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1389
  امیرعباس جهانگرد   بهرام علیزاده

چکیده: اهداف این مطالعه تعیین خصوصیات ژئوشیمیایی ماده آلی موجود در سازندهای شیشتو، سردر و بغمشاه و نیز ارزیابی پتانسیل هیدروکربن زایی آن ها به عنوان سنگ های منشاء احتمالی در حوضه طبس جنوبی است. بر اساس مقادیر toc و s1+s2 به دست آمده از روش پیرولیز راک-ایول، سازندهای شیشتو و سردر پتانسیل «متوسط» تا «خوب» و سازند بغمشاه پتانسیل «ضعیف» تا «متوسطی» برای تولید هیدروکربن دارند. مقادیر شاخص هیدروژن (hi) و شاخص اکسیژن (oi) همراه با شاخص هیدروکربن تولیدی (s2/s3) نشان می دهند که سازندهای شیشتو و سردر حاوی ترکیبی از کروژن های نوع iii و iv بوده در حالیکه سازند بغمشاه عمدتاً از کروژن نوع iv ترکیب یافته است. به علت مقادیر بسیار پایین s2 تعیین بلوغ حرارتی، علاوه بر داه های tmax، داده های شاخص تولید (pi) و انعکاس ویترینایت (%ro) انجام گردید. بلوغ مواد آلی در سازندهای شیشتو و سردر در محدوده «بیشینه زایش نفت تا انتهای پنجره نفتی» و سازند بغمشاه در «اوایل پنجره نفتی» تعیین شد. بنابراین سازندهای مورد مطالعه در ناحیه طبس تنها توانایی تولید هیدروکربن گازی را دارا هستند. بررسی پارامترهای تفسیری (tar، pr/ph، pr/nc17، ph/nc18 و cpi) و الگوی کروماتوگرام های گازی مواد استخراج شده از سنگ حاکی از ماده آلی نوع iiو iii/ii بوده و شرایط نیمه اکسیدی محیط رسوبگذاری را معرفی می نماید. نسبت هوپان هایc29/c30، c35hs/c34hs، c31hr/c30hopane، ترپان های سه حلقه ایc26/c25 و استران c29/c27 20r نشان می دهند که رسوبات مورد مطالعه از نوع شیل های دریایی تا ساحلی هستند. نسبت های pr/(pr+ph) و c27 dia(dia+reg)، عدم حضور c28bnh و الگوی توزیع هوموهوپان های c31-c35 در کروماتوگرام های جرمی هوپان ها (m/z 191) حاکی از حکمفرمایی شرایط نیمه اکسیدی رسوبگذاری را معرفی می-نماید. ترکیب ماده آلی بر اساس شاخص های بیومارکری منشاء، مخلوطی از مواد جلبکی با منشاء دریایی و گیاهان عالی تخریبی است که می تواند بیانگر محیط های ساحلی باشد. نسبت های بلوغ بیومارکری شامل c32 22s/(22s+22r)،?? moretane/?? hopane، ts/(ts+tm)، c29 20s/(20s+20r)،c29 ??/(??+??)، c27 dia/(dia+reg) و شاخص های غیربیومارکری بلوغ نیز نشان می دهند که سازندهای شیشتو و سردر در درون پنجره نفتی و به احتمال قوی در انتهای بیشینه زایش نفت قرار دارند. بنابراین با توجه به کیفیت ماده آلی به دست آمده از مطالعات بیومارکری، به نظر می رسد سازندهای مذکور توان هیدروکربن زایی بیشتری در مقایسه با مقدار تعیین شده از روش پیرولیز راک-ایول دارا باشند.

انطباق داده های ژئوشیمیایی آلی با چینه نگاری سکانسی جهت ارزیابی پتانسیل هیدروکربوری سازند پابده در میدان نفتی اهواز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1389
  علی حسینی خیرآباد علیا   بهرام علیزاده

پتانسیل هیدروکربوری سازنمد پابده در میدان نفتی اهواز با استفاده از انطباق بین داده های ژئوشیمیایی آلی و چینه نگاری سکانسی مورد ارزیابی قرار گرفته است.جهت تعیین سکانس های رسوبی از داده های پتروفیزیکی استفاده شدو تغییرات مقدار ماده آلی (toc)با آنالیزخرده های حفاری توسط دستگاه پیرولیز راک ایول صورت گرفت.یک رابطه معنی داری بین تغییرات مقدار ماده آلی و تغییرات سطح آب دریا وجود دارد.بدین منظور تعداد 10 حاقه چاه که دارای داده های پترفیزیکی بودند و در بخشهای مختلف میدان انتخاب شدند.مقدار ماده آلی با استفاده از آنالیزهای ژئوشیمیایی خرده های حفاری توسط دستگاه پیرولیز راک ایول صورت گرفت واز نرم افزار cyclolog جهت تعیین سکانس های رسوبی و تغییرات سطح آب دریا استفاده شد.نتایج حاصل از تفسیر نشان می دهد که در سیستم تراکت tst افزایش و در سیستم تراکت hst کاهش در مقدار ماده آلی اتفاق می افتد.بیشترین مقدارماده آلی (toc)در بالای سطح حداکثر غرقابی مشاهده می شود.

زون بندی مخزن آسماری میدان مارون با استفاده ازپارامترهای ژئوشیمیایی و پتروفیزیکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1389
  خیرالله نورایی نژاد   بهرام علیزاده

چکیده: میدان مارون در جنوب فروافتادگی دزفول شمالی و در بخش میانی زون ساختاری زاگرس چین خورده ساده در امتداد تاقدیس های آغاجاری و رامین قرار گرفته است. بر اساس خصوصیات پتروفیزیکی و اطلاعات فشاری میدان ، مخزن آسماری به ترتیب پنج زون تولیدی و هشت بخش تقسیم شده است. هدف از انجام این مطالعه زون بندی مخزن و تعیین کیفیت هر زون با استفاده از پارامتر های ژئوشیمیائی و پارامترهای پتروفیزیکی در میدان مارون بوده است. استفاده از نمودار های مثلثی جهت تعیین ترکیب شیمیایی نفت ها نشان داد که تمامی نفت های زون های مخزن در محدوده نفت های پارافینی (paraffinic oils) قرار می گیرند. قرار گرفتن نفت های زون های مختلف در چنین محدوده ای می تواند نشاندهنده بلوغ نسبتاً بالا در آنها باشد که از هر گونه پدیده تجزیه زیستی نیز در امان بوده اند. مقادیر بدست آمده از نسبت پریستان به فیتان (pr/ph)، تغییرات مقادیر pr/nc17 در برابر ph/nc18 و همچنین مقادیر نسبت tar و پارامترهای دیگر ژئوشیمیایی حاکی از این واقعیت می باشد که سنگ منشاء تشکیل دهنده نفت زون های مخزن آسماری یکی بوده و تحت شرایط احیایی دریایی با شوری نرمال از ماده آلی جلبکی (کروژن نوع ii) مشتق شده و هیچ گونه فرایند باکتریایی بر روی آنها تاثیر نداشته است. روش انگشت-نگاری نفتی (reservoir finger imprint) انجام شده بر روی زون های نفت مخزن آسماری، میدان نفتی مارون در محدوده چا های مذبور دارای تداوم جانبی می باشد همچنین این پدیده با توجه به یکسان بودن سطح آب و نفت در چاه های مورد مطالعه و یکسـان بودن داده های فشار تایید شده است. بطور کلی بر اساس مطالعه صورت گرفته می توان گفت مخزن آسماری میدان مارون دارای یک تداوم جانبی و عمودی در سراسر میدان بوده و نفت زون های مختلف دارای یک سنگ منشا واحد می باشند. نتابج ارزیابی موید این مطلب است که مخزن آسماری میدان مارون دارای تداوم وارتباط در زون های تولیدی می باشد و مخزن فاقد زون تولیدی مستقل می باشد. بر اساس مطالعات پترفیزیکی، مشخص گردید که لیتولوژی اصلی سازنده زون های مختلف مخزن آسماری، اغلب از آهک دولومیتی و دولومیت آهکی، میان لایه های شیلی در قسمت های تحتانی و مقداری هم از ماسه سنگ و انیدریت تشکیل شـده اسـت، همچنین لیتولوژی اصلی سازنده زیرزون های مختلف مخزن آسماری، اغلب از ماسه سنگ، آهک دولومیتی و دولومیت آهکی همچنین درصدی انیدریت و میان لایه های شیلی درآن مشاهده شده است نسبت ضخامت خالص به ناخالص دارای یک روند افزایشی از زون یک تا چهار می باشد ولی به طرف پایین تر یک روند کاهشی نشان می دهد. درصد تخلخل در بخش های مختلف این مخزن متغیر بوده اسـت و متوسـط تخلخل در این مخزن بین 8 تا 18 درصد می باشد و در اکثر زون های مخزن خواص پتروفیزیکی به وسیله خواص لیتولوژکی کنترل می گردد. همچنین پارامتر های پتروفیزیکی به طرف شرق میدان از وضعیت مطلوب تری برخوردار هستند که مهمترین عامل آن تغییرات لیتولوژیکی به همراه تکتونیک محلی به نظر می رسد. به طور کلی، از سمت مناطق شرقی به طرف نواحی مرکزی و غربی میدان مارون، بر میزان ضخامت افق های نفت دار ماسه سنگی زون های افزوده می شود. در کل بررسی های صورت گرفته حاکی از آن است که زون های 1، 30 و زیرزون 36 بهترین زون های مخزنی هستند. لذابه منظور توسعه، انجام عملیات مشبک کاری در زیرزون های مذکور پیشنهاد می شود.

بررسی و تحلیل نقش امنیت اجاره داری زمین ( حق سکونت) در ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی در ایران؛ نمونه موردی: محله اسلام آباد کلان شهر تهران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  بهرام علیزاده   هاشم داداش پور

امنیت تصرف به عنوان یکی از حقوق اولیه خانوارها می باشد که نبود آن منجر به ایجاد آشفتگی های اقتصادی، اجتماعی، روانی و سیاسی در خانوارها می شود. توجه به امنیت تصرف منجر به ایجاد رویکردهای متنوعی در جهان شده است که این رویکردها را می توان در دو دسته سنتی و جدید طبقه بندی کرد. در رویکردهای سنتی بیشتر بر شاخص های قانونی و ارایه سند مالکیت تاکید می شد؛ در حالی که در رویکردهای جدید علاوه بر شاخص های قانونی به شاخص های فراقانونی همانند مدت زمان سکونت، اندازه سکونتگاه، حمایت های سیاسی و غیره توجه می شود. هدف تحقیق حاضر، بررسی و تحلیل نقش امنیت تصرف زمین در ساماندهی طرح های ساماندهی اسکان غیررسمی اسلام آّباد می باشد و از آنجایی که طرح های ساماندهی جدا از مسایل اقتصادی، کالبدی و اجتماعی نیستند، لذا در این تحقیق ارتباط بین امنیت تصرف با متغیرهای کیفیت مسکن، انگیزه خانوار برای مشارکت در طرح های بهسازی، انگیزه سرمایه گذاری خانوار در بهبود مسکن بررسی و میزان درآمد خانوارها به عنوان یک متغیر کنترل کننده، وارد معادلات تحلیل داده ها شد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و از ابزارهای پیمایش، اسنادی و پرسشنامه برای جمع آوری داده ها و از تکنیک های تحلیل عاملی، آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون و جزئی و رگرسیون چند متغیره برای تحلیل داده ها در بسته نرم افزاری spss استفاده شده نتایج زیر را به همراه داشت: 1- بین کیفیت مسکن و امنیت تصرف زمین در محله اسلام آباد رابطه مستقیم وجود دارد و متغیر کیفیت مسکن، بیشتر متأثر از ابعاد ادراکی امنیت تصرف (ترس از تخلیه اجباری و احتمال تخلیه اجباری) می باشد؛ 2- بین متغیر انگیزه سرمایه گذاری خانوار در مسکن و امنیت تصرف در محله اسلام آباد رابطه مستقیم وجود دارد و متغیر انگیزه سرمایه گذاری در مسکن به شدت متأثر از بعد قانونی امنیت تصرف می باشد؛ 3- متغیر انگیزه مشارکت خانوارها در طرح های بهسازی به شدت متأثر از امنیت تصرف می باشد؛ و از میان ابعاد سه گانه امنیت تصرف، بعد ادراکی امنیت تصرف (بیشتر عامل ترس از تخلیه اجباری) بیشتر از ابعاد دیگر امنیت تصرف بر متغیر انگیزه مشارکت در طرح های بهسازی تأثیر می گذارد؛ 4- فقدان درآمد کافی یکی از چالش های اساسی در محله اسلام آباد می باشد؛ بطوری که نتایج تحقیق نشان داد که این عامل تأثیرات منفی بر روی متغیرهای امنیت تصرف، کیفیت مسکن و انگیزه سرمایه گذاری در مسکن داشته و از مقدار این متغیرها تا حد زیادی کاسته است. کلید واژه ها: اسکان غیررسمی اسلام آباد، امنیت تصرف، انگیزه سرمایه گذاری خانوار در مسکن، انگیزه مشارکت خانوار در طرح های بهسازی، کیفیت مسکن.

تطابق بین زون بندی ژئوشیمیایی و نمودارهای چاه پیمایی با استفاده از روشهای شبکه عصبی مصنوعی و آنالیز خوشه ای
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1390
  سعید نجاری   بهرام علیزاده

هدف این پژوهش پیش بینی و شناسایی خصوصیات ژئوشیمیایی سنگ منشاء و تغییرات آن، زون بندی ژئوشیمیایی سنگ های منشاء، ترسیم تاریخچه تدفین هر زون و بررسی تأثیر ماتریکس معدنی بر خصوصیات ژئوشیمیایی و پتروفیزیکی سنگ منشاء براساس نمودارهای چاه پیمایی در میدان گازی پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی غیرهمراه دنیا واقع در خلیج فارس و مشترک بین ایران و قطر می باشد. با توجه به اینکه ارتباط بین پارامترهای ژئوشیمیایی و پتروفیزیکی غیرخطی و پیچیده است، لذا برای این تطابق از شبکه های عصبی مصنوعی، به عنوان یک سیستم هوشمند کارآمد استفاده شد. خرده های حفاری و نگارهای چاه پیمایی gr، cgr، sgr، thor، pota، dt و nphi از سازندهای کژدمی، کنگان و دالان به عنوان داده های لازم به کار گرفته شد. پس از استحصال خصوصیات ژئوشیمیایی بازه های مورد مطالعه با استفاده از دستگاه پیرولیز راک ـ ایول6 اثر ماتریکس معدنی تصحیح گردید. میانگین جذب هیدروکربن برابر با mg hc/g rock 2/0 در سازند کژدمی، mg hc/g rock 42/0 در سازند کنگان و mg hc/g rock 28/0 در سازند دالان می باشد. تطابق و فرمولاسیون کمی بین داده های ژئوشیمیایی و نمودارهای چاه پیمایی با استفاده از مدل سازی هوشمند شبکه عصبی مصنوعی صورت گرفت. مدل بهینه شامل یک شبکه سه لایه ای از نوع پس انتشارخطا با الگوریتم levenberg-marquardt و به منظور پیش بینی مقدار کل کربن آلی (toc) می باشد. با به کارگیری این شبکه امکان مدل سازی و تولید نگار ژئوشیمیایی toc با دقت 89% و با مقدار خطای کمینه 0073/0mse= در بازه های فاقد نمونه های آنالیزی فراهم گردید. با استفاده از روش آماری آنالیز خوشه ای سلسله ای نگار tocمدل سازی شده به 5 زون ژئوشیمیایی (رخساره آلی) تقسیم شد. این زون بندی امکان مطالعه تفکیکی هر یک از سازندهای مورد مطالعه را از لحاظ بلوغ و پتانسیل تولید هیدروکربن فراهم نمود. برای تسریع در عملیات خوشه بندی، رابطه بین زون های ژئوشیمیایی تولید شده و نمودارهای چاه پیمایی متناظر آنها، با استفاده از یک شبکه سه لایه مشابه مرحله قبل مدل سازی شده و روابط استخراج شده در زون های ژئوشیمیایی ـ پتروفیزیکی به چاه های دیگر میدان تعمیم داده شد. بدین ترتیب تخمین زون های ژئوشیمیایی با استفاده از نمودارهای چاه پیمایی امکان پذیر گردید که صرفه جویی قابل ملاحظه ای در زمان و هزینه می نماید. دقت کلی مدل تشکیل شده برای تخمین خوشه ها از روی نگارها 84% می باشد. همچنین با ترسیم منحنی های تاریخچه تدفین مربوط به هر زون ژئوشیمیایی امکان تفسیر دقیق و سریع تر بلوغ حرارتی زون های تفکیک شده در هر سازند از روی نمودارهای چاه پیمایی فراهم گردید. براساس این منحنی ها سازند کژدمی به دلیل عمق کم در حوضه خلیج فارس وارد پنجره نفت زایی نشده است و در صورت بلوغ نیز به دلیل داشتن کروژن نوع iii مقدار اندکی گاز تولید خواهد نمود. بخش عمده سازندهای کنگان و دالان در محدوده نفت زایی قرار دارند اما با توجه به اینکه این سازندها اساساً منشاء نیستند بنابراین انتظار تولید هیدروکربن در آنها نمی رود. درنهایت میزان tocبا استفاده از روش ? log r نیز تخمین زده شد که با وجود کارایی مناسب آن در میادین دیگر میزان دقت آن در میدان موردمطالعه در حدود 50% می باشد. مقایسه عملکرد شبکه عصبی مصنوعی (با دقت 89%) و نتایج روش ? log r حاکی از عملکرد دقیق تر و سریع تر روش های هوشمند در مقایسه با روابط تجربی است.

ارزیابی ژئوشیمیایی هیدروکربن های چشمه های نفتی و مخازن موجود در جنوب ناحیه ایذه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1390
  عبدالفیاض عزیزی   بهرام علیزاده

هدف از این مطالعه ارزیابی ژئوشیمیایی هیدروکربن های مربوط به مخازن و چشمه های نفتی موجود در جنوب ناحیه ایذه می باشد. تطابق بین نمونه های هیدروکربنی موجود در این مطالعه با استفاده از بیومارکرها و نسبت ایزوتوپ های پایدار کربن انجام شده است. همچنین به منظور آگاهی یافتن در مورد سنگ منشا هیدروکربن ها، ارزیابی سنگ منشاهای احتمالی میدان نفتی گچساران به عنوان میدان عظیم نفتی در منطقه مطالعاتی، با استفاده از پیرولیز خرده های حفاری توسط دستگاه راک ایول 6 انجام شد. نتایج حاصل از پیرولیز راک ایول نشان می دهد سازند کژدمی در میدان گچساران نقش سنگ منشأ را ایفا نموده است. نمودار مثلثی برش های نفت خام نشان داد که نفت های میدان خویز و گچساران در محدوده حد واسط آروماتیکی (aromatic intermediate) قرار می گیرند. تغییرات مقادیر نسبت ترپان های سه حلقه ای c22/c21 در برابر c24/c23، نمودار تغییرات ts/ts+tm در برابر استران های c27 dia/(dia+reg)، نمودار مثلثی مقادیر استران های منظم c27، c28 و c29، نمودار pr/(pr+ph) در مقابل استران های c27 dia/(dia+reg)و نمودار pr/ph در برابر استران های c29/c27 20r همگی نشان می دهند که نمونه های هیدروکربنی مورد مطالعه از سنگ منشایی با لیتولوژی غالباً شیلی در محیطی احیایی تولید شده اند. استفاده از نسبت oleanane/(oleanane+hopane) نشان دهنده مقادیر کم شاخص الینان برای نمونه ها و حاکی از سنگ منشایی با سن قدیمی تر از کرتاسه فوقانی برای آن ها می باشد. در نهایت پس از بررسی مقادیر بیومارکری و نسبت ایزوتوپ های کربن پایدار ?13c برای برش های مختلف نمونه ها و استفاده از نمودار گالیمو (galimov) برای تحلیل داده های ایزوتوپ های کربن، چشمه های نفتی از لحاظ ژنتیکی در دو گروه قرار داده شدند. گروه اول شامل چشمه نفتی روستای دهنو (sp-1) ، چشمه نفتی روستای اسپر (sp-2)، چشمه نفتی روستای نازمکان (sp-3)، چشمه نفتی روستای ماماتین (sp-9) و چشمه نفتی روستای تشکی (sp-10)، که با نفت های مخازن آسماری و گچساران میدان گچساران رابطه ژنتیکی دارند یا به عبارتی همگی آن ها سنگ منشا یکسانی دارند. گروه دوم شامل چشمه نفتی تونل سد کوثر (sp-5)، چشمه نفتی تاقدیس خویز (sp-6)، آسفالت کوه خویز (sp-7) و چشمه نفتی روستای آهنگران (sp-8)، که با نفت مخزن خامی میدان خویز ارتباط ژنتیکی دارند.

