نام پژوهشگر: آناهیتا رشتیان
فاطمه رجبی محمدی محمد تقی دستورانی
رودخانه ها تحت تاثیر عوامل چون ویژگی های زمین شناسی، هیدرولوژیکی، ژئومورفولوژیکی و نحوه بهره برداری از آنها در معرض تغییر و تحول می باشند. بررسی این عوامل و تاثیر آنها بر فرسایش کنار رودخانه ای منجر به درک بهتر فرایند های فرسایشی و طبعاً مدیریت کاراتر و استفاده بهینه تر از رودخانه ها می گردد. تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل موثر (پوشش گیاهی، هیدرولوژی، زمین شناسی، رسوب شناسی و مورفولوژی) در ناپایداری و فرسایش کناری رودخانه حنا در استان اصفهان انجام گرفته است. جهت بررسی بهتر تاثیر عوامل مختلف، مسیر رودخانه به 12 بازه مطالعاتی تقسیم گردید و پارامترهای هندسی مورد نیاز برای نشان دادن تغییرات مورفولوژی رودخانه ترسیم، اندازه گیری و محاسبه شده است. مدل هیدرولیکی hec-rasاز طریق الحاقیه hec-geo ras جهت بررسی خصوصیات هندسی و هیدرولیکی رودخانه حنا مورد استفاده قرار گرفته است. پس از اجرای مدل، واسنجی و آنالیز حساسیت آن برای سازگاری مدل با شرایط واقعی از طریق کاهش و افزایش ضرایب زبری مانینگ در طول رودخانه انجام شد. در مرحله بعد، تجزیه و تحلیل نتایج خروجی از مدل، برای دبی با دوره بازگشت 2 ساله برای 12 بازه در طول رودخانه، انجام پذیرفت. همچنین نمونه رسوباتی که از کناره های چپ و راست و بستر رودخانه برداشت شده بود، جهت دانه بندی و دیگر مطالعات به آزمایشگاه منتقل شد. دیگر عوامل همچون نوع و تراکم پوشش گیاهی، پارامتر های هندسی رودخانه و نیز تاثیر عوامل انسانی بر تغییرات رودخانه در هنگام بازدید بررسی شد . نتایج تحلیل های مورفولوژی رودخانه نشان داد که ضریب سینوسیتیmc برای اغلب پیچ وخم های رودخانه حنا کوچکتر از 5/1 می باشد که بر اساس رابطه ولمن لئوپولد و شیوم در گروه رودخانه های مستقیم قرار می گیرد. همچنین نتایج دانه بندی نشان داد که متوسط اندازه ذرات حمل شده توسط رودخانه به پایین دست در اغلب بازه ها کاهش یافته است. بیشتر ذرات در بالادست به صورت تخته سنگ و قلوه سنگ بوده و در پایین دست اندازه آنها به سنگریزه و شن کاهش یافته است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پارامترهای موثربر فرسایش کناری رودخانه نشان می دهد که علی رغم کاهش قطر ذرات، پوشش گیاهی، شیب رودخانه و سرعت جریان از بالادست به پایین دست رودخانه، روند تغییرات فرسایش متفاوت بوده است. بیشترین فرسایش کناری به علت عوامل انسانی در بازه های انتهایی (به ویژه بازه ششم و یازدهم) و به علت عوامل طبیعی مثل سرعت جریان و شیب رودخانه در بازه های ابتدایی (به ویژه بازه دوم) رخ داده است.
