نام پژوهشگر: مهری پریرخ
زهره عباسی مهری پریرخ
بررسی پژوهش های صورت گرفته در حوزه مدیریت دانش نشان می دهد اصلی ترین علت شکست سازمانها در پیاده سازی مدیریت دانش، عدم توجه آنها به عوامل اجتماعی و فرهنگی بوده است. امروزه کتابخانه ها، به عنوان یک سازمان اجتماعی، با مسائلی مانند کمبود منابع مالی، عدم تخصیص اعتبارات کافی، تغییر شغل ها و پست های سازمانی، کمبود نیروی متخصص، بازنشستگی کارکنان با تجربه، تنوع مراجعان، تحولات فناوری و... مواجه هستند. مقابله با برخی از این چالش ها از طریق اجرای فرآیندهای مدیریت دانش امکان پذیر می باشد. در همین راستا پژوهش حاضر که پژوهشی کاربردی و از نوع پیمایشی است، با هدف شناسایی الگوی فرهنگ سازمانی حاکم در کتابخانه های مرکزی دانشگاههای جامع وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و نیز رابطه آن با میزان اجرای مدیریت دانش در این کتابخانه ها انجام پذیرفته است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کتابخانه های مرکزی دانشگاههای جامع وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که حداقل 20 سال از زمان تأسیس آن گذشته باشد، تشکیل می دهد. ابزار گردآوری اطلاعات دو پرسشنامه و یک سیاهه وارسی بود. پرسشنامه اول برای سنجش الگوی فرهنگ سازمانی مورد استفاده قرار گرفت. این ابزار توسط کامرون و کوئین طراحی شد و بر اساس آن می توان 4 الگوی فرهنگ سازمانی (گروهی، کارآفرین، بازاری، و سلسله مراتبی) را شناسایی کرد. پرسشنامه دوم و سیاهه وارسی، توسط محقق طراحی و جهت بررسی میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه ها مورد استفاده قرار گرفت. پرسشنامه پژوهش به 23 کتابخانه ارسال شد و در نهایت 281 پرسشنامه تکمیل شده توسط کتابداران شاغل، از 21 کتابخانه دریافت و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که 3 الگوی فرهنگ سازمانی گروهی، سلسله مراتبی و بازاری بر کتابخانه های مرکزی حاکم است. از دیدگاه کتابداران شاغل در این کتابخانه ها، الگوی فرهنگ سازمانی مطلوب الگوی گروهی و کارآفرین است. آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که در این کتابخانه ها بین میزان اجرای مدیریت دانش و الگوهای متفاوت فرهنگ سازمانی تفاوت معنادار وجود ندارد ولی همبستگی مثبت بین الگوهای فرهنگ سازمانی کارآفرین و گروهی و میزان اجرای مدیریت دانش وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین سطح تحصیلات و سمت کتابداران و نوع الگوی فرهنگی مورد پذیرش رابطه معناداری وجود دارد ولی بین جنسیت و سابقه کار و نوع الگوی فرهنگی مورد پذیرش رابطه معناداری مشاهده نمی شود. تنها بین کارکنان دارای سابقه بالای 15 سال و کمتر از 5 سال در الگوی فرهنگ سلسله مراتبی می توان تا حدودی تفاوت را مشاهده کرد.
شعله ارسطوپور رحمت الله فتاحی
هدف اصلی این پژوهش، بررسی همخوانی میان الگوی ملزومات کارکردی پیشینههای کتابشناختی با فهرستهای رایانهای کنونی از دو رویکرد نظامگرا و نیز کاربرگرا است. در این راستا، موجودیتها و کارکردهای الگوی ملزومات کارکردی بر فیلدهای اصلی و فرعی مارک ایران (مورد استفاده در نرم افزار رسا)، و نیز دیدگاه کاربران بالقوه فهرستهای رایانهای نسبت به موجودیتهای مختلف الگو و خانوادههای کتابشناختی مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، ابتدا یک ماتریس تطابقی برای تعیین فصل مشترک میان فیلدهای مختلف مارک و موجودیتها و کارکردهای تعریف شده در الگو تدوین گردیده و با رجوع به اسناد و پژوهشهای مشابه در مورد مارک 21، تکمیل گردید. نتایج این بخش حاکی از آن است که در پیوند با 4 کارکرد بازیابی، شناسایی، انتخاب و دسترسی، کارکرد شناسایی با 473 فیلد فرعی پشتیبان در درجه اول، کارکرد دسترسی با 310 فیلد فرعی پشتیبان در درجه دوم و پس از آن کارکرد بازیابی با 222 فیلد فرعی پشتیبان و کارکرد انتخاب با 152 فیلد فرعی پشتیبان به ترتیب در درجه های سوم و چهارم قرار میگیرند. در پیوند با 4 موجودیت اثر، بیان، قالب و مدرک، نتایج حاکی از آن است که موجودیت قالب با 317 فیلد فرعی پشتیبان، موجودیت اثر با 129 فیلد فرعی پشتیبان، موجودیت بیان با 99 فیلد فرعی پشتیبان و موجودیت مدرک با 23 فیلد فرعی پشتیبان به ترتیب در اولویتهای اول تا چهارم قرار دارند. در بخش دوم پژوهش حاضر، نگاه کاربران به خانوادههای کتابشناختی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، خانواده های دو اثر اصلی شاهنامه فردوسی و نیز قرآن به منزله نمونه انتخاب شده و دو مجموعه 40 کارتی در پیوند با هریک از این خانوادهها در اختیار دو گروه 30 نفری از افراد صاحب نظر و متخصص در دو حوزه شاهنامهپژوهی و قرآنپژوهی قرار گرفت. طی نشستهای صورت گرفته با این افراد، نگاه و دستهبندی کلی آنها نسبت به هر خانواده کتابشناختی، همخوانی دیدگاه آنها با موجودیتهای الگوی ملزومات کارکردی و اصطلاحشناسی آنها در زمینه انواع موجودیتهای شناسایی شده مورد بررسی قرار گرفت. در پیوند با خانواده کتابشناختی شاهنامه، 11 خوشه و در پیوند با خانواده کتابشناختی قرآن 9 خوشه توسط مصاحبهشوندگان شناسایی گردید. نتایج حاکی از آن است که با توجه به موجودیتهای الگو، ودر پیوند با دستهبندی اعضای خانواده کتابشناختی به صورت کلی، رویکرد کاربران بالقوه رویکردی از بالا به پایین است و آنها در مواجهه با اعضای خانواده کتابشناختی، ابتدا اثر اصلی، سپس بیانها، قالبها و در نهایت مدارک را شناسایی میکند. این درحالی است که در پیوند با یک نیاز اطلاعاتی خاص، کاربران رویکردی پایین به بالا دارند و ابتدا مدرک مورد نظر، و سپس قالب مورد نظر از سوی آنها انتخاب شده و در صورت عدم وجود، به بیانها و اثرهای دیگر مراجعه میکنند. از دستاوردهای این پژوهش، پیشنهاد دو درختواره برای دو خانواده کتابشناختی شاهنامه و قرآن و نیز الگویی مفهومی در زمینه پیادهسازی دستاوردهای این پژوهش در فهرستهای رایانهای است.