ارزیابی ژئوشیمیایی سنگ های منشااحتمالی میدان نفتی شادگان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1390
  مهدی احمدزاده کردآسیابی   بهرام علیزاده

میدان نفتی شادگان در جنوب غربی فروافتادگی دزفول و در حدود60 کیلومتری جنوب شرقی شهر اهواز قرار دارد . این میدان روند اصلی زاگرس را تبعیت نموده و تقریبا" تحت تاثیر استرس اصلی زاگرس تشکیل شده است. هدف از این مطالعه بررسی ژئوشیمیایی سنگ های منشاء احتمالی میدان نفتی شادگان می باشد. بدین منظور تعداد 31 نمونه خرده سنگ حاصل از حفاری سازندهای پابده و گورپی، از چاههای 13 و14 برداشت و پس از تیمار و هموژنیزه نمودن آنالیز ژئوشیمیایی (pyrolysis rock-eval 6)، بر روی آنان صورت گرفت. نتایج حاصل از این آنالیز بر روی دیاگرامهای ون کرولن و نیز نمودار hi در برابر tmax نشان می دهد که کروژن موجود در نمونه های مورد مطالعه غالبا" از نوع ii می باشدو عمدتا" در مرحله کاتاژنز قرار دارند. همچنین جایگاه این نمونه ها در دیاگرام فوق و دیاگرام tmax در برابر اندیس تولید (pi) نشان می دهد که نمونه های این سازندها در مرحله بالغ (matur) و پنجره نفتی (oil window) قرار دارند. جهت تعیین توان و پتانسیل هیدروکربورزایی سازندهای پابده وگورپی در میدان نفتی شادگان از نمودار تغییرات s1+s2 در برابر toc استفاده گردید. استفاده از نمودار فوق در این مطالعه نشان می دهدکه سازندهای پابده وگورپی ، از لحاظ پتانسیل تولید می توانند به عنـوان سازندهایی خـوب تا بسیار خوب جهت تولید هیدروکربن عمل نمایند و در کل پتانسیل تولید پابده بالاتر از گورپی می باشد. بر اساس نمودار hi در برابر toc پتانسیل هیدروکربنی سازندهای پابده وگورپی عمدتا" در محدوده بسیار خوب(excellent) قرار دارد. همچنین بر طبق این نمودار این سازندها ، شواهد پیشروی محیط رسوبی و میزان پایین اکسیژن و در واقع شواهد محیطهای دریایی پیشرونده احیایی را در خود ثبت نموده اند. بر طبق نمودار hi در برابر oi گسترش رخساره سازند پابده درمحدوده های متنوعی قرار دارد که چنین نتیجه ای نیز توسط نمودار hi در برابر toc دیده می شود و شاید بتوان تنوع محدوده های رخساره ای سازندپابده را به متغیر بودن شرایط محیطی در زمان نهشته شدن آن نسبت داد. استفاده از نمودار اسمیت نشان می دهد که در هر دو چاه نسبت s1/toc بیشتر از 1/0 و تمامی نمونه ها در عمقی قرار دارند که شرایط لازم برای زایش نفت را دارا می باشند. استفاده از دیاگرام s2 در برابر toc ابزاری بسیار مناسب برای ارزیابی ویزگیهای مواد آلی می باشد. یکی از کاربردهای این دیاگرام، تعیین پتانسیل نفتی واحد های رسوبی است. رسم خطوط افقی در مقادیر 5s2= و10s2= در این دیاگرام و بررسی موقعیت مقادیر s2 نمونه های مورد مطالعه نسبت به این خطوط، نشان می دهد که این سازندها دارای پتانسیل هیدروکربنی خوبی می باشند. hiتصحیح شده برای سازند پابده در چاههای13و14 به ترتیب برابر با 671.5و397.1 وبرای سازندگورپی در چاه14برابر با286.8می باشد که بر اساس آن می توان نمونه های این سازندها را عمدتا" به عنوان مواد آلی نفت زا (oil-prone) همراه با مقادیر اندکی مواد آلی گاززا (gas-prone)، در نظر گرفت. بررسی شیب خط رگرسیون در دیاگرامs2 در برابرtoc نشان می دهد که درصد هیدروکربن های قابل پیرولیز در چاه 13 برای سازندپابده1/67%ودر چاه14برای سازندهای پابده و گورپی به ترتیب برابر با7/39% و68/28%می باشد. بررسی پارامتر x-interceptجهت تعیین میزان جذب هیدروکربن توسط ماتریکس سنگ، حاکی از آن است که ماتریکس اثر چندانی بر روی نمونه ها نداشته است و فقط در چاه 13 این پارامتر در جهت مثبت محور x قرار گرفته است که با توجه به مقدار آن (43/0=x)، به طور کلی می توان گفت که میزان جذب هیدروکربن توسط ماتریکس نمونه ها قابل چشم پوشی است، بنابراین تفاسیر انحراف خط رگرسیون از مبدأ را تنها می توان به حضور کربن آلی مرده در نمونه های مورد مطالعه نسبت داد.

ارزیابی تحمل به خشکی در برخی ارقام زمستانه کلزا (brassica napus l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1389
  جواد رشیدی فر   بهرام علیزاده

کلزا با نام علمی brassica napus l. به عنوان یکی از گیاهان زراعی مقاوم به خشکی شناخته شده است. به منظور مقایسه تحمل ارقام کلزا به تنش خشکی و شناسایی ارقام متحمل و حساس به خشکی، یازده رقم کلزا پاییزه در دو شرایط مزرعه ای و آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفتند. در شرایط مزرعه ای ارقام مورد مطالعه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو محیط بدون تنش و تنش خشکی بررسی شدند. در ضمن اعمال تنش خشکی در شرایط تحت تنش با شروع گلدهی اعمال گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اختلاف معنی داری بین ژنوتیپ ها از نظر صفات مورد مطالعه، شاخص های مقاومت به خشکی و نیز عملکرد در دو شرایط محیطی تنش و بدون تنش وجود دارد. نتایج مقایسه میانگین برای صفت عملکرد دانه در شرایط بدون تنش و تنش نشان داد که رقم zarfam و talaye به ترتیب دارای بیشترین میزان عملکرد دانه در شرایط بدون تنش و تنش است. از نظر شاخص های مقاومت به خشکی، بیشترین مقدار شاخص های mp، gmp و sti متعلق به رقم zarfam و کمترین مقدار شاخص های tol، ssi و dsi متعلق به رقم talaye می باشد. براساس نتایج حاصل از همبستگی بین شاخص ها، شاخص های mp، gmp و sti به عنوان بهترین شاخص ها شناسایی شدند. با انجام تجزیه به عامل ها بر روی صفات مورد مطالعه تحت شرایط تنش و بدون تنش، سه عامل مستقل محاسبه شد. تجزیه خوشه ای به روش واریانس حداقل وارد، ژنوتیپ ها را در محیط بدون تنش در سه کلاستر و در محیط تنش در دو کلاستر گروه بندی کرد. در شرایط آزمایشگاهی ارقام مورد مطالعه به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار با اعمال سه سطح خشکی (صفر، 5/2- و 5- بار پتانسیل اسمزی) توسط peg 6000 بررسی شد. تجزیه واریانس ساده برای این آزمایش نشان داد که ارقام از نظر شاخص های جوانه زنی مورد مطالعه از لحاظ تیمار خشکی و ژنوتیپ اختلاف معنی داری با یکدیگر دارند. از نظر شاخص های جوانه زنی، بیشترین مقدار شاخص های gri، cvg متعلق به رقم talaye و همچنین بیشترین مقدار شاخص gi متعلق به modena و کمترین مقدار در این شاخص ها متعلق به رقم gk helena بود. بیشترین مقدار شاخص mgt مربوط به رقم gk helena و کمترین مقدار متعلق به رقم talaye می باشد.

ارزیابی ژئوشیمیایی سنگ منشا های احتمالی میدان نفتی آغاجاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1390
  بهزاد خانی   بهرام علیزاده

چکیده: میدان آغاجاری یکی از مشهورترین میادین نفتی خاورمیانه است که در فروافتادگی دزفول، در مرز بین دزفول شمالی و دزفول جنوبی واقع شده است. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی ژئوشیمیایی سازند های پابده، گورپی، کژدمی و گدوان در این میدان به عنوان سنگ منشا-های احتمالی می باشد. بدین منظور تعداد 41 نمونه خرده حفاری به وسیله دستگاه راک ایول و py-gc تحت آنالیز های ژئوشیمیایی قرار گرفتند. قبل از هر چیز باید از آلوده نبودن نمونه ها اطمینان حاصل شود که نتایج نمودار s1 به toc صحت مراحل آماده سازی را نشان داد. جهت تعیین پتانسیل هیدروکربن زایی سازند های مورد مطالعه از نمودار s1+s2 در مقابل toc استفاده شد. این نمودار نشان داد که سازند کژدمی بر خلاف سازند گدوان با دارا بودن مقادیر بالای هر دو پارامتر فوق از پتانسیل بالایی بر خوردار است. در مقابل سازند های پابده و گورپی به علت داشتن مقادیر مختلفی از پارامتر های s1+s 2 و toc از پتانسیل هیدروکربن زایی متغیری برخوردارند. استفاده از دیاگرام ون-کرولن و نیز نمودار hi در برابر tmax نشان داد که در سازند کژدمی نوع کروژن غالب از نوع ii و در سازند گدوان از نوع iii می باشد. و همچنین سازند گورپی دارای کروژن نوع ii و ii تا iii می باشد. سازند پابده در این نمودار دارای گستره وسیعی ازنوع کروژن می باشد. همچنین جایگاه نمونه های مورد مطالعه در دیاگرام ون کرولن و hi در برابر tmax نشان می دهد که نمونه های سازند های کژدمی و گدوان در مرحله بالغ و نمونه های سازند های پابده و گورپی در ابتدای پنجره نفتی قرار گرفته اند. موقعیت نمونه ها در نمودار اسمیت نشان می دهد که در اکثر نمونه ها نسبت s1/toc بیشتر از 1/0 است و اکثر نمونه ها در عمقی قرار دارند که شرایط لازم برای زایش نفت را دارا می باشند. استفاده از دیاگرام s2 در برابر toc ابزاری بسیار مناسب برای ارزیابی ویژگی های مواد آلی می باشد، براساس دیاگرام s2 در برابر toc نمونه های سازند های گدوان و گورپی دارای پتانسیل هیدروکربنی ضعیف می باشند. نمونه های سازند پابده دارای محدوده وسیع تری از ضعیف تا خوب از نظر پتانسیل هیدروکربنی می باشند. اکثر نمونه های سازند کژدمی با داشتن مقدار s2 بین دو خط 5=s2 و10=s2 دارای پتانسیل هیدروکربنی خوبی می باشند. از دیگر کاربرد های مهم دیاگرام s2 در برابر toc، تصحیـح میزان شاخص هیدروژن (hi)می باشد. میزان شاخص هیدروژن تصحیح شده برای نمونه های سازند پابده، گورپی و کژدمی در میدان آغاجاری در محدوده بالاتر از (mghc/grock) 300 قرار می گیردکه در این محدوده این سه سازند بیشتر نفت تولید خواهند نمود. همچنین نمونه های سازند گدوان با داشتن مقدار شاخص هیدروژن تصحیح شده در محدوده بین 50 تا 150 گاز تولید خواهند کرد. خط رگرسیون حاصل از نمونه های سازند های کژدمی،گورپی و پابده محور x نمودار s2 به toc را در جهت مثبت آن قطع می کنند، این امر به دلیل بالا بودن کیفیت نمونه ها از لحاظ غنای مواد آلی و نیز نوع کروژن موجود درآن ها (iii-ii) بوده و شیب خط رگرسیون نیز ایده ال می باشد که با توجه به مقدار آن می توان گفت که ماتریکس موجود در این نمونه ها توانسته است به مقدار کمی جذب هیدروکربن داشته باشد. اما خط رگرسیون حاصل از نمونه های سازند گدوان محور x را در جهت مثبت آن قطع نمی کنند، این امر بدلیل پایین بودن کیفیت نمونه ها از لحاظ غنای مواد آلی، و نیز نوع کروژن مـــــوجود درآن ها (iii-iv) بوده و شیب خط رگرسیون نیز در این سازند ها کم می باشد. با در نظر گرفتن مقادیر بدست آمده از نسبت pr/ph می توان محیط رسوبگذاری اولیه هر چهار سازند مورد مطالعه را، محیط دریایی معرفی نمود. براساس نمودار نسبت pri/nc17 و phy/nc18 سازند کژدمی دارای کروژن نوع ii و ii تا iii، سازند گدوان مخلوطی از کروژن نوع ii و iii ، نمونه های سازند پابده دارای کروژن نوع ii تا iii و iii و نمونه های سازند گورپی دارای کروژن نوع ii تا iii بوده و محیط ته نشست آن، محیط دریایی با شرایط احیایی می باشد. رسم دیاگرام نسبت pri/nc17 و phy/nc18 نشان از بلوغ متوسط و عدم وجود تخریب زیستی در نمونه های مذکور می باشد.

انطباق داده های ژئوشیمیایی آلی با چینه نگاری سکانسی جهت ارزیابی پتانسیل هیدروکربوری سازند پابده در میدان نفتی مارون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1390
  خالد معروفی   بهرام علیزاده

میدان مارون در جنوب فروافتادگی دزفول شمالی و در امتداد تاقدیس های آغاجاری و رامین قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی پتانسیل هیدروکربنی سازند پابده در میدان مارون با استفاده از انطباق داده های علوم ژئوشیمی آلی و چینه نگاری سکانسی می باشد. بدین منظور سعی بر آن شد تا علاوه بر استفاده از نتایج آنالیزهای ژئوشیمیایی (پیرولیز راک ایول و gcms)، به منظور کاهش هزینه ها و افزایش داده های دردسترس، از دو روش شبکه عصبی مصنوعی و ?logr نیز جهت سنجش میزان ماده آلی کل (toc) از طریق داده های پتروفیزیکی استفاده شود. بهره جستن از روش شبکه عصبی منجر به طراحی یک شبکه سه لایه ای از نوع پس انتشارخطا با الگوریتم levenberg-marquardt و با دقت کلی 89% گردید. داده های ورودی هر دو روش شامل میزان نگاره صوتی، مقاومت تصحیح شده و مقدار بلوغ (lom) می باشند. مقایسه نتایج دو روش با مقادیر واقعی حاصل از پیرولیز راک ایول آشکار کرد که روش شبکه عصبی مصنوعی با میزان انطباق 99 درصدی با نتایج واقعی، کارایی بسیار بالاتری نسبت به روش ?logr با میزان انطباق 60%، دارا می باشد. بر این اساس از نتایج روش ?logr صرف نظر شده و تنها از نتایج شبکه به منظور ارزیابی پتانسیل هیدروکربنی سازند استفاده گردید. در ادامه با استناد به اینکه فاکتورهای s2 و toc در lomهای مشابه رابطه مستقیمی با هم دارند، امکان سنجش شاخص s2 نیز با استفاده از مقادیر toc حاصل از شبکه عصبی میسر گردید، که انطباق 99 درصدی نتایج حاصله با مقادیر s2 واقعی حاصل از راک ایول، دقت بالای روش موردنظر را اثبات نمود. استفاده از مقادیر tocو s2 تخمینی جهت سنجش hi و نوع کروژن (برای اولین بار در جهان) نیز به مانند دیگر سنجش ها با دقت بسیار بالایی همراه گردید. بررسی داده های بدست آمده نشان داد که سازند پابده میدان مارون پتانسیل هیدروکربنی بالایی داشته و از نظر ژئوشیمیایی میتوان آن را به 3 بخش تقسیم کرد که بخش میانی آن واجد پتانسیل هیدروکربنی بسیار بالاتری نسبت به دو بخش بالایی و پایینی است. به منظور دستیابی به منحنی نوسانات چرخه میلانکویچ از نرم افزار cyclolog استفاده گردید. نگاره ورودی به این نرم افزار، نگاره sgr بوده و با استفاده از منحنی خروجی inpefaو تغییرات سنگ شناسی و نگاره گاما، سکانس های چینه نگاری سازند پابده مشخص گردیدند. تفسیر داده های ژئوشیمیایی در یک چهاچوب چینه نگاری سکانسی آشکار کرد که نوسانات محتوای ماده آلی، اندیس هیدروژن و نوع کروژن در همه چاه ها با تغییرات تراز آب دریا و سکانسهای معرفی شده هم روند بوده بطوریکه در سیستم تراکتهای پیشرونده شاهد افزایش پتانسیل هیدروکربنی و فراوانی کروژن نوع ii، و در سیستم تراکتهای پسرونده کاهش این پتانسیل و افزایش فراوانی کروژن نوع iii مشاهده می شود. تفسیر نتایج آنالیزهای ژئوشیمیایی و انطباق لاگ های پتروفیزیکی-ژئوشیمیایی-سکانسی چاه های موردمطالعه نشان دادند که کروژن های سازند پابده مخلوطی از دو نوع ii و iii می باشند، این سازند در روند تولید هیدروکربن این میدان شرکت داشته و هنوز هم مستعد برای تولید نفت و گاز است، محیط رسوبی آن محیط نیمه احیایی تا احیایی دریایی بوده است، افزایش درصد رسوبات رسی و ضخامت سازند، و کاهش درصد آهک به سمت جنوب شرق میدان نشانگر افزایش عمق حوضه رسوبی در این جهت بوده و افزایش پتانسیل هیدروکربنی سازند در همین راستا، معلول افزایش پایداری محیط می باشد.