مجید قربان زاده رحیم ملکنیا
به منظور بررسی عوامل موثر در مشارکت زنان در برنامه های حفاظتی جنگل های تحت مدیریت شرکت تعاونی آذر رود (سوادکوه مازندران) یک تحقیق پرسشنامه ای با درنظر گرفتن تعداد 101 نفر از زنان حاضر در حوضه شرکت مزبور اجرا شد. جهت تعیین مهم ترین متغیرهای موثر در مشارکت زنان، از آزمون مولفه های اصلی استفاده گردید. در نتیجه این تحلیل هفت مولفه اصلی شناسایی و تحت عناوین ویژگی های فردی، وضعیت اقتصادی، عضویت و آگاهی از مزایا شرکت تعاونی، وابستگی به شرکت تعاونی، استقلال نظر زنان از شوهرانشان جهت شرکت در برنامه های حفاظتی و نوع استفاده از جنگل نامگذاری شدند. این مولفه ها در مجموع 5/73 درصد واریانس داده ها را تبیین نمودند، مهترین محرکه های موثر در ایجاد این مولفه ها،محرکه های سن، مزایا، تحصیلات و زمین می باشند. تحلیل همبستگی برای بررسی ارتباط بین این متغیرها با متغیر تمایل به عنوان متغیر وابسته نشان داد که ارتباط معنی داری بین متغیرهای مزبور و تمایل به مشارکت وجود ندارد. تحلیل رگرسیون رتبه ای بین متغیر تمایل با دیگر متغیرهای مستقل رابطه معنی داری نشان داد، که متغیرهای برگزاری کلاس، مزایا ، انگیزه و استقلال نظر زن از شوهر مهمترین متغیرهای موثر در تمایل زنان به مشارکت در برنامه های حفاظتی ارزیابی شدند. آزمون من-ویتنی نشان داد اختلاف معنی داری بین افراد مجرد و متاهل و نیز بین افراد با سواد و بی سواد از نظر تمایل به مشارکت وجود ندارد. آزمون کروسکال والیس نشان داد نوع چشمداشت مردم از تعاونی تاثیری در انگیزه آنان برای مشارکت در برنامه های حفاظتی ندارد. میزان درآمد مردم جنگل نشین نیز اثری در تمایل آنها به مشارکت نداشت. بر اساس مذاکرات شفاهی مشخص شد که علیرغم تمامی کاستی ها همه زنان به امید داشتن درآمد یا شغل تمایل زیادی به مشارکت در برنامه های حفاظتی دارند. در مجموع می توان گفت مهم ترین عوامل تاثیرگذار در امر مشارکت زنان در برنامه-های حفاظتی شرکت تعاونی آذر رود، متغیرهای برگزاری کلاس های آموزشی- ترویجی، انگیزه افراد، مزایای حاصل از عضویت در تعاونی و استقلال نظرات زنان از شوهرانشان می باشند.مشارکت در هزاره سوم به عنوان یک ضرورت انکار ناپذیر به سرعت در حال افزایش است (moatiri, 2000). وجود مشارکت در تصمیم سازی حفاظتی می تواند عامل بسیار مهمی در موفقیت استراتژی های حفاظتی باشد (dolisca, 2006). مشارکت عبارت است از همکاری مردم با بخش دولتی در اداره ی اموری که در بحث جنگل، مدیریت و حفاظت درختان و اکوسیستم های جنگل را در بر می گیرد (memeni, 2011). در واقع مشارکت را می توان یک ارتباط مستمر دو سویه خواند که موجب ارتقای درک عمومی از ساز و کارهای مختلف مدیریتی گردد (حق ستان،1389). امروزه مشارکت جوامع محلی در جنگل داری یکی از مولفه های اصلی در برنامه های بین المللی حفاظت منابع طبیعی و سیاست جنگل در کشور های سراسر جهان است (erdogan, 2007). به طوری که سال 2011 را سال جهانی جنگل نامیدند تا به این شیوه و با برگزاری جلسات مختلف بتوانند بخشی از مشکلات جهانی جنگل را کاهش دهند. نتایج بررسی های مختلف نشان داده است که یکی از بهترین راه های حفاظت و نگهداری جنگل های جهان مشارکت مردم و ذی نفعان عنوان کرد. ایران از لحاظ جنگل در دسته کشورهای کم جنگل می باشد و با 12 میلیون هکتار نزدیک 7 درصد از سطح کشور را در بر می گیرد و حائض رتبه 43 در بین کشورهای دارای جنگل می باشد. با توجه به اهمیت جنگل-های هیرکانی از نظر کمی و کیفی، دیرینگی، تنوع زیستی بالا و ارزش های اقتصادی و اجتماعی این جنگل ها ضرورت دارد از کلیه امکانات و فرصت های موجود جهت حفظ این میراث گرانبها استفاده شود. بنابراین ضرورت دارد تا با به کارگیری اصول جنگلداری و بررسی نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصت های اجرای این اصول در جنگل های هیرکانی این میراث جهانی