نام پژوهشگر: پرنیان قوام
پرنیان قوام احمد واعظی
پژوهش فعلی از نوع کاربردی و بر اساس نظریه¬های رفتاری و زیستی شیمیایی وسواس می-باشد که در آن اثربخشی رفتاردرمانی ( مواجهه و بازداری از پاسخ ) ، دارودرمانی ( کلومیپرامین ، فلووکسامین، آلپرازولام ) و ترکیب آنها در درمان بیماران زن 20 تا 40 ساله مبتلا به وسواس عملی شهر تهران مورد آزمون قرار گرفته است . فرضیه¬های پژوهش عبارتند از : 1. دارودرمانی ( فلووکسامین + کلومی¬پرامین + آلپرازولام) منجر به کاهش رفتارهای وسواسی بیماران مبتلا به وسواس می¬گردد. 2. دارودرمانی( فلووکسامین + کلومی¬پرامین + آلپرازولام) منجر به کاهش اضطراب بیماران مبتلا به وسواس می¬گردد. 3. رفتاردرمانی ( مواجهه و بازداری از پاسخ ) منجر به کاهش رفتارهای وسواسی بیماران مبتلا به وسواس می¬گردد. 4. رفتاردرمانی ( مواجهه و بازداری از پاسخ ) منجر به کاهش اضطراب بیماران مبتلا به وسواس می¬گردد. 5. ترکیب دو روش دارودرمانی و رفتاردرمانی مؤثرترین روش برای درمان بیماران مبتلا به وسواس است. به منظور بررسی فرضیه¬های فوق 80 بیمار زن 20 الی 40 ساله مبتلا به اختلال وسواس عملی از بین مراجعین به مطب¬های خصوصی ، درمانگاهها و بیمارستان¬های تهران انتخاب و در چهار گروه مورد بررسی قرار گرفتند . طرح مورد استفاده در این تحقیق ، طرح گروه کنترل نابرابر یا طرح مقایسه گروههای نابرابر ( مقایسه گروهها ، قبل و بعد از اینکه در معرض متغیر مستقل قرار بگیرند ) است که بین گروههای زیر اجرا گردید : 1. گروهی که تنها رفتاردرمانی ( مواجهه و بازداری از پاسخ ) را دریافت می¬کردند . 2. گروهی که تنها دارودرمانی (فلووکسامین + کلومی¬پرامین + آلپرازولام ) را دریافت می¬کردند . 3. گروهی که با روش ترکیبی رفتاردرمانی (مواجهه و بازداری از پاسخ ) و دارودرمانی (فلووکسامین + کلومی¬پرامین + آلپرازولام ) تحت درمان قرار گرفتند . در پژوهش حاضر متغیرهای مستقل ، روشهای درمان شامل :1- دارودرمانی ( فلووکسامین + کلومی¬پرامین + آلپرازولام ) ، 2- رفتاردرمانی( مواجهه و بازداری از پاسخ ) ، 3- ترکیب دارودرمانی و رفتاردرمانی ) بوده است و متغیرهای وابسته نیز عبارتند از : 1- رفتار وسواسی ، 2- سطح اضطراب (علائم جسمی و روانی بیمار). این شاخص¬ها به کمک پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادسلی ، پرسشنامه اضطراب کتل و پرسشنامه وسواس ییل¬براون ، اندازه¬گیری شدند . پس از 5 تا 6 ماه (متوسط 20 جلسه)، نمره¬های حاصل از ارزیابی¬ها در طرح گروه کنترل نابرابر ، مورد تحلیل کوواریانس قرار گرفت . نتایج نشان¬دهنده اثربخشی روش¬های درمانی در کاهش رفتار وسواسی و میزان اضطراب بیماران بود . جمع¬بندی تحلیل¬های آماری انجام شده در این پژوهش بیانگر این است که دارودرمانی در مقایسه با رفتاردرمانی در کاهش رفتار وسواسی و اجتنابی بیماران مؤثرتر بوده است ولی درمان ترکیبی نسبت به رفتاردرمانی و دارودرمانی به تنهایی اثربخشی بیشتری در کاهش رفتار وسواسی بیماران نشان داده است . نتایج تحلیل کوواریانس پرسشنامه اضطراب کتل ، حاکی از تأثیر بیشتر دارودرمانی در مقایسه با رفتاردرمانی در کاهش سطح اضطراب بیماران بوده است اما در زمینه اضطراب هم درمان ترکیبی نسبت به رفتاردرمانی و دارودرمانی منجر به کاهش بیشتری در میزان اضطراب بیماران شده است . پس بطور کلی ، درمان ترکیبی نسبت به دارودرمانی و رفتاردرمانی ، اثربخشی بیشتری در کاهش رفتارهای وسواسی و اضطراب بیماران دارد. اگرچه دارودرمانی در کاهش رفتارهای وسواسی و سطح اضطراب بیماران مؤثر است و بویژه خیلی سریع علائم جسمی آنها را کاهش می¬دهد ، اما نتایج حاصل از آن موقتی است و پس از مدتی علائم ، مجدداً عود می¬کنند. ممکن است عود مجدد علائم بیماری ناشی از وابستگی و تحملی باشد که داروها ایجاد می¬کنند. اما در ترکیب دو روش ، بیمار علاوه بر اینکه کاهش بیشتر اضطراب را شاهد است، از سرعت در بهبود که ویژگی دارو درمانی است و همچنین از ماندگاری کاهش اضطراب که نتیجه رفتاردرمانی است نیز بهره خواهد داشت. بنابر این ترکیب این روش ها مناسبتر بوده و نتایج مطلوبتری در پی خواهد داشت.نتایج پژوهش فعلی نشان می¬دهد که علاوه بر سن ، تحصیلات و مدت ابتلا ، عوامل دیگری ( از قبیل میزان شدت افسردگی ، اضطراب و غیره ) نیز روند درمان و نتایج آن را تحت تأثیر قرار داده که لازم است در پژوهش¬های آتی مورد ملاحظه قرار گیرند .