نام پژوهشگر: زینب شمسینی غیاثوند
زینب شمسینی غیاثوند اسماعیل بنی اردلان
ژیلسون از جمله متفکرانی است که بر بنیاد صناعی هنر تأکید می کنند و در برابر نظر?? شناخت- گرایی در هنر ، معتقد است که هنر نه به ساحت شناخت بلکه به ساحت ساخت تعلق دارد .او می- کوشد در قالب هستی شناسی هنر خویش این دیدگاه را بر کرسی بنشاند. بر این اساس رساله حاضر در قالب سه فصل به شرح زیر سامان یافته است. در فصل اول ابعاد مختلف هستی شناسی هنر از نگاه ژیلسون توصیف می شود و تمایز دو ساحت شناخت و ساخت ، نسبت آنها با یکدیگر و دلایل رجحان ساخت بر شناخت در هنر بررسی می گردد. آنگاه نشان می دهیم که چگونه او به این نتیجه می رسد که ذات هنر صناعت است و هستی هنری هستی صناعی است. در فصل دوم به خصوصیات عمده هستی صناعی از منظر ژیلسون می پردازیم و بر اساس دو مفهوم کلیدی ماده و فرم (صورت) شکل گیری هستی هنری و تمایز میان هستندگان هنری و سایر هستندگان را بررسی می کنیم. در فصل آخر اندیشه های ژیلسون را در مورد هنرهای خاص به کار می بندیم. به این منظور مهم ترین اوصاف هستی شناسانه هنرهایی نظیر موسیقی، نقاشی، معماری، شعر، مجسمه سازی و رقص را بر اساس آموزه های ژیلسون توصیف می کنیم. در خاتمه به ارزیابی هستی شناسی هنر ژیلسون می پردازیم و ملاحظاتی را در باب دیدگاه ژیلسون در باب نسبت هنر با شناخت و ساخت مطرح می کنیم.