نام پژوهشگر: احمد محمد پور
عزیز زنده باد سلیمان پاک سرشت
چکیده: مقالهی پژوهشی حاضر تاثیر تماشاگری کانالهای ماهوارهای را بر سبک زندگی مورد بررسی قرار میدهد. مطابق چارچوب نظری این مطالعه که از آرای بوردیو متاثر است، سبک زندگی، نماد و نشانهای فرهنگی واجتماعی به شمار میرود که از طریق چهار بعد هنجارهای مصرفی(آرایش وپوشش)، انتخاب فعالیت های گذران اوقات فراغت، مدیریت بدن و شیوهی همسرگزینی بروز پیدا میکند. چرایی و چگونگی انتخاب این ابعاد معنادار از نظر فرهنگی واجتماعی، در اندیشه ی بوردیو به نوع ذائقهها و سلیقههای افراد بر میگردد. سوال اصلی این تحقیق عبارت است از اینکه تماشاگری کانالهای ماهوارهای چه نقشی در الگوبخشی به سبک زندگی جوانان دارد؟ روش: این پژوهش به روش پیمایش انجام گرفته و برای جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامهی محقق ساخته، استفاده شده است. جامعهی آماری این بررسی دانشجویان دانشگاههای پیام نور و آزاد شهرستان بوکان است که به روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده نمونهای به حجم 351 نفر از آن انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج: مطابق یافتههای این بررسی هرچه استفاده ازماهواره بالاتررود، از شیوه های مدرن تری برای همسر گزینی استفاده می کنند، کم وکیف استفاده از اوقات فراغت دگرگون می شود، به این معنی که از اوقات فراغت شان به شیوه های جدید و مدرن مانند رفتن به باشگاه، پارک و... استفاده می کنند، هنجارهای مصرفی تغییر بیشتری می یابند، یعنی توجه بیشتری به آرایش و پوشش به شیوه ای مدرن نشان می دهند. و مدیریت و توجه به بدن نیز افزایش می یابد. یافته ها نشان می دهد با ارتقای سطح اقتصادی خانواده ها و میزان درآمد دانشجویان، میزان تماشای ماهواره افزایش می یابد ولی بین میزان تماشای ماهواره دردانشجویان دختر و پسر(جنسیت) تفاوت معنی داری وجود ندارد. با توجه به تحلیل های انجام گرفته می توان گفت، تماشاکردن کانال های ماهواره ای با شاخص های اوقات فراغت (آرایش وپوشش) و مدیریت بدن رابطه ی معنی داری داشته است و با همسرگزینی نیزرابطه ی غیرمعنی داری داشته است.
مریم ملکی صادقی احمد محمد پور
چکیده: سینما بی شک یکی از مهمترین وسایل رسانه ای تصویری در هدایت قوه ادراک و آگاهی فرد از جهان و خویشتن خویش به شمار می آید. انسان شناسان نیز معتقدند که فرهنگ یک کشور همچنان که در ادبیات، هنر، موسیقی و نقاشی متبلور است در سینمای آن جامعه نیز جلوه گر می شود. بنابراین می توان آن را به عنوان مستندات فرهنگی جامعه مورد بررسی و تحلیل قرار داد. لذا در این تحقیق سعی شده بر اساس 4 فیلم سینمایی (سگ کشی، چهارشنبه سوری، به همین سادگی و کافه ترانزیت) با دیدی نو، موقعیت های تثبیت شده نسبت به زنان را مدنظر قرار داده و نقطه ضعف های ارزش گذاری درباره ی آنان را