حفظ و احیاء گردد و روش رسیدن به این هدف مشارکت بیشتر مردم در مدیریت منابع طبیعی می باشد (محرم نژاد، 1388). از جمله تهدیدها و نقاط ضعف اجرایی اصول جنگلداری حضور دام در جنگل، عدم توجه به تهیه و تولید محصولات فرعی جنگل، عدم مشارکت زنان و جوانان در مدیریت جنگل ها، قاچاق و برداشت بی رویه چوب، عدم توجه به سنت، فرهنگ و دانش بومی مرتبط با جنگل، عدم آگاهی تشکّل های زیست محیطی می باشد. براساس مطالعات صورت گرفته راهکارهایی به منظور ارتقای مدیریت پایدار جنگل های شمال پیشنهاد شده است که شامل: اصلاح و تکمیل طرح تجمیع جنگل نشینان، افزایش نقش و مشارکت مردمی، افزایش مشارکت بین المللی در امر مدیریت زیست محیطی جنگل های شمال (افزایش همکار ی های فنی و مالی)، اصلاح نظام آموزشی در ابعاد محلی در جهت تاکید بر مشارکت بیشتر مردم می باشد و انجام بهتر این موارد با تشکیل شرکت های تعاونی جنگل نشین صورت می گیرد (محرم نژاد، 1388). 1-2. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق وضعیت حضور زنان در هر جامعه ای نشانگر میزان پیشرفت آن جامعه است و روز به روز تعداد بیشتری از اعضای جامعه به این اهمیت پی می برند (محمودیان، 1382). بدین منظور از دهه هفتاد میلادی مسائل مربوط به مشارکت همه جانبه زنان در فرآیند و برنامه های توسعه ملی به تدریج وارد دستور کار سازمان توسعه ملی و بین المللی شده است (سروش مهر، 1389). در مورد زنان روستایی این موضوع اهمیتی بیشتری دارد زیرا زن بودن در دنیای امروز به خودی خود احتمال بودن در دایره فقر را افزایش می دهد (chant, 2003). بر اساس گزارش بانک جهانی علاوه بر دستگاه های دولتی، بسیاری از سازمان های غیر دولتی مانند انجمن زنان مسلمان و انجمن زنان برای حفاظت محیط زیست و توسعه پایدار نیز برای بهبود جایگاه اقتصادی- اجتماعی زنان به ویژه در مناطق روستایی تلاش می کنند (worldbank, 1994). زنان بطور سنتی اولین شرکت کنندگان در دو سیستم کشاورزی و اگروفارستری بوده و به طور فزاینده ای در حرفه جنگلداری مورد توجه می باشند (erdogan, 2007). در میان به کارگیری زنان و دختران به عنوان 50 درصد از جمعیت فعال و پویا در روستاها با توجه به کمبود عوامل ترویجی و حفاظتی (در سطح عرصه های جنگلی جهت ارائه آموزش های لازم و انتقال اطلاعات به سایر اقشار مردم) بسیار مفید بوده و می تواند مشکل کمبود مروجین منابع طبیعی «به ویژه زنان» را حل کند (اعظمی، 1389). در کل دنیا این یک حقیقت انکار ناپذیر است که زنان و افراد فقیر نسبت به مردان و ثروتمندان دارای منافع کمتری هستند و شاید علت اصلی کمتر دخالت دادن زنان در مسائل مشارکتی و جلسات، کمبود سواد آنان می باشد (erdogan, 2007). بررسی های صورت گرفته در جنگل های کشور ترکیه نشان دهنده نقش زنان و مشارکت آنها در برنامه های حفاظتی می باشد و همچنین نقش زنان را در امر حفاظت و بهره برداری به شیوه آموزش و انتقال آن به سایر اقشار جامعه را لازم و مهم می دانند (erdogan, 2007). از طرفی در اصل 20 اظهارنامه ریو (rio) بیان شده است که زنان دارای نقش اساسی در مدیریت محیط زیست و توسعه آن می باشند و در اصول جنگلداری بیان براین مسأله تاکید شده است که مشارکت کامل زنان در همه تمامی مراحل مدیریت، حفاظت و توسعه پایدار جنگل باید به صورت فعالانه ترویج داده شود (erdogan, 2007). در ششمین کنگره ی جهانی جنگلداری در آنتالیای ترکیه بیشتر کشورهای حاضر بر ترویج طرح های مشارکتی جنگل، فرایند تصمیم گیری مشارکتی توسط تمامی ذینفعان و بهبود آموزش جنگلداری حرفه ای و کارکنان حرفه ای با تأکید خاصی بر نقش زنان و جوانان باشد، همچنین در بیانیه نهایی هفتمین کنگره ی جهانی جنگل داری در کبک کانادا کشورهای حاضر خواستار تشویق مشارکت های همگانی شامل زنان، مالکین جنگل، مردم بومی، سازمان های غیر دولتی، جوامع محلی، صنعت و آژانس های عمومی شدند (erdogan, 2007).