تأثیر تغییرات گرادیان حرارتی بر خواص ژئوشیمیایی نفت مخزن بنگستان میادین اهواز و مارون
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1390
  آرش وثوقی مرادی   بهرام علیزاده

هدف از این مطالعه، بررسی تأثیرات تغییر شیب زمین گرمایی بر خواص ژئوشیمیایی نفت مخزن بنگستان میادین اهواز و مارون می باشد. بدین منظور نمونه های نفت میدان تهیه و آنالیز های مختلف ژئوشیمیایی (کروماتوگرافی گازی، کروماتوگرافی گازی ـ طیف سنجی جرمی و بررسی ترکیب ایزوتوپی) بر روی آنها انجام گرفت. نقشه های هم ارزش شیب زمین گرمایی هر دو میدان تهیه و با خواص ژئوشیمیایی نفت های مرتبط مقایسه شدند. اطلاعات حاصله از کروماتوگرافی و همچنین اطلاعات بدست آمده از آنالیز طیف سنجی جرمی نظیر نسبت های c27 dia/(dia+reg)، sterane/terpanes، c22t/c24t، c26t/c25t، c24t/c23t،c29h/c30h، c35 homohopane index و ts/ts+tm همگی نشان می دهند که نفت های هر دو میدان دارای یک سنگ منشاء اصلی می باشند. لیتولوژی این سنگ منشاء کربناته می باشد که در یک محیط احیائی و دریای باز ته نشین شده است. پارامترهای بیومارکری مربوط به بلوغ نیز، بلوغ بالایی را برای نفت های مورد مطالعه نشان می دهند که این پارامترها با تغییرات شیب زمین گرمایی در میدان اهواز همخوانی کامل و در میدان مارون متأسفانه بدلیل کمی اطلاعات موجود از وضعیت زمین گرمایی میدان همخوانی نسبی نشان می دهند. افزایش گرادیان حرارتی در قسمت هایی از میادین سبب افزایش نسبت های c29???/(???+???) و c29??? 20s/(s+r) شده است. با توجه به نقشه هم ارزش این نسبت ها و نقشه تغییرات شیب زمین گرمایی میادین، این نسبت ها قابل اعتمادترین و مستقل ترین پارامتر ها در سنجش بلوغ نفت میادین می باشند. همچنین ترکیب ایزوتوپی بدست آمده نیز موید یک سنگ منشاء واحد کربناته بوده که در یک محیط احیائی ته نشین شده است. از نکات قابل توجه در این مطالعه پدیده اختلاط در چاه های 360، 276 و 265 میدان اهواز و چاه های 43 و 123 میدان مارون می باشد. ترکیب ایزوتوپی سبک تر نفت متعلق به چاه 360 نشان دهنده یک سنگ منشاء قدیمی تر و نسبت های بیومارکری مربوطه خبر از سنگ منشائی کربناته تر نسبت به بقیه چاه ها می دهند. از طرف دیگر، نمونه چاه های 276 و 265 ترکیب ایزوتوپی سنگین تر و با توجه به ترکیب بیومارکری سنگ منشائی مارنی تر و با رس زیاد را نشان می دهند. با توجه به این اطلاعات نفت چاه 360 با نفت سازندی قدیمی تر نظیر گدوان یا گرو و نفت چاه های 276 و 265 با نفت سازندی جوان تر نظیر ایلام و پابده آمیخته شده اند. مطالعه تاریخچه تدفین و مدل بلوغ این چاه ها این نتیجه گیری را تأیید می کند. همچنین ترکیب ایزوتوپی در نفت چاه های 43 و 123 مارون نیز نشان دهنده پدیده اختلاط می باشند. اختلاط نفت در هر دو میدان هم سبب تغییر ترکیب ایزوتوپی اصیل نفت شده و هم پیچیده شدن همخوانی بین شیب زمین گرمایی و ترکیب ایزوتوپی میادین گردیده است. نهایتاً بر اساس پارامترهای ژئوشیمیایی بلوغ و زمین شناسی بهترین نقاط جهت حفاری های آتی قسمت مرکزی به سمت جنوب میدان و دماغه شرقی میدان اهواز و همچنین اطراف چاه 21 و قسمت های مرکزی میدان مارون، تشخیص داده شدند.

پالایش عناصر سنگین در خاک آلوده به نفت توسط مواد آلی و کلات
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1390
  طاهره رییسی اردلی   مصطفی چرم

خاک زیستگاه حیات انسان و مجموعه ی با ثباتی است که با دیگر اجزای محیط زیست مانند هوا و آب در تماس می باشد. عناصر سنگین و آلاینده هایی از قبیل سرب، نیکل و کادمیوم باعث آلودگی خاک می شوند. فلزات سنگین برای انسان و محیط زیست خطری جدی به شمار رفته و می بایست پالایش شوند. خاکهای آلوده به نفت دارای مقادیر بالایی از فلزات سنگین می باشند. این فلزات در خاک تغییر ناپذیز، غیر قابل تجزیه و پایدار بوده و بر سلامت انسان، حیوانات و گیاهان و اکوسیستم های آبی تاثیر نا مطلوبی می گذارند، به همین دلیل لازم است که خاک از آلاینده ها ی مخرب از جمله مواد نفتی پالایش شود. برای اصلاح خاک از ( ethylene diamine tetra acetic acid) edta که حلالیت فلزات را در خاک افزایش می دهد و با بیشتر فلزات آلوده کننده کمپلکس های قوی ایجاد کرده و در مقایسه با دیگر کلات ها نسبتاً ارزان است، استفاده شده است. همچنین از کمپوست بقایای نیشکر به عنوان ماده آلی برای بهتر کردن خصوصیات خاک استفاده شده است. لذا این تحقیق با هدف مقایسه تاثیر کلات کنندهedta و بقایای نیشکر در پالایش عناصر کادمیوم، سرب ونیکل در خاک های آلوده به نفت به صورت آزمایش گلخانه ای در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی اجرا شده است. ابتدا خاک با استفاده از نفت خام میدان نفتی مارون در سه سطح غلظتی، صفر، 1 و3 درصد وزنی به صورت مصنوعی آلوده شد. از بقایای نیشکر به میزان صفر و معادل 100 تن در هکتار به گلدانهای 1 کیلوگرمی اضافه شد و از نمک edta در سه سطح غلظتی صفر،10، 20 میلی مول بر لیتر محلول هایی تهیه گردید و به خاک اضافه شد. استخراج عناصر سنگین از خاک آلوده به نفت پس از پایان آزمایش به روش اصلاح شده hesser صورت گرفت. نتایج نشان داد که کاربرد edta به طور معنی داری غلظت سرب، کادمیوم و نیکل را در محلول خاک به ترتیب با 11/2، 08/2، 51/2 برابر در خاک بدون آلودگی نفتی و 96/1، 84/2، 42/2 برابر در خاک با آلودگی 1 درصد و 52/1 ،9/1، 59/1 برابر برای خاک با آلودگی نفتی 3 درصد نسبت به شاهد تیمارها افزایش می دهد. حلالیت عناصر آلاینده در نمونه های که کلات دریافت کرده بودند، نسبت به نمونه های شاهد (خاک بدون آلودگی ) به طور معنی داری در سطح احتمال 5 درصد بیشتر بود و این افزایش در نمونه های با سطح بالای کلات کننده به مراتب بیشتر از سطح کم آنان بود. کاربرد کمپوست بقایای نیشکر به طور معنی داری غلظت سرب، کادمیوم و نیکل را در محلول خاک به ترتیب با 91/1 ،68/2، 77/1 برابر در خاک بدون آلودگی نفتی و64/1 ،11/2، 85/1 برابر در خاک با آلودگی 1 درصد و 29/1 ،40/1، 37/1 برابر در خاک با آلودگی نفتی 3 درصد نسبت به شاهد کاهش داد. نتیجتاً edta را می توان به عنوان یک شستشو کننده عناصر سنگین برای اصلاح خاکهای آلوده به نفت پیشنهاد داد. همچنین اضافه کردن مواد آلی به خاک در دراز مدت می تواند حلالیت عناصر سنگین در خاک را کاهش دهد.

مطالعه ژئوشیمیایی جهت بررسی سبکی نفت مخزن ماسه سنگی آزادگان نسبت به مخازن کربناته سروک و ایلام از میدان نفتی آزادگان- دشت آبادان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1391
  حسین سعادتی   بهرام علیزاده

میدان نفتی آزادگان با حجم در جای نفت بالغ بر 33 میلیارد بشکه و وسعتی در حدود 900 کیلومتر مربع، از جمله میادین فوق عظیم نفتی در حال توسعه جهان، در 80 کیلومتری غرب اهواز واقع شده است. این مطالعه به مقایسه نفت مخزن ماسه سنگی آزادگان با مخازن کربناته ایلام - سروک و همچنین شناسایی سنگ های منشأ احتمالی و میزان بلوغ آنها در میدان نفتی آزادگان در دشت آبادان می پردازد. بدین منظور تعداد 128 خرده حفاری حاصل از سازند های پابده، گورپی، کژدمی، گدوان، گرو و سرگلو و 9 نمونه نفت مربوط به مخازن ایلام، سروک و آزادگان مورد آنالیز قرار گرفته-اند. بر اساس مقادیر toc در برابر s1+s2 به دست آمده از روش پیرولیز راک- ایول، سازندهای پابده و کژدمی در محدوده های نسبتاً خوب تا عالی، گورپی ضعیف تا خوب، گدوان ضعیف تا نسبتاً خوب، گرو نسبتاً خوب تا خوب و سرگلو خوب تا عالی قرار گرفته اند. مقادیر شاخص هیدروژن (hi) و شاخص اکسیژن (oi) نشان می دهند که سازند-های پابده، کژدمی و گرو غالباً کروژن نوع ii، گورپی و گدوان نوع ii و iii و سرگلو کروژن نوع iii دارند. براساس مقادیر انعکاس ویترینایت و نوع کروژن سازند کژدمی در گستره ی نابالغ تا محدوده زایش نفت، سازند گدوان در محدوده ی اوایل زایش نفت تا پیک نفت زایی، سازند گرو در پیک نفت زایی و سازند سرگلو محدوده زایش نفت قرار گرفته اند. کرماتوگرام های دو نمایی (bimodal) و گاهی چند نمایی (multimodal) نمونه های مخازن ایلام، سروک و آزادگان در میدان نفتی آزدگان نشان دهنده چند منشأئی بودن نفت های موجود است. برای تمام نفت های مورد مطالعه با افزایش عمق مخزن و با حرکت به سمت شمال میزان بلوغ افزایش می یابد. پایین بودن فراوانی نسبی مورتان ها، نسبت های هوپان/ استران ((sterane/hopane)، ts/tm و درصد پایین استران و تری سیکلیک تری پان در مقایسه با پنتاسیکلیک تری پان نشان دهنده منشأ باکتریایی برای مواد آلی سازنده سنگ های منشأ مخازن ایلام، سروک و آزادگان در میدان نفتی آزادگان می باشد. مقادیر پائین نسبتc24t/c23t ، مقادیر بالای نسبت c22t/c21t، نمودار نسبت استران/دیاستران در مقابلc29/c30 hopane و نمودار تغییرات نسبت استران c27 (dia/dia+reg)) در برابر مقادیر pr/pr+ph نشان می دهند که نفت مخازن ایلام، سروک و آزادگان در محیط دریایی از سنگ منشائی کربناته ـ مارنی مشتق شده اند، ولی تأثیر کربناتها در تشکیل نفت ها از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. نمودار های تغییرات پریستان به آلکان همجوارش در برابر عمق، تغییرات پریستان و فیتان به آلکان نرمال همجوارشان، نسبت های c29/c30 hopane و c35/c34 homohopane و نبود 25 nor hopane نشان دهنده ی عدم تخریب زیستی در نفت های مخازن ایلام، سروک و آزادگان می باشد. حضور ترپان های سه حلقه ای (tricyclic terpanes)، مقادیر etr، نسبت های oleanane/(oleanane+hopane))، استران های c28/c29، وجود تریس نورنئوهوپان یا ts، نسبت 1,2,7- trimethylnaphthalene به 1,3,7- trimethylnaphtalenes، نمودار سه تایی در استران ها و تغییرات مقادیر ایزوتوپ کربن (?13c) در برابر نسبت pr/ph نشان دهنده ی سنگ های منشأ به سن ژوراسیک برای نفت های مخازن ایلام، سروک و آزادگان می باشد. استفاده از نسبت های به دست آمده بر مبنای واکنش های ایزومریزاسیون و اپیمریزاسیون استران های c29 و هوپان c32 برای تعیین بلوغ نشان می دهد که نفت مخزن ایلام در اوایل پنجره نفتی و مخازن سروک و آزادگان به ترتیب در اوایل و اواسط پیک زایش نفت (peak oil window) قرار گرفته اند. با توجه به یکسان بودن سنگ های منشأ احتمالی و نبود فرایند های ثانویه تأثیرگذار در مخازن مورد مطالعه، سنگینی نفت مخازن کربناته ایلام – سروک می تواند به علت زایش نفت از سازند کژدمی و شارژ مخازن مذکور باشد. علی رغم حالت دونمایی نفت مخزن آزادگان و شارژ احتمالی بوسیله شیل های سازند کژدمی علت سبکی نفت تولیدی مخزن فوق می تواند جذب ترکیبات قطبی موجود در مخزن بوسیله کانی های رسی و تهی شدن نفت تولیدی از این ترکیبات و نهایتاً افزایش درجه api نفت تولیدی باشد

بررسی ژئوشیمیایی علت سنگین شدن نفت مخزن سروک در میدان نفتی آزادگان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1391
  جمال الدین صمصامی   بهرام علیزاده

به منظور بررسی ژئوشیمیایی علت سنگین شدن نفت مخزن سروک در میدان نفتی آزادگان، تعداد 6 نمونه نفت از مخارن سروک، آزادگان و فهلیان و همچنین تعداد 159 نمونه خرده سنگ حفاری از سازندهای پابده، گورپی، کژدمی، گدوان، گرو و سرگلو حاصل از 8 حلقه چاه اکتشافی مورد آنالیز ژئوشیمیایی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از پیرولیز راک ایول، مواد آلی موجود در سازندهای مورد مطالعه از نوع کروژن های ii و iiiو با توان هیدروکربن زایی مناسب تا عالی بوده که درشرایط احیایی و نیمه احیایی تشکیل شده اند. به منظور اندازه گیری انعکاس ویترینایت از بین نمونه های آنالیز شده 21 نمونه با محتوی کربن آلی (toc) مناسب انتخاب و از آن ها قرص های صیقلی تهیه و توسط میکروسکوپ پیشرفته2 axioplan مورد بررسی قرار گرفتند. براساس تغییرات شدت انعکاس ویترینایت، نمونه های سازند کژدمی در شرایط نابالغ تا ابتدای تولید نفت، سازند گدوان در محدوده تولید نفت، سازند گرو نیز در ابتدا تا اواسط محدوده بلوغ قرار داشته و سازند سرگلو کاملاً بالغ است. برای انجام بررسی دقیق تر بر روی منشاء، بلوغ حرارتی و محیط ته نشینی مواد آلی موجود در این سازندها، آنالیزهای ژئوشیمیایی پیشرفته تر همانند کروماتوگرافی گازی و پیرولیزـ کروماتوگرافی گازی بر روی تعدادی از نمونه های انتخاب شده انجام گرفت. نتایج حاصل از این آنالیزها نشان می دهد که ماده آلی موجود در سازندهای مورد مطالعه مخلوطی از انواع iiو iii می باشد و در محیط دریایی احیایی تا نیمه اکسیدان ته نشست نموده اند. براساس نتایج کروماتوگرافی گازی انجام شده بر روی نمونه های نفت می توان بیان نمود که نفت مخزن سروک از سنگ منشاء حاوی کروژن های نوع ii و iii که در شرایط نسبتاً احیایی و در محیط حدواسط تا دریایی رسوب گذاری نموده، تولید شده است. نفت مخزن آزادگان از سنگ های منشأ با کروژن نوع ii تحت شرایط احیایی در محیط دریایی ته نشست یافته است. مقادیر نسبت pr/ph نفت های مخزن فهلیان نسبت به نفت مخزن آزادگان افزایش می یابد اما تقریباً با نفت مخزن سروک همخوانی دارد. در کل بلوغ نمونه های سنگ منشاء و نفت از جنوب میدان به سمت شمال میدان افزایش می یابد. نمونه های نفت خام مخزن سروک مربوط به چاه های شماره 3 و 5 تشابه ژنتیکی بالایی را با نمونه های نفت مخزن آزادگان (azn-5-kz) و فهلیان (azn-4-fh) نشان می دهند، لذا می توان بیان نمود که این نفت ها از یک سنگ منشاء قدیمی تر از فهلیان تولید شده اند. نتایج به دست آمده از آنالیز کروماتوگرافی گازی ـ طیف سنجی جرمی نمونه نفت مخزن سروک حاکی از آن است که مواد آلی جلبکی (کروژن نوع iis)به همراه مواد آلی قاره ای به محیط ته نشینی سازندهای مورد مطالعه وارد شده است. همچنین، این سازندها در یک محیط حدواسط بین دریای باز و محیط پارالیک ته نشین شده اند. پارامترهای بیومارکری استفاده شده جهت تعیین لیتولوژی نشان می دهد که نفت مخزن سروک از سنگ منشاء کربناتی ـ مارنی غنی از سولفور تشکیل شده است. باتوجه به اطلاعات و آنالیزهای بیومارکری و ایزوتوپی موجود می توان بیان کرد که نفت مخزن سروک از یک یا چند سنگ منشاء کربناته- مارلی به سن ژوراسیک تا کرتاسه پیشین تولید شده است. باتوجه به لیتولوژی سازندهای موجود در میدان نفتی آزادگان، سازندهای سرگلو و گرو را می توان به عنوان سنگ های منشاء احتمالی با بیشترین میزان تأثیر بر ترکیب نفت مخزن سروک درنظرگرفت. ضمن اینکه سازند کژدمی نیز به دلیل ورود به پنجره نفتی و تولید نفت سنگین می تواند باعث تغییر ترکیب نفت مخزن سروک گردد، لذا از بلوغ پایین و تزریق نفت سنگین توسط سازند کژدمی می توان به عنوان عوامل سنگین شدن نفت مخزن سروک نام برد.

تبدیل داده های لرزه ای به کل محتوی کربن آلی (toc) با به کارگیری تکنیک شبکه های هوش مصنوعی و روش های آماری درشمالغرب خلیج فارس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1390
  مینا دلنوا   بهرام علیزاده

از آنجائیکه تعیین مقادیر کل محتوی کربن آلی (toc) یکی از مراحل بنیادی در ارزیابی های اولیه سنگ منشا می باشد، در این مطالعه سعی شد تا با ارائه کاربرد نوینی از آنالیزهای چند نشانگری داده های لرزه ای به مقادیر toc تبدیل شود. این مطالعه بر روی بخش شیلی سازند کژدمی در شمالغرب خلیج فارس انجام گرفت، بطوریکه مقادیر toc در امتداد دو خط لرزه ای که از مجاورت میدان های هندیجان و سروش می گذشتند، تخمین زده شد. در ابتدا خرده های حفاری در دسترس از چاه های مورد مطالعه با استفاده از دستگاه پیرولیز راک- ایول مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه به علت کمبود تعداد خرده های حفاری و همچنین هزینه بالای پیرولیز راک-ایول، روش های ? log r و شبکه های عصبی مصنوعی بکار گرفته شد تا مقادیر tocبا استفاده از داده های پتروفیزیکی موجود در بخش شیلی سازند کژدمی میدان های مورد مطالعه تخمین زده شود. برای طراحی مدل شبکه عصبی مصنوعی از یک شبکه سه لایه ای با الگوریتم آموزش levenberg– marquardt و تابع کارایی mse استفاده گردید. نتایج نشان داد که مقادیر toc حاصل از شبکه عصبی ایجاد شده با استفاده از داده های نرمال سازی شده، بهترین نماینده برای بخش شیلی سازند کژدمی در میادین مورد مطالعه می باشد. سپس این داده های تخمین زده شده به عنوان ورودی آنالیزهای چندنشانگری بکار گرفته شد تا روابط خطی و غیرخطی موجود بین نشانگرهای لرزه ای و مقادیر toc مورد بررسی قرار گیرد. وارون سازی لرزه ای با استفاده از الگوریتم بر پایه مدل که در این مطالعه مابین دیگر الگوریتم های وارون سازی بالاترین دقت را دارا بود، صورت گرفت و مقاطع لرزه ای امپدانس صوتی حاصل به عنوان نشانگر لرزه ای خارجی بکار گرفته شد. تعداد بهینه نشانگرهای لرزه ای برای تخمین مقادیر toc با استفاده از روش رگرسیون مرحله ای تعیین گردید. امپدانس صوتی بالاترین رابطه را با مقادیر toc نشان داده و به عنوان بهترین نشانگر لرزه ای ساده انتخاب شد. سپس برای هر یک از میادین یک شبکه عصبی احتمالاتی (pnn) با استفاده از نشانگرهای لرزه ای بهینه طراحی گردید. مقادیر toc در امتداد خطوط لرزه ای در میدان-های نفتی هندیجان و سروش به ترتیب با ضرایب همبستگی 91% و 75% بین مقادیر انداره گیری و تخمین زده شده محاسبه گردید. سپس مقاطع toc مدلسازی شده در میدان های هندیجان و سروش با بکارگیری روش آنالیز خوشه ای سلسله ای به ترتیب به 5 و 4 زون ژئوشیمیایی (رخساره آلی) تقسیم گردیدند. با استفاده از نتایج این مطالعه می توان چگونگی توزیع محتوی کربن آلی سازند کژدمی به عنوان یک سنگ منشا بالقوه را در امتداد خطوط لرزه ای بررسی کرده و با تعیین مکان های دارای پتانسیل هیدروکربن زایی بالا محل نمونه برداری-های بعدی را انتخاب نمود. از این طریق می توان کمک بهینه ای در ارزیابی های اولیه سنگ منشا و کاهش هزینه های اکتشاف ارائه داد. همچنین با ترسیم نمودارهای تاریخچه تدفین برای 2 چاه در میدان های مورد مطالعه، بلوغ حرارتی سازند کژدمی بررسی شد. نتایج نشان داد که شیل کژدمی در قسمتهای جنوبی تر حوضه (میدان سروش) نابالغ بوده و یا در ابتدای پنجره نفتی قرار دارد و با حرکت به سمت قسمتهای شمالی تر حوضه خلیج فارس (میدان هندیجان) به بلوغ ماده آلی افزوده می شود، بطوریکه در میدان هندیجان این بازه شیلی وارد پنجره نفتی شده است. همچنین نتایج پیرولیز راک- ایول نشان داد که سازند کژدمی در میدان هندیجان دارای پتانسیل هیدروکربن زایی خوب تا عالی بوده و با دارا بودن کروژن غالب نوع ii، به عنوان سنگ منشا موثر در نظر گرفته می شود. در حالیکه در میدان سروش با دارا بودن کروژن نوع iii، و پتانسیل هیدروکربن زایی ضعیف احتمال نمی رود در صورت بلوغ نیز هیدروکربن قابل توجهی تولید کند.

