نام پژوهشگر: رسول قاسمی
رسول قاسمی حمید رضا فلاح
در این پژوهش سلول های خورشیدی آلی از نظر ساختاری و فرایند های فیزیکی که در حین تبدیل انرژی تابشی به انرژی الکتریکی در آن ها اتفاق می افتد بررسی شدند. به منظور بررسی امکان ساخت سلول با استفاده از مواد انتخاب شده، منحنی جذب و عبور و همچنین نمودار انرژی آن ها مورد بررسی قرارگرفت و نشان داده شد که این مواد شرایط لازم برای استفاده در ساخت سلول را دارند. سونش شیمیایی بستره ها، اضافه کردن لایه سد کننده اکسیتون و لایه پلیمری pedot:pss میان آند ولایه بخشنده برای حل مشکل اتصال کوتاه شدن در سلول های اولیه ساخته شده پیشنهاد شد و این عوامل به همراه لایه نشانی نقره به جای آلومینیوم استفاده شده در سلول های اولیه منجر به ساخت یک نمونه سلول خورشیدی آلی دو لایه ای شد. همچنین دیده شد که شکستن خلا دستگاه لایه نشانی در حین ساخت سلول افت عملکرد سلول را به دنبال خواهد داشت. بهینه سازی عملکرد سلول با تغییر ضخامت لایه بخشنده انجام شد و نشان داده شد که عملکرد سلولی با ساختار ito/pedot:pss/znpc/c60 (40 nm)/bphen (10 nm)/ag (50 nm) وقتی ضخامت لایه znpc nm40 باشد بهینه خواهد بود. اثر طول پخش اکسیتونی و تحرک پذیری الکترونی بر عملکرد سلول با مقایسه مشخصات دو سلول ساخته شده با استفاده از ptcda و 60c بررسی شد و در نهایت تاثیر عملیات حرارتی بعد از ساخت سلول بر عملکرد سلول مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و دمای ?c 110 به عنوان دمای بهینه برای انجام عملیات حرارتی پیشنهاد شد.
فائزه حاجی هاشمی سید مجید قادریان
فلزات سنگینی نظیر منگنز و نیکل برای رشد و نمو طبیعی گیاهان لازم هستند اما در مقادیر زیادشان در محیط، سبب ایجاد علائم سمیت در گیاه می شوند. alyssum bracteatum یک گیاه بومی مناطق سرپنتین غرب ایران و بیش انباشتگر نیکل می باشد. با توجه به پتانسیل های خاص این گیاه نسبت به جذب نیکل، این گونه گیاهی جهت تحقیقات بیشتر در زمینه مقاومت آن نسبت به منگنز و همچنین ایجاد بهترین شرایط برای حداکثر جذب انتخاب گردید. در اولین بخش از این تحقیق، اثر غلظت های مختلف نیکل (0، 50، 100، 150 و 300 میکرومولار) و منگنز (5، 25، 50، 100 و 150 میکرومولار) بر گیاه a. bracteatum در شرایط کشت گلدانی به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، وزن خشک گیاه با افزایش غلظت های نیکل و منگنز کاهش یافت که این میزان کاهش برای عنصر منگنز شدیدتر بود. غلظت نیکل و منگنز در بخش های هوائی و ریشه با افزایش مقادیر آن ها در محیط کشت افزایش یافت و در غلظت 300 میکرومولار نیکل و 100 میکرومولار منگنز به بیشترین مقدار خود رسید. همچنین میزان انباشتگی هر دو عنصر در بخش های هوائی بیشتر از ریشه بود، به طوریکه بیشترین میزان تجمع نیکل و منگنز در بخش هوائی به ترتیب 8460 و 2530 میکروگرم بر گرم وزن خشک و در ریشه به ترتیب 4861 و 1760 میکروگرم بر گرم وزن خشک مشاهده شد. اما در غلظت های بالاتر از 100 میکرومولار منگنز ( غلظت 150 میکرومولار) وزن خشک گیاه به شدت کاهش یافت و آثار سمیت منگنز پدیدار شد. در بخش دیگر از این پژوهش، به بررسی اثرات متقابل نیکل و منگنز در سطوح مختلف تیماری در شرایط کشت گلدانی (پرلیت) پرداخته شد. بررسی و مقایسه نتایج نشان داد، زمانی که این دو فلز در محیط رشد گیاه در غلظت های بالا حضور داشته باشند، به رقابت با همدیگر پرداخته و جذب یکدیگر را کاهش می دهند. به نظر می رسد نیکل و منگنز در محل یکسانی در برگ ها قرار می گیرند و توزیعشان تا حدودی به هم مرتبط است. همچنین با افزایش غلظت های نیکل و منگنز در محیط، وزن خشک ریشه و بخش