نام پژوهشگر: زینب عرب نژاد
زینب عرب نژاد یحیی کاردگر
تجدد به عنوان یکی از کلیدی ترین و چالش برانگیز ترین واژه های قرن بیستم معانی و تعاریف گوناگونی به خود گرفت.ظهور این پدیده در ادبیات به معنای تحول در مضامین،زبان وبلاغت شعر بود.نوجویی ادبی در زبان و ادب فارسی توام با ورود مضامین جدیدی چون زنان، وطن خواهی و... وتحولات زبانی ای چون ساده نویسی و استعمال واژگان فرنگی و در عرصه بلاغت آفرینش تصاویر بدیع بود.سرآغاز تجدد ادبی را دوره ی مشروطه و به اصطلاحی ادب مشروطه می انگارند وطبق باور رایج شعر دوره ی قاجار با وجود قرابت زمانی با مشروطه فاقد هر گونه نو آوری و ابتکار و صرفا تقلیدی استادانه از قدماست و از لحاظ زبانی و بلاغی نیز اینان پیروان فاقد ابتکار اسلاف خویش بوده اند. در این رساله ما در پی بررسی این پیش انگاری درباره ی شعر دوره ی قاجار بوده ایم و به مصادیق و نمونه های تجدد و نوجویی در آثار شاعران این دوره پرداخته ایم.شعر این دوره از سه جنبه ی بلاغی زبانی وفکری و با تاکید برنو آوری های فکری مورد بررسی فرار گرفته است. از دیدگاه بلاغی از آنجا که این شاعران عموما پیرو تصاویر قدما بوده اند به نقش بلاغت در توصیف مضامین جدید توجه داشته ایم.بسیاری از مضامینی که آغاز آن را به دوره ی مشروطه منتسب میکنند و برخی از ویژگی های زبانی ای که وجود آنها را در شعر پیش از مشروطه انکار می کنند در شعر دوره ی قاجار سابقه ی استعمال داشته اند.بنابر این نمونه های بررسی شده در این رساله دلیلی بر رد و نقض باور به ابتذال وتقلیدی بودن صرف شعر این دوره است.