نام پژوهشگر: سینا رازی
سینا رازی فرزین سلماسی
تکیه گاه های پل ها و آبشکن ها موجب تنگ شدن مقطع رودخانه ها و تغییر الگوهای جریان می شوند. در اثر وجود یک سازه نظیر پایه ی پل یا آبشکن در رودخانه، تمرکز زیاد سرعت، تنش برشی بستر، گردابه ها و آبشستگی دماغه ی بالادست آبشکن اتفاق می افتد. مجموعه ی این فاکتورها منجر به فرسایش ذرات از اطراف سازه و گسترش یک حفره ی آبشستگی می شود. محافظت از این پایه ها در برابر آبشستگی موضعی یکی از نکات لازم در طراحی سازه هایی است که در رودخانه های فرسایش پذیر احداث می شوند. یکی از روش های کاهش آبشستگی، استفاده از طوق و آبپایه بستر می باشد. مطالعات نشان می دهد که جریان روبه پایین در برخورد با طوق از بستر منحرف شده و وجود آبپایه ی بستر در پایین دست پایه از قدرت گرداب های برخاستگی که در پشت سازه ایجاد می شوند، می کاهد که در کل موجب کاهش عمق آبشستگی و به تاخیر انداختن پیشرفت آبشستگی می شوند. در این تحقیق با استفاده از مدل آزمایشگاهی، تاثیر آبپایه ی بستر به تنهایی و هم چنین طوق و آبپایه ی بستر به صورت توام در اطراف پایه ی پل های دایره ای مورد بررسی قرار می گیرد. در این آزمایشات از طوق با اندازه های مختلف و آبپایه ی بستر در فواصل مختلف از پایه ی پل استفاده و عمق آبشستگی اندازه گیری می شود و با توجه به نتایج حاصله مناسب ترین فاصله ی آبپایه ی بستر از پایه و ابعاد طوق در حالت ترکیبی تعیین می-گردد.