نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب در افراد متقاضی جراحی زیبایی

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه¬ای عواطف مثبت و منفی در رابطه بین طرحواره¬های ناسازگار اولیه واضطراب در افراد متقاضی جراحی زیبایی انجام شد. گروه نمونه در این پژوهش شامل200 نفربودند که از بین متقاضیان جراحی زیبایی که در طی دو ماه( بهمن و اسفند 1392) به مراکز¬تخصصی¬جراحی¬زیبایی در شهرشیراز مراجعه کرده بودند و به شیوه نمونه¬گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور گرد¬آوری داده¬ها از سه مقیاس پرسشنامه طرحواره¬های ناسازگار اولیه ?? آیتمی یانگ(¬sq-sf¬)¬¬، مقیاس اضطراب 21 سوالی بک¬(bai)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی واتسون-(panas) استفاده گردید. تحلیل داده¬ها با استفاده از روش¬های آماری همبستگی پیرسون،رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر به روش بارون و کنی(1986) انجام شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که طرحواره¬های ناسازگار اولیه به دو شکل مستقیم و غیر¬مستقیم دارای تاثیر معنادار بر اضطراب می¬باشند، به طوری که طرحواره¬¬های رهاشدگی، آسیب¬پذیری دربرابر ضرر وبیماری¬، معیارهای¬سرسختانه، خویشتنداری/¬خودانضباطی¬ناکافی، دارای تاثیرمستقیم براضطراب هستند،¬ ولی طرحواره¬های انزوای اجتماعی¬، آسیب¬پذیری دربرابر ضرر وبیماری، استحقاق¬، خویشتنداری/خودانضباطی ناکافی به واسطه عاطفه¬¬ مثبت ¬و¬ طرحواره¬های رها¬شدگی، نقص/¬شرم، شکست، معیارهای سرسختانه، استحقاق¬، خویشتنداری/خودانضباطی ¬ناکافی به واسطه عاطفه ¬منفی،¬ دارای اثرغیر ¬مستقیم بر اضطراب می¬باشند¬، همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که عواطف مثبت ومنفی نقش واسطه¬گری برای طرحواره¬های ناسازگار اولیه واضطراب دارد، به بیان¬دیگرطرحواره¬های ناسازگار اولیه با¬تاثیربرعواطف فرد¬،¬ اضطراب را در¬پی دارد¬.