نام پژوهشگر: سمیه نافذ

بررسی ابعاد پنجگانه شخصیتی (براساس مدل پنج عاملی) در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (ام اس) و مقایسه آنها با افراد سالم
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1387
  سمیه نافذ   روشنک خدابخش

مالتیپل اسکلروزیس شایع ترین اختلال تحلیل برنده غلاف میلین در سلسله اعصاب مرکزی است. این بیماری در سنین اولیه جوانی با تخریب موضعی یا تکه تکه میلین در سلسله اعصاب مرکزی شروع می شود و با دوره های نامنظم بهبود و عود علائم همراه است. امرزوه ثابت شده است که عوامل پسیکولوژیک نقش بسزایی در بروز بیماریهای صعب العلاجی مانند سرطان ، بیماری عروق کرونر قلب و مالتیپل اسکلروزیس دارد. در این پژوهش ابعاد پنجگانه شخصیتی(براساس مدل پنج عاملی) در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و مقایسه آن با افراد سالم مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق از نوع تحقیق علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس استان اصفهان در سال 1388 می باشد. نمونه شامل 50 زن بیمار و 50 مرد بیمار بود که به صورت نمونه گیری در دسترس از انجمن ام اس اصفهان و کلینیک ام اس اصفهان انتخاب شدند. گروه کنترل نیز شامل 50 زن سالم و 50 مرد سالم بود که با صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه neo-ffi و پرسشنامه محقق ساخته دربرگیرنده ویژگیهای دموگرافیک بود. نتایج تحلیل واریانس دو عاملی(2*2) نشان داد مردان سالم در بُعد روان رنجورخویی پایین تر از مردان بیمار و زنان سالم و بیمار بودند. همچنین برونگرایی و گشودگی در افراد سالم بالاتر از افراد بیمار بود و در بعد گشودگی زنان بالاتر از مردان قرار داشتند. امّا در بعد برونگرایی بین زنان و مردان تفاوتی وجود نداشت. همچنین میزان زضایتمندی در بیماران بالاتر از افراد سالم بود و در این زمینه تفاوت جنسیتی مشاهده نشد و وظیفه شناسی هم در زنان و مردان سالم و بیمار تفاوتی نداشت. با استفاده ازt-test وابسته این نتیجه به دست آمد که بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس، قبل از ابتلا به بیماری در بعد روان رنجورخویی بالاتر و در ابعاد برونگرایی و گشودگی پایین تر افراد سالم قرار داشتند. درضمن بیماران بعد از تشخیص بیماری نیز در بعد روان رنجورخویی بالاتر و در بعد برونگرایی و گشودگی پایین تر از افراد سالم قرار داشتند. یافته دیگری که در این پژوهش با استفاده از t-testوابسته به دست آمد این بود که بُعد روان رنجورخویی و وظیفه شناسی بعد از ابتلا به بیماری بدون تغییر مانده و ابعاد برونگرایی و گشودگی کاهش یافته و بعد رضایتمندی افزایش یافته است که این نتیجه می تواند تأثیر بیماری بر ابعاد شخصیتی را نشان دهد.