نام پژوهشگر: تینا امرالهی
تینا امرالهی فرزان سجودی
در این پژوهش، اصول مکالمه گرایس برای تحلیل متون نمایشی بهکارگرفته میشوند؛ این اصول به عنوان یکی از رمزگانهایی مطرحند که مبنای رمزگذاری و رمزگشایی در متون مختلف قرار میگیرند. به طورخاص در مورد متون نمایشی که با مقوله بیشرمزگذاری روبهرو هستیم، تشخیص نشانهها و دلالت آنها در درک اثر اجتنابناپذیر مینماید. پرسش اول این پژوهش، امکان بهکارگیری اصول مکالمه برای تحلیل متون نمایشی و چگونگی تغییر در تعاریف مطرح به واسطه ویژگیهای خاص این متون بود. ماهیت مکالمهای و منش گفتمانی درام، متون نمایشی را به موضوعی مناسب برای بررسی چگونگی نمود آراء گرایس تبدیل میکنند. البته تفاوتهای زبان روزمره و زبان درام و همچنین محدودیتهای حاکم بر متون نمایشی که اغلب با هدف اجرا نوشته میشوند، نیاز به تغییر در مفاهیم را ایجاد میکند. پرسش دوم چگونگی تعریف بافت در این نوع تحلیل بود. به نظر میرسد علاوه بر مفاهیمی چون بافت زبانی و بافت غیرزبانی که گرایس برای دریافت معنای ضمنی مطرح میکند، باید دستورصحنه را نیز به عنوان عاملی بافتساز در نظر داشت. پرسش سوم مسئله معنای ضمنی حاصل از رعایت/نقض اصول مکالمه بود. در این مورد نیز باید انگیخته بودن متون نمایشی را در نظر داشت که نیاز به قائل شدن به پیوستار معانی ضمنی را موجب میشود. پرسش چهارم این پژوهش ضرورت در نظر داشتن مفهوم ازپیش انگاری در تحلیل معانی ضمنی بود. دانش پسزمینهای به عنوان یکی از عوامل دخیل در دریافت معنای ضمنی از سوی گرایس مطرح میشود. علاوه برآن، ازپیشانگاری کاربردی نیز در این زمینه باید مدنظر قرار گیرد. پرسش پنجم امکان بهکارگیری اصول مکالمه گرایس در شخصیتپردازی بود. اصول مکالمه و چگونگی رعایت/نقض آنها به عنوان یکی از ابزارهای زبانی در اختیار نویسندهاند و میتوان از آنها برای تشریح ویژگی شخصیتها، نحوه تفکر آنها و روابط آنها با یکدیگر استفاده کرد.