اندازه گیری ماده آلی و مدل سازی تاریخچه تدفین بخش شرقی آغاجاری و بخش غربی پازنان براساس داده-های ضریب انعکاس ویترینایت و مقایسه نتایج با میدان نفتی رگ- سفید
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده علوم طبیعی 1391
  نرگس عدالتی منش   بهرام علیزاده

مدل سازی بلوغ حرارتی کاربرد گسترده ای در ارزیابی ریسک اکتشاف داشته و مهم ترین هدف مدل سازی تولید نفت وگاز، تعمیم دادهای بلوغ حاصل از چاه های موجود به همه حوضه است. میادین نفتی آغاجاری و پازنان، در فروافتادگی دزفول واقع شده اند. سازندهای ایلام و بخش عمده ای از گورپی بر اثر ناپیوستگی اواخر سنومانین در آن رسوب نکرده اند. مدل سازی بلوغ حرارتی در این میادین می تواند با تخمین مقدار گرادیان ژئوترمال در پیشبرد اهداف حفاری موثر باشد. علاوه بر این مدل سازی حرارتی و داده های ژئوشیمیایی میادین نفتی یاد شده به تولید احتمالی هیدروکربن و شناسایی مسیرهای مهاجرت کمک می نماید. به منظور ارزیابی ژئوشیمیایی،22 نمونه از خرده های حفاری مربوط به سازندهای پابده، گورپی، کژدمی و گدوان به عنوان سنگ های منشاء احتمالی از چاه های شماره 187، 61، 118و 124 در میادین نفتی آغاجاری و پازنان مورد مطالعه قرار گرفته اند. استفاده از دیاگرام ون-کرولن و نیز نمودار hi در برابر tmax نشان داد که کروژن از نوع ii و iii و عمدتاً از نوع ii می باشد. براساس نوع کروژن سازندهای پابده و کژدمی مستعد تولید نفت و گاز می باشند و محیط رسوبی آن محیط نیمه احیایی تا احیایی دریایی است. همچنین جایگاه نمونه های مورد مطالعه در دیاگرام ون کرولن و hi در برابر tmax نشان می دهد که نمونه های مورد مطالعه غالباً در ابتدای پنجره نفتی قراردارند و تعداد کمی از نمونه ها به پنجره نفتی وارد شده اند. براساس تاریخچه تدفین چاه های مطالعاتی، میادین نفتی یاد شده تاریخچه فرونشست مشابهی دارند، با توجه به این منحنی ها بیشترین نرخ فرونشست حوضه در زمان نهشت سازند گچساران و سروک کمترین نرخ فرونشست در زمان نهشت ایلام رخ داده است. بهینه سازی مدل با داده های tmax و %ro نشان داد که چاه شماره 187 به علت قرار گرفتن بر روی paleo high دارای گرادیان ژئوترمال بالایی (c/km°30) است که معادل جریان حرارتی mw/m285/75 می باشد و منجر به نفت زایی زودرس شده است. در بقیه چاه های مطالعاتی مقدار گرادیان ژئوترمال، (میانگین c/km°22 و جریان حرارتی mw/m22/62) است. نتایج حاصل از آنالیز راک ایول، حاکی از پتانسیل بالای نفت زایی دو سازند پابده و کژدمی در میادین آغاجاری و پازنان بوده اما مدل سازی بلوغ به روش tmaxو easy %ro نشان داد که سازند پابده علیرغم مواد آلی فراوان در این میادین به پنجره نفتی نرسیده است. نتایج حاصل از مدل سازی نشان می دهد که بلوغ سازند کژدمی در آغاز پنجره نفتی است. سازند کژدمی مهم ترین سنگ منشاء در فروافتادگی دزفول می باشد عمدتاً در فروافتادگی دزفول 10-8 میلیون سال پیش به نفت زایی رسیده است. تقریباً در تمامی چاه های مطالعاتی، سازند کژدمی 9 میلیون سال پیش به پنجره نفتی رسیده است که با سن سازند گچساران به عنوان پوش سنگ (13-9 میلیون سال پیش) و نیز سن چین خوردگی در زاگرس (10-8 میلیون سال پیش) برای تشکیل نفت گیرها، آغاز تولید نفت در این میادین میان پس از تشکیل پوش سنگ و نفت گیر ارزیابی شده است. تأخیر در نفت زایی این سازند در چاه شماره -61 نسبت به فروافتادگی دزفول به دلیل نرخ پایین فرونشست و گرادیان حرارتی کمتر می باشد. کاهش هزینه ها و افزایش داده های دردسترس، از روش های پتروفیزیکی (شبکه عصبی مصنوعی و ? log r) جهت سنجش پارامترهای ژئوشیمیایی نظیر (toc) استفاده شد. انطباق نتایج حاصل از شبکه عصبی با مقادیر واقعی حاصل از آنالیز راک ایول، حدود 86% و روش ? log r حدود 30% است. در این مطالعه تنها از نتایج روش شبکه عصبی مصنوعی به منظور ارزیابی تغییرات toc استفاده شده و از نتایج روش ? log r صرف نظر شده است.

تجزیه پایداری لاین های امید بخش زمستانه کلزا (brassica napus l.) در اقلیم سرد ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1391
  سید سجاد سهرابی   بهرام علیزاده

در اکثر برنامه های اصلاحی با وجود آزمایشات دقیق و انتخاب های بعد از آن، وجود اثر متقابل ژنوتیپ × محیط باعث ایجاد ناپایداری در میزان عملکرد ژنوتیپ ها در محیط های مختلف گردیده و بهبود صفات کمی از جمله عملکرد دانه را با مشکل جدی مواجه می سازد. برای درک ماهیت اثر متقابل ژنوتیپ × محیط روش های گوناگونی وجود دارد که در مجموع در سه راه کار کلی قرار می گیرند. راه کار اول شامل روش های تک متغیره پارامتری و راه کار دوم شامل روش های تک متغیره ناپارامتری می باشند. در حالی که روش های تک متغیره اعم از پارامتری و ناپارامتری تلاش دارند تا اثر متقابل ژنوتیپ × محیط را در یک یا دو آماره توصیف نمایند، هدف رهیافت سوم (روش های چند متغیره) شناسایی جنبه چندبعدی اثر متقابل ژنوتیپ × محیط بوده و سعی دارد تا از این بعد اطلاعات بیشتری را به دست آورد. در ایران بیش از 90 درصد مصرف روغن های خوراکی از طریق واردات تأمین می گردد، از این رو لزوم برنامه ریزی بلند مدت و منسجم، برای رسیدن به خودکفایی در تولید روغن خوراکی غیر قابل انکار خواهد بود. ویژگی های خاص گیاه کلزا و سازگاری آن با شرایط آب و هوایی اکثر نقاط کشور سبب شده است که توسعه کشت این گیاه به عنوان نقطه امیدی جهت تأمین روغن خام مورد نیاز کشور و رهایی از وابستگی به شمار رود. این بررسی به منظور مطالعه پایداری عملکرد 12 لاین امید بخش زمستانه کلزا به همراه رقم اکاپی (شاهد) در ایستگاه های کرج، کرمانشاه، همدان، اصفهان و خوی طی دو سال زراعی 1391-1389 اجرا شد. نتایج تجزیه مرکب داده ها نشان داد که اثر محیط و اثر متقابل ژنوتیپ × محیط در تظاهر عملکرد ژنوتیپ ها تأثیر گذار بوده اند. لاین های (l203) 3، (l119) 8 و (l190) 6 در اکثر روش ها و هم چنین در تعیین ژنوتیپ ایده آل از لحاظ پایداری در وضعیت مطلوبی قرار گرفتند. از بین این لاین ها، لاین 6 در اکثر روش ها رتبه های نخست، دوم و سوم و یا رتبه های مطلوب پایداری را به خود اختصاص داد. بنابراین می توان آن را به عنوان پایدارترین لاین پیشنهاد نمود. هم چنین لاین های 3 و 8 را می توان برای مناطق با عملکرد بالا توصیه نمود. لاین 5 (l63) نیز با داشتن بیشترین میزان پایداری بیولوژیکی برای مناطق نامساعد پیشنهاد می گردد. نتایج روش گرافیکی ggebiplot نیز نشان دهنده 4 ابرمحیط بود. بر اساس این روش لاین های 5 (l163) برای مناطق کرج، اصفهان و کرمانشاه و لاین 8 (l190) برای همدان دارای سازگاری اختصاصی هستند. هم چنین با استفاده از این روش منطقه همدان مناسب ترین مکان برای توسعه و کشت کلزا پیشنهاد می گردد. نتایج روش های ناپارامتری نیز در راستای سایر نتایج می باشد و رتبه آماره های این گروه با سایر آماره ها دارای همبستگی بالایی می باشد. نتایج تجزیه به مولفه های اصلی رتبه آماره های مختلف پایداری راه کار مناسبی در تعیین روابط بین آماره ها و تعیین نوع پایداری (استاتیکی یا دینامیکی) بود.

مطالعه ژئوشیمیایی میدان نفتی دارخوین دارخوین واقع در دشت آبادان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1391
  نسیم آزادبخت   بهرام علیزاده

هدف از این مطالعه ارزیابی پتانسیل سنگ های منشأ در میدان نفتی دارخوین با استفاده از آنالیز های مقدماتی و تکمیلی، تعیین پتانسیل گاززایی و نفت زایی سازند های سنگ منشأ و بررسی زمان زایش نفت از سازند های سنگ منشأ مطابق با مدل سازی بلوغ حرارتی می باشد. برای همین منظور 69 نمونه خرده حفاری از سازندهای کژدمی، گدوان، گرو، سرگلو و پابده مورد آنالیز راک ایول، از آنها 2 نمونه مورد آنالیز py-gc، 1 نمونه مورد بررسی ایزوتوپی و 7 نمونه مورد بررسی اندازه گیری انعکاس ویترینایت قرار گرفتند. نتایج حاصل از ارزیابی نشان داد که سازند کژدمی در میدان نفتی دارخوین از لحاظ مقدار ماده آلی در محدوده خوب تا خیلی خوب، از نظر نوع ماده آلی غالبا دارای کروژن نوع ii است که داده های آنالیز py-gc نیز تأیید کننده نوع ماده آلی سازند مذکور است، و از نظر بلوغ، سازند کژدمی (با توجه به داده های tr، tmaxو easy %ro) در ابتدای پنجره نفتی قرار دارد. فاکتور gorp برای سازند مذکور 8/0-0 نشانگر محدوده متغیر پتانسیل نفت زایی و گاز زایی است، این ارزیابی برای سازندهای گدوان و پابده نشان داد که از لحاظ مقدار ماده آلی در محدوده وسیعی از ضعیف تا خوب است و از نظر نوع ماده آلی سازند گدوان دارای آمیخته ای از کروژن های نوع ii و iii است که داده های حاصل از آنالیز این سازند py-gc نیز تأیید کننده نوع ماده آلی سازند مذکور است و با بررسی ایزوتوپی دال بر رسوب گذاری در محیط حدواسط مطابقت دارد، فاکتور gorp نیز برای این سازند 1-1/0 نشانگر محدوده متغیر پتانسیل نفت زایی و گاززایی می باشد، در صورتیکه نوع ماده آلی در سازند پابده اغلب کروژن نوع iii است و فاکتور gorp سازند مذکور 98/0 می باشد. برای سازندهای گرو و سرگلو این ارزیابی نشان داد که از لحاظ مقدار ماده آلی، سازند گرو غالبا در محدوده خوب و برای سازند سرگلو در محدوده عالی قرار دارند، از لحاظ نوع ماده آلی نیز سازند گرو دارای کروژن نوع ii و سازند سرگلو نیز دارای کروژن نوع iii است، هر دو سازند مذکور در میدان نفتی دارخوین در پنجره نفتی قرار دارند. سازند گرو دارای پتانسیل نفت زایی و سازند سرگلو دارای پتانسیل گاززایی می باشد و در نهایت این ارزیابی برای سازند پابده نشان داد که سازند مذکور از لحاظ مقدار ماده آلی در محدوده ضعیف تا خیلی خوب قرار دارد، کروژن سازند مذکور از نوع iii می باشد و دارای پتانسیل گاززایی است. نتایج حاصل از مدل سازی به روش easy %ro نشان داد که سازند کژدمی در چاه شماره 1 به نفت زایی نرسیده است در صورتیکه در چاه های شماره 2 و 3 وارد پنجره نفتی شده است و سن ورود به پنجره نفتی برای سازند کژدمی در چاه شماره 2 پنج میلیون سال پیش و در چاه شماره 3 یک میلیون سال پیش می باشد. سازندهای گدوان، گرو و سرگلو در میدان مذکور به پنجره نفتی رسیده اند. سازند گدوان در چاه شماره 1 از پنج میلیون سال پیش، در چاه شماره 2 از نه میلیون سال پیش و در چاه شماره 3 از شش میلیون سال پیش به پنجره نفتی رسیده است. سازند های گرو و سرگلو بترتیب از 28 میلیون سال پیش و 51 میلیون سال پیش وارد پنجره نفتی شده اند. سازند پابده در میدان مذکور به پنجره نفتی نرسیده است. تأثیر ماتریکس در جذب هیدروکربن در این میدان برای سازند کژدمی (چا ه های شماره 1 و 2) و سازند گدوان (چاه های شماره 2 و 3) قابل توجه است.

جداسازی وشناسایی باکتریهای تجزیه کننده ترکیبات نفتی(آنتراسن ، فلوئورن و آلفانفتول)از خاکهای کهنه آلوده به نفت مسجدسلیمان.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1392
  سید سهیل رحمت آبادی   محمد رعایایی اردکانی

استفاده از مقادیر اعظم محصولات نفتی منجر به سطوح بالای آلودگی محیط زیستی شده است.استفاده از روش اصلا ح زیستی جهت پاکسازی محل های آلوده به نفت، نسبت به روش های فیزیکی و شیمیایی، به عنوان روشی موثر، کم هزینه و آسان پیشنهاد شده است. هدف از این مطالعه، جداسازی، ارزیابی توان تجزیه و شناسایی باکتری های تجزیه کننده فلوئورن، آنتراسن وآلفانفتول از خاک های آلوده به نفت مسجدسلیمان جهت حذف این آلاینده ها از محیط زیست بود. در این تحقیق، با غنی سازی انتخابی در محیط bsm-مایع با غلظت اولیه ppm100 از هر ترکیب، به صورت جداگانه، به عنوان تنها منبع کربن و انتقال بر روی محیط bsm-آگار، جداسازی باکتری ها صورت گرفت. ایزوله های برتر با رشد در غلظت های بیشتر هر ترکیب در محیط bsm-مایع و آگار انتخاب شدند. میزان تجزیه بیولوژیکی ترکیبات با کروماتوگرافی مایع با فشار بالا تعیین شد. ایزوله های a1 وa3 به ترتیب 88/8 و 61/3درصد آنتراسن، ایزوله های f2 وf3 به ترتیب 43/8 و92 درصد فلوئورن و ایزوله های n1 و n2 نیز به ترتیب 80/5 و 39/7درصد آلفانفتول را در محیط bsm-مایع با غلظت اولیه ppm 100 به عنوان تنها منبع کربن بعد از 15 روز انکوباسیون تجزیه کردند. کنسرسیوم ایزوله-ها در طول 15روز انکوبا سیون، قادر به تجزیه 93/9 درصد آنتراسن ،94/7 درصد فلوئورن و 89/6 درصد آلفانفتول با غلظت اولیه ppm 100 از هر ترکیب به صورت جداگانه بود. منحنی رشد ایزوله ها با غلظت اولیه ppm 100 از این سه ترکیب به صورت جداگانه به عنوان تنها منبع کربن با رقت سازی متوالی رسم گردید. با انجام تست های بیوشیمیایی جهت تشخیص ایزوله های با کارایی بالا، ایزوله a1 به عنوان باسیل گرم منفی، کاتالاز مثبت و اکسیداز منفی شناسایی شد که به جنس استنوتروفوموناس تعلق داشت، ایزوله های a3و n1 باسیل های میله ای گرم منفی، کاتالاز مثبت و اکسیداز مثبت که به جنس سودوموناس و f3 باسیل گرم مثبت، اکسیداز منفی و کاتالاز مثبت و دارای اسپور به جنس باسیلوس تعلق داشتند. جهت شناسایی دقیق، ژن 16s rrna ایزوله ها با واکنش زنجیره ای پلیمراز تکثیر و سپس تعیین توالی شد. با استفاده از برنامه blast در پایگاه اینترنتی مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی، ایزولهa1 به stenotrophomonas maltophilia، ایزوله a3 به psuedomonas aeruginosa، ایزوله f3 به bacillus cereus و ایزوله n1 به psuedomonas putida بیشترین شباهت را داشتند.