در فرهنگ مرد سالارانه برجسته کند. پژوهش حاضر برای انجام این کار از رویکرد تبیینی- تفسیری گیرتز و تحلیل محتوای نشانه شناسی استفاده کرده است، تا از طریق استنتاج رمزگان اجتماعی، فنی و ایدئولوژیکی و نیز تحلیل و تفسیر زمینه های فرهنگی- اجتماعی ای که کنش زنان در آن صورت گرفته به هدف نهایی تحقیق یعنی «بازسازی معنایی زن» برسد. نتایج پژوهش حاکی از آن است، از آنجا که قدرت در دست مردان است، مفاهیم و مقولات فرهنگی بر اساس سیستم مردان تعریف شده و مفاهیمی مذکرند. لذا در دنیای زنان دارای معانی نامتعارف و گاه متضاد می باشند. برای زنان مفاهیمی مانند احقاق حق، تساوی طلبی، استقلال، قدرت، رشد، وفاداری بر اساس بهایش برای مردان در نظر گرفته می شود. در واقع زنان دارای هویتی تابعی و غیرمستقل هستند. بدین ترتیب زنان برای پیشرفت و تغییر در زندگی خود نه تنها با موانع ساختاری و اجتماعی روبرو هستند، بلکه ساختار نظام مرد سالاری همچون وجدان در اعماق ذهن و اندیشه آنها جای گرفته و حتی در زمان عدم حضور خود پیام قدرتمندی را برای زنان می فرستد و به آنها یادآوری می کند که طبق دستورات آن عمل کنند.. واژه های کلیدی: بازسازی، نماد، معنا، فرهنگ، تبیین تفسیری، تحلیل محتوا، نشانه شناسی، دال و مدلول، رمزگان، نظام مردسالاری، جنسیت، هویت.
مهدی علیزاده احمد محمد پور
مطالعهی کیفی حاضر به بررسی و واکاوی فرهنگ فقر در بین خانوادههای تحت پوشش سازمان های کمیته امداد و بهزیستی ساری پرداخت. این تحقیق با ترکیب دو نظریهی فرهنگ فقر اسکار لوئیس و رویکرد تفسیری گیرتز در صدد بودهاست تا در درجه اول ماهیت و ابعاد فرهنگ فقر را در بین افراد مورد مطالعه آشکار ساخته و همچنین سیاست های حمایتی سازمان های کمیته امداد و بهزیستی را مورد ارزیابی قرار دهد. بر همین اساس، با اتخاذ روششناسی کیفی، 39 نفر از افراد تحت پوشش و مددکاران سازمانهای بهزیستی و کمیته امداد مورد مصاحبهی عمیق قرار گرفته و دادههای گردآوریشده با استفاده از شیوهی تحلیل تماتیک تحلیل شدند. با تحلیل یافتههای این مطالعه مقولههایی تحت عنوان شاخصهای فرهنگ فقر بدست آمدند. این مقولهها عبارتند از: محافظهکاری و خطرپذیری پایین، مسئولیتگریزی، دریوزگی، مشارکتگریزی، آسیبپذیری اخلاقی، مسئلهمندی ازدواج، تعصب جنسیتی، پنهانکاری، کمسوادی یا بیسوادی، بیمهارتی، تقدیرگرایی، عدم دوراندیشی، حاشیهنشینی و مسئلهمندی مسکن، شغلهای کاذب و فصلی. در ارزیابی عملکرد سازمانهای حمایتی ، 8 مقوله شناسایی شدند که از این قرارند: تعاریف پروبلماتیک، موازیکاری نهادها، هدفسازی کوتاهمدت، غلبه نگرش حمایتی، رواج وابستگی و بیتحرکی، تلقی ساختاری از فقر، نارسایی اعتبارات خرد و انبساط سازمان و رواج فرهنگ فقر. همچنین در قالب دو مدل جداگانه شاخصهای فرهنگ فقر و ارزیابی عملکرد سازمانهای حمایتی مورد بحث و بررسی قرار گرفتند.
