نام پژوهشگر: محمد تقی کرمی قهی
نسیم السادات محبوبی شریعت پناهی محمد تقی کرمی قهی
فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی و سیاسی، تاریخ پر فراز و نشیبی را از سر گذرانده است، نظرات گوناگونی در این جنبش مطرح شده و گرایش های متنوعی از جمله فمینیسم لیبرال، سوسیال و مارکسیسم در آن شکل گرفته اند، پس از ظهور جریان پست مدرنیسم نحله های تازه ای از فمینیسم مانند فمینیسم سیاه، مسیحی، اسلامی و ... در سرتاسر جهان بوجود آمد. براساس بینش پست مدرنیسم نمی توان شرایط منطقه ای و ویژگی های فرهنگی ملل مختلف را نادیده انگاشت و برای تمام بشریت رهنمودی واحد داد. بنابراین لازم است با در نظر داشتن این تفاوت ها برای هر منطقه نسخه ای ویژه فراهم ساخت. بی تردید پیوند ملت های مسلمان با آموزه های اسلامی مانعی بزرگ در موفقیت فمینیسم است. از این رو، طرفداران این جنبش با طرح الگوهای بومی و با ظاهری اسلامی به دفاع از فمینیسم پرداخته و با تفسیرهای جدید از متون دینی، مفاهیم دینی را در خدمت نهضت فمینیسم قرار دادند. مخالفان فمینیسم اسلامی این مفهوم را مفهومی متناقض دانسته و توجه به هر یک از مفاهیم «اسلام» و «فمینیسم» امکان مفهومی این ترکیب را به چالش می کشند. در این شرایط بررسی امکان مفهومی «فمینیسم اسلامی» و انواع آن، با توجه به روند رو به رشد آن در جوامع اسلامی و داعیه ی طرفداری از این گرایش در میان زنان مسلمان، امری ضروری است. از میان طرفداران «فمینیسم اسلامی» فاطمه مرنیسی و هبه رئوف عزت از چهره های شاخص در قید حیات هستند که تحلیل مهم ترین کتاب آنان در مشخص ساختن جایگاه این دو در قائله ی فمینیسم اسلامی و روشن شدن دیدگاه طرفداران این گرایش فمینیستی کمک می نماید. پایان نامه حاضر، پس از بررسی امکان مفهوم فمینیسم اسلامی و چالش های پیش روی آن، به تحلیل گفتمان کتاب «زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش» فاطمه مرنیسی و کتاب «مشارکت سیاسی زن- دیدگاه اسلامی»، هبه رئوف عزت می پردازد.
هانیه دانشور محمد تقی کرمی قهی
با توجه به تاثیرگذاری جنگ هشت ساله بر جامعه تا سالها پس از اتمام آن، چند سالی است که ثبت وقایع جنگ را در ذیل مفهوم «تاریخ شفاهی جنگ با دو ویژگی بارز پرداختن به «رویدادهای تاثیرگذار» و «فاعلین جریان ساز»، شاهد هستیم. پرداختن به جنگ از این منظرگاه به «بی توجهی به روایتهای کم اهمیت» و از آن جمله بی توجهی به روایتهای «مردم عادی جنگ زده»، بویژه «زنان ساکن در مناطق جنگی» به مثابه مهمترین قربانیان جنگ منجر شده است. با عطف به چنین وضعیتی، این پژوهش در پی فهم معتبر و اخلاقیتر تاریخ جنگ و پرداختن به نقاط کور و دیده نشده آن، با تمرکز بر تجارب زیسته زنان جنگ زده خوزستانی و شنیدن قصه آوارگی آنان و تلاش برای بازگویی روایت داستان زندگی فرودستانی است که بر اثر فقدان مزیت بازنمایی، از نقل روایت خویش محروم مانده اند. همسو با مسئله و هدف پژوهش، به جای استفاده از چارچوب نظری، از چارچوب