سیده سمانه رضایی سنگدهی علی طالبی
حوزه های آبخیز شمالی کشور از جمله مناطقی هستند که میزان درصد زمین لغزش آنها به طور نسبی زیاد بوده و همچنین ترکیب عوامل طبیعی و انسانی باعث وقوع خسارت های زیاد ناشی از این پدیده شده است. حوزه آبخیز تجن یکی از مهم ترین و وسیعترین حوزه های استان مازندران می باشد و زمین لغزش های زیادی در سطح حوزه به وقوع پیوسته است. هدف از این تحقیق اولویت بندی عوامل موثر بر زمین لغزش و تأثیر آن بر دقت نقشه پهنه بندی و در نهایت مقایسه کارایی مدل های ahp و رگرسیون چند متغیره در پهنه بندی خطر زمین لغزش در منطقه است. در روش تحلیل آماری رگرسیون لجستیک چند متغیره ابتدا 100 نقطه لغزشی به عنوان متغیر وابسته تهیه شد و عدد یک به حضور و عدد صفر به 100 نقطه تصادفی عدم حضور زمین لغزش تعلق گرفت. ده عامل موثر بر وقوع زمین لغزش های منطقه بعنوان متغیرهای مستقل درنظر گرفته شدند. تأثیر هر متغیر مستقل بر وقوع و عدم وقوع زمین لغزش بر اساس ضرایبی که در معادله رگرسیون لجستیک ایجاد می شوند، مشخص شد. در روش ahp عوامل درنظر گرفته شده برای وقوع زمین لغزش به صورت زوجی مقایسه شده و وزن عوامل محاسبه می شود، در پایان با درنظر گرفتن وزن های به دست آمده مدل پهنه-بندی به دست آمد. نتایج حاصل از پهنه بندی نشان داد که عوامل زمین شناسی، درجه شیب، شاخص پوشش گیاهی، فاصله از جاده به ترتیب بیشترین تأثیر و دو عامل شکل شیب، طول شیب کمترین تأثیر در وقوع زمین لغزش دارند. در روش رگرسیون لجستیک با تفسیر ضرایب نشان داد که پوشش گیاهی مهم ترین نقش را در بروز زمین لغزش-های منطقه برعهده دارد. پس از انتقال معادله نهایی احتمال وقوع زمین لغزش به نرم افزار arc view، نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش منطقه تهیه شد. نتایج نشان داد هر دو مدل در این تحقیق مورد تائید است و نتایج ارزیابی صحت نشان داد با اختلاف اندکی مدل رگرسیون لجستیک دارای صحت بالاتری نسبت به مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی است و فرایند تحلیل سلسله مراتبی در نشان دادن عوامل موثر در وقوع زمین لغزش با توجه به بازدید صحرایی موفق تر بوده است.
مرضیه زمانی اصغر مصلح آرانی
که میزان قند در ریشه (سرو) در دو غلظت ds/m 10 و 20 افزایش یافت و کاربرد snp و sa باعث افزایش قند در غلظت ds/m 5 شد. با افزایش شوری تغییری در طول ریشه و کارتنوئید (سرو) ایجاد نشد. اما طول ساقه در غلظت ds/m 5 افزایش یافت و کاربرد sa در غلظت ds/m20 باعث افزایش طول ساقه شد و افزایش شوری، همچنین باعث کاهش وزن تر ساقه و ریشه در سرو شد. اما تغییری در مقدار رطوبت نسبی، پتاسیم برگ، سدیم ریشه، طول ساقه، وزن خشک ریشه و ساقه، وزن تر ریشه و ساقه، کارتنوئید و کلروفیل کاج ایجاد نشد. در مجموع کاج الدار گونه ای مقاوم در برابر تنش شوری ارزیابی گردید. همچنین سالیسیلیک اسید و نیترو پروساید سدیم در افزایش مقاومت به تنش شوری نقش مهمی داشتند. کلمات کلیدی : کاج الدار، سرو ناز، نیترو پروساید سدیم، سالیسیلیک اسید، شوری.
یونس گراوند محمد حسین ایران نژاد پاریزی
چکیده این تحقیق به منظور بررسی ساختار و الگوی پراکنش درختان بنه در دو منطقه قرق و تحت چرا در منطقه حفاظت شده باغ شادی صورت گرفت. داشتن اطلاعات کافی در رابطه با ساختار گونه های درختی برای مدیریت صحیح اکوسیستم های جنگلی ضروری می باشد. آگاهی از الگوی پراکنش گیاهی در هر منطقه نیز از ضروریات و مقدمات بررسی پوشش گیاهی به حساب می آید. در این مطالعه از روش آماربرداری با قطعات نمونه دارای مساحت ثابت (نمونه برداری به روش سیستماتیک تصادفی) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار excel و spss انجام گرفت. در هر دو منطقه مورد مطالعه تعداد 76 قطعه نمونه دایره ای برداشت شد و در داخل هر قطعه نمونه علاوه بر نوع گونه، ارتفاع درختان، تعداد