تطابق کمی بین لاگ های ژئوشیمیایی و تریس های لرزه ای در جنوب غرب ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1392
  عادل بویک   بهرام علیزاده

به منظور مطالعات ژئوشیمی سنگ منشا و اینکه مواد آلی به لحاظ کمیت، کیفیت و بلوغ در چه حدی هستند می بایست لاگ های ژئوشیمیایی تهیه گردد. در این مطالعه با تلفیق نمودارهای چاه پیمایی، نمودارهای ژئوشیمیایی و با ارائه کاربرد نوینی از آنالیزهای چندنشانگری داده های لرزه ای 3d و با استفاده از تریس های لرزه ای و نشانگرهای استخراج شده از آن، پارامترهای مهم ژئوشیمیایی (لاگ های ژئوشیمیایی) از جمله مقادیر کل محتوای کربن آلی (toc, total organic carbon) محاسبه گردید. این مطالعه بر روی بخش شیلی و آهک آرژیلی سازند کژدمی در جنوب غرب ایران (دشت آبادان) انجام گرفت. برای این منظور از داده های پیرولیز راک- ایول و روش های ? log r و شبکه های عصبی استفاده شد و مقادیر لاگ های ژئوشیمیایی با استفاده از داده های پتروفیزیکی موجود در بخش مورد مطالعه تخمین زده شد. امپدانس صوتی بالاترین رابطه را با مقادیر s1, s2 toc, و s2/s3 نشان داده و به عنوان بهترین نشانگر لرزه ای انتخاب شد. در نهایت مقادیرhi, oi, s2/s3, s2, s1, toc در میدان نفتی جفیر از داده های لرزه ای به ترتیب با ضریب همبستگی90%، 79%، 7/81%، 2/75%، 8/81%،90% بین مقادیر حقیقی و تخمین زده شده محاسبه گردید. نتایج نشان داد سازند کژدمی به خصوص بخش شیلی فوقانی به عنوان یک سنگ منشا بالقوه، دارای پتانسیل هیدروکربن زایی بالایی می باشد. هم چنین نتایج پیرولیز راک- ایول نشان داد که سازند کژدمی در این میدان دارای پتانسیل هیدروکربن زایی خوب تا نسبتا عالی بوده و با دارا بودن کروژن غالب نوع ii و نوع ii/iii، به عنوان سنگ منشا بالقوه در نظر گرفته می شود. نتایج این مطالعه قادر است از یک طرف سنگ شناسی و زمین شناسی را توصیف، و از طرف دیگر، خصوصیات ژئوشیمیایی و تداوم آن ها در سنگ منشا و فواصل بین چاه ها را ارائه نماید. از این رو می توان نتیجه گرفت هر تریس لرزه ای یک لاگ ارزان قیمت است که می تواند برای شناسایی و تشخیص سنگ منشا در زیر سطح، توزیع کمی، ضخامت، غنای آلی و محیط رسوبگذاری مورد استفاده قرار گیرد.

مطالعه ژئوشیمیایی میدان نفتی یادآوران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1392
  هوشنگ مرادی   بهرام علیزاده

میدان نفتی یادآوران با حجم نفت درجای بالغ بر 13 میلیارد بشکه و گسترش جغرافیایی 45 کیلومتر از شمال به جنوب و 15کیلومتر از شرق به غرب از جمله میادین نفتی در حال توسعه ایران می باشد. این مطالعه به مقایسه نفت-های مخازن فهلیان، سروک و گدوان و همچنین شناسایی سنگ های منشأ احتمالی و میزان بلوغ آنها در میدان نفتی یادآوران می پردازد. بدین منظور تعداد 41 خرده حفاری حاصل از سازند های پابده، گورپی، کژدمی و گدوان و 4 نمونه نفت مربوط به مخازن فهلیان، سروک و گدوان مورد آنالیز قرار گرفته اند. بر اساس مقادیر toc در برابر s1+s2 به دست آمده از روش پیرولیز راک- ایول، سازندهای پابده و گدوان در محدوده ی بسیارضعیف تا خوب، سازندگورپی درمحدوده ی متوسط تا خوب و کژدمی خوب تا عالی قرار گرفته اند. مقادیر شاخص هیدروژن (hi) و شاخص اکسیژن (oi) نشان می دهند که سازند های پابده، گدوان و گورپی غالباً کروژن نوع iiiو سازند کژدمی حاوی نوع ii و iii می-باشند. کروماتوگرام های دو نمایی (bimodal) نمونه های مخازن فهلیان و سروک در میدان نفتی یادآوران نشان می دهد که نفت های موجود دارای چند منشأ هستند. برای تمام نفت های مورد مطالعه با افزایش عمق مخزن و با حرکت به سمت شمال میزان بلوغ افزایش می یابد. پایین بودن فراوانی نسبی مورتان ها، نسبت های هوپان/ استران، ts/tm و درصد پایین استران و تری سیکلیک تر پان در مقایسه با پنتاسیکلیک تر پان نشان دهنده منشأ باکتریایی برای مواد آلی سازنده سنگ های منشأ کژدمی و پابده و سنگ های منشاء نفت مخازن فهلیان، سروک و گدوان در میدان نفتی یادآوران می باشد. نمودار نسبت استران/دیاستران در مقابلc29/c30 hopane و نمودار تغییرات نسبت استران c27 (dia/dia+reg)) در برابر مقادیر pr/pr+ph نشان می دهند که سازند کژدمی و پابده به ترتیب دارای لیتولوژی شیلی و کربناته می باشند و همچنین هر دو در شرایط محیطی احیایی ته نشست یافته اند. نمودار های تغییرات پریستان به آلکان همجوارش در برابر عمق، تغییرات پریستان و فیتان به آلکان نرمال همجوارشان، نسبت های c29/c30 hopane و c35/c34 homohopane و نبود 25 nor hopane نشان دهنده ی عدم تخریب زیستی در نفت های مخازن فهلیان، سروک و گدوان می باشد. حضور ترپان های سه حلقه ای (tricyclic terpanes)، مقادیر etr، نسبت های oleanane/(oleanane+hopane))، استران های c28/c29، وجود تریس نورنئوهوپان یا ts، نسبت 1,2,7- trimethylnaphthalene به 1,3,7- trimethylnaphtalenes، نمودار سه تایی در استران ها و تغییرات مقادیر ایزوتوپ کربن (?13c) در برابر نسبت pr/ph نشان دهنده ی سنگ های منشأ به سن ژوراسیک تا کرتاسه زیرین برای نفت های مخازن فهلیان، سروک و گدوان می باشد. استفاده از نسبت های به دست آمده بر مبنای واکنش های ایزومریزاسیون و اپیمریزاسیون استران های c29 و هوپان c32 برای تعیین بلوغ نشان می دهد که بیتومن های سازند کژدمی و پابده از لحاظ بلوغ حرارتی در بخش نابالغ و نفت مخازن فهلیان، سروک و گدوان در اوایل بیشینه زایش نفت قرار گرفته اند.

تعیین رخساره آلی با استفاده از آنالیز خوشه ای داده های حاصل از آنالیزهای ژئوشیمیایی، در میدان نفتی آزادگان دشت آبادان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1392
  وحید بلندی   بهرام علیزاده

میـدان نفتی آزادگان واقع در دشت آبادان، یکی از عظیم ترین میادین نفتی توسعه نیافته جهان می باشد. کارآمدترین ابزار در ارزیابی و اکتشاف سازندهای مستعد تولید هیدرو کربن، استفاده از روش های ژئوشیمیایی می باشد. از این رو این مطالعه سعی دارد با ایجاد یک دید کلی از سازندهای با پتانسیل هیدروکربن زایی بالا، به ارائه راهکار در برنامه های ایجاد چاه های توسعه ای کمک شایانی بنماید. دراین رابطه به کمک داده های راک ایول 6 و نمودارهای چاه پیمایی خصوصیات ژئوشیمیایی سنگ منشاء بررسی و زون بندی ژئوشیمیایی آنها انجام شد. با توجه به اینکه ارتباط بین پارامترهای ژئوشیمیایی و پتروفیزیکی غیرخطی و پیچیده است، لذا برای این تطابق از سیستم استنتاج فازی (fuzzy interface system, fis)، ماشین بردار پشتیبان (support vector machine, svm) و شبکه های عصبی مصنوعی (artificial neural network, ann) به عنوان سیستم های هوشمند کارآمد استفاده شد. خرده های حفاری از سازندهای کژدمی و گدوان و نگارهای چاه پیمایی rhob، nphi، cgr، sgr، gr، uran، thor و pota از سازندهای کژدمی، داریان و گدوان به عنوان داده های لازم به کار گرفته شد. تطابق و فرمولاسیون کمی بین داده های ژئوشیمیایی و نمودارهای چاه پیمایی با استفاده از مدل سازی هوشمند سیستم استنتاج فازی (fis) صورت گرفته است. مدل بهینه شامل یک سیستم استنتاج فازی تاکاگیـ سوگنو با شعاع خوشه سازی بهینهً 1/0 و به منظور پیش بینی مقدار کل کربن آلی (toc) مورد استفاده قرار می گیرد. با به کارگیری این شبکه امکان مدل سازی و تولید نگار ژئوشیمیایی toc در بازه های فاقد نمونه های آنالیزی فراهم می گردد. با استفاده از روش آماری آنالیز خوشه ای ، نگار tocمدل سازی شده به 4 زون ژئوشیمیایی (رخساره آلی) تقسیم می شود. برای تسریع در عملیات خوشه بندی، رابطه بین زون های ژئوشیمیایی تولید شده و نمودارهای چاه پیمایی متناظر آنها با استفاده از روش svm مدل سازی شده و روابط بدست آمده در زون های ژئوشیمیایی ـ پتروفیزیکی به چاه های دیگر میدان تعمیم داده می شود. بدین ترتیب تخمین زون های ژئوشیمیایی با استفاده از نمودارهای چاه-پیمایی امکان پذیر گردید که صرفه جویی قابل ملاحظه ای در زمان و هزینه می نماید. دقت کلی مدل تشکیل شده برای تخمین خوشه ها از نگارهای مورد اشاره، توسط svm در چاه های azd-3، azd-5،azd-1 و azd-10به ترتیب برابر با 68/98، 1/87، 76 و 79/66 درصد می باشد. همچنین مقایسه روش های ann و fis با این روش، نشان داد که نتایج به دست آمده توسط svm از عملکرد و دقت بالاتری برخوردار است. در این مطالعه درنهایت میزان tocبا استفاده از روش ? log r نیز تخمین زده شد که به خاطر کالیبره نبودن آن برای لیتولوژی کربناته کارایی مناسبی را نشان نداد. همچنین مقایسه عملکرد fis و نتایج روش ? log r که یک روش تجربی است، حاکی از عملکرد دقیق تر و سریع تر روش های هوشمند در مقایسه با روابط تجربی است. مطابق نتایجِ بدست آمده در این مطالعه می‏توان عملکرد روش‏های هوشمند را در مطالعات ژئوشیمیایی مثبت ارزیابی و روش svm را بعنوان یک روش نوین با کارآیی بسیار بالا در حل مسائل دسته‏بندی معرفی نمود.

تهیه نرم افزار مدلسازی تاریخچه تدفین و کاربرد آن در یکی از میادین نفتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1392
  جبراییل طهمورثی بخشایش   علی کدخدایی ایلخچی

اندازه گیری مستقیم بلوغ حرارتی سنگ منشأ همواره با مشکلاتی همراه می باشد. بدین جهت از روش هائی هم چون تاریخچه تدفین و مدل سازی حرارتی برای ارزیابی سنگ منشأ استفاده می-شود. در صورت عدم دسترسی به نمونه ها با برون یابی و درون یابی داده های موجود توسط این روش ها نقیصه ارزیابی برطرف می شود. در این مطالعه به بررسی تاریخچه تدفین و حرارتی در میدان نفتی آزادگان پرداخته شده که در ناحیه دزفول شمالی به موازات مرز ایران و عراق و در فاصله 70 کیلومتری غرب سوسنگرد و 60 کیلومتری شمال غربی دارخوین و 50 کیلومتری جنوب غرب ساختمان جفیر قرار دارد. مهم ترین هدف مدل سازی تولید نفت و گاز، تعمیم دادهای بلوغ موجود حاصل از چاه ها به همه حوضه با استفاده از اطلاعات زمین شنـاسی و نیز بازسـازی پیشـرفت بلـوغ در طـی زمـان براسـاس فرمول های ریاضـی است. در این مطالعه به بررسی تاریخچه تدفین سازندهای میدان آزادگان واقع در دشت آبادان، در چاه های شماره 1و 7، با استفاده از داده های عمق و سن سازندها و نیز نوع کروژن در نمونه ها، درجه بلوغ، محیط رسوب مواد آلی وهمچنین پنجره نفتی با استفاده از نرم افزار طراحی شده پرداخته شده است. در این مطالعه، برنامه نویسی درنرم افزار متلب و در محیط رابط گرافیکی کاربر (graphical user interface, gui) انجام شد. مولفه های gui از منوها (menus)، نوار ابزارها (toolbars)، دکمه های فشاری (pushbuttons)، دکمه های رادیویی (radiobuttons)، جعبه های انتخابی (list boxes) و اسلایدرها (sliders) تشکیل شده که در نرم افزار طراحی شده از این مولفه ها استفاده شده است. در این نرم افزار سعی شده تا تمامی گراف هایی که برای بهینه سازی مدل مورد نیاز است، طراحی تا نیاز به نرم افزارهای دیگر برای بهینه سازی مرتفع گردد. لذا در این مطالعه برای شناسایی شروع پنجره نفتی از نمودارهای ro در مقابل عمق و pi در مقابل tmax و hi در مقابل tmax استفاده شد و با توجه به این نمودارها، بازسازی تاریخچه حرارتی و مدل سازی حرارتی برای سنگ منشاهای چاه شماره1 نشان می دهدکه دراین چاه، سازند گدوان وکژدمی در ابتدای پنجره نفتی قرار دارند. سازندهای گرو و کژدمی بعنوان سنگ منشاهای چاه شماره 7 آزادگان، وارد پنجره نفتی شده و سازند سروک نیز در مرحله وارد شدن به پنجره نفتی است. با توجه به نتایجی که از این مطالعه حاصل شد، با استفاده از نرم افزار طراحی شده بدون نیاز به نرم افزارهای کمکی می-توان مدل سازی تاریخچه تدفین و بهینه سازی مدل را با کیفیت خروجی بالا انجام داد.

مطالعه چینه شناسی لرزه ای با استفاده از داده های لرزه ای سه بعدی جهت تعیین نواحی با بهره دهی بالا در یک مخزن نفت تولیدی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم پایه 1392
  ادریس خامسی   بهرام علیزاده

چکیده: هدف از این مطالعه، چینه نگاری لرزه ای با کمک داده های لرزه ای سه بعدی جهت تعیین نواحی با بهره دهی بالا در مخزن نفت تولیدی می باشد. جهت بررسی نواحی با بهره دهی بالا و ارتباط آن ها بین مخازن بنگستان و آسماری دو میدان نفتی اهواز و آب تیمور، مطالعات چینه نگاری و تطابق سکانسی بین این دو میدان انجام گرفت و محل زون های مخزنی در این بازه مشخص شد. مطالعات پتروفیزیکی و چینه نگاری سکانسی در میدان آب تیمور، سکانس های رسوبی sv-4 و il-2 مخزن بنگستان را به عنوان سکانس های دربردارنده ی زون های مخزنی (زون های2 و 4d) که از کیفیت بهره دهی بالایی برخوردار هستند، معرفی نمود. مخزن آسماری این میدان آبده گزارش شده است و تحلیل های پتروفیزیکی نیزاین موضوع را تایید نمود. برای میدان اهواز نیز همین مطالعات انجام گرفت که بر اساس آن، سکانسهای رسوبی sv1، sv-2،sv-4 و il-2 مخزن بنگستان را به عنوان سکانس های حاوی زون های مخزنی (c، e، g، (i واجد کیفیت بهره دهی بالا، مشخص نمود. از سوی دیگر، سکانس های as-3، as-4 و as-5 سازند آسماری نیز به عنوان بخش های دربردارنده زون های مخزنی این سازند -1)، a-2، a-6، a-7 و m-2) معرفی شدند. بخش ماسه سنگی اهواز به سن الیگو- میوسن به حالت عدسی های باریک شده (pinch out) از سمت جنوب غرب ایران وارد کربنات های سازند آسماری شده است. زون m2 در بخش چهارم ماسه سنگ های میدان نفتی اهواز نهشته شده است که از بهره دهی بالایی برخوردار می باشد. با تلفیق اطلاعات چاه و داده های لرزه ای، مطالعه گسترش سکانس و سازند های مورد مطالعه میسر گردید. تفسیر داده های لرزه ای سه بعدی میدان آب تیمور و داده های لرزه ای دوبعدی میدان اهواز با کمک نشانگرهای لرزه ای منجر به شناسایی سکانس های لرزه ای سازندهای سروک، ایلام، گورپی، پابده و آسماری شد. همچنین سه ناپیوستگی فرسایشی نیز در مرز سنومانین- تورونین، اواخر تورونین و انتهای ماسترشتین(اواخر کرتاسه) مشخص گردید. تحلیل داده های لرزه ای از جنبه ساختاری و بررسی شکستگی های سازندی نشان می دهد که اولاًچین خوردگی تاقدیس میدان اهواز بیشتر از میدان آب تیمور است و ثانیاً سازندهای مخزنی بنگستان و آسماری در بین سازندهای نرم کژدمی، گورپی، پابده و گچساران قرار گرفته اند ، که این مهم، گسترش شکستگی-ها را در این مخازن تشدید نموده است.

مطالعه ژئوشیمیایی نفت و اندازه گیری انعکاس ویترینایت مخازن آسماری و بنگستان میدان زیلوئی.
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1392
  سید میثم حسینی نژاد   بهرام علیزاده

میدان نفتی زیلوئی در 30 کیلومتری شمال غرب مسجدسلیمان و 100 کیلومتری شمال شرق اهواز قرار دارد. این میدان روند اصلی زاگرس را تبعیت نموده و تقریباً تحت تأثیر استرس اصلی زاگرس تشکیل شده است و دارای دو مخزن آسماری و بنگستان می باشد که تاکنون مطالعه ژئوشیمیایی جامعی در آنها صورت نگرفته است. از این رو در این مطالعه سعی شده است ویژگی های ژئوشیمیایی نفت و میزان بلوغ حرارتی سنگ های منشأ احتمالی در این میدان مورد بررسی قرار گیرد. نتایج آنالیزهای ژئوشیمیایی مقدماتی و استفاده از پارامترهای بیومارکری متعدد از جمله c29/c30hopane در مقابل c35hs/c34hs، dbt/phen در مقابل pr/ph، c29/c27strane20r در مقابل pr/ph، pr/(pr+ph) در مقابل استران های c27dia(dia+reg) نشان داد که نفت مخازن آسماری و بنگستان دارای سنگ منشأ واحد با ترکیب لیتولوژیکی کربناته- مارنی تا شیل های دریایی است که در محیط احیایی تا کمی اکسیدی دریایی با شوری نرمال نهشته شده است. همچنین با استفاده از نمودار تغییرات pr/nc17 در برابر ph/nc18، نسبت c32 hopane 22s / (22s+22r) در برابر c29strane 20s/(20s+20r) و نسبت c29 strane s/(s+r) در برابر c29 strane ??/(??+??) مشخص گردید که نفت هردو مخزن آسماری و بنگستان از بلوغ بالایی برخوردار هستند. نمودار ایزوتوپ کربن (?13c) در مقابل pr/ph، مقادیر شاخص الئنان و نمودار استاندارد درصد استران c28 سن سنگ منشأ نفت هر دو مخزن را کرتاسه پسین تا اوایل ترشیر مشخص کرده است. مقایسه ژئوشیمیایی نفت مخازن آسماری و بنگستان با استفاده از کروماتوگرام های حاصل از آنالیز gc و gc-ms نشان داده است که نفت دو مخزن آسماری و بنگستان شباهت بسیاری به همدیگر دارند، جز آنکه بلوغ نفت مخزن بنگستان کمی بیشتر از آسماری است. داده های ژئوفیزیکی حاکی از آن است که گسل های موجود در یال های شمالی و جنوبی این میدان با قرار دادن سازند پابده در مقابل مخزن بنگستان و فراهم کردن شرایط اختلاط نفت این دو مخزن سبب همسانی بسیار زیاد آنها شده اند. تفسیر داده های حاصل از آنالیز راک - ایول سنگ های منشأ احتمالی پابده و گورپی نشان می دهد این سازندها علیرغم دارا بودن مقادیر متغیر toc از ضعیف تا خوب، در کل دارای پتانسیل تولید هیدروکربور نسبتاً خوبی می باشند. بر طبق نمودار oi در مقابل hi سازند پابده دارای کروژن نوع ?? و سازند گورپی دربردارنده کروژن نوع ??و??? می باشد. ترسیم نمودارs1+s2 در برابر toc نشان می دهد که پتانسیل هیدروکربورزائی سازند پابده متوسط تا عالی و سازند گورپی ضعیف تا خوب است. با ترسیم نمودار جونز مشخص شده است به دلیل تغییرات متوالی سطح آب دریا در زمان نهشته شدن، این سازندها تلفیقی از چند رخساره را دارا می باشند. همچنین ترسیم نمودار اسمیت نشان می دهد این دو سازند در عمقی قرار گرفته اند که توانایی نفت زائی را دارا می باشند. نتایج آنالیز کروماتوگرافی گازی، بلوغ متوسط، برتری مواد الی دریایی به قاره ای و محیط رسوب گذاری احیایی را برای این سازندها مشخص کرده است. اندازه گیری شدت انعکاس ویترینایت نمونه های سازند پابده و گورپی حاکی از بلوغ مناسب این سازند ها برای زایش نفت می باشد، چنانچه نمودار تغییرات شدت انعکاس ویترینایت و نوع کروژن نیز ورود سازند های پابده و گورپی به پنجره نفتی را تأیید می کند. ترسیم نمودار تغییرات tmax در برابر %ro و نمودار تغییرات %ro در برابر pi علاوه بر تأیید بلوغ مناسب این سازندها، نشان داد که پدیده جابجایی نفت مخازن آسماری و بنگستان از درون این سنگ ها محتمل است. در نهایت می توان گفت این سازندها با توجه به دارا بودن شرایط لازم برای زایش نفت، می توانند به عنوان سنگ منشأ نفت مخازن آسماری و بنگستان این میدان عمل کرده باشند.