وجیهه حسینی مهری پریرخ
کتابهای درسی به عنوان یکی از مهمترین منابع یادگیری دانشآموزان در نظامهای آموزشی محسوب میشوند. با این حال، با توجه به گستره وسیع دانش تولید شده در یک زمینه خاص، ضروریست که دانشآموزان بتوانند از منابع دیگر برای دستیابی به اطلاعات مرتبط با موضوع درس استفاده کنند. با این هدف، سوالهایی در انتهای برخی از درسهای دوره راهنمایی طراحی شدهاند که برای پاسخگویی به آنان دانشآموزان ناچار هستند به منابعی خارج از کتابهای درسی مراجعه کنند. این امر، ضمن آشنایی با دیدگاههای مختلف، موجب عمقی شدن یادگیری آنها می شود. این سوالها، سوالهای پژوهشی نامیده شدهاند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی کتابهای منتشر شده در ایران است که توانایی پاسخگویی به سوالهای پژوهشی درسهای دوره راهنمایی را دارد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است و با روش پیمایشی انجام شده است. برای بررسی درسها و سوالهای پژوهشی از شیوه تحلیل محتوا بهره گرفته شد. جامعه مورد پژوهش را 421 سوال پژوهشی از 15 کتاب درسی دوره راهنمایی (تاریخ، تعلیمات اجتماعی، جغرافیا، علوم تجربی و فارسی) تشکیل میدهد. همچنین، کتابهای غیردرسی (مرجع/ غیرمرجع) که در ایران منتشر شده است نیز جامعه دیگر پژوهش میباشد. برخی از سوالهای پژوهشی از طریق سیاهه کتابهای منتخب شورای کتاب کودک طی سالهای 87 -1381 پاسخ داده شد. برای دسترسی به این کتابها به کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی و کتابخانه مرکزی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در مشهد مراجعه شد. برای پاسخ به سایر سوالهای پژوهشی از کتابهایی غیر از کتابهای منتخب شورا که در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی موجود بود بهرهگیری شد. چنانچه این کتابها توانمندی پاسخ به سوالهای پژوهشی مربوطه را داشتند، بر اساس سیاهه ارزیابی محققساخته ارزیابی و در صورتی که 50% امتیازهای کتاب مناسب را کسب کردند به عنوان کتابهای مناسب در نظر گرفته شدند. روایی و پایایی این ابزار توسط متون تخصصی، نظرسنجی از صاحبنظران و نیز معلمان و کتابداران کنترل شد. نتایج نشان میدهد که به طور کلی 98% سوالهای پژوهشی توسط 822 کتاب غیر درسی پاسخ داده شدند که از این میان، 165 مورد از میان کتابهای منتخب شورا و 657 کتاب از میان کتابهای منتخب غیرشورا میباشند. همچنین 79% از سوالها توسط کتابهای مرجع پاسخگویی شدند. از سوی دیگر، 58% از سوالهای پژوهشی در باره ماهیت پدیدهها یا "چهچیزی"، "چهکسی"، "چهزمانی" و "چهمکانی" طرح شدهاند و به گسترش اطلاعات دانشآموزان کمک مینمایند؛ 39% آنها، به سوالهایی در مورد "چگونگی" پدیدهها توجه داشته و بر پرورش دانش در دانش آموزان متمرکز هستند؛ و تنها 3% از آنها به "چرایی" پدیدهها پرداخته و زمینه لازم برای تفکر عمیقتر و برداشتن اولین گامها در خردورزی را فراهم میکنند. دستاورد این پژوهش فهرستی از کتابهای غیردرسی مناسب برای پاسخگویی به سوالهای پژوهشی است که به تفکیک درسها، موضوعهای موردبحث در هر گروه از کتابهای درسی و انواع دانش و نیز منابع مرجع تنظیم شدهاند.
مهدی زاهدی نوقابی مهری پریرخ
یکی از وظایف مهم دانشگاه ها انجام پژوهش و تولید دانش است. مخازن سازمانی سیستمهای مناسبی برای سازماندهی به این دانش و دروازه اصلی برای نمایاندن سرمایه فکری دانشگاه و دسترس پذیر ساختن آن هستند. از سال 1385، دانشگاه فردوسی مشهد اقدام به طراحی مخزن سازمانی خود، یعنی "سیستم مدیریت منابع علمی دانشگاه فردوسی مشهد" (سیماد) برای گردآوری و سازماندهی اطلاعات علمی تولید شده توسط اعضاء هیأت علمی کرده است. افزون بر مزایای یاد شده از یک مخزن سازمانی، "سیماد" برای ارائه خدمات پژوهشی به اعضاء هیأت علمی، یعنی طرح پژوهه، ترفیع، مأموریت فرصت مطالعاتی و ... مورد استفاده قرار می گیرد. تا زمان انجام این پژوهش، حداقل 434 نفر از اعضاء آثار خود را در آن ثبت کردند. مطالعه اولیه نشان می دهد که ثبت آثار در "سیماد" با مشکلاتی روبرو بوده است. هدف عمده این پژوهش شناسایی ویژگی های یک مخزن سازمانی و بررسی میزان همخوانی وضعیت کنونی مخزن سازمانی موجود (سیماد) با آن ویژگی ها می باشد. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با روش پیمایشی و مطالعه موردی انجام پذیرفت. برای اینکه بتوان از همه جنبه ها، اطلاعاتی در رابطه با موضوع مورد پژوهش به دست آورد، در گردآوری اطلاعات از چند دیدگاه، یعنی سازمان، سیستم و کاربران وضعیت بررسی شد و در هر مورد شیوه و ابزار گردآوری مناسب بکار رفت. به بیانی نظر مسئولان در باره سازمان از طریق مصاحبه، نظر متخصصان نرم افزار در مورد سیستم از طریق سیاهه وارسی و نظر کاربران (واگذار کنندگان اطلاعات) از طریق نظرسنجی و پرسشنامه گردآوری شد. به طور کلی 8 نفر که با روش گلوله برفی انتخاب شدند در مصاحبه؛ یک گروه سه نفره که با روش تعمدی انتخاب شدند در تکمیل سیاهه و 208 نفر از 434 نفر که پرسشنامه ها را تکمیل کردند در نظر سنجی شرکت نمودند. مشخصات یک مخزن سازمانی مطلوب به 6 گروه و یا معیار دسته بندی شدند. این دسته بندی زیر ساخت ابزارهای گردآوری اطلاعات و نیز ساختار تحلیل اطلاعات بدست آمده را تشکیل داد. اطلاعات بدست آمده نشان داد که در مورد خط مشی ها، مستندات و استفاده از سیستم، ضروریست به بازنگری و تغییر در مخزن سازمانی دانشگاه پرداخته شود. از نظر مدیریت/ اداره، "سیماد" در وضعیت متوسط و در رابطه با چشم اندازها، سیاست ها و ویژگی های فنی وضعیت مناسبی دارد. نتیجه آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که در مقایسه با معیارهای یک مخزن سازمانی مطلوب، به طور تقریب، ویژگیهای مخزن سازمانی دانشگاه فردوسی مشهد در حد متوسط قرار دارد. استفاده از متخصصین کتابداری و اطلاع سانی، که به امور مدیریت اطلاعات و نیز رتبه بندی سازمانها آشنا هستند، از توصیه های عمده این پژوهش در بازنگری در سیستم می باشد. از مهمترین دستاوردهای این پژوهش معرفی ویژگی های یک مخزن سازمانی مطلوب می باشد که می تواند در بهینه سازی "سیماد" و تحقق اهداف آن و نیز طراحی سیستم های دیگر از جمله سامانه ملی مدیریت اطلاعات علم و فناوری کاربرد داشته باشد.