هوائی کاهش یافت. در شرایط کشت هیدروپونیک، میزان فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (sod) در بخش های هوائی تحت تیمارهای همزمان نیکل و منگنز اندازه گیری شد. بر اساس نتایج حاصل در غلظت های پایین، افزایش نیکل و منگنز در محیط باعث افزایش فعالیت این آنزیم شد، در حالی که در غلظت های بالاتر از 100 میکرومولار نیکل، فعالیت sod به میزان معنی داری کاهش یافت. این امر به دلیل جانشینی نیکل به جای آهن در ایزوزایم fe-sod و در نتیجه کاهش فعالیت کلی آنزیم می باشد. بنابراین نتایج به دست آمده از بخش های مختلف این پژوهش نشان داد گیاه alyssum bracteatum بیش انباشتگر نیکل، قادر به مقاومت، جذب وتجمع مقادیر زیاد منگنز نیز می باشد. اما بهینه استخراج گیاهی نیکل توسط این گیاه در خاک های حاوی مقادیر بالای منگنز، کاهش می یابد. کلمات کلیدی: نیکل، منگنز، جذب، تجمع، alyssum bracteatum
سحر ابرازه سید مجید قادریان
خاک های سرپنتین که حاوی نیکل و برخی فلزات دیگر می باشند بستر مناسبی برای برخی گیاهان فراهم می سازند. به ویزه گیاهانی که توانایی بیش انباشت نیکل را در بافت هایشان دارند. برخی از این گیاهان که در خاک های سرپنتین رشد می کنند و توانایی تجمع فلز خصوصاً نیکل را دارا می باشند بیش تجمع دهنده می نامند. جنس alyssum دارای بیشترین تعداد از گونه های بیش تجمع دهنده می باشد که تا کنون شناسایی شده است. در این تحقیق به بررسی چگونگی مقاومت، جذب، تجمع و اثرات متقابل عناصر مس و نیکل گونه های alyssum bracteatum (هرسین و پاوه)، alyssum inflatum، alyssum montanum و alyssum saxatile پرداخته شد. بذر های این گیاهان ابتدا در گلدان های حاوی پرلیت کاشته شدند و پس از رشد اولیه به محیط کشت هیدروپونیک انتقال یافتند و پس از 7 روز غلظت های مختلف نیکل (300 ،250 ،100 ،0 میکرو مولار) و مس( 5،5/2 ،1 ،5/0میکرو مولار) به محیط کشت اضافه شد و نتایج پس از 21 روز مورد آنالیز و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت عنصر مس، از میزان وزن خشک گیاهان کاسته شد به طوری که در غلظت های 5/1میکرو مولار به بالا از وزن خشک به تدریج کم شده و در غلظت 5 میکرو مولار هیچ گونه مقاومتی توسط گیاه مشاهده نشد. همچنین میزان تجمع این عنصر در قسمت ریشه گیاه بیشتر از بخش هوایی بوده است. تیمار گیاهان با غلظت های مختلف نیکل نشان داد که با افزایش غلظت این عنصر وزن خشک گیاه کاهش می یابد و تجمع آن در بخش هوایی بیشتر از قسمت ریشه می باشد. به طور کلی نتایج نشان داد که این گیاه علی رغم دارا بودن مکانیسم های تجمع و مقاومت به نیکل هیچ گونه مقاومتی به مقادیر بالای مس در محیط از خود نشان نمی دهد. اثرات متقابل نیکل و مس در گیاهان تجمع دهنده نیکل (دو جمعیت هرسین و پاوه) alyssum bracteatum و alyssum inflatumنشان داد که با افزایش غلظت مس در محیط کشت جذب نیکل در بخش های هوایی گیاه افزایش یافت. همچنین با افزایش غلظت نیکل در محیط کشت جذب مس در ریشه افزایش یافت. نتایج نشان می دهد نه تنها این دو عنصر در جذب توسط ریشه با هم رقابت ندارند بلکه می توانند میزان جذب یکدیگر را افزایش دهند. همچنین در دو گونه غیر تجمع دهنده alyssum montanum و alyssum saxatile مشاهده شد که این گیاهان هیچ گونه تمایلی به جذب نیکل از خود نشان ندادند و میزان جذب نیکل در این گیاهان در حد 005/0 میکرو گرم در گرم گیاه اندازه گیری شد که جذب بسیار کمی از نیکل را در این گیاهان نشان می دهد. همچنین جذب مس در این گونه های گیاهی پایین تر از گونه های تجمع دهنده اندازه گیری شد و مشاهده شد که در این گیاهان نیکل و مس اثر متقابلی در جذب، بر یکدیگر ندارند.