بررسی پایداری عملکرد لاین های زمستانه کلزا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  معصومه جعفری   بهرام علیزاده

برای مطالعه پایداری عملکرد لاین های کلزا، یکسری آزمایشاتی در ایستگاه های کرج، تبریز، کرمانشاه، اراک و همدان با استفاده از ده لاین زمستانه کلزا به همراه 2 رقم شاهد و 3 لاین امیدبخش (جمعاً 15 ژنوتیپ) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار به مدت 2 سال زراعی (1390-1388) اجرا شد. تجزیه واریانس ساده در محیط های مختلف نشان داد که بین ژنوتیپ ها از لحاظ عملکرد دانه اختلاف معنی داری در سطح احتمال یک درصد وجود دارد. این امر نشان می دهد که تنوع ژنتیکی در لاین های مورد بررسی وجود دارد و از این تنوع می توان در برنامه های به نژادی استفاده کرد. تجزیه واریانس مرکب حاکی از معنی دار بودن اثر متقابل سه جانبه ژنوتیپ × سال × مکان در سطح احتمال یک درصد بود. لاین های 1 (l183)، 9 (hw101)، 6 (sw101)، 13 (karaj1)، 14 (karaj2) و 8 (sw103) به ترتیب با عملکرد دانه 647/4، 595/4، 556/4، 443/4، 441/4 و 306/4 تن در هکتار نسبت به میانگین کل (209/4 تن در هکتار) برتری داشتند و دارای متوسط رتبه پایین تری نسبت به سایر ژنوتیپ ها بودند. بعلاوه واریانس رتبه این ژنوتیپ ها نیز کم بود. برای تعیین ژنوتیپ های پایدار، تجزیه پایداری با استفاده از 9 روش مختلف انجام شد. مطابق روش فینلی و ویلکینسون (1963) ژنوتیپ های شماره 6 (sw101)، 8 (sw103)، 9 (hw101) و 14 (karaj2) جزو ارقام پرمحصول و دارای سازگاری عمومی خوب بودند. ژنوتیپ های 6، 9 و 14 از لحاظ پارامترهای پایداری مختلف مانند واریانس محیطی، ضریب تغییرات، واریانس درون مکانی لین و بینز و ضریب تغییرات درون مکانی لین و بینز نیز جزوه ارقام پرمحصول و پایدار شناخته شدند. تجزیه پایداری به روش ابرهارت و راسل نشان داد که بین ژنوتیپ ها از لحاظ عملکرد دانه تفاوت های معنی دار در سطح احتمال 5 درصد وجود دارد. واریانس مربوط به محیط (خطی) معنی دار بود که بیانگر وجود رابطه خطی بین عملکرد ژنوتیپ ها در هر محیط با شاخص محیطی است. ژنوتیپ های شماره 1 (l183)، 6 (sw101)، 8 (sw103)، 9 (hw101)، 13 (karaj1) و 14 (karaj2) با دارا بودن میانگین عملکری بیشتر یا نزدیک میانگین کل آزمایش ها (209/4 تن در هکتار) و همچنین دارا بودن ضریب رگرسیون تقریباً معادل یک و بالاخره واریانس انحراف از خط رگرسیون غیر معنی دار، جزو ارقام پر محصول و پایدار بودند. به ویژه آنکه ضریب تبیین برخی از این ژنوتیپ ها مانند ژنوتیپ های شماره 9 و 13 نیز مثبت و معنی دار بود (به ترتیب**714/0 و**657/0). بنابراین از ژنوتیپ های منتخب این آزمایش می توان در مطالعات تکمیلی و نهایتا برای کشت در اقالیم سرد و معتدل سرد کشور به ویژه در مناطق مورد بررسی این تحقیق استفاده کرد. ضریب همبستگی رتبه ای بین پارامتر های اکووالانس ریک و واریانس پایداری شوکلا بسیار بالا بود، که استفاده یکی از آنها و ترجیحاً واریانس پایداری شوکلا توصیه می شود. روند مشابهی در مورد دو پارامتر پایداری واریانس محیطی و ضریب تغییرات با بقیه پارامترهای پایداری مشاهده شد. در این آزمایش، تنها بین معیار ضریب تغییرات درون مکانی و متوسط عملکرد ضریب همبستگی رتبه ای مثبت و معنی داری (539/0) به دست آمد. این موضوع بیانگر آن است که استفاده از این معیار، مطمئن تر بوده و منجر به گزینش ارقام پر محصول و پایدار خواهد شد. به هنگام استفاده از پارامتر های مختلف پایداری و نبود همبستگی رتبه ای قوی بین آن ها و عملکرد دانه نیز بهتر است که تلفیقی از روش های مختلف پایداری استفاده شود.

بررسی روند بلوغ سنگ های منشأ نفت در یک مقطع شمالی-جنوبی فروافتادگی دزفول - جنوب غرب ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1392
  حامد امیری   بهرام علیزاده

هدف از انجام این مطالعه، بررسی تغییرات بلوغ سنگ های منشأ نفت در راستای شمالی - جنوبی فروافتادگی دزفول، شامل میدان های مارون، مسجد سلیمان و دارخوین است. بدین منظور نتایج حاصل از آنالیز پیرولیز راک ایول نمونه های خرده های حفاری سازندهای پابده، کژدمی و گرو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نمودار toc در برابر s1+s2، سازند پابده در میدان های مارون، مسجدسلیمان و دارخوین به ترتیب واجد پتانسیل هیدروکربنی مناسب تا بسیار خوب، ضعیف تا مناسب و بسیار ضعیف تا خوب است. همچنین بر اساس این نمودار، سازندهای کژدمی و گرو در میدان مارون در محدوده پتانسیل زایشی بسیار خوب قرارگرفته اند. در میدان مسجدسلیمان نیز سازندهای کژدمی و گرو پتانسیل زایشی خوب و بسیار خوب را نشان می دهند و همین سازندها در میدان دارخوین در محدوده پتانسیل زایشی مناسب تا بسیار خوب قرار می گیرند.

بررسی داده های حاصل از آنالیز gc و py-gc در برخی از میادین نفتی دشت آبادان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  مهین مقصودی   بهرام علیزاده

دشت آبادان زون ساختاری واقع در انتهای جنوب غربی زاگرس است. هدف از این مطالعه بررسی ژئوشیمیایی سازندهای سرگلو، گرو، گدوان و کژدمی به عنوان سنگ های منشأ احتمالی و تعیین مشارکت این سازندها در هیدروکربورزایی، مطالعه نفت های موجود در مخازن (سروک، گدوان، فهلیان) دشت آبادان و تعیین پارامترهای نوع ماده آلی، بلوغ، بررسی ارتباط ژنتیکی بین نفت ها و تطابق نفت ها با سازندهای مورد مطالعه می باشد. در این مطالعه 37 نمونه از سنگ های منشأ احتمالی مورد آنالیز پیرولیز کروماتوگرافی گازی، 73 نمونه بیتومن و 35 نمونه نفت مورد آنالیز کروماتوگرافی گازی قرار گرفتند. نمودار pr/nc17 در مقابل ph/nc18 و پارامترهای pr/ph، cpi، waxiness، tar حاکی از کروژن نوع iii و ii-iii، محیط ته نشست احیا تا نیمه اکسیدان و بلوغ پایین سازند پابده و گورپی می باشند. همچنیین این پارامترها بیانگر ماده آلی دریایی سازند گدوان و مخلوط ماده آلی دریایی و خشکی سازند کژدمی، گرو و سرگلو می باشند. بلوغ سازند کژدمی از حد نابالغ تا بالغ تغییر می-کند، به طوریکه بیشترین بلوغ مربوط به آزادگان شمالی، سپهر، آب تیمور، امید، ماهشهر و پایین ترین بلوغ این سازند مربوط به آزادگان جنوبی و هندیجان می باشد. سازند گدوان در محدوده پنجره نفت قرار دارد، بیشترین بلوغ این سازند در آزادگان و کم ترین بلوغ در میدان هندیجان می باشد. بیشترین بلوغ سازند سرگلو در میدان دارخوین و جفیر و پایین ترین بلوغ مربوط به میدان هندیجان و آزادگان جنوبی است. بررسی نمونه های نفت با استفاده از آنالیز کروماتوگرافی گازی بیانگر سنگ منشأ با ماده آلی دریایی و محیط ته نشست احیایی سنگ منشأ نفت تمام مخازن دشت آبادان است. باتوجه به تغییرات بلوغ، مخازن دشت آبادان در دو گروه با بلوغ بالا (مخزن فهلیان، کژدمی و گدوان) و بلوغ پایین (مخزن ایلام، سروک و داریان) دسته بندی شدند. نتایج آنالیزهای تکمیلی (gc)، پارامترهای pr/ph، cpi، waxiness، tar نشان دادند که نفت مخزن سروک می تواند از مراحل اولیه بلوغ و زایش نفت، سنگ منشأ باشد، به همین دلیل بلوغ پایین تری نسبت به مخزن فهلیان و گدوان دارد، همچنین احتمالا سازند کژدمی در میادین با بلوغ بالا در شارژ نفت مخزن سروک مشارکت داشته است. به علت بلوغ پایین سازند گرو و سرگلو در بخش غربی دشت آبادان و تشابه نفت مخازن آن با نفت حوضه mesopotamian عراق احتمال مشارکت سازند سلی و یاماما در تولید نفت مخازن این بخش وجود دارد. باتوجه به بلوغ بالای سازند کژدمی در بخش شرقی دشت آبادان می توان نتیجه گرفت که سازند گرو در این بخش به بلوغ کامل رسیده باشد و مخازن این بخش را شارژ کرده است.

مدل سازی دو بعدی سیستم های نفتی میادین آغاجاری و پازنان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  پیمان دارابی   بهرام علیزاده

سیستم نفتی شامل همه فرایندها و عناصری است که حضور آن¬ها برای بوجود آمدن یک تجمع هیدروکربنی در طبیعت ضروری می باشد. از این رو مدل سازی به منظور درک و پیش بینی سیستم نفتی ابزاری بسیار کارآمد محسوب می شود. هدف از این مطالعه، مدل¬سازی دو بعدی سیستم¬های نفتی میادین آغاجاری و پازنان به منظور تعیین سطح بلوغ، زمان زایش و رانش هیدروکربن از سنگ¬های منشأ (پابده، کژدمی و گرو) در طی زمان می¬باشد. در ابتدا با استفاده از داده¬های گرافیک ول لاگ و نرم¬افزار rockwork مقطعی به طول 124 کیلومتر رسم گردید. داده¬های دمایی ته¬چاه با استفاده از فرمول waples تصحیح و لیتولوژی سازندها برای وارد کردن به نرم¬افزار به صورت کد تعریف شدند. سازند پابده در میادین پازنان و آغاجاری با داشتن toc = %1 - %5 و hi = 400 – 500 mghc / gr toc یک سنگ منشأ با توان هیدروکربور¬زایی عالی محسوب می¬شود. سازند کژدمی یک سنگ منشأ بسیار غنی از مواد آلی (toc = %1 - %4) و توان هیدروکربورزایی نسبتاً خوب (hi = 400 – 300 mg hc /gr toc) با tmax بین 447-435 درجه سانتیگراد و انعکاس ویترینایت 7/0 تا 1 درصد در مرحله کاتاژنز قرار دارد و یک سنگ منشأ فعال محسوب می¬شود. سازند گرو با داشتن کربن آلی متغیر (toc = 0/5 – 1/5) و شاخص هیدروژن کم (hi < 200 mg hc /gr toc) یک سنگ منشأ ضعیف را تداعی می¬کند و احتمالاً علت آن تأثیر بلوغ می¬باشد (ro=1-1/3). بر اساس اطلاعات دمایی و انعکاس ویترینایت مقدار جریان حرارتی در میادین آغاجاری و پازنان در محدوده 54-46 mw/m2 محاسبه شده که این مقدار در حواشی و مرز بین دو میدان نسبت به سایر قسمت¬های میادین بیشتر می¬باشد. سازند پابده، در قسمت¬های کناری میادین آغاجاری و پازنان به ترتیب حدود 6-5 و 7-6 میلیون سال پیش وارد پنجره نفت¬زایی شده است (انعکاس ویترینایت 48/0 الی 55/0 درصد و نرخ تبدیل (transformation ratio, tr) بالای 10 درصد) و در قسمت¬های میانی میدان نفتی آغاجاری وارد پنجره نفت¬زایی نشده است ولی در بخش میانی میدان پازنان سنگ منشأ پابده حدود 3 الی 5 میلیون سال پیش وارد پنجره نفت¬زایی شده است. سازند کژدمی، در مرکز میادین آغاجاری و پازنان به ترتیب حدود 20- 18 و 26-24 میلیون سال پیش(انعکاس ویترینایت 55/0 الی 6/0 درصد و tr بالای 10 درصد) و در حاشیه حدوداً 24-25 و 30-28 میلیون سال پیش وارد پنجره نفت¬زایی شده است و در زمان حال در پیک پنجره نفت¬زایی قرار دارد (انعکاس ویترینایت 7/0 الی 85/0 درصد و tr بالای 50 درصد). رانش نفت از سنگ منشأ کژدمی در قسمت¬های میانی میادین آغاجاری و پازنان به ترتیب 8 -6 و 10-8 میلیون سال پیش و در حواشی به ترتیب 10 -8 و 11-10میلیون سال پیش شروع شده است (انعکاس ویترینایت 65/0 درصد و tr بالای 30 درصد). سنگ منشأ گرو، در مرکز میادین آغاجاری و پازنان به ترتیب حدود 93-91 و 96-94 میلیون سال پیش و حاشیه این میادین به ترتیب 98-96 و 96-94 میلیون سال پیش وارده پنجره نفت¬زایی شده است (انعکاس ویترینایت 5/0 درصد و tr بالای 10 درصد). رانش نفت از سنگ منشأ گرو، در مرکز میادین آغاجاری و پازنان به ترتیب حدود 25- 23 و 35-33 میلیون سال پیش و در کناره¬های این میادین به ترتیب 45 و 45-40 میلیون سال پیش شروع شده است. در زمان حال سنگ منشأ گرو، در میادین مذکور در آستانه پنجره گاز¬زایی قرار دارد (انعکاس ویترینایت 1 الی 2/1 درصد). به طور کلی میزان بلوغ از قسمت شمال¬غربی میدان آغاجاری به طرف مرکز این میدان کاهش و از مرکز میدان به طرف مرز دو میدان افزایش و دوباره از مرز بین دو میدان به طرف مرکز میدان پازنان کاهش، و از مرکز به طرف حاشیه افزایش می¬یابد.

تعیین شاخص بلوغ با استفاده از تلفیق داده¬های ژئوشیمیایی، پتروفیزیکی و لرزه¬ای در یکی از میادین نفتی ایران
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  حسن ولی نسب   علی کدخدائی

یافتن روش¬های کاربردی به منظور کاهش هزینه¬های اکتشافی و صرفه¬جویی در وقت، می¬تواند کمک موثری در اکتشاف منابع هیدروکربنی داشته باشد. اکتشاف منابع هیدروکربنی نیازمند مطالعه و بررسی دقیق سنگ منشأ می-باشد. محتوای کربن آلی و بلوغ حرارتی مهم¬ترین فاکتورهای ژئوشیمیایی جهت ارزیابی سنگ منشأ محسوب می-شوند. در سنگ¬های منشأ دارای مقدار کافی ماده آلی، بلوغ حرارتی مهم¬ترین پارامتر جهت تولید اقتصادی هیدروکربن به شمار می¬رود. بلوغ حرارتی در واقع یک شاخص برای تعیین حداکثر دمایی است که سازند طی مراحل مختلف هیدروکربن¬زایی به آن رسیده است. این پارامتر می¬تواند از روش¬های ژئوشیمیایی مختلفی تخمین زده شود. در این مطالعه از ضریب انعکاس ویترینایت و tmax به منظور تعیین بلوغ حرارتی سازند کژدمی در میدان جفیر (دشت آبادان) استفاده شده است. با در نظر گرفتن اهمیت بلوغ حرارتی و کمبود داده های مربوطه در مناطق اکتشافی، توسعه یک روش نوین برای تخمین مستقیم این پارامتر از لاگ¬های چاه¬پیمایی و داده¬های لرزه¬ای هدف این مطالعه قرار گرفت. در این روش ابتدا با استفاده از لاگ¬های چاه¬پیمایی نوترون، مقاومت، صوتی و چگالی، بلوغ حرارتی با بکارگیری تابع شاخص بلوغ در محل چاه¬ها (3چاه) محاسبه و سپس مقادیر شاخص محاسبه شده به عنوان ورودی آنالیز چند نشانگری برای بدست آوردن رابطه منطقی با نشانگرهای لرزه¬ای مورد استفاده قرار گرفت. در این مطالعه وارون¬سازی داده¬های لرزه¬ای براساس الگوریتم برپایه مدل به خاطر دقت بالا صورت گرفت و امپدانس صوتی حاصله به عنوان نشانگر بیرونی، به منظور تخمین شاخص بلوغ بکار برده شد. امپدانس صوتی بالاترین ضریب همبستگی را با شاخص بلوغ نشان داد و به عنوان بهترین نشانگر انتخاب گردید. در نهایت شاخص بلوغ با ضریب تطابق 95% توسط نشانگرهای لرزه¬ای تخمین زده شد. نتایج این مطالعه می¬تواند جهت ارزیابی تغییرات بلوغ حرارتی سازند کژدمی به عنوان سنگ منشأ احتمالی، در حجم داده¬های لرزه¬ای 3d موجود و همچنین تعیین مکانهای مناسب به منظور نمونه¬برداری بعدی برای انجام آنالیزهای آزمایشگاهی ژئوشیمیایی مورد استفاده قرار بگیرد. علاوه بر این مقادیر بلوغ اندازه¬گیری شده می¬تواند با دقت بالاتری به نقاطی از میدان که امکان حفاری در آن وجود نداشته، تعمیم داده شود. محاسبات نشان دادند که سازند کژدمی در میدان نفتی مورد مطالعه با مقادیر شاخص بلوغ بین 8 تا 11 در محدوده پنجره نفتی قرار گرفته است. همچنین مقاطع شاخص بلوغ بدست آمده از داده¬های لرزه¬ای بیانگر آنند که سازند کژدمی در یال¬های جنوبی تاقدیس¬ها به خاطر عمق تدفین بیشتر نسبت به سایر قسمت¬ها از نظر پختگی از بلوغ بالاتری برخوردار می باشند.

