نام پژوهشگر: بیتا جمشیدی
بیتا جمشیدی عزت خادمی
پژوهش حاضربا هدف بررسی مقایسه ای فلسفه تربیتی و تربیت عرفانی مولانا و حضرت امام خمینی (ره) انجام گرفته است درابتدا به بیان مقوله عرفان و تصوف و فلسفه پرداخته وهم چنین مثنوی وآثار امام خمینی (ره ) راکه شامل نکات اخلاقی مبتنی برمبانی عرفانی و تربیتی که درشرح چهل حدیث وتفسیرسوره حمد وسخنرانی های اخلاقی که در صحیفه نوروآثاردیگرایشان، با هدف تدوین یک فلسفه ی تربیتی درسه شاخه ی اصلی فلسفه معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی که مقولات دینی با صبغه ای عرفانیست مورد بررسی قرارگرفته است در ادامه به بیان مسائل تعلیم و تربیت از دو منظرمولانا و امام پرداخته شده است صحبت از عرفان و تصوف به سادگی و صراحت سایر موضوعات نیست چرا که هریک از اعتقادات دینی و مذهبی مستند به شواهد تاریخی و یا بیان شفاف و صریح ازسوی بانیان یا معتقدین بدانهاست. عرفان اعتقاد به عشق مطلق است. این اعتقاد خود را مقید به باورمشخصی ازادیان نمی نماید در عین حال بخاطر بهره مندی ازروح لطیف عشق همواره جایگاه ارزنده ای درتمام ادیان ومذاهب داشته و به نوعی با آنها سازگار شده بی آنکه از اصل خود عدول کرده باشد و رمزماندگاری عرفان نیزهمین است.هدف عرفان تربیت انسان کامل است، انسانی که اقوال و افعال و اخلاق نیک را به کمال داراست. در یک کلام عرفان وظیفه تربیت انسان های کامل و خود ساخته را برعهده دارد.عرفان همچون آیینی در جست و جوی حقیقت و درپی تأمین خواسته ی همیشگی آدمی ، دست یابی به سعادتی والا و حقیقی است . نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که تفاوت معناداری بین نظرات مولانا و امام خمینی وجود ندارد امااساس و پایه ی عرفان مولانا روی ذوق و وجد گذاشته شده است و توجهی به برهان و استدلال عقلی ندارد . ولی حضرت امام با قبول این ذوق و شهود به رد استدلال نمی پردازند .
بیتا جمشیدی کیانوش چقامیرزا
به منظور بررسی واکنش 20 ژنوتیپ گندم نان دریافت شده از معاونت موسسه تحقیقات دیم سرارود به القاء کالوس و تنش خشکی از طریق کشت جنین و میزان باززایی، تحقیقی در آزمایشگاه بیوتکنولوژی و کشت بافت دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. واکنش به خشکی کالوس های حاصل از جنین های بالغ و نابالغ در محیط کشت موراشیک و اسکوگ حاوی پلی اتیلن گلایکول (پنج سطح خشکی 0 تا20 درصد) بررسی شد. ارزیابی ژنوتیپ ها به صورت آزمایش فاکتوریل 5×20 در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار در سال 88- 86 انجام شد. در کشت جنین های بالغ و نابالغ صفات درصد القاء کالوس، سرعت رشد کالوس(میلیمتر قطر در روز) ، رشد نسبی کالوس (بر اساس وزن تر)، سرعت رشد نسبی کالوس (بر اساس وزن تر) در محیط بدون تنش، سرعت رشد کالوس(میلیمتر قطر در روز)، رشد نسبی کالوس(بر اساس وزن تر) ، سرعت رشد نسبی کالوس (بر اساس وزن تر) ،درصد کلروز کالوس، محتوای آب کالوس ، شاخص تحمل به خشکی در شرایط تنش و درصد باززایی گیاهچه مورد مطالعه قرار گرفتند. بر اساس نتایج بدست آمده می توان ژنوتیپ شماره 9 را در بین ژنوتیپ های مورد مطالعه از نظر واکنش به کشت جنین بالغ و ژنوتیپ شماره 16 را از نظر واکنش به کشت جنین نابالغ در شرایط بدون تنش و تحت شرایط تنش خشکی، ژنوتیپ برتر دانست. ژنوتیپ شماره 3 بالاترین میزان باززایی را از خود نشان داد و بالاترین درصد باززایی در محیط کشت حاوی1 میلیگرم در لیتر bap و 1 میلیگرم در لیتر iaa مشاهده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که اثر ژنوتیپ ، اثر سطوح مختلف خشکی و اثر متقابل ژنوتیپ و خشکی معنی دار گردیدند به عبارت دیگر، بین ژنوتیپ های مورد مطالعه از لحاظ صفات بررسی شده در سطوح مختلف خشکی اختلاف معنی داری وجود داشت. نتایج تجزیه همبستگی در جنین بالغ و نابالغ نشان داد صفت رشد نسبی کالوس باصفات سرعت رشد نسبی کالوس ، سرعت رشد کالوس در محیط تنش، رشد نسبی کالوس و سرعت رشد نسبی کالوس در محیط بدون تنش همبستگی معنی داری دارند. صفت سرعت رشد نسبی کالوس در محیط تنش با سرعت رشد نسبی در محیط بدون تنش همبستگی معنی داری داشت. رشد نسبی کالوس در محیط بدون تنش با سرعت رشد نسبی کالوس در محیط بدون تنش دارای همبستگی معنی داری بود. در کشت جنین بالغ درصد محتوای آب کالوس با صفت القاءکالوس همبستگی معنی داری نشان داد و در کشت جنین نابالغ درصد کلروز با درصد القاء کالوس همبستگی معنی داری داشت. تجزیه کلاستر ژنوتیپ های مورد مطالعه را بر اساس صفات اندازه گیری شده کالوس تحت تنش خشکی در جنین بالغ و نابالغ به چهار دسته گروهبندی نمود. ژنوتیپ های شماره 2 و 5 که در کشت جنین بالغ و نابالغ در یک گروه تحت عنوان گروه ژنوتیپ های مقاوم قرار گرفتند به عنوان ژنوتیپ های متحمل به خشکی شناخته شدند.