مهری میرزایی رافع محمد رضا یوسف زاده
این پژوهش، با هدف بررسی موانع نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی از دیدگاه اعضاء هیأت علمی رشته های مختلف علوم انسانی دانشگاه بوعلی سینا همدان انجام گرفته است، پژوهش از لحاظ روش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی است، جامعه آماری پژوهش را کلیه اعضاءهیئت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی و دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا همدان تشکیل می دهد که تعداد آنها 118 نفر(102 نفر مرد و 16 نفر زن) می باشند. بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی و جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان، تعداد 94 نفر، به تفکیک (81 نفر مرد و 13 نفر زن) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این پژوهش، برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته 35 سوالی سنجش موانع نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی استفاده شده است. روایی ابزار تحقیق بر اساس روایی محتوایی و با استفاده از دیدگاه متخصصان و پایایی آنها نیز بر اساس روش آلفای کرانباخ به میزان 874/0 محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آماری توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد) و از آزمون t تک گروهی، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که از دیدگاه اعضاء هیأت علمی رشته های مختلف علوم انسانی دانشگاه بوعلی سینا عوامل فردی به میزان خیلی زیاد، عوامل اجتماعی، ارزش-شناسی، روش شناختی و معرفت شناختی به میزان زیادی مانع نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی می شوند. بعلاوه یافته های جانبی این پژوهش نشان داد که بین دیدگاه اعضاء هیأت علمی زن ومرد در خصوص موانع نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی تفاوت معنا داری وجود ندارد همچنین یافته ها نشان داد که بین دیدگاه اعضاء هیأت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی و دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی در زمینه ی موانع نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی تفاوت معناداری وجود دارد.
گلاله برنا منصوره اعظم آزاده
جامعه و فرهنگ کردستان ایران در خلال یک دهه اخیر تغییر و تحولات فرهنگی و اجتماعی ژرفی را از سر گذرانده است . برخی از این تغییر و تحولات از الگوی حاکم بر تغییرات در جامعهی ایران پیروی میکند، حال آنکه بخش عمده آن محصول شرایط و موقعیت خاص کردستان ایران است. برای نمونه، مناطق مرزی نظیر شهرستان مریوان به دلیل موقعیت جغرافیایی و سیاسی ـ اقتصادی خاص درگیر رشد اقتصادی فزآینده و بحرانهای فرهنگی خاص ناشی از آن شده است؛ به گونهای که شکل جدیدی از سبک زندگی در این شهر بویژه در رابطه با زنان آغاز شده و پیوسته در حال گسترش است. بر این اساس، مطالعه حاضر با نگاهی کیفی- کمی و کاربرد روش ترکیبیِ متوالیِ اکتشافی به عنوان روش غالب و کاربرد روش اتنوگرافی به طور خاص در بخش کیفی و نیز کاربرد روش پیمایشی در بخش کمیِ تحقیق درصدد است به منابع و مجاری، فرآیند و پیامدهای تغییرات در سبک زندگی زنان با تاثر از پدیده تجارت مرزی توجه نماید. برای گردآوری دادهها، از چند روش مشاهده مشارکتی، مطالعات اسنادی و مصاحبه ساختنیافته و نیز ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در بخش کیفی با 53 نمونه از زنان و دختران مریوانی مصاحبه شده و دادههای گردآوری شده سپس از طریق روش نظریه زمینهای در قالب چند تم عمده و بنیادین طبقهبندی، تحلیل و مستندسازی شده اند. در بخش کمی نیز با استفاده از نرم افزار spss به توصیف و تحلیل داده های گردآوری شده ازطریق پرسشنامه و سپس آزمون فرضیات، سنجش همبستگی، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر پرداخته شده