محمد رامین نادری مهری پریرخ
در فرایند رشد شناختی کودک از جنبه ذهنی، توانمندی هایی به دست می آورد که بر میزان شناخت او از محیط و چگونگی تعامل با آن، اثر گذاشته و به شکل گیری ساختارهای ذهنی او می انجامد. به این دلیل پیاژه اهمیت ویژه ای برای رشد شناختی کودکان در نظر گرفته و نقش تجربه در آن را بیش از آموزش می داند. وب، محیطی نوین و قابلیت هایی گسترده برای تجربه اندوزی، یادگیری و سرگرمی در مدرسه، کتابخانه و خانه برای کودکان فراهم کرده است. با این وجود، مشخص نیست این منابع اطلاعاتی تا چه میزانی می توانند بستری برای تجربه فعال در جهت بهبود رشد شناختی کودکان ایجاد کنند. هدف از انجام پژوهش جاری تحلیل توانمندی وب سایت های کودکان 7 تا 11 سال در پرورش مهارت ها و ویژگی های مورد توجه در نیم دوره عملیات عینی از دیدگاه نظریه رشد شناختی پیاژه می باشد. این پژوهش کاربردی، با استفاده از روش های تحلیل محتوا و پیمایشی در دو بخش انجام شد. در بخش نخست برای ساخت ابزار گردآوری اطلاعات، پیشینه های موجود تحلیل و چهار مفهوم پایه ای "اجتماع پذیری"، "درک مفهوم های زمان و سرعت، فضا، مکان و طول و عدد"، "تفکر منطقی" و "کنجکاوی" شناسایی شد. برای گردآوری اطلاعات سیاهه وارسی مورد استفاده قرار گرفت. از آنجا که تجربه مشابهی در پیشینه ها به دست نیامد، سیاهه وارسی، بر پایه رهنمودهای ارائه شده توسط استافلبیم (stufflebeam, 2000) برای طراحی این ابزار، استفاده گردید. در این فرایند، متغیرهای کلی و جزئی در پیوند با هر مفهوم شناسایی شد. از تفسیر برخی از رهنمودها و نیز متغیرهای جزئی، 169 مصداق به دست آمد و به سیاهه وارسی راه یافت. با انجام دسته بندی، این مصداق ها در 7 طبقه کلی (متغیرهای کلان) و 18 طبقه فرعی (متغیرهای جزئی) قرار گرفتند. در این فرایند، اعتبار هر مرحله از طراحی با مشورت با صاحب نظران و متخصصان کنترل شد. بخشی از نمونه پژوهشی، 30 وب سایت انگلیسی که به روش نمونه گیری تصادفی نظام مند از سیاهه "بهترین وب سایت ها برای کودکان" ، انتخاب گردید را در بر گرفت. بخش دیگر را نیز 11 وب سایت فعال طراحی شده در ایران تشکیل داد که توسط دیگر پژوهش ها مناسب معرفی شده بودند. یافته ها نشان داد که وب سایت های مورد بررسی در بسترسازی برای پرورش چهار مفهوم پایه ای و در پی آن رشد شناختی نقش کمی دارند. در این میان، تفکر منطقی بیشتر در طراحی وب سایت ها مورد توجه بوده است. نتیجه آزمون فریدمن برای فرضیه نخست ثابت کرد که تفاوت معناداری میان میزان حضور هر یک از متغیرهای کلان در وب سایت های کودکان وجود دارد. انجام آزمون های t و u من ویتنی برای فرضیه دوم ثابت کرد که از نظر حضور متغیرهای کلان و جزئی، تفاوتی میان وب سایت های حاضر در دو گروه سرگرمی و آموزشی وجود ندارد. نتیجه آزمون دوم در راستای بیان های نظری بوده و نویدبخش می باشد اما نتیجه آزمون نخست به نقش کم این منابع، در رشد همه جانبه شناخت اشاره دارد. دستاوردهای این پژوهش، جدول رتبه بندی وب سایت ها بر پایه معیارهای رشد شناختی کودکان و سیاهه ارزیابی و/یا طراحی وب سایت های مناسب برای کمک به آن می باشد. این ابزارها، الگوهای مناسبی برای سه گروه از استفاده کنندگان آن می باشند: کتابخانه ها در طراحی و یا استفاده از وب سایت ها برای کمک به رشد شناختی کودکان؛ طراحان برای ایجاد چنین وب سایت هایی؛ و معلمان و والدین برای بهره گیری از آنها.
سیدمهدی سیدقطبی اعظم صنعت جو
هدف اصلی این پژوهش فراهم کردن فهرستی از کتاب های مناسب غیردرسی همخوان با محتوای کتاب های درسی مقطع دبستان است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و با روش پیمایشی انجام شده است. کتاب های غیردرسی در نظام های آموزشی برنامه مدار به دلیل اتکای صرف دانش آموزان و معلمان به تک کتاب درسی، می تواند به تثبیت و تعمیق یادگیری مطالب کتاب های درسی کمک کند. این امر در صورتی تحقق می یابد که کتاب های غیردرسی از حداقل ویژگی های شناخته شده برای یک کتاب مناسب ( یعنی تناسب با محتوا و مخاطب) برخوردار باشند. با توجه به اهمیت کتاب های غیردرسی در نظام آموزشی ایران و رونق بازار نشر این کتاب ها، واقعیت ها نشانگر عدم تناسب این کتاب ها با ویژگی های یک کتاب مناسب غیردرسی دارند. جامعه آماری پژوهش حاضر را کتاب های درسی علوم تجربی و تعلیمات اجتماعی مقطع دبستان تشکیل می دهند. همچنین کتاب های غیردرسی (مرجع/ غیرمرجع) که در ایران در ده سال اخیر (89-1380) منتشر شده است نیز جامعه دیگر پژوهش می باشد. کتاب های غیردرسی با استفاده از سیاهه های وارسی محقق ساخته ارزیابی و در صورتی که 50 درصد امتیازهای کتاب مناسب را کسب کردند به عنوان کتاب های مناسب در نظر گرفته شدند. همچنین با روش تحلیل محتوا، مفاهیم و عبارت های کلیدی موجود در کتاب های درسی استخراج، و با کتاب های غیردرسی مطابقت داده شدند. روایی و پایایی ابزارهای گردآوری اطلاعات توسط متون تخصصی ، نظرسنجی از صاحب نظران و نیز معلمان و کتابداران کنترل شد. براساس معیارهای بکارگرفته، 239 عنوان کتاب مناسب غیردرسی همخوان با کتاب های درسی علوم تجربی، 97 عنوان کتاب مناسب غیردرسی همخوان با کتاب های درسی تعلیمات اجتماعی و 62 عنوان کتاب مرجع مناسب همخوان با کتاب های درسی شناسایی گردید. همچنین کتاب های مرجع شناسایی شده با 60 درصد از محتوای کتاب های درسی همخوانی دارد. از سویی تفکیک ناشران این کتاب ها نشان می دهد که تعداد اندکی از آنان بصورت تخصصی و مطابق با معیارهای لازم به نشر کتاب های غیردرسی می پردازند که سهم کتاب های مناسب غیردرسی در این میان بسیار اندک است. دستاورد این پژوهش فهرستی از کتاب های مناسب غیردرسی همخوان با مفاهیم و عبارت های کلیدی کتاب های درسی علوم تجربی و تعلیمات اجتماعی است که به تفکیک درس ها و موضوع های مورد بحث در کتاب های درسی و منابع مرجع تنظیم شده اند. همچنین روش شناسی به کار گرفته شده در این پژوهش، به دلیل قابلیت آن در شناسایی کتاب های مناسب غیر درسی، می تواند برای مجموعه سازی کتابخانه های آموزشگاهی مورد استفاده قرار گیرد.
