نام پژوهشگر: عباسعلی یزدانی
عباسعلی یزدانی نجف علی کریمیان
به منظور بررسی اثر برهمکنش علف هرز، تقسیط نیتروژن و تراکم گندم بر ویژگی های رشد و عملکرد گندم دیم، آزمایشی مزرعه ای به صورت طرح کرت دو بار خرد شده با 4 تکرار در سال 87-1386 و 88-1387 در دانشگاه شیراز اجرا شد. در این آزمایش فاکتور اصلی تیمار علف هرز و بدون علف هرز، فاکتور فرعی شامل تراکم کاشت گندم در 4 سطح (100، 120، 140 و 160 کیلوگرم در هکتار) و فاکتور فرعی فرعی، تیمار تقسیط نیتروژن به میزان 100 کیلوگرم در هکتار در 5 سطح(صفر-کامل، یک سوم- دوسوم، نصف-نصف، دوسوم-یک سوم و کامل-صفر) بود. نتایج نشان دادند که اثر برهمکنش علف های هرز، تراکم کاشت و تقسیط نیتروژن، بیشترین تعداد سنبله در متر مربع (134) در تیمار بدون علف هرز، تراکم 120کیلوگرم بذر در هکتار و تقسیط یک سوم- دو سوم بدست آمد و بیشترین تعداد دانه در سنبله در تیمار بدون علف هرز و تراکم 100 کیلوگرم بذر در هکتار و تقسیط یک سوم- دو سوم بدست آمد. در سال اول نتایج نشان داد که در اثر بر همکنش علف های هرز، تراکم کاشت و تقسیط نیتروژن، بیشترین عملکرد دانه (07/440 کیلوگرم در هکتار) در تیمار بدون علف هرز، تراکم کاشت 120 کیلوگرم بذر در هکتار و تقسیط یک سوم- دو سوم و کمترین عملکرد دانه (7/47 کیلوگرم در هکتار) در تیمار با علف هرز، تراکم کاشت 100 کیلوگرم بذر در هکتار و تقسیط صفر- کامل بدست آمد. در این پژوهش در هر دو سال بیشترین وزن خشک علف های هرز (5/367 کیلوگرم در هکتار در سال اول و 8/1603 کیلوگرم در هکتار در سال دوم) در تراکم کاشت 100 و کمترین وزن خشک علف های هرز (5/247 کیلوگرم در هکتار در سال اول و 523 کیلوگرم در هکتار در سال دوم) در تراکم کاشت 160 حاصل شد. عملکرد در سال دوم صفر بود که احتمالا به دلیل دمای بسیار پائین در مرحله گل دهی و سنبله دهی و افزایش احتمال سرمازدگی بوته ها در اوایل اردیبهشت بوده است.
عباسعلی یزدانی حسین فکرآزاد
این پژوهش با هدف بررسی رابطه مشارکت اجتماعی با سلامت عمومی در سالمندان انجام شد. در تحقیقاتی که تاکنون در جوامع مختلف و بین گروه های گوناگون از جمله میان سالمندان صورت گرفته اند الگوی ثابتی در رابطه بین متغیرهای مشارکت اجتماعی و سلامت پیدا نشده است. در داخل کشور نیز مطالعه ای که به اهمیت مشارکت در سلامت افراد نظر داشته باشد بسیار به ندرت یافت می شود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه این پژوهش را افراد بالای 60سال منطقه 5 تهران تشکیل می دادند که از آن میان80 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، عبارت بودند از یک چک لیست مشخصات جمعیت شناختی، پرشسنامه محقق-ساخته مشارکت اجتماعی و مقیاس 28 سئوالی سلامت عمومی (ghq-28). برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده ازآزمونهای آماری کولموگروف ـ اسمیرنف، همبستگی پیرسون و اسپیرمن، یو-مان-ویتنی و رگرسیون خطی ساده استفاده شد. یافته ها نشان داد که مشارکت اجتماعی در تقریباً همه ابعاد در میان افراد سالمند مورد بررسی پایین است. بین مشارکت اجتماعی و سلامت عمومی و ابعاد آن (یعنی عملکرد جسمانی، اضطراب و بیخوابی، عملکرد اجتماعی و افسردگی) رابطه معناداری وجود ندارد (05/0p<). در بین اطلاعات دموگرافیک، درآمد، وضعیت تأهل با متغیر مشارکت اجتماعی رابطه ای مثبت داشتند و عامل سن با مشارکت اجتماعی رابطه ای منفی نشان داد (05/0p>). همچنین در این تحقیق، ابعاد مختلف مشارکت اجتماعی که به صورت مشارکت سیاسی، مشارکت مدنی، مشارکت مذهبی و مشارکت در فعالیت های تفریحی و آموزشی تعریف شده بودند به عنوان تحلیل های فرعی بررسی شدند ولی بین هیچ یک از این ابعاد و سلامت عمومی و ابعاد چهارگانه آن رابطه ای به لحاظ آماری معنادار برقرار نبود (05/0p>). فقدان رابطه بین مشارکت اجتماعی و سلامت شاید بتوان به اثر عوامل حاشیه ای مانند وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دوران پژوهش نسبت داد بتوان به این نسبت داد. انجام پژوهش مشابه در شرایط و موقعیت زمانی و مکانی دیگر شاید بتواند به امکان تعمیم پذیری نتایج این مطالعه کمک بیشتری نماید.