حسنیه حیدری سید مجید قادریان
چکیده با توجه به سمی بودن نیکل برای گیاهان و قابلیت جذب و تجمع آن در برخی از گونه های بیش انباشتگر جنس alyssum بررسی چگونگی مقابله این گیاهان با سمیت نیکل تجمع یافته و عدم تاثیر گذاری آن بر متابولیسم گیاه حائز اهمیت می باشد. یکی از عوامل آنتی اکسیدانی کلیدی در مقابله با سمیت ناشی از غلظت های بالای نیکل آنزیم آنتی اکسیدان سوپر اکسید دیسموتاز (sod) است. در این تحقیق به منظور بررسی فعالیت آنزیم sodدر گونه های بیش انباشتگر، گونه های بیش انباشتگر نیکل a. bracteatum و a. inflatum(گونه های بومی مناطق سرپنتین غرب ایران) و گونه غیر انباشتگر a. saxatile انتخاب شد. تیمار گیاهان با غلظت های مختلف نیکل (غلظت های 0، 100، 300 و 500 میکرومولار نیکل برای گونه های انباشتگر و غلظت های 0، 10 و 20 میکرومولار نیکل برای گونه غیر انباشتگر a. saxatile) در شرایط کشت گلدانی نشان داد با افزایش غلظت این فلز در محیط کشت، وزن خشک گیاه در بخش هوایی وریشه کاهش می یابد. بخش هوایی گونه های بیش انباشتگر نسبت به ریشه میزان بالاتری از تجمع فلز نیکل را نشان داد. بررسی نتایج حاصله حاکی از آن است که گونه غیر انباشتگرa. saxatile هیچ گونه تمایلی به جذب نیکل از خود نشان نداده و میزان جذب نیکل در این گیاهان بسیار ناچیز می باشد. همچنین میزان تجمع نیکل در گونه a. inflatum نسبت به a.bracteatum بیشتر بود. نتایج حاصل از بررسی فعالیت sod نشانگر کاهش میزان فعالیت این آنزیم در بخش هوایی گونه-های بیش انباشتگر طی افزایش مدت زمان تیماردهی و افزایش غلظت نیکل می باشد که احتمالاً این امر به دلیل جانشینی نیکل به جای آهن در ایزوزایم fe sodدر بخش هوایی و در نتیجه کاهش فعالیت آنزیم مذکور می باشد. 21 روز تیماردهی موجب کاهش چشم گیر فعالیت آنزیم در گونه a. inflatumنسبت به گونه a. bracteatum در بخش هوایی گردید، که احتمال می رود به علت انباشتگری بیشتر این گونه نسبت به فلز نیکل باشد. افزایش غلظت نیکل در محیط کشت و همچنین افزایش مدت زمان تیماردهیمنجر به افزایش فعالیت آنزیم sod در ریشه گونه بیش انباشتگر a. bracteatumو کاهش آن در ریشه a. inflatum و افزایش فعالیت آنزیم هم در بخش هوایی و هم در ریشه در گونه a. saxatile گشت. نتایج حاصل نشان می دهد مکانیسم سمیت زدایی نیکل توسط sod در دو گونه بیش انباشتگر متفاوت بوده و این امر می تواند بیانگر تفاوت بین گونه ای دو گونه انباشتگر در مقاومت به تجمع فلز باشد. در بررسی الگوی ایزوزایمی آنزیم sod شباهت این الگو در دو گونه انباشتگر a. bracteatumو a. inflatum و اختلاف آن با گونه غیر انباشتگر a. saxatile مشاهده شد. با بررسی نتایج حاصله می توان عنوان کرد خصوصیت بیش انباشتگری در گیاهان احتمالاً موجب تفاوت در الگوی ایزوزایمی و ژتیکی این گیاهان نسبت به گونه های غیر انباشتگر شده است.