حسن محمودی توپکانلو محمد حسین دیانی
چالشی که اکنون سازمانها با آن مواجه اند، تلاش در جهت به بدست آوردن دانشی است که برتری رقابتی، قدرت خلاقیت و نوآوری و یادگیری سازمانی را در آنها تقویت کرده و بر غنای دانش سازمانی بیافزاید. از آنجا که کتابخانه ها نیز مانند سایر سازمانها بدون دانش نمی توانند خود را سامان دهند و به عنوان نظامی زنده و پویا به حیات خود ادامه دهند، در نتیجه نیازمند پیاده سازی برنامه های مدیریت دانش هستند. از سوی دیگر، سرمایه اجتماعی از طریق تسهیل ترکیب و مبادله منابع دانشی سازمان و همچنین با فراهم آوری شرایط لازم از جمله ایجاد اعتماد و تعامل بین اعضای سازمان، باعث توسعه مدیریت دانش در سازمان می شود. از این رو، بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و میزان اجرای مدیریت دانش مورد توجه این پژوهش قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کتابخانه های دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی تشکیل می دهد. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با روش پیمایشی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات دو پرسشنامه و یک سیاهه وارسی بود. پرسشنامه اول برای سنجش میزان سرمایه اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت. این ابزار بر اساس پرسشنامه ناهاپیت و گوشال((nahapiet and goshal,1998 طراحی شده است که سرمایه اجتماعی را به سه بعد شناختی، رابطه ای و ساختاری تقسیم می کند. پرسشنامه دوم و سیاهه وارسی، توسط پژوهشگر طراحی و جهت بررسی میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه ها مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است وضعیت سرمایه اجتماعی در کتابخانه های دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی در سطح متوسط قرار دارد و از میان همه مولفه های آن مولفه هنجارهای مشترک کمترین میانگین و مولفه هویت بیشترین میانگین را دارد. مقایسه وضعیت سرمایه اجتماعی کتابداران بر اساس متغیرهای فردی نیز نشان می دهد، میانگین سرمایه اجتماعی کتابداران مرد و همچنین کتابداران متاهل به ترتیب بیشتر از سرمایه اجتماعی کتابداران زن و کتابداران مجرد می باشد. بررسی رابطه بین متغیرهای فردی "سن" و "مدرک تحصیلی" با میزان سرمایه اجتماعی نیز نشان می دهد که بین این دو متغیر با میزان سرمایه اجتماعی رابطه معنادار وجود ندارد. همچنین آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد بین میزان سرمایه اجتماعی و سه بعد شناختی، رابطه ای و ساختاری آن با میزان اجرای مدیریت دانش همبستگی مثبت وجود دارد و در میان ابعاد سرمایه اجتماعی بعد رابطه ای بیشترین ارتباط را با میزان اجرای مدیریت دانش دارد. همچنین یافته ها حاکی از آن است در همه ابعاد سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی نمره میانگین بالاتری را کسب کردند. در این راستا، آزمون فرضیه تفاوت نشان داد تنها بین ابعاد اشتراک دانش و کاربرد دانش در کتابخانه های دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد تفاوت معنادار وجود دارد و در سایر ابعاد مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی اگرچه تفاوت وجود دارد ولیکن این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نمی باشد.
نگار فاضلی دهکردی مهری پریرخ
سواد اطلاعاتی یکی از مفاهیم اصلی عصر اطلاعات است. برخورداری از سواد اطلاعاتی، افراد را برای زندگی در دورانی توانمند می سازد که دستیابی به موقع به اطلاعات با کیفیت امتیازی رقابتی در عرصه های علمی، اقتصادی، اجتماعی و ... محسوب می شود. آغاز کسب توانمندی های سواد اطلاعاتی از دوران مدرسه، تاثیر بیشتری بر نهادینه شدن این توانمندی ها در فرد دارد. از این رو، امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته، نظامهای آموزش و پرورش می کوشند تا با تلفیق برنامه های آموزش سواد اطلاعاتی در بافت برنامه های آموزشی خود، دانش آموزان را در این زمینه توانمند کنند. در این کشورها، کتابداران آموزشگاهی به دلیل ماهیت حرفه ای خود به عنوان نیروی انسانی آموزش دهنده و توسعه دهنده سواد اطلاعاتی در مدارس محسوب می شوند و برای پذیرش چنین نقشی، آموزشهای لازم و مورد نیاز را دریافت می کنند. در ایران پژوهش های اندکی در زمینه سواد اطلاعاتی در مدرسه و همچنین تربیت کتابدار آموزشگاهی باسواد اطلاعاتی انجام شده است. در این پژوهش با هدف سنجش نیازهای آموزشی کتابداران آموزشگاهی شهر اصفهان در زمینه سواد اطلاعاتی، فرایند نیازسنجی آموزشی در 5 مرحله و به شیوه پیمایش در متون، اسناد، نظر مسئولان و متخصصان، و همچنین نظرسنجی از کتابداران آموزشگاهی انجام گرفت. در مرحله اول ابتدا استانداردهای سواد اطلاعاتی و نیز استانداردها و متون پژوهشی مربوط به صلاحیت های کتابداران آموزشگاهی تحلیل محتوا شدند. بر اساس آنها، در مرحله دوم نیازسنجی توانمندی های مورد نیاز کتابداران آموزشگاهی در 8 بخش و با استفاده از الگوی طبقه بندی بلوم، در سه دسته دانش، مهارت و نگرش تدوین شدند. نتیجه تحلیل اسناد آموزش و پرورش و نیز مصاحبه با دو نفر از مسئولان آموزش و پرورش و دو نفر از متخصصان سواد اطلاعاتی کشور نشان داد که گرچه مفهوم سواد اطلاعاتی به اندازه کافی در اسناد آموزش و پرورش ایران مورد توجه قرار نگرفته است، اما هدفهایی در این اسناد وجود دارد که با هدفهای سواد اطلاعاتی همراستا هستند. برای تحقق این هدفها نیز راهکارهایی در اسناد آموزش و پرورش پیشنهاد شده که با فعالیت های کتابخانه همراستا هستند. گرچه در این اسناد به کتابداران آموزشگاهی برای انجام این راهکارها توجهی نشده است اما نتایج مصاحبه های انجام گرفته و مقایسه این نتایج با بخشهای هشتگانه شناسایی شده پیشین نشان داد که بین این توانمندی ها و توانمندی های به دست آمده از تحلیل اسناد ومصاحبه، شباهت و همسویی زیادی وجود دارد. در مرحله سوم نیازسنجی، با استفاده از توانمندی های تعیین شده، هدفهای کلی آموزش سواد اطلاعاتی به کتابداران آموزشگاهی تدوین شدند. پس از اعتبارسنجی توانمندی ها و هدفهای کلی آموزش توسط 4 نفر از پژوهشگران سواد اطلاعاتی، بر پایه هدفهای کلی آموزش پرسشنامه ای برای سنجش وضعیت موجود و وضعیت مطلوب توانمندی های سواد اطلاعاتی کتابداران آموزشگاهی شهر اصفهان از دیدگاه آنها تهیه شد. تحلیل اطلاعات به دست آمده از این طریق نشان داد که دو قلمرو دانش و مهارت تفاوت زیادی بین وضعیت موجود و مطلوب وجود دارد و این کتابداران در زمینه دانش و مهارت سواد اطلاعاتی به آموزش نیاز دارند. در قلمرو نگرش نیز گرچه کتابداران آموزشگاهی باور دارند که توانمندی های سواد اطلاعاتی برای آنها ضروریست، با این حال کمبود برخی امکانات ممکن است انگیزه کتابداران را برای فعالیت بر پایه این باور کم کند. از این رو با ارائه برخی آموزشها می توان به تقویت انگیزه های درونی آنها برای برای حل مشکلات و بسط سواد اطلاعاتی کمک کرد. در نهایت در مرحله پنجم نیازسنجی، هدفهای ویژه آموزش سواد اطلاعاتی تدوین شدند. نتایج به دست آمده می تواند به مسئولان وزارت آموزش و پرورش، انجمن کتابداری ایران و سایر نهادهای آموزشی مرتبط، برای برگزاری دوره های آموزشی موثر کمک کند.
