نام پژوهشگر: سمانه مظاهری
سمانه مظاهری بهرام صادقی بی غم
واژه ی زیست شناسی یا «بیومتریک» به طیف گسترده ای از فن اوری ها اطلاق می شود که هویت افراد را به کمک اندازه گیری و تحلیل خصوصیات انسانی شناسایی می کنند. در یک تعریف عام تر، زیست سنجی را علم و فن اوری اندازه گیری و تحلیل آماری داده های بیولوژیکی معرفی کرده اند. در بین تمامی مشخصه های زیستی، اثرانگشت به دلایل یکتایی، مانایی، کاربر پسند بودن و ارزانی فن اوری به عنوان قدیمی ترین و پرکاربردترین گونه ی زیست سنجی شناخته شده است؛ به همین دلیل در بین تمامی زیست سنج ها بیشتر مورد توجه بوده است. بیشتر الگوریتم ها در نهایت به مقایسه ی ویژگی های یک سری نقاط استخراج شده از اثرانگشت، مینوژه ها یا روزنه ها می رسند که باید با مجموعه نقاط به دست آمده از اثرانگشت دیگر مقایسه شوند. در اینجاست که استفاده از مفاهیم مدل های هندسه محاسباتی کمک شایانی در ارائه ی الگوریتم های کارا و با دقت بالا می نماید. اخیرا الگوریتم هایی در این زمینه ارائه شده است. در این پایان نامه نیز، سه الگوریتم جدید برای تطبیق آثار انگشت با استفاده از الگوریتم پوست پیازی و چندضلعی های محدب تودرتو و تعریف یک ویژگی جدید به نام ویژگی ترکیبی بر اساس مشخصات خاصی از نقاط تکین (دلتا و هسته)، مانند خصوصیات هندسی آن ها ارائه داده ایم. الگوریتم ارائه شده مبتنی بر الگوریتم پوست پیازی علاوه بر دارا بودن مزایایی چون سادگی پیاده سازی، دقت بالا و زمان اجرای پایین، منجر به ایجاد یک مدل توپولوژیک پایدار برای تطبیق اثرانگشت در هنگام بروز اعوجاج (تغییرات غیرخطی) هم می شود که از چالش های جدی در مبحث تطبیق اثرانگشت است. الگوریتم های ارائه شده توسط داده های استاندارد پایگاه داده fvc تست شده و صحت و کارایی آن ها به اثبات رسیده است.
سمانه مظاهری سید مهدی قریشی
چکیده: در این پژوهش، سه بخش مجزا برای اندازه گیری یون های مولیبدن، لانتان و اورانیل با استفاده از روش های الکتروشیمیایی شرح داده شده است. در بخش اول رفتار الکتروشیمیایی الکترود خمیر کربن اصلاح شده با نانولوله های کربنی چند جداره، برای کالکون با دو روش ولتامتری چرخه ای و ضربان تفاضلی مورد بررسی قرار گرفت و پارامترها بهینه شد. سپس از روش ولتامتری ضربان تفاضلی به منظور بررسی بر هم کنش بین مولیبدن و کالکون استفاده گردید. در بخش بعدی، رفتار الکتروشیمیایی این الکترود اصلاح شده برای اندازه گیری لانتان در حضور کالکون کربوکسیلیک اسید مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعات نشان می دهد که اندازه گیری یون لانتان در حضور کالکون کربوکسیلیک اسید با الکترود اصلاح شده شدت جریان کاهشی بیشتری را نسبت به عدم حضور آن نشان می دهد. متغیرهایی چون ثابت سرعت انتقال بار ظاهری و میزان پوشش سطحی اصلاحگر بر سطح الکترود با استفاده از روش ولتامتری چرخه ای، برای الکترود و در محلول ردیاب های آهن (???) و (??) محاسبه گردید. در بخش دیگر، این الکترود اصلاح شده برای بررسی عملکرد کاهشی یون اورانیل در حضور یک نوع باز شیف مورد بررسی قرار گرفت. روش ولتامتری چرخه ای و ضربان تفاضلی برای بررسی خواص الکتروکاتالیزوری یون اورانیل بر سطح الکترود اصلاح شده با باز شیف به کار رفته است. مقدار ضریب نفوذ (d)، ضریب انتقال بار (?) و چگالی جریان تبادل یونی (i0) برای یون های لانتان و اورانیل به-دست آمد. به منظور تایید عملکرد الکترود اصلاح شده برای اندازه گیری یون اورانیل از روش امپدانس، میزان مقاومت سطح الکترود به دست آمد. با استفاده از روش ولتامتری ضربان تفاضلی، برای یون های مولیبدن، اورانیل و لانتان سه و دو محدوده خطی به-ترتیب در محلول های بافر با phهای 0/2، 5/7 و 5/3 به دست آمد. حد تشخیص (3=s/n) برای یون های مولیبدن، لانتان و اورانیل به ترتیب 0/75، 0/2 و 2/7 نانو مولار به دست آمد. در پایان، عملکرد الکترودهای اصلاح شده در نمونه حقیقی هر سه یون مورد بررسی قرار گرفت و پاسخ قابل قبولی از الکترود دریافت شد.