درخت، قطر برابر سینه، زادآوری، قطرهای بزرگ و کوچک تاج و فاصله مرکز پلات تا نزدیک ترین درخت، فاصله نزدیکترین درخت تا نزدیک ترین همسایه و فاصله نزدیک ترین همسایه تا دومین همسایه نزدیک اندازه گیری شد و به منظور برآورد الگوی پراکنش و ساختار درختان بنه از این داده ها استفاده شد. شاخص های جانسون زیمر، ابرهارت و هاینز الگوی پراکنش درختان در دو منطقه قرق و تحت چرا را کپه ای برآورد کردند. شاخص هاپکینز الگو پراکنش درختان را در دو منطقه قرق و تحت چرا تصادفی نشان داد. همچنین شاخص c الگوی پراکنش درختان را در هر دو منطقه یکنواخت نشان داد. اما شاخص پیلو الگوی پراکنش درختان در منطقه قرق و تحت چرا را به ترتیب کپه ای و یکنواخت نشان داد. شاخص های کودراتی؛ موریستا، اندیس پراکنش و کپه ای لوید الگوی پراکنش هر دو منطقه را کپه ای برآورد کردند و شاخص گرین الگوی تصادفی را برای درختان هر دو منطقه نشان داد. بر این اساس الگوی پراکنش درختان در هر دو منطقه باغ شادی کپه ای برآورد می شود. برای بررسی ساختار ازنرم افزار svs استفاده شد. نتایج به دست آمده از آنالیز داده ها نشان داد که ساختار توده در هر دو منطقه قرق و تحت چرا 3 آشکوبه است، بنه با میانگین ارتفاع 53/6 متردر منطقه قرق و 17/5 متر در منطقه تحت چرا به عنوان گونه غالب حضور دارد، کیکم و بادام به ترتیب با میانگین ارتفاع 93/3 متر، 77/2 متر در منطقه قرق و 41/3 متر و 69/2 متر در منطقه تحت چرا در اشکوب میانی و درختچه های افدرا، ارجن، تنگرس، دافنه، آلوچه و پرند با میانگین ارتفاع تقریبی 1 متر در اشکوب زیرین قرار دارد و همچنین پوشش علفی کف جنگل را گیاهان بوته ای درمنه، گون و کلاه میر حسن تشکیل می-دهند. نمودار توزیع تعداد در طبقات قطری به ترتیب نشانگر ناهمسال و همسال بودن توده دردو منطقه است. گونه بنه در هر دو بخش به صورت آمیخته با سایر گونه ها دیده می شود. آزمون من- ویتنی برای مشخصه های تاج پوشش در هکتار و تعداد در هکتار کل درختان، تعداد در هکتار درختان بنه و زادآوری بنه نشانگر معنی دار بودن اختلاف بین دو منطقه می باشد. همچنین آزمون من- ویتنی برای مشخصه های تاج پوشش و سطح مقطع بنه در هکتار و حجم کل بنه نشان داد که اختلاف معنی داری بین دو منطقه وجود ندارد.
وحید همتی بهمن کیانی
یکی از گونه های مهم بادام در کشور تنگرس (amygdalus lycioides spach.) است که از نظر تولید محصولات فرعی و ایجاد پوشش در رویشگاه های جنگلی اهمیت زیادی دارد. جهت تعیین روش آماربرداری بهینه برای برآورد خصوصیات کمّی این گونه، یک تود? جنگلی در گردنه پاطاق واقع در منطقه سرپل ذهاب که جزو رویشگاه های این گونه است انتخاب و ضمن اجرای سه روش نمونه برداری شش درختی، منظم تصادفی با قطعات نمونه دایره ای و خط نمونه، اندازه گیری هایی مانند ارتفاع، قطرهای تاج، تعداد در قطعه نمونه انجام و همچنین زمان لازم برای اجرای هر روش ثبت شدند. پس از انجام محاسبات لازم بر روی داده ها، مقایسه این روش ها از نظر دقت، صحت، زمان و معیارt ×e%2 انجام شد. نتایج نشان دادند که روش قطعه نمونه دایره ای از نظر صحت در برآورد تراکم و تاج پوشش مناسب تر از دو روش دیگر بود. همچنین دقت روش قطعه نمونه دایره ای در برآورد تراکم مناسب تر بود، اما در برآورد تاج پوشش روش شش درختی دقت بیشتری داشت. از نظر زمان برآورد تاج پوشش و تعداد در هکتار، روش خط نمونه سریع تر از سایر روش ها بود. از نظر معیار e%2×t برای تعداد و تاج پوشش در هکتار، روش خط نمونه مناسب تر از سایر روش ها بود. مقایسه آماری نشان داد روش شش درختی در برآورد تراکم اختلاف معنی داری با آماربرداری صد درصد ندارد. در برآورد تاج پوشش نیز اختلاف این روش و روش قطعه نمونه با آماربرداری صد درصد معنی دار نبود. در مجموع روش خط نمونه از نظر معیار e%2× t و روش شش درختی از نظر آماری برای برآورد کمی تنگرس مناسب تشخیص داده شد.