سعیده وزیری فر سید مجید قادریان
با توجه به سمی بودن نیکل برای گیاهان و قابلیت جذب و تجمع آن در برخی از گونه های بیش انباشتگر جنس alyssum بررسی چگونگی مقابله این گیاهان با سمیت نیکل تجمع یافته و عدم تاثیر گذاری آن بر متابولیسم گیاه حائز اهمیت می باشد. یکی از عوامل آنتی اکسیدانی مقابله کننده با سمیت ناشی از غلظت-های بالای فلز، آنزیم گلوتاتیون ردوکتاز می باشد که نقش عمده ای در تولید گلوتاتیون احیاء (یکی از اجزای اصلی سیکل آسکوربات-گلوتاتیون) دارد. از دیگر عوامل مهم در مقابله با استرس فلزات گروه های sh آزاد (تیول) کل می باشد که با قابلیت باند شدن با فلز در سمیت زدایی موثر است. در این تحقیق تغییر میزان فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلوتاتیون ردوکتاز، کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و گروه های تیول کل و همچنین پاسخ های رشد و مقاومت گیاه تحت غلظت های مختلف نیکل طی بازه-های زمانی متناوب (21،14،7 روز تیماردهی) در گونه-های بیش انباشتگر نیکل alyssum inflatum (جمعیت مریوان)، bracteatum alyssum (جمعیت هرسین) و گونه ی غیرانباشتگر saxsatile alyssum بررسی شد. بذرهای این گیاهان در گلدان های حاوی پرلیت کاشته شد و پس از مدت 25 روز تغذیه با محلول غذایی هوگلند، به مدت 21 روز تحت تیمار با غلظت های مختلف نیکل (500،300،100،0 میکرومولار برای گونه های بیش انباشتگر) و (20،10،0 میکرومولار برای گونه ی غیر انباشتگر) قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد با افزایش غلظت نیکل و همچنین افزایش مدت زمان تیماردهی، میزان فعالیت آنزیم گلوتاتیون ردوکتاز در بخش هوایی دو گونه ی بیش انباشتگر مورد بررسی افزایش یافت. میزان فعالیت آنزیم مذکور در بخش هوایی این گونه ها در مقایسه با افزایش بیشتری را نشان داد. که می توان این نتیجه را به انتقال نیکل از ریشه به بخش هوایی و همچنین محتوای بالای هیستیدین آزاد در گیاهان بیش انباشتگر نیکل جنس alyssum نسبت داد. هیستیدین نقش مهمی در جریان انتقال نیکل از ریشه به بخش هوایی و انباشت آن ایفا می کند. کاهش فعالیت آنزیم کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز در بخش هوایی هر سه گونه مشاهده شد. به نظر می رسد که کاهش مشاهده شده در فعالیت cat و apx به دلیل ممانعت نیکل از انتقال آهن به بخش های هوایی و در نتیجه کاهش آهن و همچنین افزایش غلظت h2o2 باشد. کاهش میزان فعالیت آنزیم های مذکور در بخش هوایی گونه غیر انباشتگر نسبت به گونه های بیش انباشتگر بیشتر مشاهده شد. از آنجاییکه گونه غیر انباشتگر، به فلز نیکل حساس است احتمالا افزایش بیش از حد گونه های فعال اکسیژن ناشی از استرس فلز نیکل موجب تخریب ساختار پروتئینی و آنزیمی می شود. در این تحقیق فعالیت گروه های sh آزاد (تیول) مورد بررسی قرار گرفت. در تمام تیمارها در بازه های زمانی متناوب در گونه های مورد بررسی افزایش میزان گروه های تیول مشاهده شد. میزان افزایش مشاهده شده در گونه ی a.inflatum بیشتر از گونه های دیگر می باشد که احتمالا علت آن انباشتگری بیشتر این گونه نسبت به فلز نیکل می باشد. تیمار گیاهان با غلظت های مختلف نیکل نشان داد که با افزایش غلظت این فلز وزن خشک گیاه در بخش هوایی و ریشه کاهش می یابد. بخش هوایی گونه های بیش انباشتگر نسبت به ریشه میزان بالاتری از تجمع فلز نیکل را نشان داد. بررسی نتایج حاصله حاکی از آن است که گونه ی غیر انباشتگرa.saxatile هیچ گونه تمایلی به جذب نیکل از خود نشان نداده و میزان جذب نیکل در این گیاهان بسیار ناچیز می باشد. کلید واژه ها: نیکل، بیش انباشتگر، alyssum، آنزیم گلوتاتیون ردوکتاز، گروه های تیول، کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز،سمیت زدایی،
رسول قاسمی سعید وصالی
در این تحقیق تأثیر اخلاق کار بر کیفیت زندگی309 نفر از کارکنان بیمارستان میلاد تهران که بر اساس فرمول کوکران انتخاب شده اند بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد در تدوین چارچوب نظری از نظریات جامعه شناسان و روان شناسان استفاده شد ابزار اندازه گیری عبارت از دو پرسشنامه کیفیت زندگی شالوک(2004) و اخلاق کار پتی (1371) می باشد.ضریب پایائی تمامی سوالات بالاتر از 70% می باشد.نتایج حاصله نمایانگر آن است که 17 درصد از پاسخگویان دارای کیفیت زندگی پائین و 33درصد دارای کیفیت زندگی بالا و 50درصد دارای کیفیت زندگی متوسطی هستند و در مورد اخلاق کار نتایج نشان می دهد که 16درصد دارای اخلاق کار پائین و 30درصد اخلاق کار بالا و 54درصد دارای اخلاق کار متوسط می باشند و همچنین نتایج حاصل از آزمون پنج فرضیه این تحقیق نشان می دهد که تمامی ابعاد اخلاق کار بر کیفیت زندگی کارکنان تاثیر دارند و به ترتیب دلبستگی و علاقه به کار-جدیت و پشتکار -روابط سالم و انسانی و مشارکت و روح جمعی بیشترین تأثیر بر کیفیت زندگی را دارند و در پایان متناسب با فرضیه های تحقیق پیشنهاداتی ارائه شده است.