سمانه مظاهری سید حسین ثنایی نژاد
شرایط اقلیمی به طور بارزی بر رشد و عملکرد گیاهان زراعی تأثیر گذار هستند و تغییر اندک شرایط جوی ممکن است اثر زیادی بر عملکرد داشته باشد. برای تصمیمات مدیریتی مناسب جهت سازگاری با تغییر اقلیم، ابتدا بایستی میزان اثرات این پدیده را ارزیابی کنیم و سپس آن را بررسی کنیم که برای هر منطقه چه محصولی را در چه تاریخی کشت کنیم تا کمترین آسیب را از تغییر اقلیم متحمل شویم. لذا در این تحقیق به ارزیابی عملکرد سیب زمینی در منطقه مشهد می پردازیم. در این تحقیق از دو مدل گردش عمومی جو (ipcm4 و hadcm3) تحت سه سناریوی تغییر اقلیم (a1b ،a2 و b1 ) و سه دوره زمانی 2039-2010 ، 2069-2040 ، 2070-2099 استفاده شد. داده های حاصل از این مدل ها توسط مولد تصادفی داده lar-wg به صورت روزانه و در مقیاس ایستگاهی ریز مقیاس شدند. داده های اقلیمی تولید شده به همراه داده های حاصل از عملیات میدانی انجام شده بر روی گیاه سیب زمینی به عنوان ورودی به مدل هوا-محصول dssat داده شد. این مدل با استفاده از مدل substor عملکرد، بیومس و شاخص سطح برگ را پیش بینی کرد. نتایج نشان داد که عملکرد در طی 100 سال آینده نسبت به دوره آینده کاهش می یابد. در بررسیهای انجام شده در این تحقیق بیشترین عملکرد (10263) مربوط به دوره ی اول از سناریوی a1b در مدل ipcm می باشد و کمترین عملکرد (2) در دوره ی سوم از سناریوی a2 و مدل hadcm اتفاق افتاد. بیشترین بیومس (21805) در دوره ی سوم از سناریوی a2 در مدل ipcm4 و کمترین مقدار بیومس (5924) در دوره ی دوم از سناریوی a2 در مدل hadcm3 برآورد شده است. بیشترین مقدار شاخص سطح برگ (58/26) در دوره ی سوم از سناریوی a2 در مدل ipcm4 و کمترین مقدار شاخص سطح برگ (74/1) در دوره ی دوم از سناریوی a2 در مدل hadcm3 برآورد شده است. بیشترین دمای حداکثر (5/39) برای دوره ی سوم از سناریوی a2 و مدل hadcm و کمترین دمای حداکثر (35) در دوره ی اول از سناریوی a1b در هر دو مدل hadcm و ipcm برآورد شد. بیشترین دمای حداقل (3/24) در دوره ی سوم از سناریوی a2 در مدل hadcm و کمترین دمای حداقل برای دوره ی اول از سناریوی b1 مدل hadcm تخمین زده شد. بیشترین بارش تجمعی برآورد شده در طول فصل رشد (35/37) در دوره ی سوم از سناریوی a2در مدل hadcm3 و کمترین بارش تجمعی برآورد شده در طول فصل رشد (95/32) در دوره ی سوم از سناریویa1b در مدل ipcm4 دیده می شود.