فهیمه فقیهی ابرندآبادی شیرین آقانجفی
آهوی ایرانی یکی از گونه های شاخص و تهدید شده در ایران می باشد. با وجود چندین تحقیق انجام شده بروی این گونه در نقاط مختلف ایران اطلاعات جامعی از بوم شناسی این گونه در مقیاس کلان وجود ندارد. لذا سعی گردید برای اولین بار انتخاب زیستگاه آهوی ایرانی در منطقه کالمند بر اساس کمی کردن متغیرهای زیستگاهی در اطراف نقاط حضور جانور (گروه های سرگین) بررسی گردد تا متغیرهای زیستگاهی تاثیرگذار در انتخاب زیستگاه این گونه شناسایی شود. نمونه گیری از هر تیپ زیستگاهی با استفاده از ترانسکت های دائمی تصادفی و با دو تکرار صورت گرفت لذا دوازده ترانسکت دائمی بصورت تصادفی با طول دویست متر و عرض 2 متر در جوامع گیاهی موجود در منطقه مستقر گردید. ترانسکت ها هر 45 روز یک بار پایش شدند و متغیرهای زیستگاهی نظیر درصد کل پوشش گیاهی، غنای گونه ای، فاصله از نزدیکترین منبع آب، مزرعه، جاده، مناطق توسعه انسانی و تعداد گروه های سرگین در پلات های مستقر در اطراف گروه های سرگین اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که بین جوامع گیاهی از نظر تراکم گروه سرگین تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p<) بطوری که جامعه درمنه-کاهوی وحشی بیشترین استفاده را توسط آهوی ایرانی داشته است. در انتخاب زیستگاه آهو بین دو فصل تابستان و پاییز اختلاف معنی داری وجود نداشت. نتایج نشان داد متغیرهای زیستگاهی نظیر درصد پوشش گونه های گیاهی درمنه (artimisia siberi) و گون (astragalus sp)، غنای گونه های گیاهی و درصد پوشش کل گونه های گیاهی از متغیرهای مهم تاثیرگذار در انتخاب زیستگاه آهوی ایرانی در منطقه حفاظت شده کالمند هستند و این گونه به طور معناداری از گونه های خارداری مثل خارزن بابا (onopordon sp) پرهیز می کند (05/0p<). به نظر می رسد جامعه درمنه-کاهوی وحشی به دلیل نزدیکی به پاسگاه محیط بانی، غنای گونه ای و درصد پوشش بیشتر گونه های گون (astragalus sp) و درمنه (siberi artimisia) زیستگاه رجحانی تری برای آهوی ایرانی به شمار می رود. این جامعه پناه(به خاطر گونه گون)، ایمنی(به خاطر نزدیکی به پاسگاه) و منابع آب و غذای بیشتری (به خاطر وجود گونه های درمنه وگون) را در مقایسه با دو جامعه دیگر برای این گونه فراهم می کند.
بهنام غفوری فرد آناهیتا رشتیان
طبیعت¬گردی فعالیتی سودآور است که در سال¬های اخیر به خصوص در کشورهای در حال توسعه مورد استقبال قرار گرفته است. با توجه به تقاضا و استقبال روز افزون مردم به تفرجگاه¬ها و مناطق تفریحی، تحلیل¬های اقتصادی و بررسی خواسته¬های مردم برای فرآهم آوردن امکانات و تسهیلات لازم امری ضروری می¬باشد. در این مطالعه به کمک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis) به ارزیابی قابلیت تفرجی حوزه آبخیز حبله-رود پرداخته شده و ارزشگذاری اقتصادی و میزان تمایل به پرداخت بازدید کنندگان در منطقه گردشگری تنگه واشی (فیروزکوه) با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط انجام شده است. جهت برآورد ارزیابی توان اکوتوریسم تعداد 14 فاکتور انتخاب شد و توسط 9 متخصص وزن¬دهی شدند که بیشترین وزن¬ها به ترتیب به فاصله از رودخانه، درصد پوشش گیاهی و شیب اختصاص یافتند. نتایج ارزیابی قابلیت تفرجی در منطقه نشان داد که 15.8 درصد سطح حوزه دارای توان بالا، 14.3 درصد توان درجه متوسط، 15 درصد توان ضعیف و 54.9 درصد سطح منطقه بدون توان هستند. جهت برآورد ارزش تفرجی منطقه و میزان تمایل به پرداخت بازدید کنندگان تعداد 228 پرسشنامه به صورت تصادفی و رو در رو تکمیل شد. بر اساس نتایج به دست آمده 94 درصد بازدیدکنندگان حاضر به پرداخت مبلغی جهت استفاده تفرجی از منطقه هستند. نتایج حاصل از برآورد مدل لاجیت نشان می¬دهد که متغیرهای درآمد، هزینه اختصاص یافته به تفریح، تحصیلات،و فصل بازدید از منطقه، بر پذیرش مبلغ پیشنهادی برای ارزش تفریحی منطقه اثر معنی¬داری داشته، در حالی که متغیرهای وضعیت تأهل، تعداد افراد خانوار، سوال نگرشی دوم و پیشنهاد مبلغ ارتباط منفی و معنی داری داشته است. میزان تمایل به پرداخت هر بازدیدکننده 14300 ریال و ارزش تفریحی کل منطقه معادل 28.6 میلیارد ریال در سال به دست آمد.
