پیش بینی کوبیدگی فرش ماشینی به کمک آزمون های خمش نخ خاب

بطور کلی انواع کف پوش ها و به ویژه فرش های ماشینی، در طی فرآیند مصرف خود، همواره تحت تأثیر نیروهای متفاوت اعم از ثابت یا متناوب ضربه ای واقع می شوند؛ به گونه ای که این نیروها باعث مستهلک شدن فرش از جمله کوبیدگی سطح آن می گردند. در هر یک از مطالعات گذشته، به نحوی از انحاء کوبیدگی و بازگشت پذیری نخ خاب فرش و عوامل تأثیرگذار بر آن، به صورت مدلهای تئوری و تجربی بررسی شده است. بدیهی است که این تحقیقات بر روی فرش ماشینی تکمیل شده صورت گرفته است، که خود مستلزم صرف وقت و هزینه قابل توجه جهت آماده سازی نمونه هایی با مشخصات بسیار متنوع است. اما از آنجا که پیش بینی می شود خواص خمشی نخ خاب تحت اعمال بارهای فشاری، بر چگونگی پدیده کوبیدگی فرش ماشینی تأثیرگذار باشد، لذا می توان با بررسی و تجزیه و تحلیل رفتار فشاری- خمشی نخ خاب فرش بدون نیاز به بافت آن، خصوصیت ویژه کوبیدگی فرش تکمیل شده را تحت اثر بارهای استاتیکی و دینامیکی پیش بینی نمود. در این تحقیق، با نصب فکهای طراحی شده بر روی دستگاه استحکام سنج و به منظور شبیه سازی پاخوردگی فرش، رفتار خمشی تک نخ، همچنین دسته نخ خاب فرش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس با اضافه نمودن عوامل مؤثر در ساختار فرش ماشینی به نتایج حاصل از رفتار خمشی و به کمک یک روش آماری مناسب، مدلی ارائه گردید تا امکان پیش بینی میزان کوبیدگی فرش های مورد مطالعه قبل از بافت و تکمیل آن و فقط با استفاده از اطلاعات ساختاری فرش و رفتار خمشی نخ خاب استفاده شده در آن، فراهم شود. مطالعات انجام شده حاکی از آن است که در درجه اول مناسبتر است که جهت بررسی رفتار فشاری-خمشی نخ خاب فرش، آزمون خمش بر روی دسته نخ خاب انجام شود. چرا که شرایط آزمون در مقایسه با آزمون خمش تک نخ خاب، به دلیل این که نخهای خاب با وجود تراکم موجود بین آنها تحت تنش فشاری قرار می گیرند، به شرایط واقعی پاخوردگی نزدیکتر است و منحنی خمشی آن از رفتار کلی معنادارتری نسبت به خمش تک نخ خاب پیروی می نماید. همچنین بررسی نتایج حاصل از مدل رگراسیون آماری نشان داد که تأثیر غالب عوامل مستقل مورد بررسی بر خواص کوبیدگی استاتیکی و دینامیکی معنی دار است. در حالیکه بیشترین تأثیر در ارتباط با ارتفاع نخ خاب، تراکم نخ خاب در واحد سطح و شیب اولیه نمودار خمش نخ خاب (شبه کمانش نخ خاب) گزارش گردیده است، در مدل نهایی از تأثیر کمتر نمره نخ خاب و شیب ثانویه نمودار خمش نخ خاب (نقطه عطف خمش) صرفنظر شده است. دیگر نتیجه گویای این مطلب است که هر دو عامل تراکم نخ خاب در واحد سطح و شیب اولیه نمودار خمش نخ خاب، بطور قابل توجه بر هر دو نوع کوبیدگی استاتیکی و دینامیکی تآثیرگذار هستند؛ به نحوی که با افزایش مقادیر آنها، میزان هر دو نوع از کوبیدگی فرش کاهش می یابد.