نام پژوهشگر: شکوفه پوریحیی ناوی
شکوفه پوریحیی ناوی محبوبه مباشری
اهمیت مطالعه و آشنایی با تفکرات عرفانی و معنوی مولانا بر هیچ خواننده ای پوشیده نیست. مثنوی معنوی، یکی از آثار پر مغز مولانا، با زیبایی چشم گیری تفکرات عمیق وی را منعکس می کند و از این حیث بسیار مورد توجه است. این اثر، در طول زمان از نظرگاه های مختلفی واکاوی و برداشت ها و دریافت های گاه متفاوت و مختلفی از آن آشکار شده است. اما از آن رو که این گنجینه ی معنوی، گاه از عالم هشیاری و گاه از دریای متلاطم ناخودآگاه مولانا سرچشمه گرفته است، لایه های مختلفی به خود گرفته و خوانش های متفاوت و به ظاهر متضادی را می نمایاند. در این میان آنچه اهمیت می یابد، رسیدن به معنای صحیح ابیات و الفاظی است که مولانا برای به تصویر کشیدن دنیای متلاطم درونش از آن ها بهره گرفته است. برای دستیابی به این مهم و رسیدن به درک درست از مقصود مولف و متن توسط خواننده، آنچه می تواند راه گشا باشد، دیدگاه های نظریه پردازان علم هرمنوتیک است. این پژوهش برآن است تا با به کارگیری دو نظریه ی مولف محورِ شلایرماخر و خواننده محورِ گادامر، خوانش های متفاوتی را که از دفتر اول مثنوی صورت می گیرد، مورد بررسی قرار دهد. در پایان، آن چه به عنوان دستاورد پژوهش ارائه می گردد این است که برای رسیدن به معنایی درست از متن، هیچکدام از سه مولفه ی اساسیِ فهم متن، یعنی خواننده، نویسنده و متن نباید نادیده گرفته شوند.