نام پژوهشگر: جواد بخشی پور
جواد بخشی پور مهرزاد ابدالی
از منظر حقوقی، صحت و اعتبار توافقات طرفین که در قالب قرارداد متجلی میشود، منوط به رعایت شرایطی ویژه است که غالباً در متن ماده یا موادی خاص از مقررات مربوط به قانون مدنی کشورها گنجانده شده است. تامین این وظیفه خطیر به واسطه وضع پاره ای مقررات قانون مدنی از جمله مواد 190 و 217 قانون اخیرالذکر، قابل حصول و دستیابی است. آنچه در این تحقیق مبنای تحلیل ما قرار گرفته است، مفهوم عدم مشروعیت در قلمرو قراردادها در حقوق ایران با رویکردی تطبیقی نسبت به حقوق انگلستان است. در این راستا، با بررسی سوابق تاریخی موضوع بهلحاظ ماهیت غیر همسان منابع و خاستگاه تاریخی ناهمگون آن که منشاء تحلیل های حقوقی گوناگون گردیده، ضمن آگاهی از کیفیت پیدایش و نحوه تاثیرگذاری این مفهوم در دو سیستم حقوقی ایران و انگلیس به بی اعتباری این استدلال که ماده 190 و 217 قانون مدنی ایران حاصل اختلاط حقوق اروپایی با حقوق ایران است، وقوف خواهیمیافت و خواهیم دانست که قانون مدنی ما چه بهلحاظ ماهیت موضوع و چه از حیث آثار مترتب بر مفهوم عدم مشروعیت، متاثر از حقوق اسلام و مبانی فقهی است. در حالیکه در حقوق انگلستان علیرغم تأثیر شگرف مفاهیم اخلاقی منبعث از مذهب در حقوق این کشور، مفهوم عدم مشروعیت دارای بار معنایی وسیع تر از مفهوم آن در حقوق اسلام و ایران بوده و غالباً، ضمانت اجرای بطلان برای قراردادهای نامشروع، بهلحاظ مغایرت این نوع عقود با نظم عمومیاست و اخلاقیات ، با اذعان به استقلال آن از نظم عمومی، از حیث تاثیرگذاری، در مرتبه نازل تری قرار دارد. با این همه، وجود اشتراک موجود درنظامهای حقوقی مورد مطالعه، از جمله تاکید بر لزوم رعایت قانون، نظم عمومی و اخلاق حسنه، ضرورت اتفاق نظر متعاملین بر جهت نامشروع در عقود، بهعنوان شرط تحقق بطلان قرارداد و ا ز همه مهمتر فلسفه خاص تشریع مقررات موجود در قوانین هر دو نظام حقوقی در جهت صیانت و پاسداشت هنجارهای اخلاقی، مصالح و منافع عمومی و حمایت از حقوق اشخاص ناتوان و ضعیف در برابر اقویا جملگی، این باور را تقویت می کند که دستیابی به اصول و قواعدی مشترک که مبنای توجیه حقوقی این مفهوم در دو نظام حقوقی ایران و انگلیس قرار گیرد امکان پذیر است.