بررسی ژئوشیمیایی میادین نفتی یادآوران، دارخوین و امید در دشت آبادان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  کامران رضایی مولود   بهرام علیزاده

داده های راک ایول این میادین نشان می دهد سازند کژدمی بیشترین پتانسیل هیدروکربنی را دارد. بر اساس نمودارtmax در برابر hi و pi سازند پابده، کژدمی وگورپی در این میادین نابالغ، سازند گدوان در چاه های دارخوین 1 و حسینیه 1 در اوایل پنجره نفتی و در بقیه چاه ها نابالغ می باشند .سازند گرو و سرگلو در این میادین وارد پنجره نفتی شده اند. بر اساس داده های gc سازند کژدمی¬کروژن نوع ii-iii و ii و محیط ته-نشینی احیایی دارد. سازند گدوان کروژن نوع ii و محیط احیایی، گرو نوع ii-iii و محیط احیایی و سازند سرگلو کروژن نوع ii و محیط احیایی دارد. داده¬های gc برای نمونه نفت ها محیط کربناته احیایی و کروژن نوع ii را نشان می¬دهند. نمودار ستاره ای نسبت های آلکان های نرمال نشان می دهد که نفت¬های مورد مطالعه دارای سنگ منشاء یکسان هستند. بر اساس نمودار سه تایی استران ها، نفت های مطالعه شده دارای محیط ته نشینی بین دریای باز و محیط پارالیک هستند. مقادیر پایین نسبت مورتان به هوپان نشان دهنده ورود کم مواد قاره¬ای به محیط ته نشینی سنگ منشاء نفت¬ها می¬باشد. شاخص گاماسران محیط با شوری پایین و نسبت استران به هوپان مواد آلی با منشاء باکتریایی را برای نمونه های نفت نشان می دهند. نسبت هوپان c30/ c29در برابر هوپانc34 /c35 نشان دهنده محیط ته نشینی کربناته برای نمونه های نفت می باشد. نمودار mdbt/mp سنگ منشاء کربناته- مارلی دریایی را برای نمونه های نفت نشان می دهد. در نفت های مطالعه شده با افزایش بلوغ مقدار api افزایش می یابد. بر اساس نسبت های بیومارکری شاخص بلوغ ماده آلی بلوغ نفت های مخزن فهلیان بیشتر از مخزن گدوان و سروک می باشد. تولید در اوایل پنجره نفتی و وجود ترکیبات nso می¬تواند از دلایل سنگینی نفت های سروک باشد. نفت های مطالعه شده دارای سن ژوراسیک و اوایل کرتاسه می باشند که به احتمال زیاد سازند گرو منشاء اصلی آنها می باشد. همچنین احتمالا مهاجرت نفت های سازند سوله¬ی عراق به سن ژوراسیک پایانی و اوایل کرتاسه، معادل با سازند گرو و سازند یاماما به سن کرتاسه پایینی، معادل با فهلیان در شارژ میادین نفتی ایران نقش داشته است.

بررسی داده های راک ایول در برخی از میادین نفتی دشت آبادان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  فروغ حمیدی   بهرام علیزاده

دشت آبادان در جنوب غرب ایران واقع شده و همچنین شامل نواحی شمالی خلیج فارس می شود. این حوضه رسوبی بعد از فروافتادگی دزفول بزرگترین تجمع نفتی ایران را دارا می باشد. این مطالعه با هدف تعیین خصوصیات ژئوشیمیایی ماده آلی موجود در سازندهای سرگلو، گرو، گدوان، کژدمی، گورپی و پابده و نیز ارزیابی پتانسیل هیدروکربن زایی آن ها به عنوان سنگ های منشاء احتمالی در دشت آبادان انجام شده است. براساس نمودار ون کرولن کروژن نمونه های سازند سرگلو به طور عمده نوع ii تعیین شده است، که بیانگر شرایط احیایی، شرایط احیایی دریایی با فراوانی مواد آلی جلبکی در محیط رسوبگذاری است. سازند سرگلو میادین نفتـی آزادگان و دارخوین با توجه به مقادیر بالای مواد آلی موجود در آن دارای توان هیدروکربنی خوب تا خیلی خوب می باشد و بر اساس نمودار شاخص هیدروژن (hi) به tmax این سازند به عنوان سنگ منشا احتمالی در میدان نفتی دارخوین و آزادگان با رسیدن به مرحله کاتاژنز توانسته اند در مسیر بلوغ حرارتی قرار بگیرد و در تولید نفت شرکت داشته باشد. با توجه به پارامترهای کمیت ماده آلی و بلوغ، سازند گرو میادین جفیر و دارخوین دارای مقادیر toc و tmax بالایی بوده و وارد پنجره نفتی شده اند. این سازند در میدان نفتی آزادگان بدلیل داشتن مقادیر tmax احتمالا نقشی در هیدروکربور زایی نداشته است. در این مطالعه بیشترین میزان محتوای کل کربن آلی (toc) سازند کژدمی، در میادین ماهشهر و هندیجان به ترتیب با میانگین 4/3% و 3/3% تعیین شده است، این مطلب بیانگر پتانسیل هیدروکربن زایی خیلی خوب این سازند در میادین مذکور می باشد. محتوای شاخص هیدروژن (hi) و شاخص اکسیژن (oi) کروژن ماده آلی این سازند را در محدوده کروژن های نوع ii و ii-iii و در برخی از میادین iis تا ii-iii قرار می دهد و بر اساس کیفیت ماده آلی نیز دارای پتانسیل تولید نفت و گاز می باشد. همچنین بیانگر رسوبگذاری سازند کژدمی در شرایط احیایی تا محیط های حدواسط است. در نهایت می توان گفت سازند کژدمی در میادین آبتیمور، جفیر، سپهر، امید، اروند، خرمشهر، ماهشهر و چاه شماره 7 میدان آزادگان با داشتن خصوصیات سنگ منشأ از لحاظ مقدار ماده آلی و حضور در پنجره نفت زایی به عنوان سنگ منشأ در محدوه زایش نفت محسوب می شوند و در مابقی میادین بدلیل پختگی کمتر، سنگ منشأ نابالغ در نظر گرفته می شوند. بر اساس نتایج بدست آمده از سازندهای گدوان، گورپی و پابده میادین نفتی دشت آبادان می توان نتیجه گرفت که بیشترین میزان محتوای کل کربن آلی (toc) سازند پابده، در میادین بندکرخه و آبتیمور با میانگین 12/2% و 46/2% می باشد، این مطلب بیانگر پتانسیل هیدروکربن زایی خیلی خوب این رسوبات است. همچنین بیشترین میزان ماده آلی کل سازند گورپی و گدوان به ترتیب در میدان اروند و سپهر با میانگین 21/1% و 44/1% می باشد. شاخص هیدروژن و شاخص اکسیژن در تمام میادین، ماده آلی موجود در سازندهای گورپی و گدوان را کروژن های نوع iii و کروژن نمونه های پابده را تلفیقی از نوع iii و ii-iii که معرفی می نماید و براساس کیفیت ماده آلی نیز دارای پتانسیل تولید گاز و مقدار جزئی نفت می باشند. در نهایت، سازندهای گرو و سرگلو با توجه به مقادیر نسبتاً بالای مواد آلی و بلوغ کافی به عنوان سنگ های منشأ احتمالی نفت در میادین نفتی دشت آبادان محسوب می شوند و در میادین سهراب، یاران، آزادگان، کوشک و حسینیه بدلیل بلوغ پایین توانایی تولید نفت را ندارند در نتیجه احتمالا سازندهای یاماما و سوله ی عراق مخازن این میادین را شارژ می کنند. همچنین با توجه به اینکه سازند کژدمی نیز از لحاظ بلوغ حرارتی از سازندهای گرو و سرگلو تبعیت می کند، می توان نتیجه گرفت در میادینی که (آبتیمور، سپهر، امید، خرمشهر، ماهشهر) سازند کژدمی در محدوده نفت زایی قرار دارد به احتمال فراوان سازند گرو که از لحاظ عمقی حدود 800-1000 متر عمیق تر می باشد در پنجره نفتی قرار گرفته است

مقایسه ژئوشیمیایی میادین امید، دارخوین و خرمشهر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  مهدی معین خیاط   بهرام علیزاده

امروزه با افزایش تعداد چاههای خشک و هزینه های اکتشاف مواد هیدروکربنی توجه به علم ژئوشیمی آلی روز به روز افزایش می یابد. آنالیزها و ارزیابی های ژئوشیمیایی به عنوان یک ابزار قدرتمند و کاربردی برای فهم و شناخت منشا نفت، مهاجرت و تجمعات نفتی و کاهش ریسک اکتشاف موفقیت آمیز بوده است. این موارد با تکیه بر تطابق نفت- سنگ منشا و ارزیابی ژئوشیمیایی سنگ منشا با تکیه بر مطالعه بیومارکرها، پیرولیز راک-ایول صورت میگیرد. در این پروژه بعد از برداشت نمونه ها از میادین، تعدادی از نمونه ها جهت انجام آنالیزهای ژئوشیمیایی انتخاب خواهند شد. نمونه های موردنظر به وسیله روشهای آنالیتیکال استاندارد در آزمایشگاه ژئوشیمی نفت دانشگاه شهیدچمران اهواز مورد آنالیز قرار گرفته و نتایج به کمک نمودارهای موردنظر و نرم افزارهای مربوطه تجزیه و تحلیل شده و تفسیر میگردد.

بررسی دادههای gc- ms در برخی از میادین نفتی دشت آبادان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1393
  معصومه قدیمیان فرد   بهرام علیزاده

هدف از این مطالعه مقایسه نفت های افق های مختلف میادین نفتی دشت آبادان و همچنین شناسایی سنگ های منشأ احتمالی و بلوغ آنها با استفاده از پارامترهای بیومارکری تعیین کننده نوع ماده آلی، محیط ته نشست و بلوغ ماده آلی بدست آمده از آنالیز تکمیلی کروماتوگرافی گازی – طیف سنجی جرمی می باشد. بدین منطور 50 نمونه سنگ منشأ احتمالی پابده، کژدمی، گدوان، گرو و سرگلو از میادین نفتی آزادگان، حسینیه، کوشک، دارخوین، خرمشهر، اروند، هندیجان، سپهر، جفیر، آب تیمور، امید و بندکرخه و 50 نمونه نفت از مخازن گورپی، ایلام، سروک، کژدمی، داریان، گدوان و فهلیان از میادین نفتی آزادگان، حسینیه، کوشک، هندیجان، سپهر، ماهشهر و آب تیمور مورد آنالیز دستگاه gc-ms قرار گرفتند. پارامترهای sterane/hopane،c23 tricyclic terpan/c30 hopane؛ و شاخص گاماسران نشان داد که بیشتر نمونه سنگ های منشأ پابده، کژدمی، گدوان، گرو و سرگلو در میادین نفتی آزادگان، حسینیه، کوشک، دارخوین، خرمشهر، اروند، هندیجان، سپهر، جفیر، آب تیمور، امید و بندکرخه ماده آلی نوع ii و ii/iii می باشد. توزیع استران های c27، c28 و c29، نسبت هوپان های c35s/c34s، c29/c30 hopane، c31r/c30hopane، c26/c25، نشان می دهد که رسوبات مورد مطالعه از نوع کربناته و شیلی دریایی هستند. نسبت های بلوغ بیومارکری شامل c32 22s/(22s+22r)، ،c29??/(??+??) c2920s/(20s+20r)، ts/(ts+tm)، c29ts/(c29ts+c29hopane) نشان می دهند که نمونه های سازند پابده؛ کژدمی و برخی نمونه های سازند گدوان در میادین آزادگان، حسینیه و کوشک در محدوده نابالغ (immature) بوده در حالی که سازند کژدمی در میادین سپهر، امید، جفیر و خرمشهر و سازند گرو و سرگلو در محدوده پنجره نفتی قرار دارند. نمونه های نفت مخازن فهلیان، گدوان، داریان، کژدمی، سروک، ایلام و گورپی با توجه به پارامترهای sterane/hopane؛ c23 tricyclic terpan/c30 hopane، وشاخص گاماسران ماده آلی نوع ii و ii/iii را نشان می دهند. توزیع استران های c27، c28 و c29، نسبت هوپان های c35s/c34s، c29/c30 hopane، c31r/c30hopane، تری ترپان های سه حلقه ایی c26/c25، نشان می دهد که رسوبات مورد مطالعه از نوع کربناته – مارنی و شیلی دریایی هستند. نسبت های بلوغ بیومارکری شامل c32 22s/(22s+22r)، c29 ??/(??+??)، c29 20s/(20s+20r)، ts/(ts+tm)، c29ts/(c29ts+c29hopane) نشان می دهند که در محدوده پنجره نفتی و پیک زایش نفتی قرار دارند. نفت مخازن میادین نفتی دشت آبادان از نظر نوع ماده آلی در یک دسته، ماده آلی باکتریایی و احیایی قرار دارند ولی از نظر بلوغ در دو دسته: بلوغ بالاتر (مخازن فهلیان، گدوان و کژدمی) و بلوغ پایین تر (سروک، ایلاو و گورپی) تقسیم می شود. با توجه به تطابقی که از لحاظ بلوغ حرارتی بین نفت های مورد مطالعه و سازندهای گرو و کژدمی در ایران و سازندهای یاماما و سولی در عراق صورت گرفت می توان گفت که: سازند گرو در ایران و سازندهای یاماما و سولی در عراق از لحاظ بلوغ حرارتی توانایی تولید چنین نفت هایی را دارند. سازند کژدمی در برخی از میادین با داشتن بلوغ لازم برای تولید نفت سنگین احتمالا تأثیر عمده ای در سنگینی نفت مخازن سروک و ایلام داشته است

ارزیابی پتروفیزیکی سازند سروک در میدان نفتی آزادگان با استفاده از داده های چاه نگاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1393
  مسعود حقیقی   بهرام علیزاده

میدان نفتی آزادگان با حجم در جای نفت بالغ بر 33 میلیارد بشکه و وسعتی در حدود 900 کیلومتر مربع، از جمله میادین فوق عظیم نفتی در حال توسعه جهان، در 80 کیلومتری جنوب غرب اهواز واقع شده است. بالای 80 درصد نفت این میدان در مخزن سروک با لیتولوژی کربناته قرار دارد. مطالعات پتروفیزیکی در مخازن نفتی کربناته به دلیل متغیر و غیرقابل پیش بینی بودن خصوصیات پتروفیزیکی این مخازن از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مطالعه مخزن سروک در میدان نفتی آزادگان مورد بررسی پتروفیزیکی و ژئوشیمیایی قرار گرفته است. هدف این پژوهش، مطالعه ژئوشیمیایی نفت مخزن سروک، همراه با بررسی روند تغییرات پارامترهای اساسی پتروفیزیکی نظیر حجم شیل، تخلخل کل، تخلخل مفید، اشباع آب، حجم هیدروکربن قابل جابجایی، سطوح تماس سیالات و در نهایت زون بندی این مخزن می باشد. بر این اساس جهت بهینه سازی اشباع آب و تخلخل مفید محاسبه شده بطور هم زمان دو روش ارزیابی قطعی و احتمالی استفاده گردید و ضمن مقایسه مقادیر بدست آمده، روش احتمالی بعنوان ابزار تفسیر استفاده گردید. اشباع آب با روش های مختلف محاسبه و مشخص شد که در زون های با حجم شیل بالا روش ایندونزیا نسبت به روش آرچی مقادیر دقیق تری را ارائه می نماید ولی پاسخ این دو روش در زون های تمیز یکسان است. جهت بدست آوردن مقدار بهینه ضریب سیمان شدگی در فرمول آرچی، بطور هم زمان از سه روش پیکت، شل و بورآیی استفاده گردید و ضمن مقاسیه مقادیر بدست آمده روش بورآیی انتخاب گردید. نکته مهم در این پژوهش انجام آنالیز حساسیت سنجی جهت بررسی تاثیر حدود برش برای تخلخل و اشباع آب در میدان مورد مطالعه می باشد که برخلاف master development plan (mdp) ارائه شده جهت توسعه این میدان (حدود برش را به صورت یکجا برای کل میدان حساب می کند)، بصورت ناحیه ای محاسبه گردید و در نهایت نتایج حاصله منجر به تولید صیانتی از این مخزن خواهد شد. با مطالعه نمودارهای پتروفیزیکی و نتایج آزمایش مکرر سازند، سطح تماس آب و نفت در عمق 2893.5 متری و گرادیان فشار نفت و آب به ترتیب معادل 0.394 و 0.51 پام بر فوت (psi/ft) تعیین شد. براساس نسبت dbt/phen و c29/c30 hopane نفت های موجود در مخزن سروک در یک محیط دریایی از سنگ های با لیتولوژی کربناتی منشأ گرفته اند. نسبت های sterane/hopane و terrigenous/aqueous ratio (tar) مخلوطی از مواد آلی جلبکی و باکتریایی را در محیط ته نشینی سنگ های منشأ نشان می دهند هر چند در بخش های شمالی میدان میزان مشارکت مواد آلی باکتریایی افزایش می یابد. مطالعات سنی نفت ها با استفاده از نمودار ایزوتوپ 13c در برابر pr/ph و بیومارکرهای مختلف مانند تری سیکلیک ترپان و الئنان سنگ های منشأ قدیمی تر از کرتاسه را معرفی می کند. استفاده از نسبت های به دست آمده بر مبنای واکنش های ایزومریزاسیون و اپیمریزاسیون استران های c29 و هوپان c32 برای تعیین بلوغ نشان می دهد نفت مخزن سروک در اوایل پیک زایش نفت (peak oil window) قرار گرفته است. در نهایت براساس پارامترهای محاسبه شده سازند سروک به 13 زون تقسیم شد و از میان آنها زون های 3، 5 و 6 بهترین زون¬های مخزنی معرفی شدند. ضخامت مفید، میانگین تخلخل مفید، میانگین اشباع آب و نسبت ضخامت مفید به کل برای هر زون محاسبه گردید و براساس نتایج حاصل روند میانگین اشباع آب از جنوب به شمال میدان افزایش و روند میانگین تخلخل مفید از جنوب به شمال میدان کاهش نشان می دهد. براساس داده¬های ژئوشیمیایی نفت مخزن سروک از سنگ¬های منشائی با لیتولوژی کربناته و به سن قدیمی تر از کرتاسه بوجود آمده¬اند.

تاثیر لیتولوژی بر خواص ژئوشیمیایی سه میدان مارون، منصوری واهواز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1393
  میلاد طهماسبی   بهرام علیزاده

در این مطالعه مخازن آسماری میدان های نفتی منصوری ، اهواز و مارون در فروافتادگی دزفول مورد مطالعه و بررسی قرار داده شد. سپس داده های ژئوشیمیایی مربوط به نفت مخازن آسماری با لیتولوژی سنگ منشا آن ها مورد مقایسه قرارگرفت. به همین منظور آنالیزهای مقدماتی شامل مراحل آسفالتین گیری و کروماتوگرافی ستونی، و هم چنین آنالیز های تکمیلی شامل روش های کروماتوگرافی گازی (gc) وکروماتوگرافی گازی طیف سنجی جــرمی(gc-ms) انجام شد که نتایج آن نشان می دهد تاثیر لیتولوژی بر خواص ژئوشیمیایی میدان مارون ، فراوانی استران c29 نسبت به استران های c28 و c27 در نفت های این میدان را نشان می دهد و در محدوده c14-c20 نفت های میدان اهواز بیان می شود. و هم چنین برای میدان منصوری ترپان های سه حلقه ای c26/c25 در برابر مقادیر بالای c31r/c30hopan برای آزمایشات ژئوشیمیایی ارائه می شود . می توان بیان کرد که بر اساس داده های به دست آمده، نتایج بیان گرتاثیر لیتولوژی میادین مذکور بر داده های ژئو شیمیایی می باشد. اکثر داده ها ثابت می کنندکه سنگ منشا هر سه میدان دریایی است. البته اختلاف اندک ویژگی های ژئوشیمیایی در سه میدان ممکن است به دلیل مسیرهای مختلف مهاجرت، دما و شرایط مخزنی متفاوت باشند . اما مطمئنا با توجه به شباهت زیاد داده های سنگ شناسی منطقه و تطبیق آن بر داده های ژئوشیمیایی که به دست آمده می توان بر دریایی بودن سنگ منشا و یکی بودن آن در تمام میادین تاکید داشت.