اعظم حبیبی رسول قاسمی
چکیده گیاه انار با نام علمی punica granatum درخت کوچکی است از تیره انارسانان (punicaceae) که دارای یک جنس (پونیکا) و دو گونه به نام های پونیکا گراناتوم و پونیکا پروتوپونیکا می باشد. گونه پونیکا گراناتوم بومی ایران و نواحی مدیترانه است که واریته های زیادی اعم از خوراکی و زینتی در آن وجود دارند. انار منبع بسیار خوبی از آنتوسیانینهاست که در بخشهای مختلف آن از جمله پوست و دانه وجود دارد. آنتوسیانین ها به دلیل اثرات مفید در سلامتی، به خصوص به دلیل داشتن فعالیت های آنتی اکسیدانی، ضد سرطانی، ضد التهابی و ضد رگ زایی قابل ملاحظه اند. برای انجام این پزوهش 4 رقم مختلف انار (با طیف مشخصی از رنگ بر اساس رنگ ظاهری میوه) از باغات منطقه اردستان انتخاب شد. این چهار رقم شامل رقم های پوست سیاه، پوست قرمز (نادری)، پوست صورتی و پوست سفید بود. استخراج آنتوسیانین ها از بافت های مختلف شامل گلبرگ، برگ، سرشاخه ها، پوست داخلی میوه، پوست خارجی میوه، دانه و بافت کالوس به روش عصاره گیری گرم انجام شد. آنتوسیانین های استخراج شده به روش تفکیکی بر اساس phاندازه گیری و مقایسه کمی (با روش طیف سنجی نوری) و کیفی (با روش کروماتوگرافی لایه نازک و مقایسه طیف جذبی در طول موج های بین 200 تا 1100 نانومتر) شدند. در این مطالعه کالوس زایی رقم های مختلف و همچنین بافت های مختلف در شرایط کشت بافت مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه پارامتر فیزیولوژیک قدرت احیا کنندگی عصاره که نشان دهنده ظرفیت آنتی اکسیدانی است نیز اندازه گیری شد. نتایج حاصل از آنالیز واریانس داده ها نشان داد که بین ترکیبات آنتوسیانینی موجود در بخشهای مختلف چهار رقم گونه انار تفاوت معنی داری درسطح 5 درصد وجود دارد. در هر چهار رقم در تمام بخش های مورد مطالعه به جز آب انار، بیشترین غلظت مربوط به رقم پوست سیاه و کمترین مقدار مربوط به رقم سفید بود. در مورد آب انار، بیشترین غلظت را رقم پوست قرمز (نادری) به خود اختصاص داد. نتایج بررسی کمی نشان داد که انواع آنتوسیانین های قابل مشاهده در همه ارقام بررسی شده وجود داشت. نتایج بررسی کالوس زایی نشان داد که بهترین شرایط کالوس زایی شامل ترکیب هورمونی 5/0 میلی گرم در لیتر 2,4-d و 1 میلی گرم در لیتر کینتین در محیط کشت ms بود. کالوس زایی در همه بافت ها شامل بافت گلبرگ، برگ و ساقه های یکساله دیده شد. واکشت کالوس ها به محیط کشت b5 رشد بهتری نشان داد. در رقم سیاه، کالوس های حاصل از گلبرگ و برگ حاوی مقادیر بالایی آنتوسیانین بودند و رنگ کالوس ها قرمز بود در حالی که کالوس های سایر رقم ها به طور کلی سفید رنگ بود. به طور کلی رقم پوست سیاه قابلیت های بالایی در استفاده از آن برای مقاصد بیوتکنولوژیک مانند تولید آنتوسیانین با استفاده از سیستم های کشت بافت نشان داد.