نام پژوهشگر: امیر یزدیان

سواد رسانه ای انتقادی: بررسی موردی سطح سواد رسانه ای دانشجویان کارشناسی ارشد تحقیق در ارتباطات دانشکده صدا و سیمای ج.ا.ا.
پایان نامه سایر - دانشکده صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران 1389
  امیر یزدیان   حامد حاجی حیدری

اهمیت روز افزون رسانه ها در زندگی مدرن، نهادهای سیاستگذاری در کشورهای مختلف دنیا را بر آن داشته تا با اتخاذ تدابیری مناسب، شهروندان خود را در برابر تأثیرات مخرب پیام های رسانه ای هرچه بیشتر مصون سازند. توجه به سواد رسانه ای از مهم ترین راهکارهای موجود است. به رغم توجه چشمگیر کشورهای مختلف دنیا به موضوع سواد رسانه ای، مسوولان و تصمیم گیران در ایران از آن غافل مانده اند. از آنجا که ضرورت پرداختن به این حوزه مهم بیش از پیش احساس می شود، تحقیق حاضر با تمرکز بر حوزه انتقادی سواد رسانه ای، به بررسی سطح سواد رسانه ای انتقادی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده صدا و سیما ج. ا. ا. پرداخته است. نظریه سواد رسانه ای انتقادی و مفاهیم پنج گانه آن (عدم شفافیت رسانه ها، رمزها و قواعد، رمزگشایی مخاطب، محتوا و پیام، انگیزه) مبنای این ارزیابی را تشکیل می دهند. در این راستا، با انجام شش مصاحبه با دانشجویان داده های تحقیق گردآوری شد. لازم به ذکر است قبل از مصاحبه فیلم crash در اختیار مصاحبه شونده ها قرار گرفت و سوالات مصاحبه بر اساس فیلم و مفاهیم پنج گانه سواد رسانه ای انتقادی، تنظیم و طراحی شدند. یافته های تحقیق نشان می دهند که اکثر مصاحبه شونده ها با اصول عدم شفافیت رسانه ها، رمزها و قواعد و رمزگشایی مخاطب آشنا بوده و در هنگام مواجهه با پیام های رسانه ای آنها را در نظر می گیرند. در شناسایی ارزش های پنهان پیام نیاز به نگرشی فراگیر احساس می شد به گونه ای که مصاحبه شونده قادر باشد بطور همزمان کلیشه های نژادی، قدرت، جنسیتی و طبقاتی را در پیام تشخیص دهد. توجه به این مهم که در کنار انگیزه های ناشی از قدرت، منافع اقتصادی نیز همواره مدنظر سازندگان پیام هست، نکته ای بود که مصاحبه شونده ها از آن غافل بودند. در نهایت، با توجه به توانمندی انتقادی ناموزون مصاحبه شونده ها، عدم وجود آموزشی یکپارچه در حوزه سواد رسانه ای انتقادی که توانسته باشد توانمندی های انتقادی لازم را به طور منسجم و هماهنگ ارتقا بخشد، کاملاً محسوس بود.

تعیین پارامترهای گسل با استفاده از میدان جابجایی سه بعدی بر مبنای الگوریتم شبکه های عصبی مصنوعی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده نقشه برداری 1393
  امیر یزدیان   بهزاد وثوقی

مطالعه گسل های فعال به منظور شناخت زلزله ها و بهبود کامل پیش بینی آن ها موضوع مورد توجه محققین علوم زمین می باشد. امکان اندازه گیری موقعیت نقاط روی سطح زمین و امکان برآورد تغییرشکل سطحی زمین توسط مشاهدات ژئودزی با دقت بالا مرجع مناسبی برای بررسی پدیده-های مختلف ژئودینامیکی فراهم کرده است. هدف این پایان نامه، به دست آوردن اطلاعات مربوط به پارامترهای یک گسل با استفاده از مجموعه مشاهدات تغییر شکل آن است که مسأله معکوس ژئوفیزیک نامیده می شود. روش های بهینه سازی بر اساس شیوه حل مسأله، به دو بخش کلاسیک و تکاملی تقسیم بندی می شوند. روش های کلاسیک از یک نقطه اولیه شروع شده و درصدد یافتن امتدادی برای رسیدن به جواب هستند. این روش ها در صورت عدم انتخاب مقادیر اولیه مناسب برای پارامترها در نقطه بهینه محلی همگرا می شوند. روش های تکاملی با استفاده از اپراتورهای مخصوص خود به جستجوی هوشمندانه در فضای جستجوی بزرگ تر ولی متناهی با استفاده از روش های آماری می پردازند. در این تحقیق، به منظور مطالعه رفتار گسل در زمان زلزله، برآورد پارامترهای گسل مسبب زلزله ششم آذرماه 1384 و طبقه بندی نوع آن انجام می شود. بدین منظور، با فرض مدل الاستیک و با استفاده از میدان جابجایی هم لرزه به دست آمده از روش تداخل سنجی راداری، از حل معکوس الگوریتم شبکه های عصبی مصنوعی به عنوان روش تکاملی استفاده می شود و با استفاده از روش مارکوارت- لونبرگ به عنوان روش کلاسیک نتایج حاصله از شبکه عصبی تحلیل آماری می شود. بدین منظور ابتدا صحت عملکرد الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی و درستی نتایج حاصل بر روی میدان جابجایی سه بعدی شبیه سازی شده بررسی شد. سپس از مشاهدات واقعی میدان جابجایی هم لرزه به دست آمده از روش تداخل سنجی راداری استفاده شد. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر آن است که مشاهدات تداخل سنجی راداری با یک گسل معکوس به عمق 6.2 کیلومتر، طول 7.6 کیلومتر، عرض 4.8 کیلومتر، شیب 40 درجه و آزیموت 249 درجه منطبق است. این گسل دارای لغزش 88 سانتی متر بوده است. همچنین تحلیل آماری نتایج با استفاده از روش مارکوارت- لونبرگ نشان از درستی نتایج حاصله از الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی داد.