ارزیابی بلوغ حرارتی و مدل سازی تاریخچه تدفین در یکی از میادین نفتی دشت آبادان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1394
  سینا سقائی   بهرام علیزاده

هدف از این بررسی، مطالعه تاریخچه تدفین سنگهای منشاء حوضه رسوبی و بلوغ حرارتی یکی از میادین دشت آبادان با استفاده از روش مدلسازی میباشد که یکی از تکنیکهای غیرمستقیم در ارزیابی سنگهای منشاء است. مدلسازی تاریخچه تدفین و مهاجرت هیدروکربن ها توسط پارامتر-هایی از قبیل اطلاعات چینهشناسی منطقه و دادههای دستگاه آنالیز راک ایول و ضریب انعکاس ویترینایت انجام میشود.

تجزیه ژنتیکی صفات مرتبط با تحمل شوری در کلزای پاییزه (brassica napus l)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1382
  بهرام علیزاده   محمد مقدم

چکیده ندارد.

ارزیابی مقاومت به خشکی برخی از ارقام پاییزه کلزا (brassica napus l.)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1385
  فرنوش ملکشاهی   حمید دهقانی

چکیده ندارد.

بازسازی تاریخچه تدفین و بلوغ حرارتی میدان نفتی سیاه مکان با استفاده از داده های پیرولیز راک ایول و انعکاس ویترینایت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1388
  علی اپرا   بهرام علیزاده

میدان نفتی سیاه مکان در 40 کیلومتری شمال خاوری بندر گناوه و 45 کیلومتری جنوب غربی شهر گچساران در شمال خلیج فارس واقع شده است. این میدان که دارای روند شمال غرب- جنوب شرق می باشد توسط یک گسل تراستی با روند شمال غرب، جنوب شرق در مرز شمالی از میدان نفتی بی بی حکیمه جدا شده است. هدف از انجام این مطالعه، بازسازی تاریخچه تدفین و مدل-سازی حرارتی میدان نفتی سیاه مکان با استفاده از داده های پیرولیز راک ایول و انعکاس ویترینایت می باشد. به همین منظور تعداد 50 عدد خرده سنگ حفاری از سازندهای پابده، گورپی، ایلام، بخش معادل سورگاه و کژدمی مربوط به 2 حلقه چاه (2 و 4) مورد آنالیز راک ایول6، و از میان آنها 28 نمونه غنی از ماده آلی مورد آنالیز انعکاس ویترینایت قرار گرفتند. همچنین بازسازی تاریخچه تدفین و مدل سازی حرارتی بر اساس اطلاعات لاگ، زمین شناسی، چینه شناسی و آنالیز ژئوشیمیایی نمونه های چاه توسط برنامه pars basin modeling 1d صورت گرفت. نتایج حاصل از پیرولیز راک ایول نمونه های مورد مطالعه بر روی نمودار ون ـ کرولن (van-kervelen) و s2در مقابل toc نشان می دهد که تیپ کروژن سازندها بیشتر از نوع ii می باشد. برای ارزیابی میزان بلوغ حرارتی سنگهای منشاء از دیاگرام شاخص هیدروژن در مقابل tmax و نمودار تغییرات شاخص تولید (pi) در مقابل tmax استفاده شد. جایگاه این نمونه ها در نمودارهای فوق نشان می دهد که بیشتر نمونه های مورد مطالعه با رسیدن به مرحله کاتاژنز (ro>0.5) وارد پنجره نفتی شده و قادر به تولید نفت و گاز می باشند در حالیکه در چاه شماره 2 سازندهای پابده و گورپی هنوز به مرحله بلوغ (oil window) نرسیده و در حال ورود به مرحله کاتاژنز می باشند. جهت تعیین پتانسیل هیدروکربورزائی سنگ های منشاء از نمودار تغییرات s1+s2 در برابر toc و دیاگرام s2-toc استفاده گردید. استفاده از نمودارهای مذکور در این مطالعه نشان می دهد که سازندهای منشاء احتمالی از پتانسیل هیدروکربوری بالایی جهت تولید هیدروکربن برخوردار می باشند. مقدار tmax و ro میانگین سازند پابده در چاه شماره 2 به ترتیب برابر با 429 و 0/57 % و در در چاه شماره 4 برابر با 444 و 0/7% می باشد. همچنین مقدار tmax و ro میانگین برای سازند گورپی در چاه شماره 2 برابر با 431 و 0/58 % و در در چاه شماره 4 برابر با 447 و 84/0 می باشد. با توجه به این اعداد سازندهای پابده و گورپی از لحاظ میزان بلوغ حرارتی در چاه شماره 2 هنوز وارد مرحله کاتاژنز نشده اند و در حال ورود به پنجره نفتی هستند در حالیکه سازندهای مذکور در چاه شماره 4 در میانه پنجره نفتی قرار دارند. همچنین سازند شیل معادل سورگاه، با توجه به مقدار انعکاس ویترینایت و tmax آن در هر دو چاه2 و 4، از لحاظ درجه بلوغ، در میانه پنجره نفتی قرار دارد. نمودار تاریخچه تدفین برای میدان سیاه مکان نشان می هد که سازندهای آغاجاری، میشان و گچساران با نرخ رسوبگذاری بالاتری نسبت به دیگر سازندها نهشته شده اند که این نرخ تدفین بالا عمق بیشتر سازندهای قدیمی تر را باعث شده است. زمان و عمق ورود سازندها به پنجره نفتی بر اساس روش easy %roو tti و tmaxتوسط نرم افزار تعیین شده است. بر اساس روش easy %ro، چاه شماره 4، از عمق 2964 متری و بر اساس tmaxاز عمق3150 متری وارد پنجره بلوغ اولیه (%ro = 0.65) و از عمق 4567 متری وارد پنجره انتهایی تولید نفت (%ro =1) شده است. در این چاه سازند کژدمی از 8 میلیون سال پیش و در عمق 3770 متری و سازندهای گورپی و پابده به ترتیب از زمان 6 و 5 میلیون سال پیش و در عمق 3700 متری وارد پنجره نفتی شده اند. بر اساس روشtti ، سازند کژدمی از 7 میلیون سال پیش و در عمق 4000 متری وارد پنجره نفتی اولیه (tti= 15)، از 3 میلیون سال پیش و در عمق 4900 متری وارد مرحله انتهایی کاتاژنز و تولید نفت (tti= 75) و سازندهای گورپی و پابده به ترتیب از زمان 5 و 3 میلیون سال پیش و در عمق های 4150 و 3900 متری وارد پنجره نفتی اولیه شده اند. چاه شماره 2 بر اساس روش easy %ro، از عمق3987 متری و بر اساس tmax از عمق 4118 متری وارد پنجره نفتی شده است. در این چاه بخش پایینی سازند پابده و سازندهای گورپی، ایلام، سورگاه و سروک وارد پنجره بلوغ اولیه شده اند. همچنین بر اساس روشtti ، تنها سازند سروک از 3 میلیون سال قبل و در عمق 4900 متری وارد پنجره بلوغ اولیه شده است. در نهایت می توان گفت که چاه شماره 4 به علت گرادیان حرارتی بیشتر، از پختگی و میزان نفت زایی بیشتری نسبت به چاه-2 برخوردار می باشد.

مدل سازی تاریخچه تدفین و ارزیابی بلوغ حرارتی میدان نفتی رگ سفید بر اساس دادهای راک ایول و انعکاس ویترینایت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1388
  محدثه جانباز   بهرام علیزاده

مدل سازی بلوغ حرارتی کاربرد گسترده ای در ارزیابی ریسک اکتشاف داشته و مهم ترین هدف مدل سازی تولید نفت وگاز، تعمیم دادهای بلوغ حاصل از چاه های موجود به همه حوضه است. میدان نفتی رگ سفید واقع در فروافتادگی دزفول جنوبی، دارای دو کوهانک شمال غربی با روند شمالی- جنوبی و کوهانک جنوب شرقی با روند شمال غربی ـ جنوب شرقی بوده و شدیداً تکتونیزه و گسل خورده است. در این میدان سازندهای ایلام و بخش عمده ای از گورپی بر اثر ناپیوستگی اواخر سنومانین رسوبگذاری نداشته اند. مدل سازی بلوغ حرارتی در این میدان می تواند با تخمین مقدار گرادیان ژئوترمال در پیشبرد اهداف حفاری موثر باشد. علاوه بر این مدل سازی حرارتی و داده های ژئوشیمیایی میدان رگ سفید و میادین مجاور به تولید احتمالی هیدروکربن و شناسایی مسیرهای مهاجرت کمک می کند. به همین منظور سازندهای پابده، گورپی، کژدمی در چاه های شماره 112، 2، 33، 99 و 18 میدان نفتی رگ سفید مورد مطالعه قرار گرفته اند. براساس تاریخچه تدفین چاه های مطالعاتی میدان نفتی رگ سفید، انتظار می رود تاریخچه فرونشست در محدوده میانی میدان مشابه باشد، اما در منتهی الیه جنوب غربی میدان و شمال غربی آن با دیگر بخش ها متفاوت بوده و یک فاز فرونشست را در 65-71 میلیون سال پیش در خود ثبت نموده است. با توجه به این منحنی ها بیشترین نرخ فرونشست حوضه در زمان نهشت سازند گچساران و کمترین نرخ فرونشست در زمان نهشت سازند پابده رخ داده است. بهینه سازی مدل با داده های tmax و %ro نشان داد که چاه شماره 112 به علت قرار گرفتن بر گسل ایذه ـ هندیجان و چاه شماره 99 به علت قرار گرفتن بر روی paleo high دارای گرادیان ژئوترمال بالایی (به ترتیب c/km°31 و c/km°26) است که معادل جریان حرارتی mw/m283 و mw/m270 می باشد. در بقیه چاه های مطالعاتی مقدار گرادیان ژئوترمال، نرمال (میانگین c/km°23 و میانگین جریان حرارتی mw/m263) است. نتایج حاصل از آنالیز راک ایول، حاکی از پتانسیل بالای نفت زایی دو سازند پابده و گورپی در میدان رگ سفید بوده، اما مدل سازی بلوغ به روش easy %ro نشان داد که مواد آلی فراوان در این دو سازند به پنجره نفتی نرسیده اند. سازند گدوان 6 میلیون سال قبل و سازند کژدمی مهم ترین سنگ منشأ در فروافتادگی دزفول، در حدود 5 میلیون سال قبل به نفت زایی رسیده اند. در حالیکه سازند کژدمی عمدتاً در فروافتادگی دزفول 10-8 میلیون سال پیش به نفت زایی رسیده است. تأخیر در نفت زایی این سازند نسبت به فروافتادگی دزفول به دلیل نرخ پایین فرونشست در این میدان است. نتایج حاصل از مدل سازی نشان می دهد که بلوغ سازند کژدمی در آغاز پنجره نفتی است. هر چند به علت گرادیان ژئوترمال بالا در شمال کوهانک شمال غربی (به واسطه وجود گسل ایذه ـ هندیجان) و نیز میانه کوهانک جنوب شرقی (به دلیل وجود paleo high) انتظار می رود بلوغ کژدمی به اواخر پنجره نفتی رسیده باشد.. با توجه به سن تولید نفت (5 میلیون سال پیش) و سن سازند گچساران به عنوان پوش سنگ (13-9 میلیون سال پیش) و نیز سن چین خوردگی در زاگرس (10-8 میلیون سال پیش) برای تشکیل نفت گیرها، آغاز تولید نفت در این میدان پس از تشکیل پوش سنگ و نفت گیر ارزیابی شده است

بازسازی تاریخچه تدفین، بلوغ حرارتی و ارزیابی هیدروکربوزایی میدان بینک با استفاده از داده های راک ایول و انعکاس ویترینایت
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1388
  راضیه فولادوند   بهرام علیزاده

اندازه گیری مستقیم بلوغ حرارتی سنگ منشأ همواره با مشکلاتی همراه می باشد. بدین جهت از روش هائی هم چون تاریخچه تدفین و مدل سازی حرارتی برای ارزیابی سنگ منشأ استفاده می شود. در صورت عدم دسترسی به نمونه ها با برون یابی و درون یابی داده های موجود توسط این روش ها نقیصه ارزیابی برطرف می شود. در این مطالعه به بررسی پتانسیل هیدروکربورزائی سنگ منشأهای احتمالی، تاریخچه حرارتی و تدفین میدان نفتی بینک در مجاورت خلیج فارس و در 22 کیلومتری شمال غرب بندر گناوه پرداخته شده است. بدین منظور 43 نمونه خرده سنگ حفاری از سازندهای پابده، گورپی، لافان و کژدمی چاه های 2، 4، 6 و 18 جهت انجام آنالیز راک ایول 6 انتخاب گردید. به منظور اندازه گیری انعکاس ویترینایت توسط میکروسکوپ پیشرفته2 axioplan از بین نمونه های آنالیز شده 21 نمونه با محتوای کربن آلی (toc) مناسب انتخاب و از آن ها مقطع صیقلی تهیه شد. بر اساس نتایج حاصله از راک ایول 6 مواد آلی موجود در سازندهای پابده، گورپی، لافان تلفیقی از کروژن های نوع ii و iii و مواد آلی موجود در سازند کژدمی نیز تلفیقی از این دو را با درصد بیشتر کروژن نوع iii را نشان می دهند. فعالیت احتمالی گسل خارک میش و ایجاد بلندی قدیمی در مرکز این میدان باعث کاهش toc سازند لافان و سازند کژدمی شده است. ماسرال های یافت شده در سازند گورپی وجود لیپتینایت ها، ویترینایت ها و اینرتینایت ها را در کنار یکدیگر اثبات و تصدیق کننده مخلوط کروژن نوع ii و iii است. وفور ویترینایت و اینرتینایت در مقاطع بررسی شده سازند لافان بیانگر سهم بیشتر کروژن نوع iii نسبت به نوع ii است. مدل های tmax و easy%ro بیانگر وارد شدن سازند گورپی، لافان و کژدمی در اوایل پنجره نفت زایی و سازند گدوان در اواخر مرحله نفت زایی است. سازند پابده فقط در چاه شماره 6 به نفت زایی رسیده و دلیل آن ضخامت بیشتر سازند آغاجاری است. بر اساس نتایج مدل سازی جرارتی، جریان های حرارتی mw/m280، 76، 69 و 72 به ترتیب برای چاه های شماره 2، 4، 6 و 18 حاصل شد که از جریان حرارتی موجود در میادین مجاور بیشتر است و دلیل احتمالی آن می تواند عبور گسل خارک ـ میش از مرکز این میدان باشد. بررسی تاریخچه تولید نفت بیانگر زایش نفت در تمامی سنگ منشأهای این میدان قبل از ته نشست پوش سنگ های مرتبط و بعد از تشکیل نفت گیرها در سازندهای پابده، گورپی و لافان، همزمان با آن برای سازند کژدمی و قبل از آن برای سازند گدوان بوده است. نتایج حاصل از مدل سازی تجمع هیدروکربن را در مخازن آسماری، بنگستان و خامی توجیه می نماید و میزان تقریبی 200 متری را برای فرسایش سازند آغاجاری پیشنهاد می کند. با توجه به موقعیت چاه ها، ضخامت امروزی و فرسایش سازند آغاجاری می توان دریافت که ضخامت اولیه سازند آغاجاری در یال ها بیشتر بوده و بیانگر ته نشست آغاجاری همزمان با کوهزایی است.

بررسی اثر تغییر ریزوسفر و جمعیت باکتریهای تجزیه کننده نفت در اطراف ریشه در پالایش آلودگی های نفتی خاک
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1388
  وحید سروی مغانلو   بهرام علیزاده

خاک یکی از منابع مهم و ارزشمند طبیعت است و هم اکنون 95 درصد غذای انسان¬ها از زمین به دست می-آید، استخراج بلند مدت و تولید مشتقات نفتی متنوع باعث گسترش آلودگی در خاک¬های ا¬طراف مکان¬های استخراج و پالایش نفت شده است. بزرگترین نگرانی دراین مورد خطرات زیست محیطی این آلاینده¬ها می-باشد. یکی از مهمترین راهکارهای حذف این آلاینده¬ها از خاک استفاده از موجودات زندۀ ذره¬بینی بومی همان منطقه می¬باشد. در این بررسی ابتدا باکتریهای تجزیه¬گر خاک آلوده و غیر آلوده منطقه مارون جداسازی و شناسایی شد. بعد از آلودگی مصنوعی خاک غیر آلوده منطقه در دو سطح 1 و2 درصد، چهار تیمارکشت گیاه شبدر، کشت گیاه شبدر همراه با تلقیح میکوریزا، کشت گیاه شبدر همراه با تلقیح باکتری¬های تجزیه¬گر و کشت گیاه همراه با تلقیح میکوریزا و باکتری¬های تجزیه¬گر نفت برای زیست¬پالایی ترکیبات هیدروکربنی آلاینده خاک بکار گرفته شد. نتایج جداسازی باکتریهای تجزیه¬گر نشان داد که باکتریهای تجزیه¬گر گونه¬هایی از جنسهای سودوموناس، استینوباکتر، مورکسلا، فلاووباکتریوم و استافیلاکوکوس می¬باشند. در بین تیمارها، تیمار کشت گیاه همراه با تلقیح میکوریزا و باکتری¬های تجزیه¬گر نفت بالاترین راندمان را برای تجزیه ترکیبات هیدروکربنی داشت بطوریکه بین 85-80 درصد ترکیبات هیدروکربنی تجزیه شده بود که نسبت به تیمار شاهد 60-55 درصد و تیمار کشت گیاه نیز 30 درصد بیشتر بود. دو تیمار دیگر نیز عملکرد مشابهی از خود در حذف ترکیبات هیدروکربنی از خود نشان دادند بطوریکه 60-55 درصد ترکیبات هیدروکربنی در این تیمارها در هر دو سطح آلودگی تجزیه شده بود. همچنین نتایج گازکروماتوگرافی نشان¬دهنده کاهش قابل ملاحضه نرمال آلکانها و ایزوپرنوئیدهای فیتان و پریستان در تیمارهای دریافت کننده میکوریزا و باکتریهای تجزیه¬گر نسبت به تیمار شاهد بود.

تعیین میزان حد پایین بقاء در نوزادان با وزن کم هنگام تولد در زایشگاه قدس زاهدان در نیمه دوم سال 77 و نیمه اول سال 1378
پایان نامه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان سیستان و بلوچستان 1378
  بهرام علیزاده   مژگان مختاری

هدف از انجام این پژوهش تعیین حد پایین بقا در نوزادان کم وزن به هنگام تولد می باشد. از بین 7884 نوزاد متولد شده، تعداد 460 نوزاد وزن کمتر از 2500 گرم داشته اند. پژوهش فوق بر اساس بررسی پرونده های نوزادان در زایشگاه قدس زاهدان در طول یک سال بدست آمده است . این مطالعه از نوع توصیفی می باشد. از کل نوزادان با وزن کم هنگام تولد مورد مطالعه 460 نوزاد متولد شده اند که 240 نوازد پسر (52 درصد) و 220 نوزاد دختر (48 درصد) بوده اند. از مجموع نوزادان کم وزن حدود 94/7 درصد وزن هنگام تولد بین 1500-2500 گرم و 53 درصد وزنی کمتر از 1500 گرم داشته اند. نتایج نشان می دهد با افزایش وزن هنگام تولد، میزان شانس بقا نیز افزلیش می یابد. بطوریکه نوزادان با وزن کمتر از 1250 گرم هیچ شانسی برای زنده ماندن ندارند. با افزایش وزن هنگام تولد از وزن 2250 گرم بیشتر شانس بقا به 50.9 درصد افزایش می یابد. بنابراین بر اساس این نتایج پیشگیری از lbw می تواند بعنوان یک فاکتور بسیار مهم در جهت جلوگیری از مرگ و میر نوزادان در بدو تولد مورد توجه قرار گیرد.