نام پژوهشگر: علی صمیمی شارمی
علی صمیمی شارمی پروین پرتوی
چکیده: هدف کلی از پژوهش حاضر ، سنجش عناصر موثر در حس مکان و بررسی تفاوت آن در بافتهای ارگانیک و برنامه ریزی شده با مطالعه موردی درمحله های ساغریسازان با بافت ارگانیک و محله بلوار گیلان با بافت برنامه ریزی شده است.مبانی نظری تحقیق برگرفته از آرای معمار پدیدارشناس ، کریستین نوربرگ شولتس درباره ی پدیده مکان و حس مکان است. از نظر شولتس ، پدیده ی مکان ، مفهومی کلی ، کیفی و چند بعدی است و مفهوم حس مکان نیز ، چیزی بیش از جمع جبری اجزای متشکله آنست و ساختار مکان به عنوان یک فضای زیسته، متاثر از مرز/قلمرو،تمرکز/محصوریت ،عرصه درونی/عرصه بیرونی ،شناسایی و خوانایی است. روش تحقیق ،توصیفی برمبنای استدلال استقرایی و با استفاده ازراهبرد ترکیبی (کیفی-کمی) با تمرکز بیشتر بر راهبرد کیفی است. فرضیه پژوهش عبارتست از اینکه ، ادراک حس مکان در محلات با رشد ارگانیک و سنتی ، از محلات نوساز و برنامه ریزی شده ، قوی تر است . این فرضیه بااستفاده از انجام مصاحبه های عمیق توام با پرسشهای باز از 46 نمونه هدفمند انتخاب شده و استفاده از روش مثلث بندی ، مشاهده های محقق در زمانهای مختلف و نیز مقایسه جداول نتایج در دو محله، مورد تحلیل قرارگرفته و در نهایت تایید شد. ارزیابی نتایج نشان می دهد که ، محله نوساز و برنامه ریزی شده بلوار گیلان ، از نظر حس مکان در وضع ضعیفتری نسبت به همتای مسن تر خود ، یعنی محله ساغریسازان قرار گرفته است که از جمله علل این قضیه عبارتند از : یکنواختی محیط و استانداردیزه شدن بافت در بلوار گیلان،کاهش هویت بومی،ضعف در وجود ارتباطات غنی انسانی،فقدان حس زندگی جمعی،مهاجر پذیری ، نوساز بودن محله وفقدان خاطرات جمعی ،عدم انس با محیط،تغییر ذائقه و نگرش مردم به زندگی است که در نهایت منجر به عدم تبلور کامل مفهوم سکنی گزینی در محله بلوارگیلان شده است.