عبدالرسول خسروی مهری پریرخ
مقدمه: یکی از هدف های اصلی نظام های اطلاعاتی، بازیابی اطلاعات مرتبط با نیاز کاربر است. موتور کاوش گوگل از سال 2008 به منظور کمک به کاربران در تدوین عبارت جستجو، قابلیّت کلیدواژه ها و عبارتهای پیشنهادی را به امکانات خود افزوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی کارآمدی این گونه کلیدواژه ها و عبارتها در بسط جستجو از دیدگاه کاربران (دانشجویان تحصیلات تکمیلی) بر اساس اصل کمترین کوشش و نظریه بار شناختی است. روش شناسی: با توجه به رویکرد ترکیبی (کمی و کیفی) پژوهش، نمونه های پژوهش برپایه نمونه گیری غیر احتمالی از نوع نمونه هدفمند استفاده شد. تعداد 60 نفر دانشجوی تحصیلات تکمیلی از دو حوزه بزرگ موضوعی علوم انسانی اجتماعی و علوم پایه/ فنّی مهندسی بر پایه نمونه گیری هدفمند برگزیده شدند. نشستهای جداگانه ای با هر یک از 60 نفر برگزار و دیدگاه های آنها به چهار شیوه، یعنی "پرسشنامه"، "پروتکل بلنداندیشی" و " تحلیل فایل های ثبت رخدادها" و "مصاحبه" کسب شد. تمرکز اطلاعات مورد نیاز بر واکنش جامعه مورد بررسی نسبت به معیارهای گزینش کلیدواژه های پیشنهادی گوگل و نیز قضاوت آنها در باره ربط اطلاعات بازیابی شده حاصل از کاربرد این کلیدواژه ها بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در پیوند با معیارهای گزینش کلیدواژه و عبارتهای پیشنهادی "همخوانی کلیدواژه پیشنهادی با نیاز کاربر یا کلیدواژه اولیه جستجوی وی" با میانگین 53/3 (از نمره 4) از بالاترین میزان توافق نظر بین کاربران برخوردار است. همچنین بیشترین اتفاق نظر در پیوند با معیارهای قضاوت ربط مدارک یا صفحه های بازیابی شده موتور کاوش گوگل مربوط به معیار"همخوانی ربط مدرک بازیابی شده با عبارت پیشنهادی" با میانگین62/3 (از نمره 4) است. همچنین معیارهای جدیدی در زمینه قضاوت ربط مدارک بازیافتی در ارتباط با نیازهای کاربران شناسایی شد. یافته های این پژوهش در مورد نوع و میزان بار شناختی کلیدواژه ها و عبارتهای پیشنهادی نشان داد که این گونه کلیدواژه ها و نتایج بازیابی شده بار شناختی منفی برای کاربران ایجاد نکرده، بلکه به فهم کاربران در جستجوی بهتر کمک کرد. آزمون فرضیه دیگر پژوهش نیز نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان ربط نتایج بازیافتی حاصل از عبارت جستجوی اولیه و نتایج بازیافتی حاصل از بسط جستجوی مبتنی بر کلیدواژه ها/ عبارتهای پیشنهادی وجود دارد. به بیان دیگر، استفاده از کلیدواژه-ها/ عبارتهای پیشنهادی در بهبود ربط بازیافت ها موثر بوده است. همچنین یافته های این بخش بر اساس اصل کمترین کوشش، نشان داد که بیش از 4/87 درصد از کاربران به کلیدواژه ها و عبارتهای پیشنهادی موتور کاوش گوگل توجّه نموده و آنها را مورد استفاده قرار می دهند. نیز، بین میزان استفاده کاربران دو حوزه تحصیلی علوم انسانی/ اجتماعی و علوم پایه/ فنّی مهندسی از کلیدواژه ها و عبارتهای پیشنهادی (بسط جستجو) در موتور کاوش گوگل تفاوت معنیداری وجود ندارد. در پایان به منظور بهبود نتایج بازیافت حاصل استفاده از کلیدواژه ها و عبارتهای پیشنهادی، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
مجید ضیغمی محسن نوکاربزی
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه ی اهمیت ملاک های رایج انتخاب کتاب کودک برای والدین و کودکان بوده است. روش پژوهش ارزیابانه و از نوع کاربردی بود. جامعه این پژوهش را دو جامعه فرعی تشکیل داد. نخست جامعه والدین کودکان بین سنین 7 تا 12 سال شهر مشهد که کودکان آن ها عضو کتابخانه عمومی یا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودند. دوم جامعه کودکان همان سنین در شهر مشهد که خود عضوی از مراکز یاد شده بودند. از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود. در این خصوص دو پرسشنامه تنظیم گردید. یکی برای کودکان و دیگری برای والدین که از نظر نوع سوال ها و تعداد آن ها مانند یکدیگر، ولی از نظر نوع واژگان و جمله بندی های به کار رفته در آن با یکدیگر متفاوت بود. روایی پرسشنامه از طریق متخصصان و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ سنجیده شده که مقدار آلفا در پرسشنامه والدین برابر با 89/0 و در پرسشنامه کودکان برابر با 84/0 بود. نتایج به دست آمده، مناسب ترین ملاک های والدین، کودکان و ملاک های رایج، هم چنین اهمیت مولفه های فرعی هر کدام از آن ها را مشخص کرد. والدین و کودکان هر کدام 9 مولفه را که در مجموعه ی ملاک های شورای کتاب کودک ذکر نشده بود، به عنوان مولفه های پیشنهادی خود معرفی کردند. بیش ترین همخوانی بین نظرات کودکان با ملاک های رایج شورای کتاب کودک، در ملاک کیفیت زبان و شیوه نگارش و بیش ترین همخوانی بین نظرات والدین با ملاک های رایج شورای کتاب کودک، در ملاک کیفیت تصویر بود. از طرفی کم ترین همخوانی نظرات والدین و کودکان با ملاک-های شورای کتاب کودک در کیفیت ارائه مشخص شد. در اولویت بندی ملاک های اصلی انتخاب کتاب، کودکان همانند والدین، کیفیت محتوا را اولویت اول و کیفیت ارائه را اولویت آخر خود انتخاب کردند. از دیگر یافته های پژوهش این بود که تفاوت معناداری بین وزن ملاک های والدین و کودکان در انتخاب کتاب کودک وجود داشت (000/0p-value= ) و تفاوت معناداری بین وزن ملاک-هایی کودکان دختر و پسر وجود نداشت (764/0 =p-value)، هم چنین بین وزن ملاک های که پدرها و مادرها در انتخاب کتاب کودک در نظر می گیرند، تفاوت معناداری وجود نداشت (358/0p-value=).
رضا خسروی مهری پریرخ
بهترین عامل برای تعیین میزان موفقیت یک سیستم اطلاعاتی کاربران هستند. عدم امکان استفاده موثر کاربر از یک سیستم اطلاعاتی موجب هدر رفتن هزینه های هنگفتی می شود که هر سازمان برای تولید و بهبود آن سیستم صرف کرده است. دانشگاه فردوسی مشهد به دنبال دسترسی به اهداف کلان دانشگاه و به منظور گردآوری و سازماندهی اطلاعات علمی تولید شده توسط اعضاء هیأت علمی از سال 1385 اقدام به طراحی سیستمی تحت عنوان "سیستم اطلاعات علمی دانشگاه فردوسی مشهد" (ساعد) کرده است. نتایج پژوهشها نشان می دهد که در صورتی که راهنماهای مناسب در سیستم مدیریت اطلاعات وجود داشته باشند، اعضای هیأت علمی به راحتی و با کمترین خطا می توانند اطلاعات آثار خود را در ساعد ذخیره کنند. در همین راستا این پژوهش به دنبال آن بود تا بعد از اجرا و پیاده سازی راهنماها (شامل انواع راهنماهای متنی و فیلم های آموزشی) بر روی کاربرگه ها میزان تمایل و رضایت اعضای هیأت علمی به استفاده از ساعد را بررسی کند. استفاده پذیری در این پژوهش بر دو مفهوم تمایل به استفاده و رضایت مندی (شامل مفید بودن و کارآمدی) اشاره دارد. تحلیل داده های گردآوری شده نشان داد که راهنماها با میانگین 64/3 و فیلم های آموزشی با میانگین 85/3 توانستند تمایل اعضای هیأت علمی به استفاده از ساعد را افزایش دهند. نتایج آزمون t برای آزمون فرضیه نیز مشخص کرد که راهنماها و فیلم های آموزشی توانسته اند رضایت مندی اعضای هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد را در استفاده از ساعد افزایش دهند. نتایج نشان داد، چنانچه راهنماها بر اساس نیاز کاربران آن ها و منطبق بر اصول پایه راهنماها و تظریه های آموزش رایانه محور طراحی شوند، می توانند استفاده پذیری انواع سیستم های اطلاعاتی، نرم افزارهای رایانه ای و کتابخانه ایی را تا حد قابل توجهی افزایش دهند. همچنین از آنجایی که کتابداران با انواع این سیستم ها (مخازن سازمانی)، بیش از سایر افراد آشنا هستند، در دسترس ترین افراد برای طراحی و تهیه راهنماها هستند و می توانند کمک شایانی در راستای افزایش استفاده پذیری سیستم ها و نرم افزارهای متفاوت داشته باشند.
