نام پژوهشگر: الناز معتمدی
الناز معتمدی ابوالقاسم رادفر
موضوع این رساله بررسی جنبه های نقد ادبی در تذکره های دوره صفویه است. این پژوهش قصد دارد تا با بررسی برخی تذکره های مهم دوره صفویه به وجوه خاصی از نقدادبی تذکره نویسان درباره سبک رایج شعر این دوران یعنی سبک هندی و یا اشعار شاعران در سبک های دیگر بپردازد تا بتواند نخستین حلقه های نقد ادبی ایران را بیابد. نقد ادبی بررسی ویژگی ها, محاسن و معایب آثار است. تذکره ها نیز در اصطلاح ادبی کتاب هایی هستند که در آنها شرح حال شاعران با منتخبی از اشعارشان می آید. ضرورت بررسی این موضوع به این جهت است که برخی از تذکره نویسان در کنار این شرح حال و اشعار, گاه نظرات و آراء انتقادی خود را نیز درباره آنها بیان می کردند و به نوعی نقد ادبی دست می زدند که می توان آن را بخشی از تاریخ هرچند غیر رسمی نقدادبی ایران دانست. هدف از این رساله نیز این است که بتواند گذشته نقد ادبی ایران در تاریخ دیرینه ادبیات ایران را که بر بسیاری مکشوف نیست روشن کند و در این راه تذکره ها از مهم ترین منابع برای رسیدن به این گذشته هستند. البته به دلیل گسترده بودن موضوع در اینجا تنها برخی تذکره های دوره صفویه در فاصله سال های 907 تا 1148 مورد بررسی قرار می گیرد, یعنی از روی کار آمدن شاه اسماعیل صفوی تا انقراض سلسله صفویه. در این زمان تذکره نویسی یکی از دوران های اوج خود را سپری می کند. در این رساله سعی شده است با روش کتابخانه ای پس از بررسی گذشته نقدادبی ایران و سابقه تذکره نویسی فارسی, نقدهای مولفان تذکره ها استخراج و ضمن طبقه بندی آنها به بررسی اصطلاحات نقدهای آن دوره و نقد نقدهای تذکره نویسان پرداخته شود. در نتیجه نیز به این مهم دست یافته شده که نقد تذکره نویسان هر چند ذوقی و غیر فنی بوده اما در تاریخ ادبیات خود مرحله ای از سیر تکامل نقد ادبی است که تحت عنوان نقد تاریخی- تذکره ای شناخته می شود. این دیدگاه های انتقادی در همه تذکره های دوره صفویه گاهی ملایم تر و گاهی قوی تر وجود دارد. در بسیاری از تذکره ها نیز شاهد عناصر نقد به شکلی فنی تر و جزیی تر البته با در نظر گرفتن زمان و شرایط آن روزگار هستیم.