معرفتی-رویکردی استفاده شده است. بُعد معرفتی به شیوه های دستیابی به واقعیت و بُعد رویکردی به رویکرد پژوهش به مثابه سامان دهنده واقعیت و داده های منفرد پژوهش اشاره دارد. پس از تفکیک مباحث این فصل در دو سطح سلبی و ایجابی، مفهوم «تجربه زیسته» به مثابه شیوه دستیابی به واقعیت و «تاریخ نگاری زنانه» (تاریخ جبران) به مثابه رویکرد پژوهش تکوین یافته اند. این پژوهش از طریق «روش شناسی کیفی» و رویه «تحلیل روایت تفسیری» و جمع آوری داده ها از طریق «مصاحبه روایی» به انجام رسیده است. مبنای نمونه گیری، نمونه گیری «هدفمند یا معیارمحور» با تکیه بر «تکنیک نمونه گیری گلوله برفی» بوده و به منظور فهم بهتر میدان تحقیق از روش «اتنوگرافی» نیز بهره برده ایم. الگوی کلان مجموعه تجارب این زنان در مواجهه با پدیده جنگ در سه تم محوری تشکل یافته است: «مواجهه با جنگ»، «تقلای حفظ بقا»، و «احیای زندگی و تکاپوی بهبود آن». هر کدام از این سه تم اصلی شامل مجموعه ای از زیر تِم ها یا مضامین هستند. تم «مواجهه با جنگ» شامل مضامینِ: شکست نظم زندگی، عدم پذیرش فاجعه، و پیشروی سرمستانه الهه جنگ است. تم «تقلای حفظ بقا» شامل مضامینِ: پیکر زنانه زیر هجمه فاجعه، فرار از معرکه؛ خطر پشت سر یا مصیبت پیش روی، از دست رفتن دارایی ها و نزول پایگاه طبقاتی، آوارگی و دربه دری، بی اطلاعی و فقدان عزیزان، از هم گسیختگی خانواده و نهاد خویشاوندی، سرمایه ناجی بقا، و عدم درک موقعیت فاجعه آمیز جنگ زدگان است. تم «احیای زندگی و تکاپوی بهبود آن» نیز شامل: بازگشت به زندگی در خانه ای نه از آن خود، فروکاسته شدن به دیگری و تحقیر قومی در برخورد با فرهنگ مشهدی، بی توجهی ساختارقدرت-تداوم احساس محرومیت، شهرک محله ای تمام عیار، تغییر در ویژگی های شخصیتی، و ترومای جنگ؛ ماتمی همواره حاضر، می باشد.
شهربانو پاپی نژاد محمد تقی کرمی قهی
پژوهش حاضر به بررسی زمینه های اجتماعی فرهنگی تک زیستی دختران مجرد در کلان شهر تهران پرداخته است. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته برای گردآوری اطلاعات مورد نظر استفاده شد. برای انتخاب مشارکتکنندگان از روش نمونهگیری هدفمند استفاده گردید و دادههای گردآوریشده از طریق روش تحلیل موضوعی یا تماتیک تحلیل شدند. یافتههای این پژوهش نشان داد زمینه های نامساعد خانوادگی (از بین رفتن خانواده مبدأ، ناکارآمد بودن خانواده مبدأ)، زمینه های اجتماعی فرهنگی (نظیر بالا رفتن سن ازدواج دختران، تجربه مهاجرت تحصیلی، تاثیرپذیری از گروه همسالان) و نیازهای اقتصادی، از مهم ترین بسترهای موجود و زمینه ساز اقدام به تک زیستی اجباری دختران جوان است. از مهمترین اثرات تجربه تک زیستی دختران مجرد نیز می-توان به تنهایی، ناامیدی، اضطراب، افسردگی، خلأ محبت واقعی و آرامش در کنار خانواده ، نداشتن احساس امنیت، عدم پذیرش این سبک از زندگی از سوی افراد جامعه و از همه مهم تر عدم تعلق به خانواده و شکل گیری احساس پوچی به مرور زمان در زندگی آنها اشاره نمود.
