نام پژوهشگر: ندا خداوردی
ندا خداوردی ضیاء تاج الدین
در سال های اخیر، توجه زیادی به مفهوم "کارآمدی معلم" شده است و تحقیقات زیادی نیز در این زمینه انجام شده است. این مفهوم اولین بار توسط آلبرت بندورا (1977) با تعریف مفهوم "خود کارآمدی" استفاده شد. تحقیقات در خصوص کارآمدی معلم ارتباط مستقیمی با پرسش نامه های تهیه شده در این زمینه دارد. تا سال 2007، نه پرسش نامه متفاوت تهیه و در تحقیقات مختلف استفاده شد. مدل شانن مورن-وول فلک هوی معروف ترین آن ها بود که در سال 2001 تدوین گردید. در سال 2007 دلینگر و همکارانش پرسش نامه ای جامع تر با تقسیم بندی متفاوتی ارائه دادند که در این مطالعه از آن استفاده شده است. برای بررسی اهداف این تحقیق شش سوال مطرح شد: 1. آیا بین انتظارات دانش آموز و معلم از کارآمدی خود در خصوص شش خرده مقیاس ارتباطات، محیط کلاس، توجه به تفاوت های فردی، انگیزه های دانش آموزان، مدیریت روش های یادگیری و مهارت های فکری ارتباطی وجود دارد؟ 2. آیا بین جنسیت معلم و شش خرده مقیاس کارآمدی معلم تفاوت معناداری وجود دارد؟ 3. آیا بین سابقه تدریس معلم و شش خرده مقیاس کارآمدی معلم ارتباطی وجود دارد؟ 4. آیا بین رشته تحصیلی معلم در دانشگاه و شش خرده مقیاس کارآمدی معلم تفاوت معناداری وجود دارد؟ 5. آیا بین جنسیت دانش آموزان و انتظارات آن ها از کار آمدی معلم تفاوت معناداری وجود دارد؟ 6. آیا بین سطح مهارت های زبانی دانش آموزان و انتظارات آن ها از کارآمدی معلم ارتباطی وجود دارد؟ جامعه مورد تحقیق شامل دو گروه بود. 629 دانش آموز و 59 معلم در این تحقیق شرکت داشتند. پرسش نامه استفاده شده در این تحقیق، در واقع مدل ترجمه شده پرسش نامه دلینگر و همکارانش البته با کمی تغییر می باشد. دانش آموزان و معلمان هر کدام پرسش نامه های مربوط به خود را پر کردند. معلم ها پرسش نامه ها را در زمان بین دو کلاس پر کردند و برخی هم پس از یک یا دو هفته آن را تحویل منشی موسسه دادند. پرسش نامه مربوط به دانش آموزان در ده دقیقه آخر کلاس توزیع گردید و در برخی کلاس ها نیز زمان توزیع آن به خود معلم سپرده شد. نکته مهم این بود که دانش آموزان پرسش نامه را در رابطه با معلم همان ترم و در محیط همان کلاس تکمیل کردند. پس از جمع آوری اطلاعات، با استفاده از نرم افزار spss تحلیل آماری انجام شد. تلیل آماری با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون، تی مستقل و آنالیز واریانس انجام شد. یافته های این تحقیق نشان داد که هیچ گونه ارتباطی بین انتظارات معلم و دانش آموزان از کارآمدی معلم در خصوص شش خرده مقیاس ذکر شده وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که بین سه مشخصه معلم یعنی جنسیت، سابقه تدریس و مرتبط بودن رشته تحصیلی و کارآمدی معلم نیز ارتباط معناداری وجود ندارد. بنا بر یافته ها، بین جنسیت و سطح مهارت زبانی دانش آموزان و انتظارات آن ها از کارآمدی معلم ارتباطات در بیشتر خرده مقیاس ها معنادار شد. ث: نتیجه گیری و پیشنهادات: نتایج نشان داد که دانش آموزان در مقاطع ابتدایی یادگیری زبان بسیار با انگیزه هستند ولی رفته رفته انگیزه هایشان کم رنگ می شود. بنا براین معلم ها باید سعی کنند انگیزه شاگردان را تا مقاطع بالای یادگیری زبان از طریق مختلف حفظ کنند. یکی از این روش ها آگاه کردن معلم ها از متد بازنگری می باشد. بنابر این پیشنهاد می شود که مسئولین و مدیران موسسات، معلم ها را از این شیوه آگاه کنند تا آن ها بعد از هر جلسه تدریس نکات مثبت و منفی آن جلسه را در نظر بگیرند. البته مسئولین باید در نظر داشته باشند که پرسش نامه به تنهایی برای ارزیابی معلم ها و شاگردان کافی نیست، بلکه استفاده از مصاحبه و مشاهده نیز توصیه می شود. پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی، جمعیت گسترده تری از معلم ها پرسش نامه ها را تکمیل کنند تا نتایج دقیق تری حاصل آید. همچنین در نظر گرفتن دیگر مشخصات معلم ها و زبان آموزان و بررسی دوباره پرسش نامه ترجمه شده توصیه می شود.