است. یافتههای تحقیق در بخش کیفی حکایت از گسترش فزآینده تغییرات در ابعاد گوناگون سبک زندگی مشارکتکنندهها دارد که در اکثر موارد با ساختار فرهنگی عام و سنتی شهر مریوان در تضادی بنیادین و همهجانبه است. از این میان، شش مقوله چالشهای ساختاری، بسط تعاملات فرامنطقهای، توسعه قارچگونه تجارت مرزی، تناقضات توسعه، رسانه ارتباطی و منابع ایماژی به عنوان "شرایط"، شش مقوله سیاست رهاییبخش، خودنمایی طبقه نوکیسه، فراغتمندی نوین، بازیافت بدنی، دگردیسی منابع هویتی و چندگانگی انگیزه مصرف به عنوان "تعامل" و سه مقوله تعارضات هویت، گسستهای روانتنی و باژگونگی ارزشی به عنوان "پیامد"های مسئله مورد تحقیق انتخاب شدند که تمامی آنان ذیل مقوله هسته یعنی "جهانزیست سیال" قرار گرفتهاند. و در بخش کمی نیز یافته های تحقیق نشان داد که سه فرضیه میزان دگرگونی در منابع هویت بخش، میزان مصرف تظاهری و میزان سرمایه فرهنگی، تایید شدند.اما فرضیه سرمایه اقتصادی و تاثیرش بر تغییرات سبک زندگی رد شد. کلیدواژهها: سبک زندگی، روش ترکیبی متوالی، زنان، جهانزیست سیال، شهرستان مریوان،تجارت مرزی
سلام خسروی پروانه دانش
این رساله به بررسی میزان دینداری دانش آموزان دختر وپسر شهر وروستای شهرستان پاوه می پردازد تحقیقی از نوع علت سنجی با روش اجرای پیمایشی می باشد. داده ها بر اساس پرسشنامه ساختار مند جمع آوری شده ودر دو سطح توصیف واستنباط تحلیل شده اند بر اساس یافته های تحقیق میانگین نمره دینداری دانش آموزان شهری 106/6 ومیانگین نمره دانش آموزان روستایی 106/77 بوده است در این میان میانگین پسران در شهر وروستا 106/35 ودختران 107/02 بوده است براین اساس میانگین نمره دانش آموزان دختر روستایی از دانش آموزان دختر وپسر شهری بیشتر ومیانگین نمره دانش آموزان پسر روستایی از دانش آموزان شهری بیشتر بوده است مقایسه ابعاد مختلف دینداری بیانگر این نکته است که بعد عاطفی دینداری در بالاترین وبعد اعتقادی در پایین ترین رتبه قرار داشته اند آزمون فرضیه های تحقیق بیانگر این واقعیت است که گرایش به دینداری در میان پسراننسبت به دختران در بعدهای مناسکی وعاطفی دارای تفاوت معنی داری است اما در بعدهای اعتقادی وپیامدی چنین تفاوتی مشهود نیست تحلیل چند متغیره نشان داد که متغیرهای اینترنت ماهواره خانواده ومدرسه ودوستان به ترتیب بیشترین تاثیر را بر دینداری دانش آموزان دارند
فرامرز نودهی حسین بهروان
این پژوهش با مرور بر تکثر موجود در صورت بندی های دین داری در سفرهای زیارتی، و با فرض اینکه زیارت و آداب آن بخشی از دین داری افراد محسوب می شود، سعی می کند از طریق تنقیح و تشریح تیپ های مختلف زائران شهر مشهد به این پرسش ها پاسخ دهد که کدام صورت بندی، و یا کدام صورت بندی تلفیقی، بیشترین انطباق و تناسب را با زائران مرقد امام رضا(ع) داراست؟ انواع درون سازگاری این زائران از نسبت زیارت به عنوان یک امرقدسی با خرید محصولات گردشگری به عنوان امورات عرفی و روزمره کدامند؟ جهت پاسخ گویی به پرسش های تحقیق، از روش تحقیق پدیدارشناسی بهره برده شده است. تکنیک جمع آوری اطلاعات مبتنی بر مصاحبه های عمیق بوده است. اکتشاف مولفه ها و فاکتورها منجر به ساخت ابزارهای تحلیلی یا تیپ ها گشته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مشارکت کنندگان را می توان در چهار تیپ یا سنخ کلی مناسک گرا، وجودی، در حال گذار و زائر_گردشگر جای داد و نشان داد که در هر کدام از این تیپ ها؛ سه مولفه فردگرایی، محاسبه گری و لذت جویی به نحو ویژه ای با یکدیگر ترکیب شده اند. با توجه به یافته های پژوهش در کشف انواع گونه ها از واقعیت تجربه ی سفر زیارتی و شناخت انواع استراتژی های درون سازگاری در ذهنیت اشخاص نوعی - فارغ از فراوانی هرکدام و اینکه کدام رویکرد به لحاظ فرهنگی غلبه دارد- در نظر داشتن گونه های مختلف زائر در سیاست گذاری و برنامه ریزی ها، غیر قابل انکار به نظر می رسد.