صفیه رنگ آمیز طوسی مهری پریرخ
مقدمه/ هدف: بهره گیری از مهارت های سواد اطلاعاتی افراد را در موقعیت های مختلف زندگی توانمند می سازد. آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی در کودکی به نهادینه شدن آن در ذهن کمک می کند. از سوی دیگر، وب به شکلی گسترده بر زندگی امروزی بشر چیره شده و توانسته افزون بر کارکردهای گوناگونی که دارد نقشی آموزشی را در محیط مدرسه و یا خانه برای کودکان بر عهده گیرد. به این ترتیب، انتظار میرود این بستر بتواند به پرورش مهارتهای بنیادین سواد اطلاعاتی که لازمه زندگی موفق در این زمان است کمک نماید. هدف از انجام پژوهش جاری تحلیل توانمندی وب سایت ها در پرورش مهارت های سواد اطلاعاتی کودکان گروه سنی "ب" می باشد. روش: این پژوهش کاربردی، از روش آمیخته، تحلیل محتوا و پیمایش برای دستیابی به هدفهای خود استفاده کرد. ابزار گردآوری اطلاعات، سیاهه وارسی پژوهشگر ساخته بود. به منظور ساخت این سیاهه نخست استانداردهای سواد اطلاعاتی برای دانش آموزان شامل nets-s , aasl , big6 تحلیل و هشت مهارت سواد اطلاعاتی به عنوان مفهومهای بنیادین انتخاب شد. سپس، پیشینه ها و رهنمودهای موجود برای طراحی وب سایت های کودکان تحلیل گردید. از ترکیب دستاورد این دو فاز ابزار نهایی شامل 54 مصداق ساخته شد. نمونه پژوهش در بخش وب سایت های انگلیسی، 10 وب سایت آموزشی انتخاب شده از سیاهه "بهترین وب سایت ها برای کودکان " را دربرداشت که به روش هدفمند و سپس تصادفی نظاممند انتخاب گردید. در بخش دیگر نیز 10 وب سایت آموزشی که سه صفحه اول آن فارسی بود و کل جامعه پژوهش را تشکیل می داد در نظر گرفته شد. یافته ها/ نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که وب سایت های مورد بررسی در بسترسازی برای پرورش 8 مهارت سواد اطلاعاتی در وضعیت مطلوبی قرار ندارند. نتایج آزمون تی مستقل در مورد فرضیه نخست نشان داد که بین میزان حضور انواع مصداق های شناسایی شده مهارت های سواد اطلاعاتی در وب سایت های فارسی و انگلیسی تفاوت وجود دارد. آزمون فریدمن نیز در مورد فرضیه دوم نشان داد بین الویت میزان حضور مصداق های شناسایی شده مهارت های سواد اطلاعاتی در وب سایت های بررسی شده تفاوت وجود دارد. اصالت: دستاوردهای پژوهش حاضر سیاهه ارزیابی وب سایت های مناسب برای کودکان و جدول رتبه بندی وب سایت های آموزشی فارسی و انگلیسی بر پایه مهارت های سواد اطلاعاتی می باشد. این مطالعه پیشنهادهایی برای کتابداران و طراحان وب سایتها برای تبدیل آن به بستری برای پرورش مهارتهای سواد اطلاعاتی نیز در بر دارد.
مرضیه یگانه فر محمد حسین دیانی
این پهدف: هدف این پژوهش، بررسی وضعیت خدمات کودکان و نوجوانان درکتابخانههای عمومی خراسان رضوی و مقایسه ی آن با 7 معیار استخراج شده از متون، جهت ارزیابی این نوع خدمات میباشد. روش پژوهش: پژوهش حاضر در چهار مرحله مختلف و با استفاده از رویکرد آمیخته (کمی و کیفی) انجام شد. جامعه ی هدف این پژوهش شامل 3 گروه کتابخانه های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتابخانه های عمومی دارای بخش کودک و نوجوان اعم از(کتابخانه های تحت پوشش شهرداری، کانونهای مساجد، آستان قدس، نهاد کتابخانه های عمومی و کتابخانه کودک) و کتابخانه های عمومی تحت پوشش نهاد کتابخانه های عمومی در استان خراسان رضوی می¬باشد. از گروه اول و دوم به روش نمونه گیری هدفمند به ترتیب 5 و 10 کتابخانه و از گروه سوم به روش نمونه¬گیری طبقه ای، 42 کتابخانه به عنوان نمونه انتخاب شد. متناسب با هر مرحله از ابزارهای پرسشنامه، سیاهه وارسی و یا مصاحبه استفاده شده است. یافته ها و نتایج: یافته ها نشان داد که از بین 7 معیار مورد نظر در مورد خدمات کودکان و نوجوانان، کتابخانه های کانون در استان خراسان رضوی، در 5 معیار از وضعیت مطلوبی برخوردارند و کتابخانههای عمومی برتر استان، تنها در یک مورد مطلوب می¬باشند.کتابخانههای عمومی زیر پوشش نهاد کتابخانههای عمومی کشور که جامعه اصلی پژوهش میباشند، در هیچکدام از معیارها وضعیت مطلوبی ندارند. دیدگاه کتابداران 42 کتابخانه عمومی درباره خدمات بخش کودک و نوجوان که از طریق پرسشنامه پرسیده شد، نشان داد که وضعیت همه معیارها در کتابخانههای عمومی در سطحی کمتر از 40 درصد ارزیابی میشود.ژوهش به بررسی جایگاه موجود و مورد انتظار بخش کودک و نوجوان کتابخانه های عمومی استان خراسان رضوی می پردازد.
ملیحه ایلخانی مهنه مهری پریرخ
هدف: با توجه به توسعه روزافزون و سریع فناوری¬های اطلاعاتی و تحول¬های ایجاد شده در نیازها و انتظارات کاربران و در فرایند خدمت رسانی به آنان، بهره گیری از خدمات مرجع الکترونیکی در کتابخانه ها ضروری می باشد. هدف این پژوهش شناخت توانایی¬های کتابداران و زیرساخت های فناوری مورد نیاز برای ارائه خدمات مرجع الکترونیکی در دانشگاه فردوسی مشهد و پی بردن به کاستی¬های مربوطه برای راه¬اندازی این خدمات می-باشد. روش و ابزار و جامعه پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی است و به روش پیمایشی انجام شد. با توجه به نبود تجربه مشابه، ابزارهای پژوهش ¬(یعنی پرسشنامه، سیاهه وارسی و پرسش¬های مصاحبه) بر پایه رهنمودهای انجمن¬ خدمات مرجع و خدمات برای کاربران ( روسا)، ایفلا و همچنین متون مرتبط طراحی شدند. هدف پرسشنامه سنجش نظرات کتابداران در مورد مهارت¬های فناوری، مهارت¬های تخصصی و نیز مهارت¬های فردی آنان بود. در بخش مربوط به مهارتهای فردی پرسشنامه از آزمون خلاقیت تورنس نیز استفاده گردید. در پرسشنامه از طیف لیکرت، برای سنجش مهارت¬های کتابداران دانشگاه فردوسی مشهد استفاده شد. سیاهه وارسی برای شناسایی زیرساخت¬های فناوری برای ارائه این خدمات طراحی گردید. از طرف دیگر برای کنترل درست بودن نظرات، چند سئوال باز به پرسشنامه اضافه شد. مصاحبه با یک نفر از مسئولان کتابخانه صورت گرفت و هدف آن، شناسایی زیرساخت¬ها و پی بردن به برخی از مهارت¬های کتابداران بود. برای اطمینان از روایی ابزارهای پژوهش افزون بر استفاده از رهنمودها و متون پیشگفته، از دیدگاه¬ صاحب نظران علم اطلاعات و دانش شناسی نیز استفاده گردید. انجام پیش آزمون و نتیجه آزمون آلفای کرونباخ برابر با 945/0 نشانگر پایایی قابل قبول ابزار گردآوری اطلاعات بود. جامعه پژوهش را تمامی کتابداران شاغل در بخش های مرجع، اطلاع رسانی و خدمات عمومی کتابخانههای مرکزی و دانشکده ای (32 نفر)، که به ارائه خدمات به کاربران می پردازند، و همچنین یکی از مسئولان مرکز اطلاع¬رسانی و کتابخانه مرکزی تشکیل داد. یافته¬ها: یافته¬ها نشان داد که حدود 35% از کتابداران در حد کمی انواع خدمات مرجع الکترونیکی را ارائه می¬دهند. بقیه نیز اظهار داشتند که این نوع خدمات را در حد متوسط ارائه می¬کنند. با وجود این، تمامی کتابداران دانشگاه فردوسی (100%) راه¬اندازی سیستم خدمات مرجع الکترونیکی را ضروری دانستند. در این میان، تنها 28% آن¬ها معتقد به برخورداری از مهارت های فناوری بوده و نزدیک به 50% باور داشتند که مهارت های جستجو و اطلاع یابی مناسبی در پیوند با خدمات مرجع الکترونیکی دارند. از نظر مهارت¬های فردی (مانند همکاری و فعالیت گروهی، خلاقیت، خطرپذیری و جز آن) نتایج نشان داد بیش از 60% کتابداران خود را دارای مهارت های مناسب می دانستند. با توجه به یافته¬ها و شکاف میان وضعیت موجود و مطلوب به نظر می¬رسد میزان استفاده کتابداران از فناوری بیشترین اختلاف و مهارت¬های فردی کتابداران کمترین فاصله را با وضعیت مطلوب دارد. در ادامه پیشنهادهایی به منظور توسعه خدمات مرجع الکترونیکی و پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده ارائه شده است.
