نام پژوهشگر: فرزاد علمی جهان

حدود غایت گرایی در فلسفه ارسطو
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1389
  فرزاد علمی جهان   حسن فتحی

بحث علت از آغاز اندیشه ورزی بشر همراه او بوده است و فیلسوفان نیز از آغاز تاکنون از آن سخن گفته اند. ارسطو علت ها را در چهار گروه دسته بندی می کند. 1 ـ علت مادی، آنچه شیء از آن ساخته می شود، 2 ـ علت صوری، صورت یا الگو، 3 ـ علت فاعلی، یا به تعبیر خود ارسطو، مبدأ حرکت، 4 ـ علت غایی، که بر پایان یا هدف دلالت می کند. ارسطو با تحلیل آرای فیلسوفان قبلی در باب علت ها، خود را نخستین متفکری می شمارد که به علت غایی توجه کرده است. به نظر او فیلسوفان قبلی در مورد علت غایی حق مطلب را ادا نکرده اند. او معتقد است در طبیعت، غیر از بعضی تصادفات اتفاقی، همه ی آنچه وجود دارد یا رخ می دهد، از برای غایتی وجود دارد یا رخ می دهد. در این راستا او به تحویل علل سه گانه ی صوری، فاعلی و غایی به یک علت در عرصه ی طبیعت معتقد است. حتی خداوند در فلسفه ی او به عنوان علت غایی مطرح می شود. آنچه او درباره ی خداوند در مابعدالطبیعه می گوید ظاهراً مانع هر گونه دخالت غایتمندانه ی خدا در طبیعت است. در نظر او، موجودات عالم طبیعت برپایه ی اشتیاقی درونی به سوی غایات خود در حرکتند. ارسطو از غایات طبیعت چنان سخن می گوید که گویی فعالیت غایت انگارانه ای در درون خود طبیعت وجود دارد، و صورت همان غایتی است که اشیاء میل به تحقق آن دارند. از سوی دیگر ارسطو به وجود بخت و اتفاق قائل است. ولی بخت و اتفاق در نظر او جزو علل بالعرض هستند. اتفاق از ویژگی های ماده ناشی می شود. از آنجایی که اشیاء طبیعی از ماده و صورت تشکیل یافته اند گاهی نقص ماده مانع فعالیت غایت انگاری طبیعت می شود، بر این اساس حدی برای غایت گرایی طبیعت وجود دارد.