نام پژوهشگر: محمدعلی حیدری جوزم
محمدعلی حیدری جوزم مهدی معینی
همواره از خانه به عنوان مکان آرامشو آسایش، عبادت، باهم بودن یاد شده است. اما امروزه چنین به نظر می رسد که محیط های خانه ها کمتر مکانی برای حضور انسان در همه ابعاد وجودی اش باشد. مطالعات نشان داده اند که اکثر افراد کمتر دل بستگی خاص، تصویر ذهنی مطلوب و آرامشواقعی روحی و روانی نسبت به محیط خانه شان دارند، و برای آنها خانه ها بیشتر به مثابه خوابگاهی می باشد که تنها در برگیرنده زندگی مادی و نیازهای جسمی آنهاست. از این رو در این تحقیق در ابتدا ( فصل دوم) به شناخت خانه و بررسی راهکارهایی در جهت ارتقای کیفی زیستن در خانه متناسب با زندگی مدرن برای یکخانواده ایرانی پرداخته خواهد شد. از طرف دیگر، بحث پیرامون چگونگی تعریف مکان در تاریخ معماری جهان سابقه ای طولانی دارد و معماران در تعریف آن همواره علیه مرزهای فیزیکی فضا و زمان بوده اند. در این میان الگوواره انعطاف پذیری، و مفاهیمی از قبیل بازگشت پذیری، سیال بودن، قابل حمل و متحرکبودن، قابلیت تبدیل و تغییر شکل داشتن، قابلیت کاربری های متفاوت داشتن و ... به عنوان ابزاری در رسیدن به این هدف اهمیتی ویژه می یابند. الگویی که امروزه از بسیاری فرآورده های معماری رخت بر بسته و یا در صورتحضور تنها به یکی از ابعاد آن تنزل یافته است، تا آنجا که این سوال را در ذهن متصور می سازد که آیاانعطاف پذیری در معماری می تواند نتیجه ای جز فروکاستن معماری به یکشیء بازشو یا متحرکدر مقیاسی خرد را داشته باشد؟ از این رو در فصل سوم رساله پس از بررسی دقیق الگوی انعطاف پذیری و معرفی ابعاد مختلف آن، برای ارائه راهکاری در جهت تداوم این الگو در معماری امروز ملت ها به سراغ معماری بومی ملل ، به ویژه ملل شرقی می رود، تا با ریشه یابی این الگو در معماری بومی آن ها تجلی های گوناگون این الگو را که ناشی از باورها و اعتقادات هر ملتی است،بیرون کشانده و در راستای همان تجلی ها، الگوی انعطاف پذیری متناسب با آن ملت را ارائه دهد. از این رو رساله حاضر تمرکز خود را در راستای مطالعه ای موردی بر روی معماری بومی ایرانی برخاسته از باورهای اسلامی وچگونگی تجلی یافتن الگوی انعطاف پذیری در ابعاد گسترده اش در این معماری، همچنین مقایسه آن با معماری بومی ژاپنی که برخاسته از باورهای شرقی است، قرار می دهد. تا با بررسی شباهت ها و تفاوت های موجود بهترین شیوه حضور و بهترین مسیر تداوم یک معماری منعطفمتناسببا باورهای اصیل اسلامی حاصل آید. از آنجا که هدف اصلی تحقیق ارتقای کیفی فضای زیست خانه های امروز با توجه به الگوی انعطاف پذیری است، در فصل چهارم، تحقیق وارد مبحث انعطاف پذیری در خانه می شود. در این میان باز با مراجعه به معماری خانه های سنتی ایرانی، انعطاف پذیری متناسب با شیوه زندگی خانواده ایرانی را بررسی می کند. تا از این طریق بتواند فرضیه اصلی تحقیق در رابطه با "انعطاف پذیری به عنوان راهکاری برای ارتقای کیفیتمحیط خانه ایرانی امروزی" را اثبات کند. و در پایان راهکارهایی عملی برای آن در فصل پنجم ارائه کند.