نام پژوهشگر: عاطفه سالاری
عاطفه سالاری حسن فهیم دوین
امروزه بیشتر سازمان ها برای بقا بلند مدت بدنبال ارائه خدمات بیشتر به مشتریان هستند واین زمانی محقق می شود که محصولات وخدمات تولید شده از نظر کیفیت از سطح انتظار مشتری تجاوز نمایدولذا سازمان ها در تلاشند که عوامل موثردرتولیدو ارائه خدمات خودرا دگرگون کنند.مدیریت کیفیت جامع بررضایت مشتری تاکید داردورضایت مشتری از طریق توانمندسازی کارکنان ممکن است. پژوهش حاضر ضمن توصیف میزان توانمندسازی کارکنان ووضعیت به کارگیری مدیریت کیفیت جامع در اداره کل ورزش وجوانان خراسان جنوبی،به بررسی ارتباط بین این دومتغیر پرداخته است. برای این منظور 85نفر از کارکنان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده وبه پرسشنامه های توانمندسازی اسپریتزر(1995) وپرسشنامه مدیریت کیفیت جامع(1990) پاسخ دادند.پایایی پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب 74/0و80/0گزارش شد.یافته های پژوهش که با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون tدر گروههای مستقل ورگرسیون چندگانه به دست آمد حاکی از آن بود که بین توانمندسازی وابعاد آن با به کارگیری مدیریت کیفیت جامع ارتباط معنی دار مثبت وجود دارد(05/0p-value<)،بین میزان تحصیلات با توانمندسازی ومدیریت کیفیت جامع در کارکنان تفاوت معنی داری وجود دارد. ازمیان ابعاد توانمندسازی کارکنان مولفه های احساس شایستگی واعتمادبیشترین قدرت پیش بینی به کارگیری مدیریت کیفیت جامع درسازمان ورزش وجوانان خراسان جنوبی را داشتند. با توجه به یافته های پژوهش مبنی بروجود رابطه مثبت بین توانمندسازی کارکنان وبه کارگیری مدیریت کیفیت جامع پیشنهادمی شود که برای ایجاد بستر مناسب برای به کارگیری مدیریت کیفیت جامع مدیران از تکنیک های توانمندسازی استفاده کرده ودر جهت افزایش سطوح مولفه های احساس معنی داری، احساس شایستگی،احساس موثربودن واحساس اعتماد کارکنان گام بردارند.
عاطفه سالاری عباس منوچهری
موضوع و هدف اصلی این پژوهش رابطه ی بین "تشخیص درد" و "وضعیت بدیل" در اندیشه دکتر علی شریعتی، روشنفکر معاصر ایرانی بود. پس از بررسی چیستی اندیشه سیاسی این نتیجه حاصل شد که؛ برخی از تحلیل گران اندیشه سیاسی از جمله اسپریگنز که مبنای کار ما در این پژوهش در بررسی اندیشه شریعتی است، نظریه سیاسی را مترادف با اندیشه سیاسی قلمداد نموده اند؛ با توجه به این بحث و با ابتناء به مدل اسپریگنز، شریعتی با وجود اندیشه ورز بودن "نظریه پرداز"ی سیاسی است که با نگاهی رادیکال انسان و اجتماع خود را مورد کنکاش قرار می دهد. و به دنبال یافتن راه حلی انقلابی برای وضع موجود و ارائه ی وضعی بدیل و ایده آل است. شریعتی الیناسیون و ازخودبیگانگی را به عنوان بحران جامعه امروز بشری و از جمله ایران معرفی می کند. او یک نظریه پرداز رادیکال و خوش بین به ذات انسان است، که ریشه ی مشکلات و نابسامانی-های پدید آمده را ناشی از عوامل مصنوعی و ساخته های دست بشر می داند. و استعمار، استبداد، استثمار و استحمار را به عنوان علل اصلی بحران الیناسیون در بین مردمان جهان سوم و جوامع اسلامی از جمله ایران معرفی می کند. شریعتی در بررسی علل الیناسیون صرفاً به عقب ماندگی اقتصادی نمی اندیشد بلکه نگران از دست رفتن روح خدایی انسان به عنوان مظهر آزادی، آفرینندگی و آگاهی در دوره ی جدید است. بنابراین مفهوم بحران در نظر او دو جنبه دارد یکی عقب ماندگی اقتصادی و اجتماعی و دیگری از دست رفتن روح خدایی انسان جدید است. از آنجایی که شریعتی به عنوان یک نظریه پرداز رادیکال و خوش بین به انسان، تحولی انقلابی را برای تغییر وضع موجود در جامعه طلب می کند، بنابراین به معرفی جامعه و انسان ایده آل می پردازد. به نظر او، اسلام شیعی احیاء شده جامعه ی ایده آلی را به وجود می آورد که؛ دارای سه بعد "عرفان،برابری و آزادی" است. و قادر خواهد بود که در این زمانه که روح انسانی در تکاپوی یافتن راهی برای رهایی است. اشکال موجود سلطه را از بین ببرد و انسان از خود بیگانه را به خویشتن حقیقی خود بازگرداند.