محمدجعفر طلائی برآبادی اعظم صنعت جو
کتابخانه ها برای حفظ و ارتقای جایگاه کنونی باید بر تنوع و کیفیت خدمات خود افزوده و در این راستا همگام با تغییرات و پیشرفت های روزافزون، گام های جدی بردارند و این میسر نمی شود مگر با بکارگیری نیروهای خلاق که با ایده-ها، پیشنهادها، ابتکارات و تفکرات خلاق خود، به حفظ و پویایی کتابخانه ها کمک کنند. در همین راستا، این پژوهش با هدف سنجش میزان خلاقیت کتابداران دانشگاه فردوسی مشهد و نیز شناسایی مهمترین عوامل سازمانی اثر گذار بر آن شامل: سبک رهبری، جو سازمانی، ساختار سازمانی، پاداش و منابع انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش انجام پژوهش، پیمایشی می باشد. کتابداران کتابخانه های دانشگاه فردوسی مشهد جامعه مورد پژوهش می باشند. حجم نمونه جامعه آماری نیز بر اساس جدول مورگان و کرجسی 75 نفر و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده تعیین شد. برای جمع آوردی داده ها از دو پرسشنامه "رندسیب"، جهت سنجش میزان خلاقیت کتابداران و پرسشنامه محقق ساخته : عوامل سازمانی" جهت بررسی و شناسایی متغیرهای سازمانی موثر بر خلاقیت استفاده شد. پرسشنامه سنجش خلاقیت رندسیب استاندارد است و به دفعات در تحقیقات داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گرفته و روایی آن تأیید شده است، روایی پرسشنامه محقق ساخته عوامل سازمانی نیز توسط چهار تن از اساتید رشته علم اطلاعات و دانش شناسی و سه تن از دانشجویان مقطع دکترای این رشته که در این زمینه دارای سابقه پژوهشی بودند، مورد تایید قرار گرفت. قابلیت اعتماد پرسشنامه های مورد استفاده در این تحقیق نیز به کمک آلفای کرونباخ تأیید شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میانگین میزان خلاقیت کتابداران دانشگاه فردوسی مشهد از حداکثر امتیاز (یعنی250 ) برابر 5/151 امتیاز است. این امر بیانگر این واقعیت است که کتابداران دانشگاه فردوسی از نظر میزان خلاقیت در حد متوسطی قرار دارند. همچنین بر پایه نتایج به دست آمده از میان عوامل سازمانی موثر بر افزایش خلاقیت، ساختار سازمانی با ضریب تأثیر 8/26 % بیش از سایر عوامل سازمانی بر میزان خلاقیت کتابداران اثرگذار بوده است. اطلاعات به دست آمده همچنین نشان داد که گرچه بر پایه دیدگاه کتابداران، میزان حضور عوامل سارمانی موثر بر افزایش خلاقیت در کتابخانه های دانشگاه فردوسی مشهد در حد متوسطی است، ولی نتایج آزمون فرضیه اصلی پژوهش ( ضریب همبستگی پیرسون) نشان داد عوامل سازمانی موجود در کتابخانه های دانشگاه فردوسی مشهد بر میزان خلاقیت کتابداران، تأثیر مستقیمی داشته است.
احمد خسروی اعظم صنعت جو
هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه میزان حضور هر یک از موانع و عوامل موثر بر یادگیری سازمانی در سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی است. روش تحقیق از نوع پیمایشی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات اساتید و متخصصان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی، روانشناسی و کارشناسان سازمان کتابخانه ها مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن توسط نمونه اولیه شامل 30 پرسشنامه (که توسط 10 نفر از مدیران و 20 نفر از کارکنان سازمان تکمیل شده بود ) محاسبه شد(86/.=?). جامعه آماری تحقیق شامل تمام کارکنان سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی (250 نفر ) بود. از این تعداد با استفاده از فرمول نمونه گیری مورگان تعداد 152 نفر (12 نفر از مدیران و 140 نفر از کارکنان ) به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج: - در بین موانع یادگیری سازمانی، میانگین حضور موانع فرهنگی، موانع سازمانی و موانع ساختاری از سطح متوسط کمتر است و در مجموع میانگین حضور موانع یادگیری سازمانی، از سطح متوسط کمتر است. - در بین عوامل موثر بریادگیری سازمانی، میانگین حضور عوامل پنج اصل سنگه از سطح متوسط بیشتر است. در مورد فرهنگ سازمانی و توانمندسازها میانگین حضور این عوامل از سطح متوسط کمتر و در مجموع میانگین حضور عوامل موثر بر یادگیری سازمانی از سطح متوسط بیشتر است. - بین دیدگاه مدیران و کارکنان سطوح مختلف کتابخانه ها ( کتابخانه مرکزی و کتابخانه های وابسته )، در مورد میزان حضور هر یک از عوامل و موانع یادگیری سازمانی تفاوت معنی داری وجود نداشت. - بجز در مورد پنج اصل سنگه، بین دیدگاه های مدیران و کارکنان, در مورد میزان حضور عوامل موثر بر یادگیری سازمانی، و میزان حضور موانع یادگیری سازمانی تفاوت معنی داری وجود نداشت. - بین دیدگاه های مدیران و کارکنان در مورد حضور عوامل موثر بر یادگیری سازمانی و موانع یادگیری سازمانی، در سطوح مختلف تحصیلی تفاوت معنی داری وجود نداشت.