زینب مرادی نژاد محمد تقی کرمی قهی
چکیده زنان در خانواده و به تبع آن در جامعه نقش اساسی دارند، بنابراین اگر این قشر از جامعه دچار انحراف و بزهکاری شوند، سلامت کل جامعه با تهدید روبرو خواهد شد. از آن جا که به علت گذر از سنت به مدرنیته زنان عصر حاضر بیش از زنان دیگر اعصار از چارچوب خانه خارج شده، آزادی بیشتری پیدا کرده و همچنین در معرض آسیب های بسیاری واقع شده اند. با نگاهی به آمار زندان ها می توان به سهم زنان نسبت به کل زندانی ها به این امر مهم پی برد. بنابراین این پژوهش در نظر دارد به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر بزهکاری زندانیان زنان شهرستان خرم آباد بپردازد. روش تحقیق پژوهش حاضر، پیمایش و از نوع علی ـ مقایسه ای است. بنابراین جمعیت نمونه آن شامل دو گروه بزهکار (36 نفر ساکن در زندان زنان شهرستان خرم آیاد) و غیر بزهکار (72 نفر از زنان شهرستان خرم آباد) می شود. فرضیه های این پژوهش به این شرح بود: 1) بین احساس آنومی اجتماعی زنان بزهکار شهرستان خرم آباد و گرایش آن ها به بزهکاری رابطه مستقیم وجود دارد. 2) بین احساس محرومیت نسبی زنان بزهکار شهرستان خرم آباد و گرایش آن ها به بزهکاری رابطه مستقم وجود دارد. 3) بین معاشرت با اطرافیان بزهکار در زنان بزهکار شهرستان خرم آباد و گرایش به بزهکاری آن ها رابطه مستقیم وجود دارد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون و همچنین رگرسیون چند متغیره نشان داد که فرضیه های این پژوهش همه تأیید شدند؛ بدین معنا که هرچه میزان احساس آنومی اجتماعی، احساس محرومیت نسبی و در نهایت معاشرت با اطرافیان بزهکار بیشتر باشد، گرایش به بزهکاری نیز بیشتر خواهد بود. واژگان کلیدی: بزهکاری، احساس آنومی اجتماعی، احساس محرومیت نسبی و معاشرت با اطرافیان بزهکار.
سحر جمالی محمد تقی کرمی قهی
پایان نامه حاضر پزوهشی است با عنوان تجربه ها و انگیزه های دختران از خود آرایی و از آنجایی که مراد از خودآرایی در این پژوهش مدیریت بدن می باشد این پژوهش به دنبال دستیابی به تجربه های دختران ، قبل و بعد از مبادرت به مدیریت بدنشان و نیز دستیابی به انگیزه های آنان در مبادرت به چنین تغییری است . مراد از مدیریت بدن در این پژوهش جراحی های زیبایی ( بینی ) ، رژیم های لاغری و آرایش های غیرمتعارف می باشد. در این پژوهش نظریات مبادله ، نظریه گیدنز ، نظریات فمنیستی ، نظریه وبلن ، نظریه بوردیو و نظریه صنایع فرهنگی به ایده سازی محقق کمک کرده اند . یافته های این تحقیق که به روش کیفی وبا تکنیک مصاحبه عمیق با 21 نفر از دختران 29-18 ساله شهرستان رضوانشهر انجام شده است ، حاکی از آن است که ، در شرایطی کنونی جامعه، و با توجه به اینکه زیبایی به اصلی ترین معیار و ملاک قضاوت در مورد دختران چه در عرصه های اجتماعی و چه در فرصت های ازدواج بدل شده است و دختران تحقق بسیاری از خواسته های خود را تنها در گرو زیباتر شدن و نزدیک شدن به الگوهای تبلیغ شده در رسانه ها می دانند ، آنان اتخاذ چنین تصمیمی از سوی خود را آگاهانه ترین و مناسب ترین انتخاب می دانند . آنان در غیر صورت از خود ناراضی بوده و با طرد از سوی گروههای مختلف مواجه می شده اند. انگیزه اصلی دختران در مدیریت بدنشان زیبایی و نزدیک شدن به الگوهای زیبایی تبلیغ شده در رسانه ها و کسب اعتماد به نفس بوده است . دختران بیان کرده اند که بعد از مدیریت بدنشان اعتماد به نفسشان به دلیل زیبایی که کسب کرده اند افزایش یافته و در زمینه های اجتماعی موفق تر بوده اند و به همین خاطر احساس رضایت و آرامش می کنند . واژگان کلیدی : مدیریت بدن ، دختران ،علل گرایش به زیبایی ، موانع خودآرایی، دغدغه های ازدواج