قاسم زارع بیدکی احد ستوده
به علت فقدان برنامه¬ریزی جامع در سطح کشور، کاربری¬ فضای سبز با مشکلات متعددی همچون کمبود سرانه¬، توزیع و مکان¬گزینی نامناسب و عدم پیش¬بینی چنین فضاهایی در سطح شهرها مواجه شده است. هدف این پژوهش مکان یابی جنگلهای شهری با رهیافت سیمای سرزمین و رسیدن به خدمات اکولوژیک حداکثری است. روش کلی این پژوهش مطالعات کتابخانه ای، بازدید های میدانی و استخراج اطلاعات از تصاویر ماهواره ای دوره های مختلف می باشد. بدین منظور، تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی سه دوره زمانی مورد بررسی قرار گرفته است. از عکس های هوایی سال 1335 شمسی کاربری های عمده از جمله پوشش سبز استخراج شده و وضعیت مساحت این کاربری ها مورد آنالیز قرار گرفته است. سپس با استفاده از شاخص پوشش گیاهی(ndvi) و به واسطه تصاویر ماهواره ای در دوره زمانی 1990 تا 2013 میلادی، وضعیت پوشش سبز شهر یزد استخراج شده است. بعد از آن با استفاده از نقاط کنترل، محدوده مقادیر ndvi به 4طبقه تقسیم شد و چهار طبقه(کلاس) پوشش مشخص گردید. وضعیت سرانه پوشش سبز از طریق استخراج جمعیت محدوده مطالعاتی و استفاده از آن در محاسبه سرانه پوشش سبز در دو دوره زمانی انجام گرفت و سرانه سبز برای هر سه منطقه شهری به طور جداگانه محاسبه شد . به منظور بررسی انفصال و پیوستگی و گسترش لکه های سبز در دو دوره زمانی فوق الذکر ، از متریک های سیمای سرزمین استفاده شد؛ بدین ترتیب که متریک های ca، pland، pd، gyrate، enn و contag دو دو سطح کلاس و کل سیمای سرزمین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و وضعیت ساختاری پوشش سبز در دوره زمانی1990 تا 2013 میلادی تشریح شد. مرحله بعد استخراج زمین های بایر بود. برای این کار از روش طبقه بندی استفاده شد و با استفاده نرم افزار envi زمین های بایر تفکیک شد. سپس بر اساس این زمین های بایر، نقشه های معیار و زیر معیار استخراج شد. به دلیل آنکه هر زمینی مناسب جنگل شهری نیست، برای وزن دهی و اولویت بندی معیار و زیرمعیار و گزینه های انتخاب از ارزش گذاری درون لایه ای(امتیاز دهی کارشناسی) و ارزش گذاری بیرونی(مقایسه جفتی با استفاده از ahp ) استفاده شد. در انتها با استخراج وزن ها و استفاده از نرم افزار arcgis تلفیق نقشه ها انجام گرفت و نقشه نهایی مکان های مناسب برای ایجاد جنگل های شهری استخراج گردید. نتایج نشان داد که مکان هایی با پیوستگی و مساحت بالاتر شایستگی بیشتری برای ایجاد پوشش های جنگلی شهری و رسیدن به خدمات اکولوژیک حداکثری دارند.
آناهیتا رشتیان فتح الله بلداجی
به منظورتعیین خوشخوراکی و ارزش رجحانی گونه های مهم مرتعی برای گوسفند و بز در مراتع ییلاقی استپی یزد،از دو روش مشاهده مستقیم زمان چرا و شمارش تعداد لقمه در یک گله مخلوط دامداران محلی استفاده شد. برای هر روش حداقل 6 رأس از هر نوع دام (گوسفند، بز) در هر سه دوره چرایی (اوایل اردیبهشت، اواخرخرداد و اواسط مرداد) در گله علامت گذاری و در دوره زمانی 15دقیقه ای تحت تعقیب قرار گرفتند. زمان مصرف گیاهان خورده شده ثبت و همچنین تعداد لقمه های خورده شده توسط دام از 7 گونه مهم که 80 درصد رژیم غذایی دام را تشکیل می دادند، شمارش شد. برای مقایسه ارزش رجحانی 7 گونه مهم برای هر گونه دام در هردوره چرایی و برای هر دو روش ثبت زمان مصرف و شمارش لقمه ها به طور مجرا از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی استفاده شد. در مطالعه پوشش گیاهی از روش نمونه گیری تصادفی با قاب 1 مترمربعی استفاده شد. وبرای تعیین ارزش غذایی گونه های مهم مرتعی، هفت گونه مهم در سه دوره زمانی فصل چرا با 3 تا 5 تکرار، جمع آوری گردید. ترکیبات شیمیایی گیاهان با استفاده از روشهای رسمی آنالیزaoac (1990) و روش طیف سنج مادون قرمز نزدیک (nirs) اندازه گیری گردید.