مجتبی کفاشان کاخکی مهری پریرخ
هدف: محیط پویا و رقابتی سازمان های کنونی باعث شده است تا دانش و مدیریت دانش به یکی از مباحث اصلی مورد توجه سازمان ها تبدیل شود. در مدیریت دانش سازمانی، رویکردهای متفاوتی وجود دارد که به منزله راهبردهایی برای جهت گیری مدیریت دانش مورد استفاده قرار می گیرد. موفقیت هر سازمانی ارتباط تنگاتنگی با انتخاب راهبرد های مناسب آن دارد. راهبرد های سازمان را می توان در سه سطح راهبرد اصلی سازمان، راهبرد های وظیفه ای و راهبرد های عملیاتی طبقه بندی کرد. هماهنگی باید بتواند در سطوح مختلف راهبرد های سازمان به طور موفقیت آمیزی برقرار شود تا یک سازمان بتواند به هدف های خود دست یابد. هماهنگی راهبردهای وظیفه ای مانند راهبرد فرهنگ سازمانی، راهبرد های مدیریت دانش و زیر نظام های عملیاتی آن با راهبرد اصلی سازمان می تواند به اجرای موفق مدیریت دانش کمک کند. هدف اصلی تحقیق حاضر، شناسایی میزان هماهنگی راهبردهای سازمانی مورد توجه و بررسی نقش این هماهنگی ها بر میزان اجرای فعالیت های مدیریت دانش در کتابخانه های مرکزی دانشگاهی می باشد. روش: این پژوهش از نظر نتیجه، کاربردی است و به روش تبیینی - توصیفی انجام شد. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش های گردآوری داده های کمی و کیفی بدست آمد. نمونه آماری این پژوهش را پنج دانشگاه جامع کشور (شامل دانشگاه های تهران، سیستان و بلوچستان، شهید بهشتی، شیراز و فردوسی مشهد) تشکیل داد. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه های نیمه ساختار یافته و 3 پرسشنامه و یک سیاهه وارسی استفاده شد. زیر ساخت نظری مصاحبه که برای شناسایی راهبرد اصلی دانشگاه ها در نظر گرفته شد، نظریه دیوید، پرسشنامه شناسایی راهبرد فرهنگ سازمانی، نظریه دنیسون و میشرا، پرسشنامه شناسایی راهبردهای مدیریت دانش نظریه بیرلی و دالی، پرسشنامه شناسایی راهبرد های زیر نظام های مدیریت دانش بر پایه برخی از متون، نظریه نوناکا و تاکوچی و نظریه چوی و لی شکل گرفت. محتوای سیاهه وارسی را مصداق های پیاده سازی مدیریت دانش تشکیل داد. یافته ها: نتایج بدست آمده، نشان دهنده عدم هماهنگی بیرونی کل در 3 دانشگاه و هماهنگی بیرونی کل متوسط در 2 دانشگاه مورد مطالعه بود. از بعد هماهنگی درونی کل، در 3 دانشگاه عدم هماهنگی، 1 دانشگاه هماهنگی متوسط و 1 دانشگاه هماهنگی قوی مشاهده شد. همچنین نتایج آزمون فرضیه ها، نشانگر وجود رابطه مستقیم به نسبت قوی بین هماهنگی بیرونی کل راهبردها (هماهنگی بیرونی عمودی و افقی) و میزان پیاده سازی مدیریت دانش و رابطه مستقیم و قوی بین هماهنگی درونی کل راهبردها (هماهنگی درونی عمودی و افقی) و میزان اجرای مدیریت دانش بود. کاربرد های احتمالی: الگوی طراحی شده در این پژوهش می تواند توسط مدیران سازمان ها بویژه دانشگاه ها و کتابخانه ها به عنوان ابزاری برای انتخاب و هماهنگ سازی راهبرد های نظام مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی با راهبرد اصلی سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، این الگو می تواند به عنوان ابزاری برای بررسی وضعیت فعلی انواع هماهنگی های راهبردی مورد مطالعه در این پژوهش برای سایر دانشگاه ها و سازمان ها بکار گرفته شود. ارزش و اصالت: از آنجائیکه مدیریت دانش بعنوان رویکردی برای توسعه سازمان ها و نیز دستیابی به رسالت و هدف های آنها بشمار می آید، توجه به راهبردهای آن در راستای راهبردهای سازمان می تواند نقش این مطالعه را در ارزش آفرینی حرفه علم اطلاعات و دانش شناسی در مدیریت سازمان ها مشخص کند. الگوی مفهومی پژوهش نیز می تواند مبنای بسیاری از پژوهش ها و توسعه تفکر راهبردی در سازمان ها باشد.
سمیه سادات آخشیک مهری پریرخ
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مربوط به دو بعد فردی و سازمانی و نقش هریک از این عوامل در ایجاد مقاومت در برابر تغییر در کتابخانه های دانشگاه فردوسی مشهد (طرح تجمیع کتابخانه های این دانشگاه) است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است که با شیوه پیمایشی و رویکرد ترکیبی در گردآوری داده ها و با استفاده از طرح مثلث سازی و مدل همگرا برای تحلیل و بر پایه مطالعه موردی انجام شد. جامعه پژوهش حاضر را سه گروه تشکیل دادند؛ کتابداران، مدیران میانی و مدیران ارشد کتابخانه های دانشگاه فردوسی مشهد. گردآوری داده های پژوهش از سه طریق صورت گرفت: پرسشنامه، بحث گروهی متمرکز و مصاحبه نیمه ساختار یافته. یافته های پژوهش نشان داد که در دو مرحله انجمادزدایی و اجرای تغییر، نیروهای پیش برنده فردی بر نیروهای بازدارنده این بعد فزونی گرفتند. اما در بعد سازمانی در این دو مرحله، نیروهای بازدارنده بر نیروهای پیش برنده غلبه داشتند. یافته ها بیانگر این بود که در دو مرحله انجمادزدایی و اجرای تغییر، بخش قابل توجهی از مقاومت نیروهای پیش برنده و بازدارنده، به دلیل عوامل فردی چسبندگی دانش و کاستی های مربوط به آموخته زدایی فردی ایجاد شد. پژوهش حاضر به این نتیجه رسید که در فرایند تغییر برنامه ریزی شده سازمانی، میدان وسیعی از نیروهای پیش برنده و بازدارنده در فرایندی پیچیده و چند بعدی در تعامل یا تقابل با یکدیگر حضور دارند وعواملی چون آموخته زدایی و چسبندگی دانش به ایجاد نیروهای پیش برنده و بازدارنده کمک می کنند.
رضا رجبعلی بگلو رحمت الله فتاحی
هدف این پژوهش، بررسی و مقایسه ساختار شناختی گروه های سه گانه ذینفع نرم افزارهای کتابخانه دیجیتال ایران (کاربران، کتابداران و طراحان) بر پایه نظریه وسیله-هدف است. این پژوهش از نظر نوع، کاربردی و از نظر رویکرد، شناختی است که با شیوه پیمایشی و رویکرد ترکیبی در گردآوری داده ها انجام شد. جامعه پژوهش حاضر شامل دو گروه بود: 1) نرم افزارهای کتابخانه های دیجیتال در ایران که از این گروه، نرم افزارهای آذرخش، پاپیروس و ثنا انتخاب شدند. 2) ذی نفعان این نرم افزارها، شامل کاربران نهایی (16 نفر)، کتابداران (21 نفر) و طراحان (5 نفر) بودند که در مجموع 42 نفر در این پژوهش شرکت کردند. گردآوری داده های پژوهش از دو طریق پرسش نامه و مصاحبه (با استفاده از تکنیک های نردبانی و شبکه مخزنی) انجام شد. یافته های این پژوهش نشان داد که نقشه سلسله مراتبی ارزش (نقشه شناختی) طراحان پیچیده تر از نقشه شناختی کاربران و کتابداران بود. افزون بر آن، مشخص شد مدل های ذهنی ذی نفعان تحت تأثیر استفاده از سایر نظام ها و محیط های اطلاعاتی قرار داشت. مدل های ذهنی طراحان بیشتر تحت تاثیر موتورهای کاوش (با 5/45%)، کتابداران بیشتر تحت تاثیر پایگاه های اطلاعاتی (با 2/42%) و کاربران بیشتر تحت تاثیر شبکه های اجتماعی (با 6/21%) بود. به طورکلی، موتورهای کاوش (با 42%) در مقایسه با پایگاه های اطلاعاتی (با 31%) و شبکه های اجتماعی (با20%) سهم بیشتری از ویژگی های مورد انتظار ذی نفعان را به خود اختصاص دادند؛ بیشترین تشابه میان ویژگی های نرم افزارهای کتابخانه دیجیتال با ویژگی های پایگاه های اطلاعاتی (با 3/54%) در حالی مطرح شد که شبکه های اجتماعی (با 3/28%) و موتورهای کاوش (با 9/10%) سهم کمتری از این تشابه ها را داشتند. از پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که میان نقشه های سلسله مراتبی ارزش گروه های سه گانه ذی نفع تفاوت وجود داشت. از این رو، نوعی شکاف شناختی میان آن گروه ها دیده شد. این شکاف شناختی همچنین تحت تأثیر تجربه های استفاده از سایر نظام های اطلاعاتی قرار داشت