در بخش کیفیت گونه ها به این نتیجه دست یافتیم که بیشتر صفات معرف کیفیت علوفه مثل پروتئین خام و انرژی خام، با پیشرفت مراحل رویش و فنولوژیکی گیاه، کاهش می یابند و میزان فیبر خام وadf با افزایش مرحله رشد، افزایش یافت که منجر به کاهش خوشخوراکی و مصرف علوفه توسط دام گردید. به طور کلی نتایج حاصل از ایجاد ارتباط بین داده ای nirs و مقادیر حاصل از آنالیز شیمیایی نمونه ها در آزمایشگاه، نشان داد که در صفت درصد پروتئین خام (cp) بهترین همبستگی بین این دو سری داده وجود داشت و پس از cp شاخص adf قرار داشتند. درنتیجه استفاده از طیف سنجی مادون قرمز نزدیک (nirs) برای ارزیابی و اندازه گیری پروتئین خام به جای روش کلدال در آزمایشگاه با اطمینان بالا امکان پذیر است که با توجه به هزینه زیاد مواد شیمیایی و مدت زمان بالا برای انجام آن، استفاده از nirs منطقی به نظر می رسد.تغییرات خوشخوراکی گیاهان در طول دوره چرا برای گوسفند و بز تقریبا یکسان بود و درصد تشابه بین ترجیح غذایی بز و گوسفند80 درصد بود. همچنین بین نتایج حاصل از این دو روش تعیین خوشخوراکی اختلاف معنی داری وجود نداشت ( p<0/05). این دو روش از نظر دقت یکسان بودند و درطول دوره چرا بیش از75 درصد تشابه داشتند، اما چون روش شمارش تعداد لقمه را می توان با حداقل وسایل و امکانات اندازه گیری کرد لذا این روش بر روش ثبت زمانی ارجحیت دارد. با توجه به تعداد لقمه برداشت شده از هر گونه گیاهی و داده های ترکیب شیمیایی گیاهان و نیاز روزانه هرنوع دام با استفاده از جداول nrc ، و زمان صرف شده برای چریدن، این نتیجه رسیدیم که اوایل دوره چرا فقط گوسفند با کمبود انرژی مواجه بوده است. همچنین گوسفندان در اواسط و اواخر دوره چرا با کمبود پروتئین نیز مواجه اند اما بز فقط در اواخر دوره چرا، کمبود پروتیین داشت. به طور کلی کمبود انرژی در گوسفندان بیشتر از بزهاست و آنها به غذای تکمیلی نیاز بیشتری دارند بنابراین بزها دامهای مناسبتری برای چرا در مراتع فوق می باشند.
آناهیتا رشتیان منصور مصداقی
در این مطالعه ترکیب فلوریستیکی و غنای گونه ای مراتع قشلاقی یکه چنار واقع در منطقه نوار مرزی مراوه تپه از طریق جمع آوری فلور و استقرار قاب تو در توی ویتاکر در سه تیپ بیشه زار، علفزار و بوته زار مورد بررسی قرار گرفت. هدف از این تحقیق تعیین ترکیب فلوریستیکی و غنا بر اساس تیپ های گیاهی و همچنین نقش عوامل دیگری مانند جهت شیب بر روی غنای گونه ای بود که از مدل رگرسیونهای خطی و گروهی استفاده شد. طبق نتایج بدست آمده از نظر تیپ بیولوژیکی رابطه: فائروفایت < ژئوفایت < همی کریپتوفایت < کامافایت < تروفایت، از نظر فرم رویشی رابطه: گیاهان چوبی < علف گندمیان < پهن برگان علفی و از نظر غنای گونه ای بر اساس قاب ویتاکر در سه تیپ تحت بررسی رابطه: بوته زار <علفزار < بیشه زار برقرار است. معمولا در شیب های شمالی غنای گونه ای بیشتر از شیب های جنوبی بود. از نر فنولوژیکی با افزایش ارتفاع در ظهور مراحل مختلف رشد گیاهان تاخیر دیده می شود بطوریکه وقوع اندامهای رویشی در بیشه زار هنگامی است که بیشتر گیاهان در علفزار در مرحله گلدهی و گیاهان تیپ بوته زار در مرحله رسیدن بذر هستند. بطور کلی می توان نتیجه گیری کرد که پوشش گیاهی منطقه بیشتر از گیاهان یکساله تشکیل شده که بر حسب میزان بارندگی، نوسانات تولید در آنها خیلی زیاد است و لذا در بعضی از سالها که بارندگی بویژه در فصل بهار مساعد است، بذرهای بسیاری از گونه های یکساله سبز می شوند و غنای گونه ای شدیدا بالا می رود و در نتیجه بر روی لایه لس تحت شرایطی که بارندگی متغیر و کمتر از 350 میلیمتر باشد، غنای گونه ای از نظر زمانی و مکانی ناپدیدار است و بیشتر از گیاهان یکساله تشکیل می شود.